eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.6هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ پیام تسلیت حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی در پی ترور شهید محسن فخری زاده حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی صبح امروز در ابتدای جلسه درس اسفار خود، با اشاره به ترور دانشمند هسته ای، ضمن تسلیت به خانواده ایشان، خدمات ارزنده آن بزرگوار را مورد اشاره قرار داده و تاکید داشت: اگر قدرت "عقلانیت" و "اعتدال" را پیشه کنیم، شکست دشمنان درتمامی زمینه ها حتمی است. حجت الاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی بیان داشت: حادثه تلخی که برای شهادت یکی از دانشمندان هسته ای اتفاق افتاد برای همه ناگوار بود، آن بزرگوار که خدماتش را به اسلام و جامعه و نظام اسلامی انجام داد و انشاء الله در پیشگاه الهی مقرب است و از رزق کریم الهی برخوردار است. اینها نمی تواند در اراده یک ملت خللی وارد کند. ما با تاکید بر "عقلانیت" و "اعتدال"، که در اندیشه کردن عقلانیت و در عمل، اعتدال را باید همواره رعایت کنیم، ضمن تسلیت این شهادت به خانواده ایشان و خاندان علم و پیشرفت و تعالی کشور، برای توفیقات این جریان علمی از خدای عالم مدد می خواهیم وانشاء الله دشمنان خصوصا جریان نحس اسرائیل نیز با قدرت و صلابتی که در جامعه اسلامی مشاهده خواهند نمود، به سزای اعمال ننگین خود در شکست های سیاسی و نظامی و نظائر آن خواهند رسید و اگر قدرت عقلانیت و اعتدال را پیشه کنیم شکست ها، به مراتب قوی تر و برتر خواهد شد. 🆔 @m_vaezjavadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 علم فطری 🔸 علم قبل از جهل است یعنی چه؟ ذات اقدس الهی قبل از اینکه جاهل را خلق بکند، را خلق کرد؛ زیرا آدم (سلام الله علیه) که به اسمای الهی بود ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الأسْماءَ﴾،[1] قبل از دیگران خلق شده است و در درون ما قبل از اینکه ما فراموش بکنیم، جاهل بشویم و تجاهل بکنیم، علم را خلق کرده است: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها ٭ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾،[2] انسان قبل از اینکه جاهل بشود، بود و به دنیا آمد. جهل یک سلسله غرایز و اغراضی است که روی علم را پوشانده است؛ لذا حضرت فرمود: «لِأَنَ‏ الْعِلْمَ کَانَ‏ قَبْلَ‏ الْجَهْلِ»، ما قبل از اینکه جاهل بشویم، بودیم. 🔸 وظیفه علما این است که هم از آن سابقه خود پاسداری کنند و هم از سابقه حمایت کنند، نگذارند جهل پیدا شود، چون اگر ـ خدای ناکرده ـ جامعه ‌ای جاهل بود، هم بی‌ راهه می‌ رود، هم راه دیگران را می ‌بندد و اگر بود نه بی ‌راهه می ‌رود و نه راه دیگران را می ‌بندد؛ لذا همه ما موظف هستیم که آن مهمان را در کنار میزبان حفظ بکنیم. ▫️ یک سلسله علومی است که مهمان ما هستند؛ یعنی ما آنچه که در حوزه ‌ها می‌ خوانیم یا در دانشگاه ‌ها یاد می ‌گیریم اینها مهمان‌ هستند. میزبان و صاحبخانه آن است که فرمود: ﴿وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها ٭ فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾. 