eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حسن‌ختام زلف دیوانگی ام باز پریشان شده است روضه خوان از خبر آینه، حیران شده است روضه خوان مانده که با معجر زینب چه کند گویی از آخر این روضه پشیمان شده است روضه خوان دم نزد اما همگان میدانند ماه از حادثۀ کوفه، هراسان شده است مستمع حوصله ی صبرندارد دیگر بعد از این صاعقه ها نوبت باران شده است روضه خوان لال شد و مستمع، آهسته گریست فهم این روضه برای همه آسان شده است چند سال است که درگیر همین بیدلی ام "آتش و آب بهم دست و گریبان شده است" شاه عریان به صلیب است و مسیحا درعرش ارمنی در عجب از کار مسلمان شده است روضه ی کوفه نخوانید مگر نیمه ی شب این تنوری ست که گرم از سر مهمان شده است
حسن‌ختام زلف دیوانگی ام باز پریشان شده است روضه خوان از خبر آینه، حیران شده است روضه خوان مانده که با معجر زینب چه کند گویی از آخر این روضه پشیمان شده است روضه خوان دم نزد اما همگان میدانند ماه از حادثۀ کوفه، هراسان شده است مستمع حوصله ی صبرندارد دیگر بعد از این صاعقه ها نوبت باران شده است روضه خوان لال شد و مستمع، آهسته گریست فهم این روضه برای همه آسان شده است چند سال است که درگیر همین بیدلی ام "آتش و آب بهم دست و گریبان شده است" شاه عریان به صلیب است و مسیحا درعرش ارمنی در عجب از کار مسلمان شده است روضه ی کوفه نخوانید مگر نیمه ی شب این تنوری ست که گرم از سر مهمان شده است
تب و تابی که در حیرت فروشم، «مُفت مژگانش!» گران‌سنگ است هر زخمی که دید آئینه، ارزانش من از «شرم غلاف» و «لاف شرم»، آشفته می مانم که پشت و روی تیغش را ببوسم جای دستانش! ضریحش گر نگیرد دستِ نومیدم، نمی‌دانم کدام امّید خواهد داد دستم را به دامانش...!؟ مزارش را شریف آیا به ظنِّ خود نمی‌خوانند!؟ ببین که تا کجاها پر کشیدند اهلِ افغانش به قیل و قالی از پائین به بالا می‌رود نرخی... شود فرّاش قبر حضرت سلمان، سُلیمانش! تعارف گر کند چشمش به دمنوشِ غزل، ای دل! سرم را بشکن و چون توبه نشکن نرخ فنجانش به «ارث» و «مالکیّت» شبهه می‌شد گر نمی‌چرخید کلید خانه‌ی الله در دستِ نیاکانش! موذن‌زاده در فردوس از قلبِ سلیم خود کند تعلیمِ موسیقی به لالان و بلالانش عمویی شیرکُش دارد... اُحُد گردد فدای او! برادرزاده‌ای دارد... که اهل کوفه، قربانش! کمی از رحمتش بیرون زده از چاکِ عقلِ ما و گرنه در تبِ محشر، پناهنده‌ست شیطانش گدای سرچراغی‌های بازار نجف گشتم کشیدم منّت سود از ترازوهای میزانش به پابوسِ نجف، خورشید اگر هر روز می‌آید سرِ صبحی، اجازه گیرد از «شاهِ خراسانش» «علی» فرقی ندارد با «علی»! «آئینه»، «آئینه» ست! نجف، مشهد شود در حیرتِ آئینه گردانش به هنگام ورودش، آمده با اشک، باورکن! هر آن زائر که دیدی ساعت برگشت، خندانش سپرده کوله‌بار حاجتش را دستِ شاه و بعد سبک‌بارانه بر می‌گردد امشب سمتِ اُستانش... چقدر ایرانیان مانوس با سلطان خود هستند...! خدا از ما نگیرد...! چون که ایران است و سلطانش...!
سنگ حرم تو نور پیشانی‌هاست همسایگی‌ات فخر خراسانی‌هاست ننداخته تاس جفت هشت آوردیم این قاعده‌ی قمار ایرانی هاست.
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزه تنهاست...! غزه مظلوم است! فرق نامرد و مرد، معلوم است سرِ ما رفته روی نی، مردم! بی‌کفن مانده غزه، ای مردم! شب خون، روز امتحان، غزه! زخم حلقوم کودکان، غزه! بغض، راه گلوی ما بسته است آب را شمر روی ما بسته است بسته بال و شکسته پر، غزه... کودکان تشنه‌اند در غزه... برگ ریزان به باغ می‌بینم داغ‌ها روی داغ می‌بینم بین آتش، عروسکی مانده است زیر آوار، کودکی مانده است دیده‌ام طفل بی‌سری اینجا خشک شد شیر مادری اینجا هان نگو غزه! کربلا این است قتل عام فرشته‌ها این است شب غزه، بُروز عاشوراست مردم! امروز، روز عاشوراست خاک را غرق خون غزه ببین کربلا را درون غزه ببین حق و باطل به هم فراز شده پای صهیون به خیمه باز شده کربلا جاری است ای مردم روضه تکراری است ای مردم
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
جای حاج قاسم خالی❤️‍🔥
گفت قاسم ظهور نزدیک است گفت صهیون به گور نزدیک است
شهید خاک، درگیر آسمان شده است بازهم فصل امتحان شده است خنجر شمر، خون چکان شده است فصل شمشیر شیعیان شده است دامنش شک مکن که لک دارد به علی هرکسی که شک دارد عشق، اهریمنی نخواهد شد خصم، بی دشمنی نخواهد شد خونِ دل، گفتنی نخواهد شد نابرادر، تنی نخواهد شد اُف به بی غیرتی که دم نزند یا در این روضه، ناله هم نزند باز باران، ترانه می‌خواند روضه‌خوان، بی بهانه می‌خواند هر خبر، روضه‌ای پریشان است دل ما داغدار لبنان است کشتنِ طفل و زن؟! زبانم لال قتل سید حسن!؟ زبانم لال بازهم خصم را عذاب بده سیدی! هارداسان؟ جواب بده سیدی! تشنه‌ی صدای توأیم چشم در راه نعره‌های توأیم حاج قاسم! کجایی ای غم ناب؟ ای برادر! برادرت دریاب... باز یک سینه چاک افتاده پهلوان روی خاک افتاده رخ به باران اشک می شویند نه! بگو که دروغ می‌گویند! بازهم داغ یار می بینم مرکبی بی سوار می بینم سوخته مغز استخوان مرا آنکه کشته برادران مرا تجربه کرده‌ایم خوبی را وسط غصه، پایکوبی را! شب اگر تلخ شد، فَلَق با ماست تجربه کرده ایم حق با ماست آی مردم! که چشم تر دارید چلّه‌ی انتقام بردارید غفلت از آفتاب ممنوع است شب، به هم خورده خواب ممنوع است اولین بار نیست بد کردند پیش از این، راه یاس سد کردند هرچه اندوه در جگر داریم به حساب یهود بگذاریم گاه باران، تگرگ خواهد شد توبه‌ی گرگ، مرگ خواهد شد خیمه‌ی شعله در جگر داریم اشک، کافی‌ست! تیغ برداریم ذوالفقار و شکست، یعنی چه؟ دست بر روی دست، یعنی چه؟ از غرور یزید، خسته شدیم اذن میدان دهید! خسته شدیم راه جلّاد، بسته خواهد شد دست صهیون، شکسته خواهد شد خوک صهیون، قسم به خون شهید، بعد از این، امنیت نخواهد دید آی صهیون! تقاص جانکاه است صبر ما سینه‌ای پر از آه است آه ما خشم غیرت الله است اصل طوفان، هنوز در راه است سامری سوزِ قومِ برتر، کیست؟ آن به موسای ما برادر، کیست؟ آن که درهم شکسته خیبر، کیست؟ هان! ز مرحب بپرس، حیدر کیست! خشمگین شیعه‌ی همان شیریم شک مکن! انتقام می‌گیریم... @abadiyesher
22.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه بی‌طرفی ابتدای بی‌شرفی‌است 🌱
هدایت شده از اشعار "عاصی"
29.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعرخوانی حماسی در مسجد جمکران 🔸مام میهن اگر خورد سیلی، ندهد تن به صلح تحمیل 🌹❤️🇮🇷❤️🌹
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شعرخوانی «» شاعر آئینی در مراسم چهلمین روز شهادت سردار @abadiyesher