🥀
اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعا وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعا وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعا حَتَّی أَلْقَاکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیا....
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀
این دیالوگ فیروز خیلی دلی و قشنگه!
آدما دوجور ناراحتن.
یا غم دارن! یا خیلی غم دارن...
#نمیذارن_که
🥀
آه!...
چقدر مشتاقم که آنها را
در روزگار تشکيل دولتشان
ببينم..
📗کفاية الاثر/ ص220
#امیرالمومنین فرمودند
✍🏻ای آرزوی امام عارفین، مستجاب شو
#امام_زمان
#آه...
https://eitaa.com/joinchat/2966290671C258f59a85c
🥀
درد اگر از تو بیاید
همه اش خیر و خوشی است
مزدِ عشق است بلا در نظر سوختگان
https://eitaa.com/joinchat/2966290671C258f59a85c
🥀
- کمكيفحالك،
كانټتعنياشتقتلكولميفهموا..
چه بسیار «حالت چطوره؟»هایی
که معنیاش «دلم برایت تنگ شده» بود
و نفهمیدند..
#نمیذارن_که
https://eitaa.com/joinchat/2966290671C258f59a85c
🥀
فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفت
که شکیب دل من دامن فریاد گرفت
آن که آیینه ی صبح و قدح لاله شکست
خاک شب در دهن سوسن آزاد گرفت
آه از شوخی چشم تو ، که خونریز فلک
دید این شیوه ی مردم کشی و یاد گرفت
منم و شمع دل سوخته ، یا رب مددی
که دگرباره شب آشفته شد و باد گرفت
شعرم از ناله ی عشاق غم انگیزتر است
داد از آن زخمه که دیگر ره بیداد گرفت
سایه !ما کشته ی عشقیم ، که این شیرین کار
مصلحت را ، مدد از تیشه ی فرهاد گرفت
#شعر
🥀
سالها پیش توی یه خونهی سراسر غم گرفته و تاریک ته یه کوچه بن بست زندگی میکردیم.
خونه رو بابام از یه بنگاهی خریده بود و فروشنده رو ندیده بود، قیمت انقد خوب بود که توی خریدش تردید نکرده بود.
ولی خونه از همون روزهای اول پر دردسر بود، دردسرهایی که هیچ جوره با عقل جور در نمیومد.
مثلاً لوله آب سوراخ شده بود، تعمیرش که کردیم یک هفته بعد دیدیم لوله کاملا پوسیده.
یا شبها زنگ در خونه ممتد به صدا در میومد و گیر میکرد، برای همین مجبور بودیم شبها زنگ خونه رو قطع کنیم.
چند باری شلنگ گاز باز شده بود و نزدیک بود به کشتنمون بده ولی خب این جاهای خوب ماجرا بود.
بعد از یکسال اوضاع عجیب تر شد، انگار کسی توی خونه اسمهامون رو نجوا میکرد.
اون موقع۵-۶سالم بود، همیشه از طبقه سوم خونه میترسیدم و فراری بودم، چند باری از گوشه چشم دیده بودم یه هیبت مشکی پوش نگاهم میکنه.
چاره ای نبود، باید اونجا میموندیم چون هنوز قسطهاش سنگین پابرجا بودن.
سال دوم علائم بیماری توی مادرم پیدا شد، سرطان بود.
از وقتی بیمار شده بود دیگه میرفت طبقه سوم نماز میخوند، انگار عمدی در کار بود.
چندباری که بهش گفته بودم اینجا یه چیزایی میبینم محکم بغلم کرده بود و میگفت نگران نباش من اینجام
هر چه بیماریش بدتر میشد فضای خونه هم سنگین تر میشد.
سالها بعد از آب و گل که در اومدم رفتم محلمون و به خونه سر زدم، اعلامیه یه دختر به دیوار چسبیده بود، فهمیدم دختر صاحب خونه بوده و توی۹سالگی به خاطر سرطان خون مرده، دقیقا توی همین خونه.
از همسایه ها که پرس و جو کردم فهمیدم این اتفاق برای نفرات قبلی و بعدی ما هم افتاده بود.
موثق نبود ولی میگفتن اونی که خونه رو ساخته توی طبقه سوم خودش رو داره زده و جسدش تا مدتها اونجا بوده و از روی بوی گندش پیداش کردن.
بعد اون هم هر خانواده ای که ساکن شده یک قربانی داده.
یه بار دل رو زدم به دریا و زنگ زدم خونه سابقمون و گفتم بذار ببینم چی میشه.
تلفن رو که برداشت همون اول گفتم:
ممکنه دیوونه یا مزاحم تلفنی به نظر برسم ولی به حرفام گوش بدید.
شروع کردم یه سری مشخصات از زیر و بم خونه رو گفتن که بفهمه مزاحم نیستم.
بعد ماجرای خودمون رو گفتم، از خرابی ها تا نجواها که ناگهان گفت: نجواهای طبقه سوم رو میگی؟
مشخص شد که اونها یه زوج زاهدانی بودن که تازه امدن تهران و دقیقا تجربه ما رو داشتن و دنبال راه فرارن، ولی چیز جالبی که گفت این بود که «نجواها صدای یه نفر نبودن و صداهای مختلف بودن»که من متوجه این قضیه نشده بودم.
میگفت توی سیستان جادو زیاده و بعد یه مدت فهمیده بود این خونه قضیه داره
خلاصه اینکه توی این چندسال تجربه فهمیدم بعضی خونه ها و مکانها نحسی های شدیدی دارن و عجیب هم این نحسی ها قدرتمند هستند.
هر ارزونیای بی حکمت نیست.
هر وقت خواستید خونه بخرید حتما از همسایه های اونجا یه تحقیق بکنید که اون خونه داستان نداشته باشه، ما چوب تحقیق نکردنمون رو خوردیم.
✍🏻کاستوموتو
https://eitaa.com/joinchat/2966290671C258f59a85c
🥀
«لا تَبذِلَنَّ وُدَّكَ إذا لَم تَجِد مَوضِعا»
-محبتت را اگر جايگاهى برايش نيافتى،
نثار مكن..🌱
#امیرالمومنین
🥀
اندوهت را بتکان
جهان منتظرت نمیمـاند تا حالت خوب شود.
جهان صبر نمیکند تا غصهات سر آید.
جهان بـرای هیچکس منتظر نمیماند
و برای هیچکس صبر نمیکند.
جهان میرود چه تو غمگین باشی
و چه شادمان، چه سوگوار باشی و چه رقصان
میدانی این جهانی که میرود نامش چیست؟
نـامش عمر است و تو ناگزیری که
دنبالش بروی حتی اگـر سینه خیز.
تو ناگزیری که اندوهت را بتکانی
و غمت را بشویی و بروی
وگرنه جهان میرود
و عمر میرود و تو جا میمانی
از جهان و از عمر و از خودت...
• عرفان نظر آهاری
#روزمره
🥀
ان شاللہ
امســـــال
بعداز شب هاےقدࢪ
شاهد ظہور و حڪومت
امام زمانموݩ باشیم 🌱
#امام_زمان