🔸 اگر ما در حوزه و دانشگاه، علمی تحصیل کردیم که با صاحبخانه بسازد، راحت زندگی می‌ کنیم و هیچ غوغایی در درون ما نیست و هیچ چیزی هم ما را نمی‌ فروشد و ما هم خود را به هیچ چیزی نمی ‌فروشیم، زیرا صاحبخانه درِ این خانه را محکم بسته است و مزاحم را راه نمی‌ دهد؛ ولی اگر ـ خدای ناکرده ـ مهمانی دعوت کردیم که با صاحبخانه نساخت، اولین ضرر را خود ما می ‌کنیم. 🔸 یک بیان نورانی امیر مؤمنان (سلام الله علیه) دارد که فرمود: «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ ینْفَعْهُ‏] لَا ینْفَعُه‏»؛[3] چه بسا عالمان حوزه و یا دانشگاه ‌اند که درس خوانده‌ اند و عالم‌ هستند، ولی هستند؛ در جهاد درون، جهل اینها بر اینها مسلط شد و آنها را از پا درآورد، «رُبَّ عَالِمٍ قَدْ قَتَلَهُ جَهْلُهُ وَ عِلْمُهُ مَعَهُ [لَمْ ینْفَعْهُ‏] لَا ینْفَعُه‏». در بخشی دیگر فرمود: «کَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیر تَحْتَ هَوَی أَمِیر»؛[4] چه بسیار عقل هستند که در آن نبرد داخلی و جهاد درونی به اسارت نفس درمی ‌آیند، به اسارت غرور و خواسته‌ ها درمی ‌آیند و آنچه را که می‌ خواهند بر عقلشان حاکم است. ▫️ بنابراین وظیفه عالمان [عبارت است از] میزبان را شناختن، یک؛ مهمانی دعوت کردن که با میزبان بسازد، دو؛ وقتی حرم امن خود را پاسداری کردند به دیگران بپردازند و آن اینکه دیگران را بکنند. [1]. سوره بقره، آیه31. [2]. سوره شمس، آیه7 و 8. [3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، .حکمت107. [4]. نهج البلاغة(للصبحی صالح), حکمت211. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1398/05/17 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 فروش ویژه مرکز نشر اسراء 🔰 تخفيف تا 50 درصد 🔰 از 5 تا 20 آذر ماه 🔰علاقه مندان جهت تهیه آثار به سایت مرکز نشر اسراء به آدرس زیر مراجعه فرمایند. 🌐 www.nashresra.ir اطلاعات بیشتر: 61 -02537842460 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ثمره خون شهید 🔸 ما باید بدانیم [که] گاهی خون شهید زمینه پرورش و پیدایش یك پیغمبر می ‌شود، گاهی خون شهید زمینه پرورش و پیدایش یك امام می‌ شود، گاهی خون شهید زمینه رشد یك نائب امام می‌ شود، گاهی خون شهید زمینه ظهور یك نماینده امام می‌ شود و تا مراتب دیگر؛ این برای حداقل هفت ـ هشت قرن قبل است، این حرف تازه نیست. بزرگان ما فرمودند آن بی ‌گناهان صبر و استواری را از ابراهیم خلیل (سلام الله علیه) آموختند، اینقدر در زمان فرعون كشته دادند تا موسی (سلام الله علیه) به دنیا آمد. ▫️ اینكه گفته می ‌شود به زمین نمی ‌ریزد و در رگ های جامعه است، حداقل حرف عرفای هفتصد سال قبل است؛ این سخن را آنها گفتند، بعد كم ‌كم در لا به ‌لای كتاب ها به ما رسیده است. گفتند موسای كلیم (سلام الله علیه) خود به خود به دنیا نیامده، این نعمت را هم ذات اقدس الهی رایگان به هر كسی نداد، كسی كه دست به دل ببرد و این دست ید بیضا بشود؛، دستی كه از دل درآمد هم مثل آفتاب درخشان می ‌شود و بیضا می ‌شود، هم اگر به عصا دست بزند اژدها می ‌شود، این دست محصول خون ﴿یذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ یسْتَحْیونَ نِساءَكُمْ﴾[1] است. هرگز هدر نمی‌ رود! شما اگر آب را رها كردید، بالأخره