eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
12.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
5هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 جنگ نرم 🔸 بخش های فرهنگی شما [بسیجیان] به نام یک نام پر برکتی است؛ زیرا رسالت اصلی انبیا در برابر طاغوتیان همین جنگ نرم بود كه فرمود: ﴿فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیناً﴾،[1] این لین و نرم به این معناست كه راه نفوذ را خود این لین و نرم فراهم می ‌كند؛ ممكن است كسی دلبسته باشد و نتواند از این فیض طَرْفی ببندد، ولی دل ‌شدگان و دلنوازان و دلبازها در عالم فراوان ‌اند كه این صدا را بشنوند. فرمود حرفتان نرم باشد، حرف نرم آن است كه راه نفوذ را خودش به همراه خود دارد! این آب در اثر آن نرمی ‌اش نافذ است. این مطلب اول ﴿فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیناً﴾. 🔸 [مطلب دوم اینکه] حرف نرم غیر از حرف سست است، حرف نرم غیر از حرف بی ‌برهان است. دو اصل را ذات اقدس الهی درباره قرآن كریم بیان فرمود كه در عین حال كه نرم است محكم است! یكی اینكه نرم است، نافذ است، دلپذیر است و مخالف فطرت نیست، فرمود: ﴿لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾؛[2] آسان است. اگر چیزی دلپذیر بود، مطابق بود، مطابق بود، مطابق بود دلپذیر است و چون دلپذیر است قبولش آسان است و سخت نیست، فرمود ﴿وَ لَقَدْ یسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ﴾ آسان است؛ اما با محتواست، مُتقن است، محكم است، مُبرهن است، فرمود: ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیكَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾؛[3] سخت نیست وزین است. بین وزین بودن و سخت بودن فرق است. این قرآن برهانی است، وزین و متقن است، اما دلپذیر! چون مطابق با فطرت است، مطابق با نظام هستی است. این دو اصل را كه ذات اقدس الهی درباره قرآن بیان كرد یكی و دیگری بودن، در قبال این دو اصل، دو اصل مذموم هست و آن این است كه باشد یعنی دلپذیر نباشد، فرمود قرآن این‌طور نیست، وحی این‌طور نیست، ما حرف نداریم، ما خفیف نداریم، سبك نداریم ثقیل داریم؛ اما عَسیر نداریم [بلکه] یسیر داریم، عُسر در كار نیست. هم ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیكَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾ وزین است مغزدار است، هم دلپذیر و دلنواز! اگر دلنواز است برای دل ‌ها آسان است و اگر سخت است یعنی هیچ كسی نمی ‌تواند آن را باطل كند، چون متقن است. [1] . سوره طه، آیه 44. [2] . سوره قمر، آیات 17، 22، 32 و 40. [3] . سوره مزمل، آیه 5. 📚 دیدار فرماندهان شبكه‌های جنگ نرم بسیج اساتید با حضرت استاد تاریخ: 1392/08/01 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 فطرت توحیدی 🔹 اگر كسی جهان‌ بینی توحیدی داشت، انسان را دارای دو قوس صعود و نزول می ‌بیند: بر اساس ﴿وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی﴾،[1] برای انسان سابقه كهن و تجرد قائل است كه از دیار خدای سبحان تنزل كرده است و بر اثر ﴿إِنَّكَ كادِحٌ إِلی رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقیهِ﴾[2] یا بر اساس دستورهای نیایش و عبادت هایی كه داده شده تا انسان به مقام قُرب خدا بار یابد، انسان را دارای قوس صعود می ‌داند كه ﴿إِلَیهِ یصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ﴾،[3] این دو قوس در درون انسان به عنوان نهادینه شده است، فطرت زن و مرد هم یكسان است؛ گرچه كارهای اجرایی بین زن و مرد توزیع شده است، گرچه در بعضی از اخلاق و صفات زن خصوصیتی دارد كه مرد فاقد آن است یا مرد خصوصیتی دارد كه زن واجد آن نیست، ولی در فطرت الهی و ، اینها همسان و هم ‌آوای هم هستند كه خدای سبحان درباره فطرت انسان فرمود: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾.