eitaa logo
آه ...
64 دنبال‌کننده
520 عکس
59 ویدیو
1 فایل
کانال آه ... روزانه نویسی... #آھ اسمےست‌ازاسماءالله باورندارین‌؟سرچ‌کنین کپی ممنوع💯 . . . . . . . . . از شهدا می‌نویسیم... @Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 بخند... هنوز می شود از گوشه ی لبخندت خورشیدی برداشت برای روزها... ...
🥀 ‏درمانمان کن به همان شیوه خودت درمان شویم اگر به خودت مبتلا کنی
🥀 وا کرده ام آغوش! قُل اللهُ شهیدا نزدیک بیا، اقربُ من حبلِ وریدا از کوچه گذشتی و نگاهم به تو افتاد لرزید دلم... زُلزلَ زلزالَ شدیدا! عشاق، رهیدند و اسیران، عقلایند مردم دو گروهند: «شقیّاً» و «سعیدا» از کعبه و بتخانه قیاماً و قعودا رفتم به در میکده عبداً و عبیدا با جوهر خاکستر پروانه نوشتم؛ مَن ماتَ مِن العشق فقد ماتَ شهیدا... مهدی_جهاندار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 شاید یک نفر امروز روز بدی رو گذرونده باشه... این پست برای اون یک نفره💔
🥀 شما که غریبه نیستید حرف‌های نگفته‌ام را نه از چشمانم که از دلم، مےخوانید روزمرگےهایم را مےدانید این بار هم عمه زینب جان دعوت کردند میشه موانع رو به کرَم برطرف کنین؟!
🥀 ثابت کردی که غم هم می‌تواند دلنشین و زیبا باشد اگر از جانب ِ تـو باشد؛ حسین ِ دوست داشتنی ِ من...
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀 اگه قهری با من، باشه...😔 رفاقت که سر جاشه ولی بیشتر عزیز من، حواست به منم باشه
🥀 کمی آغوش تعارف کن که من دلتنگی محضم... ...
🥀 ‏قلب ِمن فقط به این امید می‌تپد که تـو هستی ..
🥀 نان گریه از سر این سفره خورده ایم شرمنده ایم که از غم زینب‌س نمرده ایم
🥀 اگر من از تو بُگذَرم... میـمیـرم!
🥀 چهارشنبه و پنجشنبه هام خیلی شلوغه اونقدر شلوغ که شبها معمولا سردرد دارم ولی... هم سردرد رو باید به روی خودم نیارم هم عاشق این شلوغی ام پ.ن سمت چپ: مسافتی که رفتم سمت راست: مسافتی که مونده بود و باید میرفتم 🤏مونده بود قله رو فتح کنم😎
🥀 اَللّهُمَّ فَارحَم قَلبۍ ... هوایِ دِلَم را داشتہ باش
🥀 ‏|حُبَک فی قَلْبی وَ اِنْ کُنْتَ عاصیاً| عشق تو در دل من است،هرچند گنهکارم:)
🥀 درسته زیاد نباید کیک خورد اما دیگه اینقد؟🙁🤏
🥀 «وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَيْكُم» هر که به شما پناه آورد امان یافت.
🥀 یه مطلب می‌خوندم منو خیلی ترسوند...
🥀 سَر به سَرم نذار ؛ سَر بر شانه‌اَم بذار دلتنگَ‌م ! ...
🥀 دیروز برای چهلم سردار زاهدی رفته بودم گلستان که یه اتفاق عجیب افتاد
دم دمای غروب، رعد و برق شروع شد و یه بارون ریز بهاری شروع شد یه دفعه یه برق بزرگ زد و یه صدای مهیبی اومد💥 انگار که یه چیزی ترکید... یه نگاه کردیم به چپ و راست سالم بودیم... یه لحظه فکر کردم مثه ۱۳ دی کرمان شد! ولی خب "هر کسی لایق شهادت نیست"...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 عجیب، دلتنگ حرم خواهر سلطانم
🥀 خواهش مےڪنم گر مےتوانی ...! آغوشتــ را ....!برایم پستــ ڪن ... ! ...