این آب یك بوته‌ای را سبز می ‌كند؛ اگر یك آب عادی باشد ممكن است یك مزرعه عادی را سبز بكند، اگر باشد ممكن است یك كشوری را سرسبز بكند؛ حالا تا خون چه كسی باشد و در چه راهی ریخته بشود! ▫️ هرگز ذات اقدس الهی مظلومان را رها نكرده، بی‌ گناهان را رها نكرده، را رها نكرده است. این كه گفته شد «ثَارَ اللَّهِ»،[2] البته قلّه آن برای حسین ‌بن ‌علی(سلام الله علیه) است، اما دامنه ‌اش برای سایر شهداست؛ حالا كسی هوس این را نمی ‌كند كه خونش همتای خون پسر پیغمبر باشد، ولی بالأخره در همان راه است؛ حالا حضرت خیلی عالی، اینها هم در مراحل پایین، مثل یكی قله دماوند است و یكی دامنه اوست، بالأخره در همین راه است. 🔸 مطلب بعدی آن است كه حالا آن خون كه زنده است و جوشان است و هَدَر نرفته، ما خانه، مزرعه و باغمان را در مسیر همین بسازیم. ما اگر بدانیم یك جا چشمه است، خب چرا آن جا خانه نسازیم؟! چرا آن جا باغ نگیریم؟! این جا آب است، ما همین جا خانه می‌ سازیم كه این بیاید و ما را كند، خب حالا چرا برویم در كویر؟! اگر كسی خدایی ناكرده خیال بكند که شهید مثل سایر افرادند مُردند ـ گرچه آنها هم بالأخره اثر دارند ـ و یك فاتحه ‌ای از ما توقع دارند، این نه خودش را شناخته، نه شهادت را شناخته و نه اسلام را شناخته است. یك آدم مرده، مرده فكر می‌ كند؛ وگرنه زنده كه مرده فكر نمی‌ كند! حرف بزرگ سنایی كه جناب مولوی حرف های او را نقل می‌ كند این است که می ‌گوید مردن چیز بسیار بدی است انسان تمام تلاش و كوششش این است كه زنده بماند سنایی می‌گوید بله راست است اما الآن تو كه زنده نیستی، خودت را دریاب![3] تو می ‌خواهی نمیری، خب مگر الآن كه تو زنده ‌ای؟! یك حیات گیاهی داری یا حیات حیوانی، خودت را دریاب! یك غذایی می ‌خوری و یك نفسی می ‌كشی و یك راهی می‌ روی، خب خیلی ها هستند همین را دارند!‌ ای مرده ‌ای كه خود را زنده می ‌پنداری، خودت را دریاب! [1]. سوره بقره, آیه49؛ سوره ابراهیم, آیه6. [2]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج4، ص576. [3]. دیوان سنایی، قصیده 191؛ «ازین مرگ صورت نگر تا نترسی ٭٭٭ ازین زندگی ترس کاکنون در آنی». 📚 دیدار اعضای برگزار کننده کنگره شهدای لاریجان با حضرت استاد تاریخ: 1385/03/25 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تهذیب روح 🔸 بهترین راهی را كه قرآن كریم برای ارائه می‌ كند، این است كه ما بعد از شناخت تجرّد روح او را به یك چیز جاودانه سرگرم بكنیم، اصراری بر اینكه برای ابد با تن در دنیا بمانیم نداشته باشیم كه ﴿إِنَّكَ مَیتٌ وَإِنَّهُم مَیتُونَ﴾،[1] بلکه اصرار داشته باشیم كه آثار ما جاودانه باشد ﴿نَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ﴾[2] و آثار جاودانه را به جا می ‌گذارد، این كار شدنی است! بنابراین اصرار قرآن بر این است كه ما به این معارف قلبی بیشتر بها بدهیم در عین حال كه به ما دستور می ‌دهد، واجب و مستحب را انجام بدهیم و از حرام و مكروه بپرهیزیم؛ اما آن مقداری كه بر اساس معارف و بر اساس نیت های قلبی تكیه می ‌كند به آن اندازه بر بدن تكیه نمی ‌كند، اعمال بدنی محدود است، واجب ها مشخص است: چند ركعت نماز واجب است، در سال چند روز روزه واجب هست یا در عمر