[4] سخن از مرد و زن نیست، سخن از است! فرمود قطب نمایی دارد كه به طرف دین خدا متوجه می‌ شود و این اختصاصی به مرد یا زن و مانند آن ندارد و هرگز عوض ‌شدنی هم نیست؛ نه غیر خدا عوض می ‌كند نه خدا! غیر خدا چون فاقد قدرت است قدرت بر تعویض ندارد، خدا هم چون این فطرت را به «أحسن وجه»[5] آفرید عوض نمی ‌كند. پس اگر زن همتای مرد در مسائل فرهنگی، اعتقادی، ایمانی و اخلاقی تلاش و كوشش كرد و جزء مبارزان نستوه بود و برای حفظ دین خود و دفاع از آیین خود و دفاع از قرآن و عترت شربت شهادت نوشید، این هم مطابق دو آیه سوره «آل‌عمران» و «بقره»[6] جزء اموات نیست، مرده نیست، بلكه است ﴿وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمْواتاً﴾.[7] 🔹 وظیفه بانوان این است كه اساس زندگی را بر مادر شدن، تربیت فرزندِ صالح، حمایت از نظام دین، پیروی از قرآن و عترت قرار دهند. رهنمودهای عالی امام امت (رضوان الله تعالی علیه) را معیار عمل قرار دادن و احكام فقهی و حقوقی و اخلاقی دین را كاملاً آشنا شدن، به آنها معتقد شدن، به آنها متخلّق شدن و به آنها عامل شدن جزء رسالت های اصلی بانوان است. پاسداشت خون شهدا اعم از شهدای مرد و زن، این توقع را از همه ما ایجاد می ‌كند كه هر كسی مطابق خود بكوشد (یك) و در بخش های اختصاصی هر چه كه مربوط به ویژگی اوست آن را گرامی بشمارد (دو). برای بانوان مادر شدن اصل است پرورش فرزند اصل است تربیت اولاد در خانه اصل است و خانواده را حفظ كردن اصل است كه خدای سبحان فرمود: ﴿لِتَسْكُنُوا إِلَیها﴾[8] تهیه مسكن به عهده مرد است اما تأمین سكینت و آرامش به عهده زن. اگر بر اساس حركت كرد كه ﴿لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ﴾ این فطرت، مجذوب است كه ذات اقدس الهی منشأ همه این بركات، آفرینش فطرت و دعوت فطرت به قبله ‌گاه راستین جوامع بشری است. [1] . سوره حجر، آیه 29; سوره ص، آیه 72. [2] . سوره انشقاق، آیه 6. [3] . سوره فاطر، آیه 10. [4] . سوره روم، آیه 30. [5] . سوره مؤمنون، آیه 14. [6] . سوره بقره، آیه 154. [7] . سوره آل‌عمران، آیه 169. [8] . سوره روم، آیه 21. 📚 پیام به کنگره شهدای زن تاریخ: 1391/11/24 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 نفس مُلهمه 🔸 نفس مُلهمه گرچه از نظر بینش و آگاهی نسبتش به فجور و تقوا علی ‌السواء است، یعنی خدای سبحان هم فجور را و هم تقوا را به نفس انسانی است، علمش نسبت به تقوا و فجور علی ‌السواء است، لكن گرایش او نسبت به این دو علی‌السواء نیست. بینشش علی‌السواء است ولی گرایشش یك جانبه است؛ او هم را می‌داند هم را، ولی طبعاً و فطرتاً تقوا طلب است نه فطرتاً و طبعاً فجور طلب هست نه طبع و فطرتش نسبت به فجور و تقوا مساوی و برابر است. پس از نظر بینش نسبت شهود و علم و آگاهی ‌اش به تقوا و فجور علی‌السواء است، ولی در جریان گرایش، گرایشِ نفس نسبت به فجور بسیار كم است و نسبت به تقوا بسیار زیاد است. 