تداوم انقلاب اسلامی
بحث مفصلی بین فردگراها و جامعه گراها وجود دارد که بالاخره اصالت با #فرد است یا #جامعه... #لیبرال ها معقتدند اصالت با فرد است و فرد اراده و آزادی مطلق است. در مقابل #سوسیالیست ها بر اصالت و غلبه اراده و آزادی جامعه و محکومیت فرد در قبال آن قائلند به نوعی...
این فرمایش جناب سیاح در متن لیبرالیزم است...
نظر #اسلام و متعاقبا #گفتمان_انقلاب_اسلامی اصولا چیز سومی است... تقریر من این است که #دیالکتیک ای بین فرد و جامعه برقرار است و مثلا #صلاح فرد و جامعه نیازمند #اصلاح_توامان_فرد_و_جامعه است... در جامعه ای که بی عدالتی و تبعیض و فساد و الحاد و ... حاکم شده باشد فرد باید توانایی درونی شگرفی داشته باشد تا بتواند از جبر جامعه خود را آزاد کند و شکوفا شود....
"اتحاد متحجر و لیبرال"
عزیز نجف پور آقابیگلو
کار به جایی رسید که #مهدی_نصیری در نقد عملکرد جمهوری اسلامی و مخالفت با برنامه مقابله با #کشف_حجاب، فیلم مسیح علی نژاد را که حاوی موارد خلاف واقع هم است، با لوگو #چهارشنبه_های_سفید در روز #اربعین حسینی بازنشر کرد...
او در پستهای قبلی هم شدیدا به مسافرت مردم برای زیارت اربعین اعتراض کرده بود...
این عاقبت غالب مخالفین "حکومت در عصر #غیبت " است که به اتحاد استراتژیک با ظالمان و مترفان میرسند... روندی که در جریان #حجتیه هم شاهدش بودیم.
او که در مهمترین کتابش یعنی "اسلام و تجدد" در دغدغه ای دیندارانه، به جمع ناپذیری این دو رای داده بود و بازگشت به دوران گذشته و پرهیز از علم و تکنولوژی و مصنوعات مدرن را راهکار دینداری دانسته بود، امروز با تناقضی عجیب به مخالفت با تلاشهای دیندارانه حکومت ج.ا و اتحاد با جریان #لیبرال و #ضدانقلاب رسیده است.
تفسیر این آیه را به عینه باید به نظاره نشست:
ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ...
#اربعین
#امام_حسین ع
#گشت_ارشاد
تداوم انقلاب اسلامی
* جریان انقلاب اسلامی، لوکوموتیو پیشرفتِ عدالت محور در ایران است *
عزیز نجف پور
جناب #بیژن_عبدالکریمی در گفتگویی تلوزیونی، گزارشی از #شکاف_طبقاتی فزاینده در ایران و توسعه بی عدالتی میدهد و متعاقبا جریان #انقلاب_اسلامی را خطاب میدهد که چرا در برابر این روند ساکتند و البته دلیل این سکوت را ناشی از #فساد بخشی از جریان انقلاب می داند... ولی این مدعیات صغری و کبرای درستی ندارد:
1- اواخر دهه شصت و نیمه اول دهه هفتاد، سالهای #عدالتخواهی جریان انقلاب است. نقد برنامه های #توسعه سرمایه دارانه مرحوم #هاشمی_رفسنجانی، یکی از مهمترین نمودهای سیاسی و اجتماعی جریان انقلاب است. البته جریان چپ سنتی هم تا حدودی با جریان انقلاب (موسوم به #حزب الله)همراه است.
2- نیمه دوم دهه هفتاد و در دوران #اصلاحات که غالب جریان چپ سنتی #لیبرال شده و دست از عدالتخواهی کشیده اند، باز جریان انقلاب در کنار نقد فرهنگی و سیاسی جریان اصلاحات، مدعی اصلی عدالتخواهی و منتقد تداوم سیاستهای سرمایه دارانه اینبار توسط جریان اصلاحات در کشور است. شعارهای رقابتهای سیاسی جریان انقلاب هم در همین کانتکس عدالت خواهی است و در همین بستر است که کاندیدای جریان اصولگرا-انقلابی رای می آورد.
3- فارغ از رفتارهای خاص رییس دولت نهم و دهم که همان هم مبتنی بر عدالتخواهی است، بدنه مدیریتی این دولت که متشکل از نیروهای انقلاب است و بعد از بروز انحراف در رییس جمهوری وقت باز هم در بدنه میانی دولت نقش اصلی را بازی میکند، لوکوموتیو عدالتخواهی است.
4- جریان #اعتدال که فرزند دو جریان #کارگزاران و اصلاحات است، فاز دیگری از توسعه سرمایه دارانه در ایران را رقم میزند و علاوه بر بحران اقتصادی، شکاف طبقاتی را توسعه میبخشد و اینبار هم یکی مهمترین انقادات جریان انقلاب بدیشان باز مساله عدالت است.
5- رهبری هم به عنوان تئوریسین و استراتژیست اصلی جریان انقلاب، در تمام این فرآیند بزرگترین علمدار عدالتخواهی در مقام نظر و عمل در کشور بوده و هست. عدالت و معنویت روح #بیاینه_گام_دوم است.
6- جالب اینکه غالب عناصری از جریان انقلاب که درگیر #فساد_اقتصادی شده اند، به مرور از جریان انقلاب خارج و به جریان اعتدال پیوسته اند. پس انقلابیون فاسد، عملا در جرگه اعتدالیون قرار گرفته اند و دیگر نمیتوان اسم جریان انقلاب بدیشان گذاشت. چرا که انقلابی گری با مبارزه، محرومیت، سختی و ... همراه است و اگر کسی طعم فساد را چشیده باشد دلیلی ندارد به انقلاب پایبند باشد مگر برای نفاق که آنهم در شیب سیاست در ایران دوامی ندارد.
7- البته امروز عدالتخواهی جریان انقلاب رفته رفته پخته تر و انضمامی تر شده و مثلا بدین جمعبندی رسیده که فقط شعار عدالت دادن و نقد عملکرد دیگران کفایت نمیکند بلکه باید سیاستها و اقدامات پیشرفت عدالت محور هم تدوین و اجرایی شود و از سوی دیگر توان مدیریتی و اجرایی و کارآمدی لازم هم باید تامین شود(این مهم خصوصا بعد از نارسایی های دولت نهم و دهم بیش از پیش نمایان شد) چرا که #سوسیالیزم_تخیلی نسبتی با قاموس انقلاب ندارد. فلذا کاهش شعار و افزایش #کارآمدی مغایرتی با عدالتخواهی که ندارد، بلکه تنها مسیر عاقلانه تحقق #عدالتخواهی_واقعی است.
8- با این اوصاف مشخص است عبدالکریمی در سخنانش دچار آشفتگی و تعارض است... به نظر میرسد عبدالکریمی به درستی دریافته که لوکومتیو تحول در ایران، جریان انقلاب اسلامی است و البته بزرگترین منادی #توسعه_عدالت_محور هم همین جریان است ولی چون بین خود و رویکردهای سیاسی و فرهنگی جریان انقلاب نسبتی نمی یابد فلذا ناخودآگاه زبان به نقد و اتهام جریان انقلاب می گشاید. نقد و اتهامی که به طرز بارزی رسوا و ناوارد است.
9- در نهایت اینکه، این نقدها بیش از اینکه مایه نگرانی و اضطراب جریان انقلاب باشد، مایه اطمینان خاطر بیشتر جریان انقلاب در بلوغ و جدی تر شدن در تحقق #پیشرفت_عدالت_محور است.
@a_najafpour