هدایت شده از عجم علوی | مهدی مولایی
رخت عزای «ابراهیم» از تن بهدر نکرده، حالا «اسماعیل» امت به مذبح میرود. در قلب تهران. در نیمهشبی روشن. پس از ملاقاتی طولانی با ولی امر مسلمانان در خیابان کشوردوست. او میهمان ویژه آیتاللّه خامنهای بود. اویی که از امنیتیترین شخصیتهای جبهه مقاومت با پروتکلهای پیچیده بود و هرجایی نمیرفت. میهمان آیتاللّه را غفلتاً کشتند؛ حضرت آیتاللّه پیشتر در ازای شهادت «سرباز»هایش در سفارت دمشق، دستور موشکباران قلب اسرائیل را داده بود؛ مستقیم از ایران! و حالا همه میدانند که او از شهادت «سردار»ش در تهران بهسادگی عبور نمیکند و ننگ کشتهشدن میهمان را بر دامن خود برنمیتابد. ما که به حضرت آیتاللّه و غیرتش ایمان داریم؛ آنها که ندارند محتاطانهتر زبان به طعنه بازکنند که پاسخ او زود، حتمی و وسیع خواهد بود!
«مهدی مولایی»
الحقیر!
اندراحوالت: -آغلامادا... ای منی آغلادان.. من گلسین گادایین.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای الی ظهور الحجه...
الحقیر!
چادرمو میشورم... چای می خورم... میوه می خورم... گوشیمو میگیرم دستم... می خوابم.... پامیشم... راه
قشنگ گفت
گفتش که:
من آخرین باری
که زندگی کردم
همون یه هفته ای بود
که تو راه کربلا بودم:)
الحقیر!
#یهحبهنور✨ #نودروزحیات🌍
خدایا دلم برات تنگ شده. همین.
میدونم تقصیر خودمه نمیخواد بگی.
میدونم ان الله لا یغیر بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.
میدونم خودم
فقط اومدم بگم دوستت دارم، دلم برات تنگ شده. بوس.