eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تمدّن ناب الهی 🔹 تبلیغ از بهترین و رساترین برنامه‌ های انبیای الهی است، منتها عناصر محوری تبلیغ را باید ارزیابی كرد كه انسان چه چیزی را برساند و تا كجا برساند و چگونه برساند كه اثر تبلیغ بشود تعلیم و اثر تعلیم بشود تزكیه! آن تبلیغی كارآمد است كه تعلیم را به همراه داشته باشد و آن تعلیمی سودمند است كه تزكیه را به همراه داشته باشد، پایان این امور علمی طهارت روح است و اگر روح طاهر شد جامعه به تمدّن ناب الهی بار می ‌یابد. 🔹 در جریان تبلیغ به ما گفتند حرف را به جان مردم برسانید: ﴿قُلْ لَهُمْ فی‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً﴾،[1] به گوش رسانیدن با تألیف كتاب و به چشم رسانیدن كار خوبی است، اما كافی نیست! به ما نگفتند مطالب را تا گوش مردم برسانید یا كتابی تألیف كنید كه در مرئا و منظر چشم مطالعه ‌كننده ‌ها باشد، گفتند حرف را به جان آنها برسانید! تا كسی اهل جان نباشد و جانان نباشد و جانانه فكر نكند حرفِ او به عمق جان مردم نمی ‌رسد. 🔹 مستحضرید مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) از اهل بیت نقل كرد از وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) نقل كرد كه علم راستین آیه محكمه است و فریضه عادله و سنّت قائمه است[2] و امثال آن. فرمود حرف مُتقن در معارف عقلی, علوم عقلی, علوم نقلی, حدیث, تفسیر, فقه, روایت, درایت به صورت «آیه محكمه» گفته شود. 🔹 كسی كه مسجد می ‌رود و اهل مسجد است، روح امید باید در او زنده شود، امیدوار رحمت الهی باشد, امیدوار «تألیف قلوب» باشد، منتظر فرج باشد. درست است كه از بارزترین مصادیق انتظار فرج همان است كه همه ما منتظر آن هستیم، ولی انتظار فرج اختصاصی به زمان حضور و ظهور ندارد، ما هر كاری كه مشكل داریم منتظر باشیم گشایشی در راه هست! آن توجه به ذات اقدس الهی كه تمام فُرجه ‌ها به دست اوست، خودش عبادت است، انتظار فرج است! پس آن حدیث معروف كه «أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏»[3] حصر نیست، البته مصداق كامل همان است كه ما منتظر آن هستیم. [1]. سوره نساء، آیه63. [2]. الكافی (ط ـ اسلامی)، ج1، ص32. [3]. كمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص278. 📚 پیام به همایش روحانیون طرح هجرت تاریخ: 1394/05/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 تمدّن ناب الهی 🔹 تبلیغ از بهترین و رساترین برنامه‌ های انبیای الهی است، منتها عناصر محوری تبلیغ را باید ارزیابی كرد كه انسان چه چیزی را برساند و تا كجا برساند و چگونه برساند كه اثر تبلیغ بشود تعلیم و اثر تعلیم بشود تزكیه! آن تبلیغی كارآمد است كه تعلیم را به همراه داشته باشد و آن تعلیمی سودمند است كه تزكیه را به همراه داشته باشد، پایان این امور علمی طهارت روح است و اگر روح طاهر شد جامعه به تمدّن ناب الهی بار می ‌یابد. 🔹 در جریان تبلیغ به ما گفتند حرف را به جان مردم برسانید: ﴿قُلْ لَهُمْ فی‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَلیغاً﴾،[1] به گوش رسانیدن با تألیف كتاب و به چشم رسانیدن كار خوبی است، اما كافی نیست! به ما نگفتند مطالب را تا گوش مردم برسانید یا كتابی تألیف كنید كه در مرئا و منظر چشم مطالعه ‌كننده ‌ها باشد، گفتند حرف را به جان آنها برسانید! تا كسی اهل جان نباشد و جانان نباشد و جانانه فكر نكند حرفِ او به عمق جان مردم نمی ‌رسد. 🔹 مستحضرید مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) از اهل بیت نقل كرد از وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) نقل كرد كه علم راستین آیه محكمه است و فریضه عادله و سنّت قائمه است[2] و امثال آن. فرمود حرف مُتقن در معارف عقلی, علوم عقلی, علوم نقلی, حدیث, تفسیر, فقه, روایت, درایت به صورت «آیه محكمه» گفته شود. 🔹 كسی كه مسجد می ‌رود و اهل مسجد است، روح امید باید در او زنده شود، امیدوار رحمت الهی باشد, امیدوار «تألیف قلوب» باشد، منتظر فرج باشد. درست است كه از بارزترین مصادیق انتظار فرج همان است كه همه ما منتظر آن هستیم، ولی انتظار فرج اختصاصی به زمان حضور و ظهور ندارد، ما هر كاری كه مشكل داریم منتظر باشیم گشایشی در راه هست! آن توجه به ذات اقدس الهی كه تمام فُرجه ‌ها به دست اوست، خودش عبادت است، انتظار فرج است! پس آن حدیث معروف كه «أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏»[3] حصر نیست، البته مصداق كامل همان است كه ما منتظر آن هستیم. [1]. سوره نساء، آیه63. [2]. الكافی (ط ـ اسلامی)، ج1، ص32. [3]. كمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص278. 📚 پیام به همایش روحانیون طرح هجرت تاریخ: 1394/05/05 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خلقت درون 🔹 خلقت در فلسفه‌ های دینی یک حقیقت خارجیه است، یک خلقت است نه چیزی دیگر! منتها خلقت درون است و این خلقت درون را خود ما باید بسازیم؛ ما سیاه‌ چهره می‌ شویم یا ما سفید چهره می ‌شویم، ما زیبا می ‌شویم یا ما زشت می‌ شویم، پس این طور نیست که اعتبار محض باشد، «بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ فِیهِ الْوُجُوه‏‏»[1] یک امر حقیقی است و الآن ما داریم این کار را می ‌کنیم، همان طوری که کودک که در رحِم به دنیا می ‌آید نطفه است و علقه است و مضغه است و اطواری را پشت‌ سر می ‌گذارد صورت‌ های خاص می ‌گیرد که تکوین است نه اعتبار، ما هم تکوین است؛ منتها در لسان ‌های نقلی به عنوان حرکت ‌های جوهری و اینها بیان نشده و حکمت متعالیه زبان و فرهنگ خوبی است برای تبیین آن است که با حکمت متعالیه می‌ شود این حرف را خوب تبیین کرد که حرکت جوهری داریم و همان طوری که حکمت متعالیه فلسفه را متحول کرده است منطق را هم «بشرح ایضاً». 🔹 در منطق یک سلسله ستونی است به نام «اجناس»، یک سلسله ستونی است به نام «انواع»، یک سلسله ستونی است به نام «فصول»، از جنس عالی شروع کرد تا جنس متوسط و یا از نوع عالی تا «نوع الانواع»، اما این کاری که منطقی ها کردند و به دست ما دادند حکمت متعالیه خیلی از اینها را عوض کرده است، آنکه منطق رایج بود انسان را نوع اخیر می ‌داند و حیوان را جنس سافل، اما حکمت متعالیه آمد این نظم را به هَم زد، انسان را نوع متوسط و جنس سافل می ‌داند نه نوع اخیر، چون تحت انسان انواع چهارگانه است که با اخلاق ساخته می ‌شود، این کجا و آن حرف‌ ها کجا! یعنی شما از فارابی تا زمان مرحوم ملاصدرا وقتی که بخواهید سؤال بکنید که انسان چیست؟ می‌ گویند نوع اخیر است، جنس سافل چیست؟ حیوان است. او آمد نظم را به هَم زده است فرمود انسان جنس سافل است نوع نیست، برای اینکه تحت انسان چهار نوع است و انسان سر چهارراه ایستاده است، با اخلاق خودش را یا درّنده می ‌کند یا چرنده می ‌کند یا فرشته می ‌کند یا شیطان، به هر حال یا راه نقشه و خیانت و حیله را بکار می ‌برد می ‌شود ﴿شَیاطینَ الْإِنْس﴾[2] این جزء ﴿شَیاطینَ الْإِنْس﴾ شدن فحش نیست، بدگویی نیست، این واقعاً شیطان است! اینکه می ‌بینید مولوی حرف سنایی را نقل می ‌کند برای اینکه یک قرن قبل از او بود و سنایی خیلی ملّا بود، یک حکیم توانمندی بود گفت: تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک ٭٭٭ برگ توتست به تدریج کنندش اطلس[3] 🔹 الآن گران ‌ترین فرش عالم فرش ابریشم است، حرف سنایی این است که اگر کسی درس بخواند، استاد ببیند و برود مکتب می‌ شود فرشته و این حرف‌ ها را از زبان عرفا و اینها کم‌کم یاد گرفتند. پس انسان نوع متوسط است نه نوع اخیر، جنس سافل است و تحت انسان انواع چهارگانه است و حقایق چهارگانه و این راه هم حقایق چهارگانه است، تطرّق این راه هم حقایق چهارگانه است منتها به زبان اخلاق، در ظرف اعتبار گرفته می‌ شود. این نظیر آن نیست اینجا را زوج و فرد بکنند فلان جا ورود ممنوع است فلان جا ورود ممنوع نیست، یا نوار سبز علامت بگذارند یا نوار مشکی علامت بگذارند اینجا سوگ است آنجا جشن است، اینها اعتبارات است که منشأ آن خیال و وهم است، بالاتر از خیال و وهم نیست؛ اما وقتی به مرحله عقل و وحی رسید می ‌شود ﴿وَ إِنَّكَ لَعَلَی خُلُقٍ عَظِیمٍ﴾،[4] یک؛ «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّی الله علیه و آله و سلّم) خُلُقُهُ‏ الْقُرْآن»،[5] دو؛ قرآن هم یک حقیقت خارجیه است، سه؛ در زبان عربی و اینها آمده است، چهار؛ این طور نیست که ـ معاذالله ـ یک امر اعتباری باشد. 🔹 ما اخلاق داریم یعنی خلقت داریم، نه کار! ما را که آنجا رنگ نمی ‌کنند ما باید اینجا خودمان را رنگ بکنیم، این می ‌شود ﴿صِبْغَةَ اللَّه﴾،[6] آنجا رنگ ‌آمیزی بکنند کسی سفید بشود یا سیاه بشود که نیست می‌ گویند وقتی وضو می‌ گیری آب به صورت می‌ ریزی این را بگو «اللَّهُمَّ بَیضْ وَجْهِی یوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ وَ لَا تُسَوِّدْ وَجْهِی یوْمَ تَبْیضُّ فِیهِ الْوُجُوه‏» با همین گفتن و گفتن، «یوم القیامة» أبیض محشور می ‌شوید. ما خلقت داریم، حقیقت داریم، منتها به زبان اعتبار گفته می‌ شود. [1]. الكافی(ط - الإسلامیة)، ج‏3، ص71. [2]. سوره انعام، آیه112. [3]. سنایی، قصاید، قصیده90. [4]. سوره قلم، آیه4. [5]. مجموعة ورام، ج‏1، ص89. [6]. سوره بقره، آیه138. 📚 دیدار اعضای هیأت تحریریه مجله اخلاق وحیانی با حضرت استاد تاریخ: 1398/08/04 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حجاب و عفاف 🔹 قرآن كریم كه برای تعلیم كتاب و حكمت از یك سو و تزكیه نفوس از سوی دیگر نازل شده است، موارد خاصی را به عنوان نقاط برجسته و روشن تعلیم و كتاب و حكمت از یك سو و تزكیه ارواح و نفوس از سوی دیگر مشخص كرد. یكی از آن موارد جریان حجاب و عفاف است. در سورهٴ مباركهٴ «نور» از جریان عفاف و حجاب به عنوان ﴿ذلِكَ أَزْكی لَهُمْ﴾ یاد كرده است، در عین حال كه فرمود: ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ﴾ سند این عفاف را هم ﴿ذلِكَ أَزْكی لَهُمْ﴾[1] ذكر كرده است. 🔹 منشأ این تزكیه نفوس همان رعایت عدل است، جامعه در سایه عدل به مقصد می ‌رسد و از امنیت و امانت برخوردار می‌ شود. عدل عبارت از آن است كه هر چیزی در جای خود قرار بگیرد، نه كج راهه برود، نه راه كسی یا چیز دیگر را ببندد. عادل كسی است كه هویت خود را بشناسد، اولاً؛ از مرز خود تعدی نكند، ثانیاً و اجازه تجاوز دیگران را به قلمرو هویت خویش ندهد، ثالثاً؛ مجموع این امور به نام عدل است. اگر این در مسایل سیاسی بود، حكم آن مشخص است. در مسایل نظامی بود، حكمش مشخص است. در مسایلی كه مربوط به حجاب و عفاف است، حكمش مشخص است. 🔹 قرآن كریم جریان حجاب و عفاف را در تحت عنوان غیرت ذكر كرده است. غیرت از برجسته ‌ترین فضایل اخلاقی است. آن كس كه خود را و هویت خویش را نشناخت، غیور نخواهد بود. آن كه تا حدودی از معرفت ناقص برخوردار است ولی به حریم دیگری تجاوز می ‌كند، غیرتمند نیست. آن كس كه جلوی تجاوز بیگانه را نمی ‌گیرد و بیگانه اگر وارد حریم او شود، برای او بی ‌تفاوت است، او غیرتمند نیست. 🔹 اگر اصل خانواده ـ پدر و مادر ـ غیور بودند، فرزندانشان را غیرتمند پروراندند، این خانواده كه یك جامعه كوچكی است، توان آن را دارد كه جامعه را غیور بپروراند و آیه ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكی لَهُمْ﴾ را محقق كند. اگر اصول خانوادگی با حجاب و عفاف همراه بود، جامعه هم بشرح ایضاً[همچنین] خواهد بود. [1]. سوره نور، آیه20. 📚 پیام به همایش حجاب و عفاف تاریخ: 1391/06/18 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مهمترین عذاب الهی 🔹 فرمود ما گاهی عذاب را از بالا نازل می‌کنیم، گاهی عذاب را در خود اینها [نازل می‌کنیم]: ﴿أَنْ یبْعَثَ عَلَیكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ یلْبِسَكُمْ شِیعاً وَ یذیقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾؛[1] فرمود ما سه نحوه عذاب داریم، البته اینها به نحو «مانعة الخلو» است که جمع را شاید. این سومی از آنها مهم ‌تر است ﴿عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ﴾ حالا این صاعقه است، شهاب ‌سنگ است و مانند آن ﴿أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ﴾ زلزله است و مانند آن یا زلزله و شهاب‌سنگ نیست، بلکه اختلاف داخلی است که ﴿كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها﴾[2] این از هر زلزله ‌ای بدتر است! این از هر صاعقه ‌ای بدتر است! این از هر شهاب‌ سنگی بدتر است! فرمود ما شما را به جان هم می ‌اندازیم. اگر نظم طبیعی اقتضا می ‌کند که از ضعیف به قوی ثمّ به اقوی برسیم این آیه آن خطر را به ما آگاهی می ‌دهد که ﴿وَ یذیقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾؛ یعنی به جان هم افتادند، این جنگ جهانی اوّل چیست؟ جنگ جهانی دوم چیست؟ این جریان مشروطه چیست؟ این اختلاف اگر عذاب الهی باشد این از هر صاعقه ‌ای بدتر است، به دست خود آدم است. اگر آن صاعقه بیاید به هر حال انسان به خدا متوسل می ‌شود، اما وقتی با دست خودش گرفتار عذاب شده است این از هر زلزله ‌ای بدتر است. 🔹 در همان سوره مبارکه «مائده» که گذشت فرمود ما این دو گروه را همیشه به دو عذاب گرفتار می ‌کنیم! درباره مسیحی‌ها قدری نرم ‌تر فرمود، فرمود: ﴿فَأَغْرَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ یوْمِ الْقِیامَة﴾[3] درباره یهودی‌ ها غلیظ ‌تر فرمود، فرمود: ﴿وَ أَلْقَینا﴾ که قوی ‌تر از ﴿فَأَغْرَینا﴾ است، ﴿أَلْقَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاء﴾[4] اگر کسی تفکر مسیحی داشته باشد، تفکر اسرائیلی داشته باشد، همین طور است. 🔹 یک بیان نورانی مرحوم صدوق (رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید از وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) نقل می‌کند، در آن گفتگو و مناظره حضرت فرمود: «أَحْسَبُكَ ضَاهَیتَ الْیهُودَ»؛[5] مگر تفکر یهودی داری؟ در خراسان که با حضرت بحث می ‌کرد، فرمود این تفکر تفویضی یا تفکر نفی بدائی یا تفکر جبری یا تفکرات دیگر، این همان تفکرات یهودیت است که دامنگیر شما شد «أَحْسَبُكَ ضَاهَیتَ الْیهُودَ»، فرمود اسلامی حرف می‌ زنی ولی یهودی فکر می ‌کنی! مثل خود قرآن ﴿یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً﴾[6] حدیث مهجور است، علم مهجور است، عقل مهجور است! کلام مهجور است، تفسیر مهجور است! فرمود تو اسلامی حرف می ‌زنی، یهودی فکر می ‌کنی. خیلی‌ ها هم هستند اسلامی حرف می‌ زدند، کانْتی فکر می ‌کنند، دکارتی فکر می ‌کنند. فرمود شما دلتان می ‌خواهد همیشه زلزله بیاید، همیشه صاعقه بیاید، همیشه شهاب‌سنگ بیاید؟! همین که به جان هم افتادید هر کدام از شما دارید دیگری را لعن می‌ کنید، ما شما را به جان هم انداختیم ﴿یلْبِسَكُمْ شِیعاً وَ یذیقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ﴾ که این سومین عذاب فرمود از آن صاعقه بدتر است، از آن زلزله بدتر است، ما حالا توقع داشته باشیم شهاب ‌سنگ بیاید، این چیست؟ این کشوری که همه چیز دارد، حجّت خدا بر ما بعد از اهل بیت این شهدا هستند. 🔹 من یک وقت رفتم کنار قبر بعضی از این شهدا حالا یا گمنام یا غیر گمنام، شعری که برای فؤاد کرمانی است دیدم بالای قبر او با یک تعبیر دیگری نوشته شده است آن شاعر گفته بود: گر بشکافند هنوز قبر شهیدان عشق ٭٭٭ آید از آن رفتگان زمزمه دوست دوست من دیدم بالای قبر این شهید حالا یا گمنام یا خوشنام نوشته است: گر بشکافند هنوز قبر شهیدان عشق ٭٭٭ آید از آن کشتگان زمزمه یا حسین ما اینها را داریم، چند هزار از اینها را داریم! آنها که رفتند با زمزمه یا حسین رفتند، اینها با این زمزمه رفتند؛ اما مع ذلک به جان هم می‎افتیم! توقع نداشته باشید که همه جا سیل بیاید زلزله بیاید، فرمود من سه نحوه عذاب دارم که خدای سبحان به برکت قرآن و عترت این نظام و مردم این نظام و همه ما را از عذاب‌ های الهی حفظ بکند! [1]. سوره انعام، آیه65. [2]. سوره اعراف، آیه38. [3]. سوره مائده، آیه14. [4]. سوره مائده، آیه64. [5]. التوحید (للصدوق)، ص444. [6]. سوره فرقان، آیه30. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه ذاریات ـ جلسه 13 تاریخ: 1395/10/27 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مبانی اخلاق 🔹 اخلاق یك امر مشترك جهانی است؛ یعنی هر انسانی اگر بخواهد سعادتمند باشد و هر جامعه ای اگر بخواهد متمدّن باشد باید اخلاق الهی را فراهم بكند، چاره جز این نیست و انسان ها چون با هم زندگی می‌كنند یك اخلاق مشتركی باید داشته باشند، عقاید مشترك، اوصاف مشترك، تعهّدات مشترك؛ زیرا ممكن نیست انسان زندگی مشترك داشته باشد ولی اخلاق او مشترك نباشد، آنچه تعهّدات را عملی می ‌كند مسئله اخلاق است، آنچه حقوق یكدیگر را ادا می ‌كند همان ضمانت اخلاقی است.چون جوامع بشری اشتراك فراوانی دارند و بدون اخلاق زندگی میسّر نیست و اخلاق مشترك بین همه است، این اخلاق كه مشترك است باید یك مبانی مشترك داشته باشد؛ زیرا مواد اخلاقی را از مبانی اخلاقی استنباط می ‌كنند. 🔹 مبانی اخلاقی مسئله استقلال است، آزادی است، عدالت است، وفای به عهد است، رعایت امانت است، اینها مبانی اخلاقی است كه به استناد این مبانی آن فروعات و مواد اخلاقی استنباط می ‌شود، این هم مورد قبول است؛ از این به بعد محلّ اختلاف است و آن این است که ما این مبانی را از كجا بگیریم؟ در اینكه عدالت، استقلال، آزادی، امنیت، وفای به عهد، رعایت امانت، اینها مبانی اخلاقی است در آن حرفی نیست، همه انسان ها، الآن هفت میلیارد بشر كه روی زمین زندگی می ‌‌كنند این مبانی را می‌ پذیرند كه عدالت چیز خوبی است، امنیت چیز خوبی است، استقلال و آزادی چیز خوبی ‌اند، وفای به عهد چیز خوبی است، ادای امانت چیز خوبی است و باید هم باشد؛ امّا از آن به بعد محلّ اختلاف است كه عدالت یعنی چه؟ مفهوم عدالت روشن است؛ عدالت یعنی «وُضِعَ كُلُّ شَیءٍ فِی مَوْضِعِهِ»،[1] امّا حقیقت عدالت چیست از این به بعد محلّ اختلاف است. 🔹 متدینان و متشرّعان عالم كه پیرو انبیا هستند می‌ گویند عدل عبارت از «وُضِعَ كُلُّ شَیءٍ فِی مَوْضِعِهِ»، امّا جای اشیا را چه كسی باید معین كند؟ جای اشخاص را چه كسی باید معین كند؟ جای اموال را چه كسی باید مشخّص كند؟ جای قراردادها و حقوق را چه كسی باید مشخّص كند؟ از این به بعد اختلاف است. ما می ‌گوییم منابع ما قرآن و عترت است. آن كه جهان را آفرید، یك؛ انسان را آفرید، دو؛ پیوند انسان و جهان را تنظیم كرد، سه؛ آن كه اضلاع این مثلّث به دست او است، او باید بگوید عدل چیست «وُضِعَ كُلُّ شَیءٍ فِی مَوْضِعِهِ»، زن جایش اینجاست، مرد جایش اینجاست، جوان جایش اینجاست، پیر جایش آنجاست، مال جایش آنجاست، وفای به عهد جایش آنجاست، و مانند آن. ما می ‌گوییم این را باید از قرآن و عترت گرفت كه از وحی الهی است. امّا آنها می ‌گویند نه! از فرهنگ مردم، از عادات و آداب مردم باید گرفت، اختلاف اساسی از آنجا شروع می‌ شود. آنها خیال می ‌كنند زن و مرد در همه امور یكسان هستند، ما می ‌گوییم عدل لازم است نه مساوات! عدل لازم است نه مواسات! مساوات چیزی است و عدل غیر از این دو است. تمام اختلاف بین متدینین عالم و غیر متدین آن است كه مواد اخلاقی را از مبانی می‌ گیرند، مبانی را از منابع می ‌گیرند، منابع ما مشخّص است؛ ما می‌ گوییم آن كه انسان را آفرید، جهان را آفرید، پیوند انسان و جهان را آفرید، او باید بگوید كه عدل چیست. [1]. ر.ک: نهج البلاغه، حکمت437؛ «الْعَدْلُ یضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا». 📚 درس اخلاق تاریخ: 1389/08/13 🆔 @a_javadiamoli_esra
حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی: ✳️هدف دین رهایی جامعه از جهل است / فرهنگ تقریب نیاز دارد به اینکه یک اندیشه‌ی متعالی در صحنه باشد پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی در گفت وگوی دفتر امور ادیان و مذاهب مرکز ارتباطات و بین­ الملل حوزه­ های علمیه با ایشان بیان می دارد: دین آن هدفی که دارد این است که جامعه و مخاطب خودش را از جهل برهاند، و از جهالت نجات بدهد. یعنی انسان‌ها نه مبتلا به ظلوم بودن بشوند و نه مبتلا به جهالت. "انه کان ظلوما جهولا". جهل به معنای ناآگاهی، عدم شناخت و معرفت پیدا نکردن به یک واقعیت، این امری است که دین دارد تلاش می‌کند تا فضای معرفتی را به گونه‌ای ببرد که آن­ها را اولا از جهل و جهالت نجات بدهد. و ثانیا تلاش می‌کند تا انسان‌ها در ورطه‌ی انگیزه‌های خودشان، خدای نکرده، به سمت ظلوم بودن، ستم کردن و تعدی داشتن و امثال ذلک در آن سمت نباشد. فرهنگ تقریب نیاز دارد به اینکه یک اندیشه‌ی متعالی مثل آیت الله جوادی آملی در صحنه باشد و این تراز تقریب باشد. تراز تقریب یعنی آیت الله جوادی آملی. یعنی ما معیاری داشته باشیم ضمن این که حق مشخص باشد اما نوع تعامل، رفتار و آمد، مراوده و ارتباط می‌خواهیم آنها را به این صحنه بیاوریم. فرهنگ تقریب را باید بیاوریم. باور تقریب را ایجاد بکنیم. زبان آن کسانی که زبان اختلاف دارند، زبان جدایی دارند، زبان گسست دارند، نباید در جامعه وجود داشته باشد... مثلاً خود مقام معظم رهبری گفتند اهانت نکنید به کسانی که نزد اهل سنت محترم هستند. ایشان هم مرجع هستند و هم رهبر هستند شما نگاه کنید چه کارهایی دارند می‌کنند. زبان، زبان تقریب باید باشد. مراوده باید مراوده‌های تقریبی باشد و این می‌تواند یک برون‌رفتی برای ما ایجاد بکند. https://b2n.ir/171001 NEWS.ESRA.IR 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ادب 🔹 آزادی نعمتی نیست که کسی از آن لذت نبرد. هر کسی می‌ خواهد در خانه خود راحت باشد، پس او باید آزاد باشد؛ او اگر زبانش آزاد نباشد و هر چه خواست به همسرش بگوید یا هر چه همسرش هم خواست به او بگوید، این زندگی تلخ است! پدر و مادر، زن و شوهر، بستگان و دودمان اینها در خانه هستند و باید آزاد باشند؛ آزادی این است که مواظب زبانشان باشند. ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾؛[1] به هر حال با مسلمان، با کافر، با هر کسی می‌ خواهی حرف بزنی با ادب حرف بزن! مگر نمی‌ خواهی راحت باشی؟ چرا برای خودت دردسر درست می ‌کنی؟ نفرمود «قولوا للمؤمنین» یا «قولوا للکذا»! ﴿قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾، همین! نوشتن در روزنامه‌ ها، گفتن در سخنرانی‌ ها، آدم دو نحوه می ‌تواند حرف بزند؛ لذا این حرف می ‌شود ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾، ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾، این حقوق بشر است. دیگر نگفت با مسلمان ‌ها خوب حرف بزنید. گفت با هر کسی می ‌خواهی حرف بزنی با ادب حرف بزن! 🔹 یک بیان نورانی از امام (سلام الله علیه) است که فرمود: «وَ إِنْ جَالَسَكَ یهُودِی فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَه‏»،[2] در مسافرت در کشتی، در اتومبیل، در هواپیما، هم‌ صندلی شدی با یک غیر مسلمان، ادیبانه سخن بگو، مؤدّبانه با او رفتار کن که او جذب شود یا لااقل خودت راحت باشی! «وَ إِنْ جَالَسَكَ یهُودِی فَأَحْسِنْ مُجَالَسَتَه‏»، این ﴿وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً﴾ است، این می ‌شود ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾. این می ‌شود ﴿نَذیراً لِلْبَشَرِ﴾. حقوق بشر را اینها دارد تعیین می ‌کند. ما دشمن خارجی داریم؛ اما؛ گر شود دشمن درونی نیست ٭٭٭ باکی از دشمن برونی نیست[3] برونی نه استکبار از او کاری ساخته است، نه صهیونیسم. ما مشکل خودمان را حل بکنیم، بیگانه هیچ کاری از او ساخته نیست. [1]. سوره بقره، آیه83. [2]. من لا یحضره الفقیه، ج‏4، ص404. [3]. هفت اورنگ (جامی)، سلسلةالذهب، دفتر اوّل. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه مدثر ـ جلسه 6 تاریخ: 1398/02/04 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حجاب الهی 🔹 سؤال سائل این بود كه عرض كرد «مَا الدَّلِیلُ‏ عَلَى‏ حُدُوثِ‏ الْعَالَم»؟ حضرت فرمود دربارهٴ خودت كه بیندیشی كلّ نظام هم همین طور است؛[1] یعنی آنچه كه در آیات انفسی مطرح است در آیات آفاقی هم مطرح است. قرآن كریم در عین احتجاج به آیات آفاقی و أنفسی می ‌فرماید به اینكه مگر مردم نمی ‌بینند؟! ﴿أَ وَ لَمْ یرَوْا﴾[2] مگر نمی ‌بینند؟! این تشویق است نسبت به افرادی كه راهی این راهند و توبیخ است نسبت به افرادی كه متوقّفند. فرمود مگر نمی ‌بینند، معلوم می‌ شود مطلب دیدنی است! 🔹 همین را هم از امام هشتم (سلام الله علیه) سؤال كردند. در توحید مرحوم صدوق در باب الرّد علی الثنویه و الزنادقه یك حدیث مبسوطی است، حدیث سوم این باب است، وقتی كه حضرت برهان اقامه می ‌كند، شخص عرض می‌ كند «فَمَا الدَّلِیلُ عَلَیه»؟ حضرت می ‌فرماید: «إِنِّی لَمَّا نَظَرْتُ‏ إِلَى‏ جَسَدِی‏ فَلَمْ یمْكِنِّی فِیهِ زِیادَةٌ وَ لَا نُقْصَانٌ فِی الْعَرْضِ وَ الطُّولِ وَ دَفْعِ الْمَكَارِهِ عَنْهُ»، آن گاه «عَلِمْتُ أَنَّ لِهَذَا الْبُنْیانِ بَانِیاً فَأَقْرَرْتُ بِهِ»؛ وقتی خودم را شناسایی كردم دیدم در اختیار خودم نیستم فهمیدم این بنای بدن یك بانی دارد و همچنین سایر آیات، آن گاه این سائل عرض می ‌كند كه «فَلِمَ احْتَجَبَ»؟ اگر خدایی هست و این طور كه شما برهان اقامه می ‌كنید وجود او قطعی و یقینی است پس چرا محجوب است؟ پس چرا ما او را نمی ‌بینیم؟ «فَلِمَ احْتَجَبَ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ عَلَیهِ السَّلَام إِنَّ الِاحْتِجَابَ عَنِ الْخَلْقِ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ‏ فَأَمَّا هُوَ فَلَا یخْفَى عَلَیهِ خَافِیةٌ فِی آنَاءِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ»؛ فرمود او مخفی نیست! او محجوب نیست! اگر یك موجودی ﴿نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ﴾[3] شد مخفی می ‌شود؟! فرمود «إِنَّ الِاحْتِجَابَ عَنِ الْخَلْقِ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِمْ» این گناه حجاب است و گناه نمی‌ گذارد انسان «وجه الله» را ببیند و الا ﴿فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ﴾[4] و هیچ لذتی به اندازه لذت زیارت وجه حق نیست، هیچ ممكن نیست كسی لذت دیدار وجه حق را چشیده باشد و به سراغ لذت های دیگر رفته باشد، هیچ ممكن نیست! در دل شب ‌های تار هم می ‌تابد، روشن است، در روز هم روشن است، خود شب هم آیت حق است. 🔹 چیزی حجاب نیست مگر گناه! گناه هم حجاب گناه ‌كار است، حجاب عاصی است؛ لذا خدای سبحان تعجّب می ‌كند كه شما چگونه كفر می‌ ورزید؟ گاهی می ‌فرماید ﴿أَ وَ لَمْ یرَوْا﴾؛ لذا حضرت هم می ‌فرماید: «فَأَمَّا هُوَ فَلَا یخْفَى عَلَیهِ خَافِیةٌ فِی آنَاءِ اللَّیلِ وَ النَّهَارِ». آن گاه سائل عرض می ‌كند «فَلِمَ لَا تُدْرِكُهُ حَاسَّةُ الْبَصَرِ»؟ پس چرا با چشم ظاهر نمی ‌بینیم؟ فرمود: «لِلْفَرْقِ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ الَّذِینَ تُدْرِكُهُمْ حَاسَّةُ الْأَبْصَارِ»؛[5] برای اینكه بین خدا و خلق خدا باید فرق باشد. خلق مادّی است «بصر مادی» آن را می ‌بیند، خدای سبحان مادی نیست مجرّد است «بصر جان» او را می ‌بیند «لا ‏تُدْرِكُهُ‏ الْعُیونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ» بعد «تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الْإِیمانِ».[6] [1]. توحید (صدوق)، ص293؛ «... قَالَ أَنْتَ‏ لَمْ‏ تَكُنْ‏ ثُمَ‏ كُنْتَ‏ وَ قَدْ عَلِمْتَ أَنَّكَ لَمْ تُكَوِّنْ نَفْسَكَ وَ لَا كَوَّنَكَ مَنْ هُوَ مِثْلُكَ». [2]. سوره رعد, آیه41؛ سوره نحل، آیه48؛ سوره اسراء، آیه99؛ ... . [3]. سوره نور, آیه35. [4]. سوره بقره, آیه115. [5]. توحید (صدوق)، ص252. [6]. نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه179. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه بقره ـ جلسه 87 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا