سحر روز دهم شد دلم بیتاب است
بیقرار حرم و مست می ارباب است
ثلث ماه رمضان رفت و هنوزم دل من
نگران عرفه در حرم ارباب است...!!
#سیدمحمد_نظیری
#سحر_دهم
.
🏴 السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ یا خَدیجَةَ الْکُبْریٰ
ای که اول یار و غمخوار رسول آخرینی
محرم و دلدار و پشتیبان ختمالمرسلینی
رحمت حق بر تو ای محبوب فخر آفرینش
بندۀ خوب خدا ممدوح قرآن مبینی
مهر را بردی به خانه مهربانی کردی از جان
ماه شبهایش شدی با مهر و عشق آتشینی
کردهای با خندههایش باغ جانت را مصفا
دیدهای از رنجهایش داغ با قلب حزینی
همدم طاها و یاسین، شاهد تنزیل نوری
منشأ خیر کثیری چون تو کوثرآفرینی
کوثر تو مادری کرده برای یازده گل
مادر آنها و زهرا و امیرالمؤمنینی
میدرخشد تا ابد نام تو در اقطار عالم
جاودان شد دین احمد چون تواش رکن رکینی
هرچه ثروت داشتی دادی به راه دین شویت
وه چه بازرگانی پرسود و سودای ثمینی
در دم آخر بهقدر یک کفن حتی نبودت
زندگانی ای خوشا آنگونه، مرگِ اینچنینی
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#امّالمؤمنین
#حضرت_خدیجه
#یاریکنندۀ_رسول_خدا
#اَلسَّلامُ_عَلَیْکِ_یا_أَوَّلَ_الْمُؤْمِنات
#دهم_رمضان_رحلت_نخستین_بانوی_اسلام
▪️
چو صبح رایتِ خورشید آشکار کند
ز مهر قبلهٔ افلاک زرنگار کند
رسید موسمِ نوروز و گاه آن آمد
که دل هوای گلستان و لالهزار کند
#عبید_زاکانی
سلام صبحتون بخیر و نیکی🌹
رگهای جوانه پُر شد از بیداری
سبز است درختِ باغ مردم داری
رای همه برگهای فروردین است:
جمهوری اسلامی ایران...آری
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#روز_جمهوری_اسلامی_ایران
.
گرفته بود هوای دل پریشانش
نشسته بود غبار اجل به دامانش
صبور بود و شکایت ز روزگار نکرد
ولی هزار محن بود بین چشمانش
کنار بستر او فاطمه به سر میزد
خدیجه بود و تب و گریههای پنهانش
چقدر پیر شده بانوی رسول الله
زنی که بود زمین و زمان بفرمانش
قرار شد کفن مصطفی تنش باشد
شکست پشت رسول خدا ز هجرانش
کفن شد و بدنش خاک شد خدا را شکر
حسین بود غم سینهسوز پایانش
گذشت دور فلک، عصر روز عاشورا
در آن میانه حسین بود و جسم عریانش
حسین بود و سنان بود و نیزهای بیرحم
کشید پنجه روی گیسوی پریشانش
هوا ز جور مخالف چو قیرگون گردید
کسی برید سرش را میان طوفانش
هزاربار صدا زد که تشنهی آبم
بغیر چکمه نیامد به کام عطشانش
همانکه برد سر شاه را روی نیزه
کشیده زد به رخ خواهر هراسانش
#وفات_حضرت_خدیجه
#سید_پوریا_هاشمی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
سرو است و بهایستادگی متهم است
از ششجهت آماج هزاران ستم است
شعرم همه ارزانی این یک مصراع؛
جمهوری اسلامی ایران، حرم است
━━━━💠🌸💠━━━━
#روز_جمهوری_اسلامی_ایران 🇮🇷
#میلاد_عرفانپور
با دِل بِشکسته ، باید جانبِ بازار رفت
چارهی یوسف خریدن دِرهم و دینار نیست
#اکبر_لطیفیان
به سر کوی تو دل، شوق رسیدن دارد
امشب از جادهی قم تا تو، دویدن دارد
غنچه در مقدم بلبل بدرد جامه خویش
امشب این جامه در این راه، دریدن دارد
همه از شوق تو خوانند، دوصد "ایّاکَ"
چقدَر از لبت این آیه، شنیدن دارد
نشنیدست کسی دلبر نادیده... چنین!
نازِ دلدارِ پس ِ پرده خریدن دارد
شب تاریکم و بر ماهِ رُخت چشم به راه
انتظار قدم یار، کشیدن دارد
آخر از ماه رخت پردهی غیبت افتد
کاش باشیم و ببینیم... که دیدن دارد
#وحید_اجاقی
#شعر_انتظار
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ
نهاده گل سر تعظیم را به اجلالش
فرشته دست به دامن فتاده دنبالش
کنار همّت خیر الانام، دین مبین
گرفت این همه رونق به برکت مالش
فقط نه بخشش مال و تلاش بی حد او
که صرف دین خدا شد تمام اعمالش
سعادتیست برای زن بزرگ قریش
که شد پیمبر اسلام امین اموالش
محبتش به محمد(ص) چه قدر بیحد بود
محبتی که زمان داد هی پر و بالش
محبتی که در آورد بعد از عشق خدا
دل رسول خداوند را به اِشغالش
علاوه بر غم تنهایی رسول الله
درون سینهی او بود، داغ اطفالش
برای فاطمه(س) راهی نماند غیر دعا
برای مادر خوبِ مریض احوالش
خدیجه رفت، پس از رحلت ابوطالب
فرا رسید پیمبر حزینترین سالش
همین که یار نبی شد، چه زود ترکش کرد
چه قدر بد شده بود آخرین نفس حالش
پس از گذشت زمانی خدیجه ای دیگر
میان ظلمت کوچه شکسته شد بالش
#وفات_حضرت_خدیجه
#محمدحسین_رحیمی
ایران من
اسپندم و به پای تو بیتاب سوختن
چشم بد از تو دور بگو مجمر آورند
من رای داده ام به تو و میدهم به تو
از کاسه چشم های مرا گر درآورند
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
بانوی بی همتای پیغمبر، خدیجه
از مریم و آسیه بالاتر، خدیجه
ظرف نزول سورهی کوثر، خدیجه
بر شیعیانِ مرتضی مادر، خدیجه
طعم «خوشی» را مصطفی با او چشیده
جور زنان بی وفا را هم کشیده
بوده حیا و غیرت و عفت صفاتش
در عین مکنت، طی شده ساده حیاتش
بر مصطفی خیر فراوان داشت، ذاتش
ما را حسینی کرده او با التفاتش
نخل رسالت داد با مالَش نتیجه
رحمت بر ام المؤمنین، بانو خدیجه
وای از وداع آخر او با پیمبر
شد جایگاه هجمهی غمها، پیمبر
از هر زمان شد بیشتر، تنها پیمبر
گریان شده با گریهی زهرا پیمبر
میخواست تا چاره کند پیش آمدش را
انداخت روی سر، عبای احمدش را
او که تمام خانهاش را مهد دین کرد
سرمایهاش را نذر این راه مبین کرد
با مرتضی یاری خیرالمُرسلین کرد
تا غصهای در دل، وجودش را حزین کرد...
مزد جهادش شد چه نیکو سرنوشتی
از عرش نازل شد کفنهایی بهشتی
رخت سفر را آفتاب مکه بست و
بند دل خیرالبشر از هم گسست و
وقت وصیت شد، دل زهرا شکست و
با چشمِ تر، در محضر مادر نشست و
حس کرد گرد غربت بی مادری را
او که ندارد طاقت بی مادری را
بانو خدیجه تا نظر سوی کفن کرد
ذکر حسین بی کفن با خویشتن کرد
گریه به داغ آخرین از #پنج_تن کرد
یاد غریب و تشنهی دور از وطن کرد
تصویر آخر در نگاهش کربلا شد
شعب ابی طالب از آهش کربلا شد
ناله بر احوال ذبیحاً بالقفا زد
آن تشنهای که بین خونش دست و پا زد
هر کس هر آنچه داشت سویش بی هوا زد
زهرا دلش خون شد، حسینش را صدا زد
با غارتش یک خیمه را کوچک شمردند
حتی لباسی را که مادر دوخت، بردند
✍ #محمدجواد_شیرازی
بهمناسبت تلاقی روز #جمهوری_اسلامی_ایران و وفات حضرت خدیجه (س)
امروز اگر تدبیرِ دشمن بینتیجه است
از لطفِ نامِ حیدر و نانِ خدیجه است
✍ #حمید_رمی
از قطره کمتر هستم اما بی هوا در سر
دارم هوای شعری از دریای پهناور
دارم هوای مدح بانویی که از خلقش
خالق ندارد بهر خلقت علت بهتر
خاک در این خاندان هستم زبانم لال
طفل دبستانی که عاجز مانده در گوهر
باید نبی باشی که وصف فاطمه گویی
یا دست کم باید شود توصیف گر حیدر
علامه هم باشی زبانت لال خواهد شد
باید خدا باشی بگویی سوره ی کوثر
ذکر تمام انبیا گر یاعلی بوده
با ذکر یا زهرا علی کنده در خیبر
بابای بچه شیعه ها وقتی علی باشد
وقت توسل های خود میخوانمش مادر
ام ابیها بوده پرورده ست خاتم را
در کربلا هم دخترش پیغمبری دیگر
چادر نمازش از یهودی ها مسلمان ساخت
در مکتبش هردم شده سلمان مسلمان تر
اهل جهنم نیست صد در صد اگر گردد
هرکس که با اولاد او محشور در محشر
#حسین_مرادی
[ سالهای هجری ]
هنوز مثل زمین در طواف خورشیدم
ولی زمین نشدم،گرد خود نچرخیدم
حکایت من و باران که میگریست یکیست
از آسمان به زمین کرده اند تبعیدم
مرور میکنم این سالهای هجری را
پر از تلاقی ماه محرم و عیدم
بگو به باد که من آفتابگردانم
جز آفتاب به ساز کسی نرقصیدم
گل محمدی ام من،سلامم و صلوات
ولی سراپا تیغم اگر بچینیدم!
ستارگان سحر پیشمرگ خورشیدند
ستاره سحرم پیشمرگ خورشیدم
#محمد_مهدی_سیار
❣️خدایا دوستت دارم❣️
پناه من میان موج غمها دوستت دارم
نگاهت دردهایم را مداوا دوستت دارم
چرا با ناامیدی سر کنم وقتی که میدانم
برایم هست آغوش تو مأوا دوستت دارم
همیشه حاجت این بنده را پیش از بیان خواندی
شدم حاجت روا قبل از تقاضا دوستت دارم
همیشه از رگ گردن به من نزدیک تر هستی
نخواهم ماند با لطف تو تنها دوستت دارم
بدیهای مرا هرگز به روی من نیاوردی
نبردی آبروی بندهات را دوستت دارم
مرا با بیوفاییهای بیاندازه، بخشیدی
همیشه کردهای با من مدارا، دوستت دارم
برای هر گنهکاری که دم زد از پشیمانی
بساط عفو و غفرانت مهیا دوستت دارم
همیشه بند بندم میزند فریاد، عشقت را
خدای من، خدای من، خدایا دوستت دارم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
من بودم و سعدی که بعداً حافظ آمد
حالا نبین شاعر فراوان است در شهر
#حسین_مرادی
آبادی شعر 🇵🇸
به آمدنت چنــد بار جــان بایــد داد؟ #لیــلا_مقربی
خب دور، دور لیلا مقربی شد☺️☺️
باز میپرسی
چه طور این گونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار
شاعر می شود ...
#نجمه_زارع
قصدِ رفتن داری و این پا و آن پا میکنی
خوب میدانی چه داری با دلِ ما میکنی
خوب میدانی قرارِ ما از اول این نبود
با تمامِ خوبیات بد با دلم تا میکنی
لب فرو میبندم از شِکوه ؛ مبادا بشکند
بغضِ ابری را که در چشمم تماشا میکنی
زیرِ لب آرام میگویی «خداحافظ عزیز»
آتشی در سینه با این جمله بر پا میکنی
تا نبینی اشکِ من را ؛ سر میاندازی به زیر
از تو ممنونم که تا این حد مدارا میکنی
آسمان هم گریهاش میگیرد از «بدرودِ» تو
میزند باران به شیشه تا که در وا میکنی
باشد اشکالی ندارد ؛ بیخیالِ آنچه بود
بیخیالِ عشقِ پنهانی که حاشا میکنی
زندگی یعنی نمایشنامهای با درد و آه
آخرین نقشِ خودت را خوب ایفا میکنی
میرسد روزی که برمیگردی و من نیستم
جایِ من این شعر را با گریه پیدا میکنی...
#شهراد_میدری
با رقیبان گفت؛ آه از دوری اش ناراحتم
چشمک رندانه ی او بعد آهش را نگاه...
#سجادسامانی