eitaa logo
کانال دروس آیت الله العظمی جوادی آملی
10.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
4.6هزار فایل
آخرین جلسات دروس و مباحث حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دام ظله) در قالب تصویر، صدا و متن بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء معاونت رسانه ارتباط با ادمین: @bonyad_esra_admin فهرست: https://eitaa.com/a_javadiamoli_doross/11098
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 عهد الهی 🔸 این عید خجسته و بزرگ دینی را به پیشگاه ولی عصر (ارواحنا فداه) و امّت اسلامی و شما بزرگواران تحنیت عرض می ‌كنیم. همان‌ طوری كه ذات اقدس الهی به رسول گرامی ‌اش (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) و همچنین به وسیله آن حضرت به ذوات قدسی اهل بیت (علیهم الصلاة و علیهم السلام) دستور داد كه مردم را كنند و به صراط مستقیم بیاورند، بازگشت این هدایت به یك نحوه تجارت یا كشاورزی است. گاهی تعبیر قرآن این است كه شما باید تجارت كنید، برای اینكه سرمایه ‌ای به نام عمر می ‌دهید، [پس] چیزی باید بگیرید؛ گاهی دارد که كشاورزی كنید ﴿وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً﴾.[1] اگر انسان در بخش كشاورزی شركت كرد، شجره طیبه ‌ای می‌شود كه ﴿أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ﴾.[2] اگر انسان در بخش تجارت شركت كرد، می‌ شود ﴿یرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ﴾[3] كه دیگر كسادی و خسارتی و ضرری در آن نیست، اما هر دوی این كار توجیه لازم دارد. در تجارت انسان چیزی می ‌دهد و یك چیز بهتری می ‌گیرد، این معنای تجارت است؛ ولی در تجارت الهی, عِوض و معوّض هر دو را خدا به انسان می ‌دهد، این‌ طور نیست كه ما چیزی به خدا بدهیم یا در راهی صرف كنیم و عِوض آن را خدا به ما بدهد، این‌ طور نیست. 🔸 در جریان كشاورزی روشن است كه انسان می ‌شود، چیزی نمی ‌دهد تا چیزی بگیرد، چون تجارت نیست؛ اما در جریان تجارت كه مثلاً وقتی صَرف بكند, عمری صَرف كند, مالی بدهد, جانی بدهد, شهید بشود, جانباز بشود، این ‌طور نیست كه چیزی بدهد و چیزی بگیرد، بلكه عِوض و معوّض هر دو را خدای سبحان به انسان می ‌دهد؛ یعنی اگر برابر بخش پایانی سوره «توبه» که فرمود ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ﴾،[4] این جان را كامل می ‌كند و این آبرو را كامل می كند و به ما مرحمت می ‌كند، این‌ طور نیست كه چیزی بدهیم و چیزی بگیریم. 🔸 اما اگر خدای ناكرده كسی با ابلیس و با غیر خدا معامله كرد، او عوض و معوّض هر دو را می ‌گیرد، نه چیزی به ما بدهد! اگر كسی خدای ناكرده در راه باطل قدم گذاشت، یعنی عمر را صَرف كرد, آبرو را صرف كرد, مال را صرف كرد، این مال و آبرو را آن ابلیس می ‌برد كه اصلِ مبیع است، آن ثمن هم در اختیار اوست، آن‌گاه ما را به اسارت می ‌گیرد و از ما سواری طلب می ‌كند![5] اگر كسی خدای ناكرده با شیطان معامله كرد، عوض و معوّض هر دو را او می ‌برد و چیزی به انسان نمی ‌دهد، این می‌ شود . خسارت یعنی باختن سرمایه و نگرفتن شیء. 