🔸 قرآن كریم انسان را فطرتاً می ‌داند، آن‌گاه در اثر إغوای ابلیس و وسوسه ‌های درون به كار گیری قوه واهمه و قوه خیال در بخش های اندیشه، به كار گیری قوه شهوت و قوه غضب در بخش های انگیزه، او را می ‌دهد و او را به این دام می ‌اندازد. 🔸 غزالی و دیگران كتابی در همین زمینه نوشته‌اند به نام كسر الشهوتین شهوت بطن و شهوت های غریزی را چگونه انسان كنترل بكند. هرگز انسان به حرام مایل نیست، به چیزی مایل است كه هم حلال در آن هست هم حرام و حلالش را ذات اقدس الهی فراهم كرده است، بنابراین با حلال آن نیاز طبیعی برطرف می ‌شود. فتحصل كه بینش نفس نسبت به فجور و تقوی علی ‌السواء است یك، گرایش نسبت به این دو علی ‌السواء نیست بلكه به تقوا گرایش دارد و نسبت به فجور منزجر است دو، همین طبع یا فطرتی كه نسبت به فجور گرایش ندارد با اغوای ابلیس از بیرون و نفس مسوِّله از درون اول او را فریب می ‌دهد یك می‌كند یك راه حلی برایش ذكر می‌كند می‌گوید این همان حلالی است كه شما می‌ طلبید وقتی او را معتاد كرد كم كم او را به شبهات بعد به بَینُ الغَی اینكه در این حدیث تثلیث آمده است «إنّما الاُمورُ ثلاثةٌ أمرٌ بَینٌ رُشدُهُ فَیتَّبَعُ و أمرٌ بَینٌ غَیهُ فَیجتَنَبُ و أمرٌ مُشكِلٌ یرَدُّ عِلمُهُ إلى اللّه ِ و إلى رسولِهِ قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله حَلالٌ بَینٌ و حَرامٌ بَینٌ و شُبُهاتٌ بَینَ ذلكَ ، فَمَن تَرَكَ الشُّبُهاتِ نَجا مِنَ المُحَرَّماتِ و مَن أخَذَ بِالشُّبُهاتِ ارتَكَبَ المُحَرَّماتِ و هَلَكَ مِن حیثُ لا یعلَمُ»[1] اول با شبهات می ‌گیرد، بعد با بین ‌الغی می ‌گیرد. نفس مُسَوِّله یك ابزار خوبی است برای شیطان كه انسان را می ‌دهد می ‌كند می ‌گوید این همان كار خیری است كه شما می‌ طلبی. [1] ـ من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 10. 📚 سوره مبارکه یوسف ـ جلسه 51 تاریخ: 1384 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 چراغ هدایت 🔹 خدای سبحان چراغی در درون، چراغی را در بیرون به انسان داد كه انسان با داشتن این چراغ راه را پیدا كند و به مقصد برسد؛ هم را در درون، هم را از بیرون كه اینها دو كار می‌ كنند: هم راهنمایی می ‌كنند چراغ دستشان است می‌ گویند «إنّ الحسین مصباح الهدیٰ»،[1] «كلّ امامٍ مصباح الهدیٰ»، «كلّ معصومٍ مصباح الهدیٰ» این است، از طرف دیگر هم این فتیله درون اینها را بالا می ‌كشند اینها را اینها را بالا می‌ كشند می‌ شود «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»،[2] هم چراغ دستشان است هم چراغ درون را افروخته نگه می‌ دارند. حالا اگر كسی با داشتن همه این راه ‌های هدایت اگر بیراهه رفت، خدای سبحان چندین بار می‌ دهد، راه توبه را باز می ‌كند، راه برگشت را باز می ‌كند، اگر او عمداً درهای رحمت را به روی خود بست و به جایی رسید كه دیگر قابل هدایت نیست، از آن به بعد ذات اقدس الهی اینها را می‌ گیرد. می‌گیرد یعنی چه؟ ﴿وَ مَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ﴾[3] كه منحصراً خدا برای فاسقین است. 🔹 اضلال می‌كند یعنی چه؟ یعنی ـ معاذ الله ـ اینها را گمراه می‌ كند چنین چیزی كه نیست، عقل را از اینها می‌گیرد كه نیست، انبیا، اولیا، علما تا آخرین نفس اینها را هدایت می‌ كنند، اضلال ابتدایی كه محال بود، اضلال كیفری هم امر وجودی نیست كه خدا كسی را گمراه بكند، بلكه آن و و ویژه ‌ای كه تا حالا داشت آن را سلب می ‌كند و او را به حال خودش رها می‌ كند. در سوره مباركه «فاطر» بود كه ﴿مَّا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا وَمَا یمْسِكْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ﴾[4] كار خدا یا فتح است یا اِمساك، یا می ‌دهد یا نمی ‌دهد، چیزی به نام اضلال كیفری که یك امر وجودی باشد مثلاً ظلمتی، گناهی چیزی به كسی بدهد نیست، آن را كه تا حالا می‌ داد حالا نمی‌ دهد همین! نه اینكه ـ معاذ الله ـ چیزی به كفار بدهد به نام امامت كفار ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً﴾ یعنی اینها را به حال خودشان رها كردیم، اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض می ‌كرد: «اللهمّ و لا تَكِلْنی إلی نفسی طَرفةَ عَین أبدا»[5] همین است. یك لحظه انسان را به حال خودش رها بكنند انسان پایگاهی ندارد! این نه تنها بیراهه می‌ رود، خیلی ‌ها را هم به طرف بیراهه می ‌كشاند؛ این می‌ شود امامت باطل كافرانه كافر. این جعل، جعل ابتدایی نیست جعل كیفری است (اولاً) و جعل امامت هم امر وجودی نیست امر عدمی است (ثانیاً)، عدمی بودن این است كه اینها را به حال خودشان رها می ‌كنیم (ثالثاً). خب اگر انسان به حال خود رها شد آن نفس امّاره آن شهوت و غضب در بخش عمل، آن وهم و خیال در بخش اندیشه، آخر چه چیزی برای انسان می ‌ماند؟! می ‌شود همین ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ﴾. وگرنه امامت حق، است این عهد الهی آن قدر با جلال و شكوه و جبروت است كه هرگز كسی كه اهل ستم باشد ولو در دوران گذشته امامت حق آنجا پرواز نمی ‌كند ﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾.[6] [1] . مدینة المعاجز، ج4، ص52. [2] . نهج‌البلاغه، خطبه 1. [3] . سوره بقره، آیه 26. [4] . سوره فاطر، آیه 2. [5] . تفسیر القمی، ج2، ص75. [6] . سوره بقره، آیه 124. 📚 .سوره قصص جلسه 17 تاریخ: 1391/07/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 موثق بودن مسلم بن عقیل علیه السلام 🔹 نامه‌ های فراوانی از كوفه رسید، حضرت در جواب مردم كوفه و در برابر صدها نامه این مسئله را طرح كرد كه امامت است، شما باید صبّار و شكور باشید و من نماینده ‌ام را اعزام می ‌كنم، حرف او حرف من است، كسی را اعزام می ‌كنم كه مورد من و ثقه است. آن ‌چنان مسلم ‌بن ‌عقیل موثق بود كه وقتی همه اموال به دست مسلم‌ بن‌ عقیل رسید، سعی كرد در مصارف شخصی از اموال بیت المال استفاده نكند و هفتصد درهم در همین كوفه مقروض شد یا پول ‌های فراوانی كه به حضرتش می‌ دادند، از آن پول ها استفاده نكرد كه دینش را ادا كند و در آن وصیتش فرمود من مقداری مقروضم، این سلاحه های جنگی ‌ام را بفروشید و قرضم را ادا كنید.[1] اینكه می ‌بینید نام مانده است، برای همین است که سیره او سیره حسین بن علی بود و سیره حسین بن علی سیره علی بن ابی طالب است؛ فرمود ما این‌چنینیم و ماند. اگر می‌ بینید الآن قسمت مهم بودجه‌ های عزاداری برای جریان كربلاست، برای همان واقعیت است. 🔹 مردم به كسی مال می ‌دهند كه نخواهد، مردم به كسی احترام می ‌كنند كه نخواهد، ما به كسی علاقه ‌مندیم كه او علاقه نطلبد، كسی را تكریم می ‌كنیم كه كرامت طلبكار نباشد، این انسان‌ هاست. [1] . الارشاد، ج 2، ص 61. السلام 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1379/01/20 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 نقطه عطف بشریت ▪️ طبیعت را با نباید اشتباه كرد؛ طبیعت اختلاف ‌پذیر است، فطرت سالم است و اختلاف ‌پذیر نیست. فطرت فراطبیعت است، مربوط به جان آدم است، مربوط به روح آدم است. در شرق و غرب یكسان است، در شمال و جنوب یكسان است. فطرت یكسان است، می ‌تواند منبع باشد و آن اصول مشترك می ‌تواند مبدأ و ریشه برای مواد مشترك باشد. الآن شما می ‌بینید كشتن مردم بی‌ گناه فلسطین را عدل می ‌دانند، نه اینكه ظلم بدانند و بگویند ما ظالم و رهزنیم، این را عدل می ‌دانند و این را به محاكم قانونی می‌ برند! [آنها] تفسیر عدل را كه از عقل نمی ‌گیرند، از فطرت نمی ‌گیرند، از وحی نمی‌ گیرند، [بلكه] از خواسته برخاسته از جهلشان می ‌گیرند، از خواسته سیاسی خود‌شان می ‌گیرند، اینها منبع اساسی ندارند، وقتی منبع نداشتند این اصول ارزشی بی ‌منبع می ‌شود. این اصولی كه فعلاً در رسانه‌ های بین ‌المللی رایج است، همه اینها مورد احترام ماست، ولی باید از یك منبعی گرفت؛ مبارزه با تروریسم، حقوق بشر، مساوات، مواسات، عدالت، آزادی، استقلال اینها همه است؛ امّا وقتی بخواهید تفسیر بكنید می ‌بینید او عدل را طوری تفسیر می ‌كند كه صهیونیست می ‌شود عادل، فلسطینی مظلوم می ‌شود ظالم! تروریست را طرزی معنا می‌ كنند كه فلسطینی مدافع می‌ شود تروریست و صهیونیست مهاجم اشغالگر می ‌شود عادل! العدل ما هو؟ العقل ما هو؟ حریت ما هی؟ امنیت ما هی؟ اینها را باید از گرفت، اینها چون منبع مشترك ندارند حقوق مشترك هم نخواهند داشت. مبانی مشترك كه نبود حقوق مشتركی هم ندارند. ▪️ علی بن ابی ‌طالب (سلام الله علیه) عدل را به استناد وحی الهی تفسیر كرده است، عقل را مشابه همان عدل تفسیر كرد، قهراً این معانی نزدیك هم می ‌شوند؛ یعنی عدل، عقل، حق، صدق، حُسن و حَسن اینها یكسان خواهند بود؛ ظلم، باطل، كذب، منكر، قبیح، جهل اینها هم كنار هم قرار می‌ گیرند. هر كاری كه شده باشد عدل است و عقل، هر كاری كه معماری نشده باشد ظلم است و قبیح. تعبیر قرآن كریم این است كه اینها ﴿فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ﴾[1]، اینها در زندگی می ‌كنند؛ یعنی چیزی را در جای خود قرار نمی ‌دهند. اگر اصول از یك منابع گرفته نشود، می‌شود هرج و مرج. وجود مبارك امیر بیان علی بن ابی‌طالب (سلام الله علیه) همین معنا را به عنوان پوستین وارونه معرفی كرد فرمود: اینها اسلام را یا آن معارف را وارونه پوشیدند: «لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً»؛[2] یعنی پوستین وارونه. ▪️ انبیا (سلام الله علیهم) آمدند تا هم را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند، را تفسیر كنند تبیین كنند بعد اجرا كنند. سالیان متمادی زحمت انبیا (علیهم‌السلام) این بود كه بگویند عدالت یعنی چه. وجود مبارك رسول گرامی آن طوری كه در سورهٴ «شوریٰ» آمده است فرمود: ﴿وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَكُمُ﴾[3] من مأموریت یافتم كه عدالت را اجرا كنم همه بشر ‌هستند. ▪️ پیام نهضت حسینی (سلام الله علیه) این است كه ﴿وَ أُمِرتُ لِأَعدِلَ بَینَكُمُ﴾، نهضت آن حضرت از اینجا شروع شده كه فرمود: «أ لاَ تَرَونَ أنَّ الحَقَّ لا یعمَلُ بهِ ، و أنَّ الباطِلَ لا یتَناهى عَنهُ»[4] مگر نمی ‌بینید به حق عمل نمی ‌شود؟ مگر نمی ‌بینید از باطل صرف نظر نمی ‌شود؟ مگر نمی ‌بینید عدل دفن شده؟ مگر نمی ‌بینید ظلم حاكم است؟ من مأمورم كه عدل را معنا كنم و احیا كنم، مأمورم كه حق را معنا كنم و احیا كنم. ▪️ آنهایی كه مأموریت ویژه دارند نقطه عطفی در تاریخ ایجاد می ‌كنند. این یعنی ورق را بر می ‌گردانند؛ عده‌ ای كه بیراهه می ‌روند را منعطف می ‌كنند [و] سر راه می ‌آورند. وجود مبارك ولی ‌عصر و تاریخ است. تعبیر نورانی علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (سلام الله علیه) دربارهٴ ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) این است كه «یَعْطِفُ الْهَوى عَلَى الْهُدَى، إذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى»؛[5] فرمود وقتی ولی‌ عصر (ارواحنا فداه) ظهور كرد آن است؛ یعنی اوراق را بر می ‌گرداند جامعه ‌ای كه بیراهه رفتند و هوامدار شدند آنها را می ‌كند آنها را بر می ‌گرداند. جامعه آمدند هدایت را بر هوا و هوس منعطف كردند، ولی ولی‌ّ عصر (ارواحنا فداه) كه ظهور می ‌كند هوای مردم را منعطف می ‌كند به . [1]. سوره ق، آیه 5 . [2]. نهج البلاغه ، خطبه 108 . [3]. سوره شوریٰ، آیه 15. [4]. تحف العقول، ص245. [5]. نهج‌البلاغه، خطبه 138. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 گستره رحمت 🔹 خیلی از افراد هستند که به بهشت می‌ روند اما تحصیل کرده نیستند؛ این مطابق با همان که می ‌داند چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است عمل می‌ کند. بیش از این هم که نیست، هم همین هستند. 🔹 فرمود: «أَكْثَرُ أَهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلْه‏» _ نه «بُلَهاء» ـ فرمود اکثر اهل بهشت همین افراد ساده هستند. اینها هر چه که مراجعشان گفتند ؛ حالا مطالب علمی را نمی ‌داند اما نه بیراهه می‌ رود نه راه کسی را می‌ بندد. «اَبله» یعنی «سلیم الصدر»؛ یعنی نقشه بکشد، حیله بزند، امروز این طور، فردا آن طور، این طور نیست؛ یا کشاورز است یا دامدار است یا پیشه ‌ور است یا کاسب است، همین کار خودش را انجام می ‌دهد. 🔹 اینها هستند؛ وجوهات شرعی خود را می ‌دهد، خود را هم می‌ خواند، خود را هم می ‌گیرد، حالا ممکن است چهار تا گناه صغیره هم بکند. در این باره هم فرمود که کسانی که گناه کبیره ندارند، اگر مختصر لغزشی کردند ما می ‌بخشیم: ﴿إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَیئَاتِكُم﴾؛ اینجا سیئات یعنی سیئات صغیره؛ یا فرمود: ﴿الَّذینَ یجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ﴾؛ یعنی کسانی که دارند، ما می ‌بخشیم_ این است _ آن هم ، چون با توبه که گناهان کبیره را هم می ‌بخشد؛ این خداست! آن وقت با این آدم جهنم برود جای تعجب است! استدلال وجود مبارک امام سجاد در بیان نورانی شان این است که وای به حال کسی که یکی‌ های او از دَه ‌تاهای او بیشتر باشد! سیئات، هر یک گناه، یک کیفر دارد اما حسنات، هر یک حسنه، دَه تا پاداش دارد؛ فرمود چگونه می‌ شود که یکی‌ ها بر دَه تاها پیروز می ‌شود؟! چون اگر یکی‌ ها بر دَه تاها پیروز نشود که شخص جهنم نمی ‌رود. 📚 سوره مبارکه نجم جلسه 12 تاریخ: 1395/12/24 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 تسبیح الهی ▫️ پایگاه اطلاع رسانی اسراء، آیت الله العظمی جوادی آملی: از وجود مبارک سؤال کردند، «دَلِّلْنِی عَلَی التُّوحِید»، فرمود در خطر انسان به چه کسی متوجه است؟ ممکن نیست کسی کافر بشود؛ منتها این اغراض و غرائز آن را دفن کردند نه اینکه فطرت را از بین برده‌ اند... . 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra