eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
من کویرم لب من تشنه‌ ی باران علی است این لب تشنه‌ی ی پرشور غزلخوان علی است اینکه گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست به یقین سفره‌ ی گسترده‌ ی دامان علی است منّت نان و نمک نیست سر سفره‌‌ی او پس خوشاآنکه در این دنیا مهمان علی است آتش اشکی اگر در غزلم شعله‌ور است بی‌گمان قطره‌ای از درد فراوان علی است لحظه‌ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد که جهان آینه‌ در آینه حیران علی است کعبه یکبار دهان را به سخن واکرده ا‌ست تا بدانیم کلید در این خانه علی است از دم صبح ازل نام علی را می‌خواند دل که تا شام ابد دست‌به‌دامان علی است
☆ گفتی ثنای شاه ولایت نکرده‌ام بیرون ز هر ستایش و حد ثنا علی است چونش ثنا کنم که ثنا کردهٔ خداست هرچند چون غُلات نگویم: خدا علی است شاهان بسی به حوصله دارند مرتبت لیکن چو نیک در نگری پادشا علی است گر بگذری ز مرتبهٔ کبریای حق بر صدرِ دور زودگذر کبریا علی است بسیار حُکم‌ها به خطامان رود ولی در حقِّ آن که حُکم روَد بی‌خطا علی است گر بی‌خودم، وگر به خود، اینم ثناش بس در هر مقام بر لبم آوای یا علی است
آن حیدر روزگار بر می‌گردد آن وارث ذوالفقار بر می‌گردد روزی که زمین ز ظلم لبریز شده آن عادل تکسوار بر می‌گردد
به صیدِ جسته از دامی چه خوش می‌گفت صیادی که از دامِ علایق گر توانی جَست، آزادی... 🌱
هر چند به هر بهانه ای فرشِ رَهیم در بین گدایان ِزمین پادِشَهیم امسال،فقط چوب ِزمستان خوردیم باید به بهارِ تازه فرصت بدهیم
چشمی به تخت و بخت ندارم، مرا بس است یک صندلی برای نشستن کنار تو
در کلاسِ عاشقی شاگردِ نوپایَت منم می‌نویسم با غلط: من دوصطَط دارم فَغَت
1_3265367666.mp3
4.11M
صبحت بخیر آقای من .. تو هفته ای دوبار توبه می کنی بجام😔
عشق و منطق هردو سهمی برده اند از جان من روزها را شیخم و شب شاعر چشمان دوست
شدم مقتول این غم که نخوردم ضربه از دشمن درخت جنگلی هستم که منت بر تبر دارم
ساعتِ دنیای من کوک است با لب‌های تو صبح را بیداری چشمِ تو تعیین می‌کند...!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را...