eitaa logo
تداوم انقلاب اسلامی
252 دنبال‌کننده
232 عکس
148 ویدیو
6 فایل
تاملات عزیز نجف پور آقابیگلو/پژوهشگر حوزه مطالعات علم، فرهنگ و فناوری و فضای مجازی،
مشاهده در ایتا
دانلود
تداوم انقلاب اسلامی
بحث مفصلی بین فردگراها و جامعه گراها وجود دارد که بالاخره اصالت با است یا ... ها معقتدند اصالت با فرد است و فرد اراده و آزادی مطلق است. در مقابل ها بر اصالت و غلبه اراده و آزادی جامعه و محکومیت فرد در قبال آن قائلند به نوعی... این فرمایش جناب سیاح در متن لیبرالیزم است... نظر و متعاقبا اصولا چیز سومی است... تقریر من این است که ای بین فرد و جامعه برقرار است و مثلا فرد و جامعه نیازمند است... در جامعه ای که بی عدالتی و تبعیض و فساد و الحاد و ... حاکم شده باشد فرد باید توانایی درونی شگرفی داشته باشد تا بتواند از جبر جامعه خود را آزاد کند و شکوفا شود....
"اتحاد متحجر و لیبرال" عزیز نجف پور آقابیگلو کار به جایی رسید که در نقد عملکرد جمهوری اسلامی و مخالفت با برنامه مقابله با ، فیلم مسیح علی نژاد را که حاوی موارد خلاف واقع هم است، با لوگو در روز حسینی بازنشر کرد... او در پستهای قبلی هم شدیدا به مسافرت مردم برای زیارت اربعین اعتراض کرده بود... این عاقبت غالب مخالفین "حکومت در عصر " است که به اتحاد استراتژیک با ظالمان و مترفان می‌رسند... روندی که در جریان هم شاهدش بودیم. او که در مهمترین کتابش یعنی "اسلام و تجدد" در دغدغه ای دیندارانه، به جمع ناپذیری این دو رای داده بود و بازگشت به دوران گذشته و پرهیز از علم و تکنولوژی و مصنوعات مدرن را راهکار دینداری دانسته بود، امروز با تناقضی عجیب به مخالفت با تلاش‌های دیندارانه حکومت ج.ا و اتحاد با جریان و رسیده است. تفسیر این آیه را به عینه باید به نظاره نشست: ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ... ع
تداوم انقلاب اسلامی
* جریان انقلاب اسلامی، لوکوموتیو پیشرفتِ عدالت محور در ایران است * عزیز نجف پور جناب در گفتگویی تلوزیونی، گزارشی از فزاینده در ایران و توسعه بی عدالتی میدهد و متعاقبا جریان را خطاب میدهد که چرا در برابر این روند ساکتند و البته دلیل این سکوت را ناشی از بخشی از جریان انقلاب می داند... ولی این مدعیات صغری و کبرای درستی ندارد: 1- اواخر دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد، سالهای جریان انقلاب است. نقد برنامه های سرمایه دارانه مرحوم ، یکی از مهمترین نمودهای سیاسی و اجتماعی جریان انقلاب است. البته جریان چپ سنتی هم تا حدودی با جریان انقلاب (موسوم به الله)همراه است. 2- نیمه دوم دهه هفتاد و در دوران که غالب جریان چپ سنتی شده و دست از عدالتخواهی کشیده اند، باز جریان انقلاب در کنار نقد فرهنگی و سیاسی جریان اصلاحات، مدعی اصلی عدالتخواهی و منتقد تداوم سیاستهای سرمایه دارانه اینبار توسط جریان اصلاحات در کشور است. شعارهای رقابتهای سیاسی جریان انقلاب هم در همین کانتکس عدالت خواهی است و در همین بستر است که کاندیدای جریان اصولگرا-انقلابی رای می آورد. 3- فارغ از رفتارهای خاص رییس دولت نهم و دهم که همان هم مبتنی بر عدالتخواهی است، بدنه مدیریتی این دولت که متشکل از نیروهای انقلاب است و بعد از بروز انحراف در رییس جمهوری وقت باز هم در بدنه میانی دولت نقش اصلی را بازی میکند، لوکوموتیو عدالتخواهی است. 4- جریان که فرزند دو جریان و اصلاحات است، فاز دیگری از توسعه سرمایه دارانه در ایران را رقم میزند و علاوه بر بحران اقتصادی، شکاف طبقاتی را توسعه میبخشد و اینبار هم یکی مهمترین انقادات جریان انقلاب بدیشان باز مساله عدالت است. 5- رهبری هم به عنوان تئوریسین و استراتژیست اصلی جریان انقلاب، در تمام این فرآیند بزرگترین علمدار عدالتخواهی در مقام نظر و عمل در کشور بوده و هست. عدالت و معنویت روح است. 6- جالب اینکه غالب عناصری از جریان انقلاب که درگیر شده اند، به مرور از جریان انقلاب خارج و به جریان اعتدال پیوسته اند. پس انقلابیون فاسد، عملا در جرگه اعتدالیون قرار گرفته اند و دیگر نمیتوان اسم جریان انقلاب بدیشان گذاشت. چرا که انقلابی گری با مبارزه، محرومیت، سختی و ... همراه است و اگر کسی طعم فساد را چشیده باشد دلیلی ندارد به انقلاب پایبند باشد مگر برای نفاق که آنهم در شیب سیاست در ایران دوامی ندارد. 7- البته امروز عدالتخواهی جریان انقلاب رفته رفته پخته تر و انضمامی تر شده و مثلا بدین جمعبندی رسیده که فقط شعار عدالت دادن و نقد عملکرد دیگران کفایت نمیکند بلکه باید سیاستها و اقدامات پیشرفت عدالت محور هم تدوین و اجرایی شود و از سوی دیگر توان مدیریتی و اجرایی و کارآمدی لازم هم باید تامین شود(این مهم خصوصا بعد از نارسایی های دولت نهم و دهم بیش از پیش نمایان شد) چرا که نسبتی با قاموس انقلاب ندارد. فلذا کاهش شعار و افزایش مغایرتی با عدالتخواهی که ندارد، بلکه تنها مسیر عاقلانه تحقق است. 8- با این اوصاف مشخص است عبدالکریمی در سخنانش دچار آشفتگی و تعارض است... به نظر میرسد عبدالکریمی به درستی دریافته که لوکومتیو تحول در ایران، جریان انقلاب اسلامی است و البته بزرگترین منادی هم همین جریان است ولی چون بین خود و رویکردهای سیاسی و فرهنگی جریان انقلاب نسبتی نمی یابد فلذا ناخودآگاه زبان به نقد و اتهام جریان انقلاب می گشاید. نقد و اتهامی که به طرز بارزی رسوا و ناوارد است. 9- در نهایت اینکه، این نقدها بیش از اینکه مایه نگرانی و اضطراب جریان انقلاب باشد، مایه اطمینان خاطر بیشتر جریان انقلاب در بلوغ و جدی تر شدن در تحقق است. @a_najafpour