یك ‌بار مكه رفتن واجب است، اینها واجب های محدود است؛ اما و كه در حقیقت یك كار قلبی است بیكران در بیكران است ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً﴾[3] چیزی را كه خدا زیاد بشمارد معلوم می ‌شود كه حدّ و حصر خاص ندارد؛ فرمود زیاد به باشید، اگر زیاد به یاد خدا بودیم خدا هم زیاد به یاد ماست، نه كم! چون اصلش را این ‌چنین تنظیم كرد ﴿فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ﴾[4] این یك اصل. فرمود به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم، بعد فرمود: ﴿اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً﴾ زیاد به یاد خدا باشید؛ یعنی اگر می‌خواهید خدا زیاد به یاد شما باشد، شما هم زیاد به یاد خدا باشید؛ این دو اصل. 🔸 اگر خدا زیاد به یاد آدم بود، هرگز انسان مَنسی نیست فراموش نمی ‌شود و اگر مَنسی نبود بیناست، چون كسی كه خدا او را فراموشش بكند او نابیناست. گرچه خدا فراموشكار نیست ﴿وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِیاً﴾،[5] ولی بعضی ها را از لطف خود دور می‌ دارد. نابینایان از لطف خدا دورند، نه نابینایان بَصری، بلكه نابینایان ! خیلی ها هستند كه روشن‌ دل هستند گرچه به حسب ظاهر نابینا می باشند، آن منظور نیست؛ آن كه در قیامت كور محشور می‌ شود و به خدا عرض می ‌كند ﴿رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ كُنتُ بَصِیراً﴾ خدا می‌ فرماید: ﴿كَذلِكَ أَتَتْكَ آیاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذلِكَ الْیوْمَ تُنسَی﴾؛[6] چون آیات ما را فراموش كردی و به یاد آیات ما نبودی امروز هم مورد لطف ما قرار نمی ‌گیری، چنین كسی در قیامت است. اگر كسی مَنسی حق نبود بلكه مذكور الهی بود می‌ شود بینا، اگر بود یا جزء مقرّبین است یا جزء ابرار، چنین انسانی جاودانه زندگی می ‌كند. 🔸 پس اگر كسی به یاد خدا بود، خدا به یاد اوست این یك مقدمه و اگر كثیراً به یاد خدا بود خدا كثیراً به یاد اوست این دو و هر كس به یاد خدا بود و خدا به یاد او، او بیناست و نابینا نمی‌ شود این سه و اگر كسی نابینا نبود و قلبش بینا بود، بسیاری از اسرار عالم را می ‌بیند چهار و چیزی بالاتر و شیرین ‌تر از شهود اسرار عالم نیست، این هم پنج. اینها محصول و تزكیهٴ نفس است كه از و حق و حق در قلب شروع می‌ شود. [1]. سوره زمر، آیه 30. [2]. سوره یس، آیه 12. [3]. سوره احزاب، آیه 41. [4]. سوره بقره، آیه 152. [5]. سوره مریم، آیه 64. [6]. سوره طه، آیات 125 و 126. 📚 تفسیر موضوعی _ اخلاق در قرآن جلسه 94 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 بی نهایت 🔸 از آن لطایف بیانات جناب این است: این كِرمی كه در چوب است، وقتی كه دارد چوب را می‌ جود خیال می ‌كند که هیچ چیزی لذیذتر از این چوب نیست و هیچ جهانی هم بالاتر از این نیم سانتی متر نیست. گفت: چو آن کِرمی که در گندم نهان است ٭٭٭ زمـین و آسـمـانِ او هـمـان اسـت از این كرمی كه در گندم است سؤال بكن آسمانت كجاست؟ می ‌گوید نیم سانتی بالاتر است، زمینت كدام است؟ می ‌گوید نیم سانتی پایین تر است. خیلی ها كرمانه زندگی می ‌كنند، نه كریمانه! ▫️ تمام این معارف را در ادبیات ما گفتند، در نثر ما گفتند، در نظم ما گفتند، در عربی و فارسی ما گفتند كه این كرمی كه در چوب است، اصلاً لذتی غیر از جویدن آن چوب ندارد، از او وقتی اقلیم و جغرافیا و كره خودش را مطرح كنیم، سقف‌ آن چوب، كفش هم چوب، بیش از یك سانت هم نیست! دین آمده گفته كرمانه زندگی نكنید، به سر ببرید! 🔸 فرشته‌ها برای اصول سه ‌گانه می‌ آیند پر پهن می ‌كنند:[1] پر درآوردن، پر كشیدن و جهت یابی، جهت یابی یعنی از زمین و آسمان بیرون بروی! اگر آن بزرگوار گفت: نه در اختر حركت بود نه در قطب سكون ٭٭٭ گر نبودی به زمین خاك نشینانی چند[2] همین است. آن كه گفت «به زیر آورم چرخ نیلوفری را»[3] همین است. 🔸 آن روزی كه جناب سعدی گفته بود: طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت ٭٭٭ به درآی تا ببینی طیران آدمیت[4] آن روز ما دبستان بودیم و كلاس های ابتدایی را می‌ خواندیم، این شعر را نوشتند؛ خیال كردیم حرف جناب سعدی این است این هواپیمایی كه اختراع شده، این است، اینكه است! با همین هواپیما هیروشیما بمباران شده، با همین هواپیما ناكازاكی بمباران شده، اینكه طیران آدمیت نیست، همان حرفی است كه بزرگواران گفتند که آدم از جهت به بی ‌جهتی در بیاید. بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش ٭٭٭ چون به خورشید رسیدیم غبار آخر شد[5] ▫️ ما بالاتر از ماهیم! بالاتر از آفتابیم! این شمس و قمر بساطش برچیده می ‌شود ﴿إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ﴾[6] هست، ﴿وَ إِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ﴾[7] هست، اما ﴿یا أَیهَا اْلإِنْسانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلی رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلاقیهِ﴾[8] انسان كه از بین نمی ‌رود، ما از هر آفتابی بالاتریم! از هر ماهی بالاتریم! بالأخره اینها یك سالی دارند ـ حالا یك میلیارد یا دو میلیارد ـ ما «تا»، «ابد»، «حتی» و «الی» و امثال ذلك نداریم! [1] . الکافی(ط ـ الاسلامیه)، ج1، ص34؛ «أِن المَلائِكَةَ لتَضَعُوا أَجنحَتَها تَحتَ أَقدَامِ طُلابِ العُلُوم». [2] . دیوان اشعار ملاهادی سبزواری، غزل86. [3] . دیوان اشعار ناصر خسرو، قصیده6. [4] . دیوان اشعار سعدی، غزل18. [5] . دیوان حافظ، غزل166. [6] . سوره تکویر، آیه1. [7] . سوره تکویر، آیه2. [8] . سوره انشقاق، آیه6. 📚 دیدار مسئولین بهزیستی با حضرت استاد تاریخ: 1386/05/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 معیار مودّت 🔸 شما یك سلسله مودّت‌ هایی كه مشكل جامعه را حلّ بكند دارید، اما وقتی مُردید كلّاً رابطه قطع است، چون همه شما خاك می ‌شوید و دوباره از خاك برمی ‌خیزید، دیگر والد و ولدی در كار نیست. این‌طور نیست كه یك والد و ولدی باشد، [البته در مورد] یك گروه خاصی كه اهل ایمان ‌اند، برای اینكه لذّت كامل نصیبشان بشود فرمود: ﴿أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ مَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِم مِن شَی‏ءٍ﴾،[1] یك گروه خاص‌ هستند كه با بچه‌ هایشان هم مأنوس می‌ شوند, با ذراری و فرزندانشان در بهشت مأنوس‌ هستند، یك گروه خاصی ‌اند و گرنه همه خاك می‌ شوند و همه از خاك برمی ‌خیزند دیگر روابطی در كار نیست ﴿یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ﴾.[2] معیار مودّت, است حق هم جز از خدا نیست: ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ﴾.[3] 🔸 تعبیری در قرآن دارد كه ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[4] این حق, مقابل ندارد چیزی با او نیست, چیزی با حق نیست، حق وحده است و لاغیر! هیچ چیزی با او نیست ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾ كه این برای فصل و دوم است كه به ذات برمی ‌گردد، حقّی است كه حكم خداست, قول خداست, فعل خداست و در جهان خلقت یافت می ‌شود، این حق بالقول المطلق «مِن الله» است كه در سوره «آل ‌عمران» دارد ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ﴾،[5] ما حقّی نداریم كه از خدا ناشی نشده باشد از جای دیگر در آمده باشد و اینكه درباره وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمود: «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِی‏»[6] با این ﴿الْحَقُّ﴾ معیت دارد نه با ﴿ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾. اگر گفته شد «عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ» یعنی این ﴿الْحَقُّ﴾ و منظور از علی (سلام الله علیه) همان اهل بیت همان چهارده معصوم (سلام الله علیهم) است؛ یعنی اینها با این حقّ‌ هستند كه ﴿الْحَقُّ مِن رَبِّكَ﴾ اگر خود را بخواهید، شما باید دوست اینها باشید. یك سلسله روابط اجتماعی انسان دارد اینها عیب ندارد؛ انسان به لباسش علاقه مند است, به خانه ‌اش علاقه‌ مند است این ضرری ندارد، اینكه مودّت نشد! این برای تنظیم روابط زندگی است. 🔸 تحلیلی كه هست می ‌فرماید دشمنی آنها با شما به جهت مسائل اقتصادی و اینها نیست. اینها اوّلاً دشمن خدا هستند; یعنی اینها یا ملحدند یا مشرك, دشمن با خدا و دشمن شما هستند، چون شما موحّد هستید! سخن از آب و خاك نیست. این سیزده سال كه با حضرت مبارزه می ‌كردند سخن از آب و خاك و معدن و مسائل اقتصادی و تجاری و اینها كه نبود، فرمود: ﴿لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی﴾[7] آنها كه ملحد یا مشرك ‌اند ﴿وَ عَدُوَّكُمْ﴾؛ دشمنان شما هستند نه به جهت مسائل اقتصادی, نه مسائل تجاری دشمنان شما هستند، چون شما به من معتقدید! تا آخر ملاحظه می‌ فرمایید این معیار دشمنی را همان می ‌داند ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّی﴾ كسی كه ملحد است كسی كه مشرك است عدوّ توحید است ﴿وَ عَدُوَّكُمْ﴾، چون شما موحّد هستید! مبادا اینها را اولیای خود قرار بدهید تحت اینها قرار بگیرید و مانند آن كه ﴿تُلْقُونَ إِلَیهِم بِالْمَوَدَّةِ﴾؛ مودّت خود را به اینها بدهید، شما بنا شد مودّت خود را یكسره به بدهید, شما مُزد پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مودّت این چهارده معصوم بود دادید, اگر مودّت مستقرّ در قربیٰ شد دیگر مودّتی ندارید كه به دیگری بدهید. 🔸 در بحث ‌های قبل هم همین آیه سه سوره مباركه «احزاب» گذشت كه انسان نه دو قلب دارد و نه در یك قلب دو محبّت می ‌گنجد: ﴿ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فی‏ جَوْفِهِ﴾[8] شما یك مودّت دارید این مودّت هم كه یكجا مستقر كردید به یعنی باید این كار را می ‌كردیم, بنابراین اگر ﴿نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ﴾[9] شد تبعیضی در مودّت شد، می ‌دانید این تبعیض, مُهلك است مستهلك نمی ‌شود، این ‌طور نیست كه به اندازه ‌ای كه مودّت دارید دین داشته باشید، این‌طور نیست! توحید تبعیض‎ بردار نیست, ولایت تبعیض ‌بردار نیست, نبوّت و رسالت تبعیض ‌بردار نیست. [1]. سوره طور، آیه21. [2]. سوره عبس، آیه34. [3]. سوره بقره، آیه147. [4]. سوره لقمان، آیه30؛ سوره حج، آیات6 و 62. [5]. سوره آل ‌عمران، آیه60. [6]. الفصول المختاره، ص135. [7]. سوره ممتحنه، آیه1. [8]. سوره احزاب، آیه4. [9]. سوره نساء، آیه150. 📚 سوره مبارکه ممتحنه جلسه 1 تاریخ: 1396/12/07 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 راه بهشت 🔸 اینها که در بهشت با هم هستند، و یکدیگر را زیارت می‌ کنند، «تزاور» دارند و ملاقات می‌ کنند، گفتگو می ‌کنند سؤال و جواب دارند: ﴿وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی‏ بَعْضٍ یتَساءَلُونَ﴾،[1] از جواب معلوم می‌ شود که محور سؤال چه بود؛ محور سؤال این است که شما وضعتان چه بود؟ در دنیا چه کار می ‌کردید؟ از چه راه به بهشت رسیدید؟ اینهاست. ﴿قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فی‏ أَهْلِنا مُشْفِقینَ﴾؛[2] ما در خانواده خیلی با رفتار می ‌کردیم؛ یعنی از خانواده صحیح و تربیت شده می‌ گذرد، این راهش است! وقتی بهشتی ‌ها از یکدیگر سؤال می ‌کنند چگونه شد شما این جا آمدید؟ می‌ گویند راه بهشت از می‌ گذرد، ما با در خانه با همسرمان، با بچه ‌هایمان، با دخترمان، با پسرمان زندگی می‌ کردیم. اگر خدا فرمود: ﴿قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلیكُمْ ناراً﴾[3] ما با این آیه را عمل می‌ کردیم. 🔸 گفتند بهشتی شدن از می‌ گذرد، ما مسئول تربیت بچه‌ هایمان بودیم. خدا فرمود: ﴿قُوا أَنْفُسَكُمْ﴾، ما هم سعی کردیم خودمان را حفظ بکنیم. ﴿وَ أَهْلیكُمْ﴾؛ سعی کردیم بچه‌ هایمان را خوب تربیت کنیم. خانواده جامعه را می ‌سازد، هیچ دانشگاهی به اندازه دانشگاهِ هفت ساله پدر و مادر نیست، چون سفارشی نیست، سفارشی نیست که دوست یکدیگر باشید، مهربان باشید، اینها با سفارش حلّ نمی ‌شود، اینها یک امر است. محبت سفارشی نیست، محبت تزریقی نیست، این هفت سال، هفت سال است، بهشت از راه خانواده می ‌گذرد. 🔸 اینها سؤال کردند از چه راهی وارد بهشت شدید؟ گفتند از راه ! ما از یک خانواده صحیح و سالم گذشتیم، خلاصه از خانواده می ‌گذرد، ما نسبت به اهل خود این طور بودیم و اختصاصی به بچه‌ ها ندارد! نسبت به پدر و مادر این طور بودیم، نسبت به برادر و خواهر این طور بودیم، نسبت به بچه ‌ها این طور بودیم، نسبت به نوه‌ ها این طور بودیم، با در خانه زندگی می‌ کردیم. خدا به ما فرمود را مثل خودت از آتش حفظ کن: ﴿قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلیكُمْ ناراً﴾، ما هم این کار را کردیم. [1]. سوره طور، آیه25. [2]. سوره طور، آیه26. [3]. سوره تحریم، آیه6. 