🔸 انبیا (علیهم السلام) عموماً وجود مبارك حضرت خاتم (علیهم الصلاة و علیهم السلام) خصوصاً و ذوات قدسی اهل بیت (علیهم السلام) عموماً به بركت رئیس مذهب ما وجود مبارك امام صادق خصوصاً كه امروز وجود مبارك ولی عصر است، اینها آمدند به ما گفتند شما می ‌توانید رشد كنید و باشید، شجره‌ ای باشید كه ﴿أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ﴾، می ‌توانید تجارت كنید، عوض و معوّض هر دو را می ‌برید. 🔸 ما حالا اگر در جهاد اصغر توفیقی نداشتیم كه بشوید یا جانباز بشویم، اما آقایان در راه باز است! بهترین فرصت كه الآن دوران جوانی شماست، آن تعهّد الهی است. شما كتاب صلات می‌ خوانید و عمل می ‌كنید؛ كتاب صوم می ‌خوانید و عمل می ‌كنید؛ كتاب حج و عمره می‌ خوانید و عمل می‌ كنید؛ ولی را می‌ خوانیم، اما ما عمل نمی ‌كنیم! آن ‌قدر ذات اقدس الهی فیض و فضل او به ما نزدیك است كه به ما فرمود با من عهد ببندید، این عهد هم عقدی است و از طرف من هم قبول كنید و بگویید: «عَاهَدْتُ‏ اللَّه». ما نذر داریم, نذر می ‌كنیم که گوسفند را بدهیم, آش را بدهیم مانند این كارها را داریم، اما عهد كه یك كار علمی است و طرف ما هم خداست [نداریم]، فرمود با من ببندید! [1] . سوره نوح،آیه17. [2] . سوره ابراهیم،آیه2. [3] . سوره فاطر،آیه29. [4] . سوره توبه،آیه111. [5] . سوره إسراء،آیه62؛ ﴿لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیتَهُ﴾. 📚 مراسم عمامه گذاری در شب ولادت رسول الله صلی الله علیه و اله و سلّم تاریخ: 1393/10/18 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 جمع ظاهر و باطن 🔹 وجود مبارك یعقوب (سلام الله علیه) هم بین ظاهر و بین باطن جمع كرد، هم ما را به این كار تشویق كرد! برخی ها ‌اند، به همان بحث های علمی و تجربی اكتفا می ‌كنند و می‌ گویند دعا چیست؟ معاذ الله صدقه چیست؟ صله رحم چیست؟ توسل چیست؟ این یك است. برخی ها گرفتار اند؛ بدون اینكه از مسائل تجربی و علوم استفاده كنند، به همان صدقه و صله رحم و امثال ذلك بسنده می ‌كنند. 🔹 وجود مبارك یعقوب (سلام الله علیه) بین غیب و شهادت، بین ظاهر و باطن را جمع كرد فرمود: ما یك دستوری داریم كه خودمان را عمداً در معرض خطر نیندازیم و یك دستوری هم داریم كه برابر غیب باید كنیم، كنیم، بسیاری از چیزها را نمی‌دانیم که كار را باید به علیم بسپاریم و مانند آن. [به فرزندان خود فرمود] شما خودتان را عمداً در معرض خطر نیندازید! در دروازه ورودی كه ایست بازرسی است، یازده نفری با این قیافه ناشناس وارد بشوید بالأخره متهم می‌شوید! تا بازرسی كنند و جستجو كنند و بفهمند شما بیگناهید، در سال قحطی و گرانی مدت ها طول می ‌كشد؛ لذا ﴿لاَ تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ﴾،[1] این یك امر پیش ‌بینی ظاهری است كه خردمندانه این كار را كرد. بعد فرمود به اینكه كار اساسی به دست دیگری است! باید توكل بكنیم و ماهم توكل می ‌كنیم. این جمع بین تجربه و تجرید، جمع بین غیب و شهادت، جمع بین ، و مانند آن است. 🔹 این ‌چنین نیست که كسی بگوید من دارو می ‌خورم چه كار دارم اثر بكند یا نه، دعا یعنی چه یا ـ معاذ الله ـ صله رحم یعنی چه؟ بالأخره اگر بیماری بخواهد خوب بشود، حداقل پنج مرحله دارد كه هیچ ‌كدام در اختیار او نیست؛ به كدام طبیب مراجعه كند در بین این همه اطبا كه اشتباه نكند؟ باید فكرش راهنمایی بشود به یك طبیبی كه حاذق است و متخصص در این رشته است. خب چه كسی عهده ‌دار عدم اشتباه و سهو و نسیان طبیب است؟ ده ‌ها بار ممكن است یك طبیب اشتباه بكند. چه كسی فكر طبیب را به تشخیص واقعی بیماری می‌ كند؟ این یك راهنمایی دیگری می‌خواهد. بعد از تشخیص بیماری، چه كسی فكر طبیب را به تشخیص داروی معالج می‌كند؟ طبیب در تشخیص بیماری اشتباه نكرده، لكن در تشخیص داروی معالج ممكن است یك كسی گرفتار جهل سهو و مانند آن بشود، پس یك می‌خواهد. بعد از اینكه این سه مقطع درست شد، حالا به كدام داروخانه برویم كه آنها حواسشان جمع باشد و داروها را اشتباهی نپیچند؟! مگر اتفاق نیفتاد؟ در خیلی از موارد داروخانه دارو را اشتباهی پیچیده است. بعد از اینكه این مقطع چهارم هم تمام شد، در خیلی از موارد آن پرستار دارو را اشتباهی می‌ دهد یا علل و عواملی پیش می‌آید كه مشكلی دارد در موقع عمل كردن یا بر فرض او به ‌موقع دارو را رساند، این مزاج را باید پذیرای تأثیر آن دارو قرار بدهد! خب اگر ما علماً و عملاً، از شمال و جنوب، از شرق و غرب به جهل و سهو و نسیان محدود بودیم بالأخره باید به كسی مراجعه كنیم كه حل مشكلات را بلد است، این می ‌‌شود توسل! 🔹 اگر بگوییم كه ما با دعا و توسل مسئله را حل می‌ كنیم، این برخلاف نظام است! خود ذات اقدس الهی اسباب قرار داد علل قرار داد داروها را آفرید گفت بروید تحقیق كنید اسرار الهی و آیات الهی با همین علم مشخص می‌ شود، شما هرچه عالم‌تر بشوید اسرار الهی را بهتر درك می ‌كنید! بنابراین این است كه صدقه و توسل و توكل و امثال ذلك در جای خود، مراجعه به مسائل علمی و طبی و امثال ذلك هم در جای خود؛ لذا هر دو قسمت را وجود مبارك یعقوب انجام دادند. [1] . سوره یوسف، آیه 67. 📚 سوره مبارکه یوسف ـ جلسه 56 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 فیض الهی 🔹 [ذات اقدس الهی] فرمود: ﴿وَ اللَّهُ یهْدِی مَن یشَاءُ﴾ اگر خطاب بود، این هدایت هم به مخاطبین توجّه می ‌كرد؛ در حالی كه این یك اصل عام است و اختصاصی به مخاطبین ندارد تا روز قیامت اصل كلّی این است كه ﴿وَ اللَّهُ یهْدِی مَن یشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ﴾. این هدایت هم است و هدایت به معنی ارائه طریق نیست. هدایت به ارائه طریق ﴿هُدی لِلنَّاسِ﴾ است، خدای سبحان همگان را هدایت كرده است كه ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ﴾[1] این برای همه مردم است؛ اما فرمود: ﴿وَ مَن یؤْمِن بِاللَّهِ یهْدِ قَلْبَهُ﴾؛[2] اگر كسی بود، بود و داشت از هدایت پاداشی طَرْفی می ‌بندد، آن وقت قلبش شوق عبادت دارد، این شوق بالأخره است! 🔹 بعضی ها از گناه منزجرند، این عطیه الهی است؛ این پاداش است! این پاداش را خدا به هر كس نمی ‌دهد. فرمود: ﴿إِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا﴾،[3] اگر هدایت ابتدایی باشد كه این اتحاد مقدم و تالی است، این ضرورت بشرط المحمول است، خب معلوم است اگر كسی مطیع خدا باشد در هدایت است! اما اینكه شرط و جزا دارد فرمود: ﴿إِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا﴾ معلوم می ‌شود که است و هدایت ابتدایی نیست. یا ﴿مَن یؤْمِن بِاللَّهِ یهْدِ قَلْبَهُ﴾ خب اگر هدایت ابتدایی باشد كه با ایمان همراه است، فرمود اگر كسی بخواهد خدا قلبش را هدایت كند باید مؤمن باشد؛ یعنی آن هدایت ابتدایی را باید تحصیل بكند تا از هدایت پاداشی طَرْفی ببندد. این جا هم فرمود: ﴿وَاللَّهُ یهْدِی مَن یشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ﴾ این هدایت پاداشی است آن گرایش ها آن علاقه ‌ها آن میل هایی كه هست ، آن انزجار از معصیتی كه در افراد پیدا می ‌شود هم فیض خداست. [1] . سوره بقره، آیه 185. [2] . سوره تغابن، آیه 11. [3] . سوره نور، آیه 54. 📚 سوره مبارکه نور ـ جلسه 30 تاریخ: 1390/09/22 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 عالی ترین درجه 🔹 فرمود: ﴿وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ﴾؛ اینها که در راه خدا شربت شهادت نوشیدند، هیچ عملی از اعمال اینها گُم نمی شود و همه اعمال اینها محفوظ است! هر کار خیری که کردند و هر قدمی که برداشتند! در بخش های پایانی سوره مبارکه «توبه» فرمود: ﴿وَ لاَ ینفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَ لاَ كَبِیرَةً﴾؛[1] یک بند کفشی، یک بند پوتینی، یک مجاهدی یک سربازی به سرباز دیگر کمک کرد در او محفوظ است! ﴿وَ لاَ ینفِقُونَ نَفَقَةً﴾؛ یک تکه نانی را کسی به دیگری داد یا یک شربت آبی را به او داد ﴿وَ لاَ ینفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَ لاَ كَبِیرَةً وَ لاَ یقْطَعُونَ وَادِیاً﴾؛ هیچ قدمی بر نمی دارند در میدان شلمچه یا غیر شلمچه، مگر اینکه همه آنها را ما می نویسیم و نزد ما است! ﴿وَ لاَ ینفِقُونَ نَفَقَةً صَغِیرَةً وَ لاَ كَبِیرَةً وَ لاَ یقْطَعُونَ وَادِیاً﴾؛ هیچ دشمنی را نمی ترسانند، مگر اینکه این در نامه عملشان ثبت است؛ هیچ دوستی را خوشحال نمی کنند، مگر اینکه در نامه عملشان ثبت است. این تثبیت اعمال ریز و درشت در بخش های پایانی سوره مبارکه «توبه» هست، این‌ جا می فرماید همه اعمال این شهدا محفوظ است، بعد ﴿سَیهْدِیهِمْ﴾، اینها زنده اند! یک شخص واحد که نیستند، اینها سازماندهی می خواهند؛ هم اعمال اینها را حساب شده به آنها می دهیم، هم راهی را که اینها در برزخ باید طی کنند به اینها نشان می دهیم، هم راهی که از برزخ به بهشت می رسند را به آنها نشان می دهیم، هم مقصد را به ایشان نشان می دهیم و هم مقصود را در مقصد به ایشان نشان می دهیم! همه اینها است، هدایت هایی که مربوط به برزخ و «ساهره» قیامت است، در طریق بهشت است و در خود بهشت است! هدایت این پنج ـ شش مرحله را ما به عهده داریم و ﴿سَیهْدِیهِمْ وَ یصْلِحُ بَالَهُمْ﴾؛ شأن اینها را اصلاح می کنیم. مهم ترین شأنی که شهید دارد، این است که است ببیند که همراهان او در کجا هستند؟! مستحضرید که دیگران هم البته به اعمال خیرشان می رسند؛ اما آن‌طوری که برای مجاهدان و مهاجران و قرآن کریم برنامه ریزی کرده، به صورت مبسوط برای دیگران چنین برنامه ریزی نکرده است. 🔹 بنابراین با مُرده های دیگر فرق می کنند، مُرده های دیگر مُرده اند و در کارهای خودشان هستند؛ البته هر کسی نعمتی دارد و در همان خودش است. همان ‌طوری که در دنیا به فکر دیگری نبود، آن ‌جا هم هست به فکر دیگری نیست و به فکر خودش است؛ آدم خوبی بود ـ إن شاء الله ـ اهل صلاح و فلاح است! اما این که شهید بود به فکر دیگران بود، چون به فکر دیگران بود الان مرتّب از خدا سؤال می کند و توفیق طلب می ‌کند که خدایا! اینها را توفیق بده، تأییدشان کن که زودتر راه بیفتند و مشکل آنها را حلّ بکن که به ما برسند. به ما برسند نه یعنی بشوند! گاهی ممکن است کسی شهید بشود و گاهی هم ممکن است که ! چون شهادت اوج مقام انسانیت نیست، آن است که انسان بتواند کلّ را حفظ بکند. می بینید مبارک حضرت امیر شهید هم شد، جنگ خیبر را هم او فتح کرد؛ ولی درباره شهادت حضرت امیر که نیامده «شَهادَةُ عَلِی یوم کَذا و کَذا تَعْدِلُ»، این «لَضَرْبَةُ عَلِی لِعَمْرٍو یوْمَ الْخَنْدَقِ تَعْدِلُ عِبَادَةَ الثَّقَلَین‏»[2] این است! پس گاهی انسان فاتح است، ثواب یک به مراتب بیش از شهداست! ثواب آن جنگ خندق حضرت امیر از شهادت او هم بالاتر است، برای اینکه اگر ـ خدای ناکرده ـ در آن جنگ اسلام رفته بود و کفر بود دیگر علی و اولاد علی نمی ماند! شهادتی نمی بود! قَدری نمی بود! ماه مبارک رمضانی نبود! 🔹 گاهی ممکن است انسان پیروز بشود و ثواب پیروزی او از شهادت شهید بالاتر باشد، ما که نمی دانیم! این است که آدم باید از ذات اقدس الهی خَیر بخواهد! این عزیزانی که می گویند ما شهید بشویم، گاهی به اینها عرض می شود که شما بگویید خدایا! آن را به ما بده! هر چه که هست! گاهی انسان شهید می شود؛ البته ثواب آن مشخص است؛ گاهی فاتح می شود و دین را از هر خطری حفظ می کند، یقیناً آن پیروزی بالاتر از این شهادت است! [1]. سوره توبه, آیه121. [2]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص86. 📚 سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و آله و سلّم ـ جلسه 3 1395/02/18 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 وظیفه منتظران 🔸 وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ ابو بصیر از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) سؤال می‌كند كه ما اگر عصر غیبت را ادراك كردیم وظیفه ‌مان چیست؟ یك سلسله دستورات نظامی دادند فرمودند این است كه «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»[1] هر كدام از شما به اندازه یك تیر خودتان را آماده كنیم، این در بعضی از نصوص است «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»؛ منتها تیری كه ارتشی ‌ها و نظامی ‌ها دارند یك حساب است, تیری كه حوزویان و دانشگاهیان دارند قلم اینهاست كه ذات اقدس الهی به این قلم و مكتوبات این قلم سوگند یاد كرده است؛ اینكه فرمود من به قلم و مسطورات قلم سوگند یاد می‌كنم سرّش همین است ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾.[2] مستحضرید كه سوگند خدا در مقابل بینه نیست، ما یك قسم داریم كه در مقابل بینه است در محاكم قضایی كسی كه مدّعی است باید بینه اقامه كند كسی كه منكر است، سوگند یاد می ‌كند، بینه یك طرف, سوگند یك طرف; ولی قسم ذات اقدس الهی به خود بینه است اگر كسی در روز روشن بگوید من به این آفتاب قسم, ادّعا می‌ كنم كه الآن روز است این به دلیل قسم خورده است نه در قبال دلیل، سوگند قرآن كریم به بینه است نه در قبال بینه! وقتی خدا سبحان به كتاب قسم می ‌خورد به مكتوبات قسم می‌ خورد; زیرا علم است و مكتوب است و سواد است و است كه جامعه را می ‌كند. من به قلم قسم می ‌خورم, من به نوشته‌ های قلم قسم می‌ خورم كه تو عقلانی حرف می ‌زنی؛ یعنی من به دلیل قسم می ‌خورم. این‌ چنین نیست كه سوگندهای خدا در قبال بینه باشد او متن بینه را آفریده است. بنابراین وظیفه همه ما آن است كه در عصر غیبت هر كدام از ما آنچه دینی_جامعه را تأمین می ‌كند فراهم كنیم, این مطلب اول. 🔸 زراره عرض می ‌كند وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود دعا! اما دعایی كه آدم را باسواد كند. یك وقت دعا این است كه خدایا پدر و مادر مرا بیامرز! این دعا برای همه است، عوام هم این دعا را می ‌كنند، اما دعای حوزویان و دانشگاهیان این است كه خدایا ما را باسواد كن! عرض كرد دعای ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود همین دعا بگو «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی‏ حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی‏ حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی»[3] این یك برهان لِمّی است، ما رهبر را برای این نمی ‌خواهیم كه كشور ما را حفظ كند! حرف بسیار لطیفی مرحوم خواجه طوسی نسبت به شیخ ‌الرئیس دارند، فرمود: مردم امام را نمی‌ خواهند تا دنیایشان تأمین باشد! اكثر و بیش از ماها كسانی هستند كه نه خدا را قبول دارند نه قیامت را قبول دارند. حرف مرحوم خواجه این است كه ما امام و پیغمبر را نمی‌ خواهیم برای اینكه زندگی دنیایمان راحت باشد، ما برای اینكه این هفتاد سال خوب زندگی كنیم كه رهبر نمی ‌خواهیم، ما یك هستیم، ما از جایی آمدیم كه نمی ‌دانیم كجاست, به جایی می ‌رویم كه هیچ از آن خبری نیست، ما یك راهنما می‌ خواهیم! ما فهمیدیم كه انسان, مرگ را می ‌میراند، نه بمیرد! این را دین به ما آموخت كه انسان, مرگ را اماته می ‌كند نه به عكس, ما مرگ را می‌ میرانیم. بیان خدا در قرآن كریم این نیست كه «كلّ نفس یذوقها الموت» هر كسی را مرگ می ‌چشد، بیانش این است ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[4] روشن است كه هر ذائقی مذوق را هضم می‌ كند نه مذوق ذائق را! ما مرگ را هضم می‌ كنیم و او را از پا در می ‌آوریم و او را می ‌میرانیم و پایدار می ‌شویم و دیگر هیچ! پس ما رهبری را, دین را, امام را برای این می‌ خواهیم كه موجود ابدی هستیم، یك راه می‌ خواهد این راهنما می‌ طلبد. [1] . الغیبة (للنعمانی), ج۱, ص۳۲۰؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ج6، ص170. [2] . سوره قلم، آیه1. [3] . کمال الدین وتمام النعنة، ج2، ص342. [4] . سوره آل عمران، آیه185؛ سوره أنبیاء، آیه35؛ سوره عنکبوت، آیه57. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1393/03/22 🆔 @a_javadiamoli_doross
💠 چراغ هدایت 🔹 خدای سبحان چراغی در درون، چراغی را در بیرون به انسان داد كه انسان با داشتن این چراغ راه را پیدا كند و به مقصد برسد؛ هم را در درون، هم را از بیرون كه اینها دو كار می‌ كنند: هم راهنمایی می ‌كنند چراغ دستشان است می‌ گویند «إنّ الحسین مصباح الهدیٰ»،[1] «كلّ امامٍ مصباح الهدیٰ»، «كلّ معصومٍ مصباح الهدیٰ» این است، از طرف دیگر هم این فتیله درون اینها را بالا می ‌كشند اینها را اینها را بالا می‌ كشند می‌ شود «وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»،[2] هم چراغ دستشان است هم چراغ درون را افروخته نگه می‌ دارند. حالا اگر كسی با داشتن همه این راه ‌های هدایت اگر بیراهه رفت، خدای سبحان چندین بار می‌ دهد، راه توبه را باز می ‌كند، راه برگشت را باز می ‌كند، اگر او عمداً درهای رحمت را به روی خود بست و به جایی رسید كه دیگر قابل هدایت نیست، از آن به بعد ذات اقدس الهی اینها را می‌ گیرد. می‌گیرد یعنی چه؟ ﴿وَ مَا یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ﴾[3] كه منحصراً خدا برای فاسقین است. 🔹 اضلال می‌كند یعنی چه؟ یعنی ـ معاذ الله ـ اینها را گمراه می‌ كند چنین چیزی كه نیست، عقل را از اینها می‌گیرد كه نیست، انبیا، اولیا، علما تا آخرین نفس اینها را هدایت می‌ كنند، اضلال ابتدایی كه محال بود، اضلال كیفری هم امر وجودی نیست كه خدا كسی را گمراه بكند، بلكه آن و و ویژه ‌ای كه تا حالا داشت آن را سلب می ‌كند و او را به حال خودش رها می‌ كند. در سوره مباركه «فاطر» بود كه ﴿مَّا یفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِكَ لَهَا وَمَا یمْسِكْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ﴾[4] كار خدا یا فتح است یا اِمساك، یا می ‌دهد یا نمی ‌دهد، چیزی به نام اضلال كیفری که یك امر وجودی باشد مثلاً ظلمتی، گناهی چیزی به كسی بدهد نیست، آن را كه تا حالا می‌ داد حالا نمی‌ دهد همین! نه اینكه ـ معاذ الله ـ چیزی به كفار بدهد به نام امامت كفار ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً﴾ یعنی اینها را به حال خودشان رها كردیم، اینكه وجود مبارك پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عرض می ‌كرد: «اللهمّ و لا تَكِلْنی إلی نفسی طَرفةَ عَین أبدا»[5] همین است. یك لحظه انسان را به حال خودش رها بكنند انسان پایگاهی ندارد! این نه تنها بیراهه می‌ رود، خیلی ‌ها را هم به طرف بیراهه می ‌كشاند؛ این می‌ شود امامت باطل كافرانه كافر. این جعل، جعل ابتدایی نیست جعل كیفری است (اولاً) و جعل امامت هم امر وجودی نیست امر عدمی است (ثانیاً)، عدمی بودن این است كه اینها را به حال خودشان رها می ‌كنیم (ثالثاً). خب اگر انسان به حال خود رها شد آن نفس امّاره آن شهوت و غضب در بخش عمل، آن وهم و خیال در بخش اندیشه، آخر چه چیزی برای انسان می ‌ماند؟! می ‌شود همین ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ﴾. وگرنه امامت حق، است این عهد الهی آن قدر با جلال و شكوه و جبروت است كه هرگز كسی كه اهل ستم باشد ولو در دوران گذشته امامت حق آنجا پرواز نمی ‌كند ﴿لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ﴾.[6] [1] . مدینة المعاجز، ج4، ص52. [2] . نهج‌البلاغه، خطبه 1. [3] . سوره بقره، آیه 26. [4] . سوره فاطر، آیه 2. [5] . تفسیر القمی، ج2، ص75. [6] . سوره بقره، آیه 124. 📚 .سوره قصص جلسه 17 تاریخ: 1391/07/23 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 عبرت ▪️ برخی‌ ها خیال می‌ كنند عاشورا برای عبرت است، نه برای عَبره؛ اما سالار شهیدان فرمود من برای دو چیز شهید شدم: هم برای عبرت، هم برای عَبره; عبرت گرفتن به آن عزاداری می ‌گویند كه حركت كند، باشد، عبور كند از جهل به ، از جهالت به ، از كُندروی به ، از بیراهه رفتن به ، این را می ‌گویند عبرت، عبرت یعنی عبور. آن عزاداری كه تماشا می ‌كند، او اهل عبرت نیست، او فقط می ‌نالد اهل اشك است، دو روز كه عاشورا سپری شد برای او اثری ندارد، چون او عبرت نگرفت، عبور نكرد، تماشا كرد. اصرار قرآن كریم بر این است كه ﴿فَاعْتَبِرُوا﴾[1]. شما اگر بخواهید بررسی كنید می‌بینید آیات فراوانی است كه خدا فرمود عبرت بگیرید،[2] عبرت بگیرید یعنی چه؟ یعنی بایستید؟ آدمِ ایستا كه اهل عبرت نیست، آن‌كه عبور كرد از رذیلت به و فرشته ‌خوی شد، او عبرت گرفت. [1]. سوره حشر، آیه2. [2]. سوره آل عمران، آیه13؛ سوره یوسف، آیه111؛ سوره نور، آیه44. 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1395/03/02 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 امیر عقل 🔹 حالا سفارشی از مرحوم بوعلی بخوانیم كه حدیثی را ایشان در آن آورده _كتابی دارد به نام معراج ‌نامه_ كه وجود مبارك پیغمبر به حضرت امیر (سلام الله علیهما) دستوری می ‌دهد. وقتی مرحوم بوعلی می‌ خواهد از پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) تعریف بكند حكیمانه پیغمبر را معرفی می ‌كند، وقتی می‌خواهد علی بن ابی طالب را معرف بكند حكیمانه معرفی می ‌كند. من هیچ تعبیری از هیچ كسی ندیدم كه به عظمت تعبیر مرحوم بوعلی از وجود مبارك حضرت امیر باشد! وقتی می‌ خواهد نقل كند كه حدیث را چه كسی به چه كسی گفته است، می گوید پیغمبری كه اشرف انسان ها و اعزّ انبیاست، به علی بن ابی طالب كه علی بن ابی طالب در بین خلق «كالمعقول بین المحسوس» است این چنین می گوید! یعنی الآن كه هفت میلیارد بشر روی زمین زندگی می ‌كنند علی است این هفت میلیارد دست و پا و چشم و گوش, با اینكه خود مرحوم بوعلی و فارابی و ابوریحان جزء برجسته‌ ترین افرادند. فرمود دیگران به منزله چشم و گوش ‌اند كه عقل، اینها را می‌ كند؛ چشم كه قدرت تصدیق ندارد گوش كه قدرت تصدیق ندارد همه اینها را عقل می ‌كند. 🔹 فرمود او در بین خلق مثل عقل است در بین حواس؛ او است. به حضرت امیر چه گفت؟ گفت اگر مردم به عبادت ها مشغول‌ هستند تو به مشغول باش، از دیگران سبقت می گیری. 📚 سوره مبارکه نور جلسه 2 تاریخ: 1390/07/19 🆔 @a_javadiamoli_esra