📚 سوره مبارکه طور جلسه 8 تاریخ: 1395/11/26 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 معجزات انبیاء (علیهم السلام) 🔸 قرآن كریم كه را می ‌ستاید [و] معرفی می‌ كند، می ‌فرماید اینها در اثر قدرت روح انبیا است، چون ﴿اللّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسَالَتَهُ﴾؛[1] خدا می‌ داند كه چه كسی را پیغمبر كند و نبوّت و رسالت را به كدام موطن اعطا كند، بعد هم می ‌فرماید: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾[2] این در نظام تدبیرِ الهی ثبت شده است كه خدا و فرستادگان خدا . خب اگر معجزه قابل اتیان مثل باشد كه شكست می ‌خورد، چون ابزار پیشرفت انبیا معجزه است. برای توده مردم معجزه است كه طریق اثبات نبوّت انبیا است. اگر معجزه قابل اتیان مثل باشد، نظیر علوم غریبه دیگر می ‌شود، آن ارزش را از دست می‌ دهد. این را خدای سبحان نفی كرد و فرمود هرگز شكست نمی‌ خورد. 🔸 در سورهٴ «مجادله» آیهٴ 21 این‌ چنین فرمود: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾ این ثبت شده است، نه اینكه انبیای من را شهید نمی ‌كنند ﴿یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقّ﴾؛[3] نه اینكه انبیا را نمی ‌كشند و اینها همیشه در جنگ ها پیروزند، خیلی ها در جنگ ها شهید شدند و شربت شهادت نوشیدند. فرمود رسالت من شكست نمی ‌خورد. به خود انبیا هم فرمود این دین را یا در زمان حیات شما یا بعد از حیات شما من می ‌كنم: ﴿فَإِمَّا نُرِینَّكَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّینَّكَ﴾[4]؛ من آنچه را كه دادم، یك مقداری در زمان حیات شما، یك مقداری بعد از حیات شما، بالاخره دین را تثبیت می‌كنم. رسالت شكست نمی ‌خورد گرچه رسول شهید بشود. شكست نمی‌ خورد گرچه آورندهٴ دین را شهید كنند. ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾،[5] معجزه به هیچ وجه شكست نمی‌ خورد. نه تنها «كتب الله لاغلبنّ انا و رسولی» نه، ﴿وَرُسُلِی﴾ همه انبیا این‌ چنین‌ اند! 🔸 این جزء سنّت های خدای سبحان است كه هیچ پیغمبری شکست نمی خورد: ﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾؛ همه فرستادگان من پیروزند. با اینكه: ﴿یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ حَقّ﴾[6] و مانند آن؛ چه اینكه در سوره «صافات» آیه 171 و 172 و 173 این‌ چنین فرمود: ﴿وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِین ٭ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ ٭ وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمْ الْغَالِبُون﴾ این در قضای الهی گذشت كه همه مرسلین پیروزند و همه سپاهیان من ظفرمندند، اینها و اینها غالب‌اند [و] هرگز شكست نمی‌ خورند؛ در حالی كه بسیاری از انبیا را شهید كردند، بسیاری از جنود الهی را شهید كردند. یحیای شهید شربت شهادت نوشید، امّا و هرگز شكست نخورد، چرا؟! چون آنچه را كه انبیا می ‌آورند، قابل اتیان مثل نیست؛ پس این دو خصیصه در معجزات انبیا هست: نه راه فكری دارد (یك) و نه می ‌توان مثل آن آورد، (دو) البته این دومی در اثر همان اوّلی است، چون راه فكری ندارد، كسی نمی ‌تواند مثل آن بیاورد. [1] . سوره انعام، آیه 124. [2] . سوره مجادله، آیه 21. [3] . سوره آل‌عمران، آیه 21. [4] . سوره غافر(مؤمن)، آیه 77. [5] . سوره مجادله، آیه 21. [6] . سوره آل‌عمران، آیه 21. 📚 سوره مبارکه بقره جلسه 65 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا