#حماسه_ی_نهم_دی_ماه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#انقلاب_اسلامی #شعر_پایداری
عمریست بیقرار، به سر میبریم ما
بر این قرار تا نفس آخریم ما
همراز روضهها و نواخوان نوحهها
دمساز سوز سینه و چشم تریم ما
ما را به سر هوای شهیدان بی سر است
از سر گذشتهایم چو بر این سریم ما
نام حسین محشر عظمای جان ماست
جاندادگان زندهی این محشریم ما
محشر به پا کنیم به فریاد یا حسین
امروز لشکر شه بیلشکریم ما
ما را به دست، پرچم صبر و بصیرت است
با عشق و شور همدم و همسنگریم ما
ما امّت نه دی و اهل حماسهایم
مرد جهاد و همقدم حیدریم ما
حرف ولیّ ماست که «من انقلابیام»
در راه انقلاب ز جان بگذریم ما
با طلحه و زبیر بگویید تا ابد
عمّاروار همنفس رهبریم ما
«اَلفتنةُ أشدُّ مِنَ القَتْل» خواندهایم
هرگز ز جرم فتنهگران نگذریم ما
با فاتحان بدر ز سازش سخن مگو
امروز رهسپار دژ خیبریم ما
چشم انتظار منتقم آل مصطفی
چشم انتظار معرکهی آخریم ما
#محمدمهدی_سیار
#شعر_پایداری
#گفتمان_موشک
#مرگ_بر_اسرائیل
دید استکبار دیشب قدرت سِجّیل را
سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را
خواب و رویای سپاه کفر را بر هم زدیم
بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم
گوشهای از قدرت بی حّد ما شد جلوهگر
یادِ تهرانی مقدم زنده شد بارِ دگر
"ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ" این همان خشم خداست
ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست
وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد
بی گمان این بار جور دیگری تاوان دهد
رهبرم لب تر کند راهی میدان میشوم
در دل میدان شبیه تیغ بُرّان میشوم
لشکر اسلام باز از فتحِ خیبر آمده
آه... دوران "بزن در رو" دگر سر آمده
دید استکبار دیشب قدرت سجیل را
موشک بعدی نشان رفتهست اسرائیل را
#احسان_نرگسی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#مخمس #شعر_پایداری
#مقاومت_اسلامی #بصیرت
به بیقراریِ دلهای بیقرار قسم
به داغداری جانهای داغدار قسم
به سوتِ آمدنِ آخرین قطار قسم
به شیههی فرَسِ آخرین سوار قسم
به برقِ تیغِ سواران کهنهکار قسم
نزاع بر سر ایمان و کفر و تکفیر است
جدال بر سر فرجام خون و شمشیر است
ستیزهای که میان نسیم و زنجیر است،
نمادی از وزش بادهای تغییر است
به گل شدن، به شکفتن، به نوبهار قسم
چه سود از اینهمه کبریتِ بیخطر بودن
چه سود از اینهمه مبهوت و بیخبر بودن
چه سود از اینهمه بیدرد و رهگذر بودن
خوشا به وقت خطر، سرخ و شعلهور بودن
به عشق و غیرت و ایثار و اقتدار قسم
به گوش میرسد ابلیس، اَلأمانهایش
صدای خُرد شدنهای استخوانهایش
زبانه میکشد آخرزمان، تکانهایش
پدید میشود از هر طرف نشانهایش
به انتظار، به پایان انتظار قسم
سپاه ابرهه را ترس و واهمه است اینجا
یزید و حرمله را روز محکمه است اینجا
علَم به دستِ علمدارِ علقمه است اینجا
قرارگاهِ حسین بن فاطمه است اینجا
به مادران شهیدان روزگار قسم...
#مهدی_جهاندار
#شعر_پایداری
#گفتمان_موشک
#مرگ_بر_اسرائیل
دید استکبار دیشب قدرت سِجّیل را
سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را
خواب و رویای سپاه کفر را بر هم زدیم
بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم
گوشهای از قدرت بی حّد ما شد جلوهگر
یادِ تهرانی مقدم زنده شد بارِ دگر
"ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ" این همان خشم خداست
ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست
وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد
بی گمان این بار جور دیگری تاوان دهد
رهبرم لب تر کند راهی میدان میشوم
در دل میدان شبیه تیغ بُرّان میشوم
لشکر اسلام باز از فتحِ خیبر آمده
آه... دوران "بزن در رو" دگر سر آمده
دید استکبار دیشب قدرت سجیل را
موشک بعدی نشان رفتهست اسرائیل را
#احسان_نرگسی
#انقلاب_اسلامی #بصیرت
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#اجتماعی_سیاسی؛ #حاج_قاسم_سلیمانی؛ #شعر_پایداری
باز جاریست خیابان به خیابان این شور
همقدم باز رسیدیم به میدان حضور
زندهتر میشود این شور و نوا نسل به نسل
تازهتر میشود آزادی ما نسل به نسل
زندهگانِ نَفَسِ قدسی روحاللهیم
آیهی فتح بخوانید که ما در راهیم
سربهسر ملت عشقیم که تا جان داریم
سر و سودای رسیدن به شهیدان داریم
راهیانیم در این جادهی پر رؤیا ما
هرکه در بیعت عشق است بیاید با ما
بهمن است و دل یک سال به این ماه خوش است
پرچم است و به دلش جلوهی «الله» خوش است
پرچم عشق که خورشیدِ همه آفاق است
تار و پودش همه از خونِ رگِ عشاق است
شده هنگام علمداری ما بسم الله
بگذر از خویش و به این بزم بیا بسم الله
شده در بزم وفا جام بلا دست به دست
پرچم دوست رسیدهست به ما دست به دست
بر زمین هر طرفی دست علمداری... آه
سر هر دار خدایا سر سرداری... آه
بیرق مستی این تاک نخواهد افتاد
به اباالفضل که بر خاک نخواهد افتاد
* *
حاج قاسم که صدایش، نفس صبحدم است
گفت جمهوری اسلامی ایران، حرم است
باز دلتنگ تو هستیم کجایی ای مرد؟!
دل به لبخند تو بستیم کجایی ای مرد؟!
صف اول که به لبخند تو زیبا میشد
شعر هم مثل همه محو تماشا میشد
انتقام تو که کابوس شب آمریکاست
ای یل معرکه! والله که بر ذمّهی ماست
این نه عهدیست که یکآن هم از آن برگردیم
جان سالم ببرد قاتل تو، نامردیم
شیرمردا! ز تو این روبهکان میترسند
آری از اسم تو هم مثل اذان، میترسند
تو در این ظلمت شب، سرخترین فریادی
بردن نام تو ممنوع شد ای آزادی!
مرد باید، که به هنگام خطر یل باشد
روز میدان و شب واقعه اول باشد
* *
ای نشسته صف اول! به عدالت برخیز
مالک راه علی شو، به شجاعت برخیز
چشمها را بنگر، تشنهی عدل است وطن
همقدم با صف مردم، به صف ظلم بزن
با زر و زور، علیوار و دمادم بستیز
صفشکن باش و در این خط مقدم بستیز
«تازه آغاز جهاد است» بر این طبل بکوب
«وقت اعدام فساد است» بر این طبل بکوب
* *
صبر کردیم و کنون موسم پیروزی ماست
شک نکن بر اثر صبر، ظفر روزی ماست
دارد اقرار کنون دشمن دیرین به شکست
مفتضح گشته و خود نیز به این معترف است
رفت آن هیبت پوشالی دشمن بر باد
نرود حیلهی دجالیاش اما از یاد
چون که در معرکهی جنگ سرش خورده به سنگ
فکر نیرنگ کند باز و شود رنگ به رنگ
* *
گره کار وطن، غیرت ما میطلبد
عقل و عشق و جگری چون شهدا میطلبد
خندق است آی ببینید که احزاب آمد
از صف ما برود، هرکه پی خواب آمد
عشق میبارد و سرها به تماشا مستند
دل بریدند ز خود تا به خدا پیوستند
عطر عشق است که در شام و یمن پیچیدهست
نور یارست به روی شهدا تابیدهست
ره چراغان شده! جامانده مبادا باشیم
میرود قافله! وامانده مبادا باشیم
* *
قدس ای قبلهی اول! خط پایانی تو
مقصد قافلهی هند و خراسانی تو!
هر که دارد سر همراهی سر، بسم الله
هر که دارد جگر خوف و خطر، بسم الله!
شاعران:
#محمدمهدی_سیار
#میلاد_عرفان_پور
#علی_محمد_مؤدب
#شعر_پایداری
#طوفان_الاحرار
#مرگ_بر_اسرائیل
روز و شب آمادهتر، هر روز محکم میشویم
یک به یک داریم طهرانی مقدم میشویم
از خروش غیرت مردان ایرانی بترس
قاتل سردار! از خون سلیمانی بترس
چشم وا کن ای سپاه فیل! ابابیل آمده
جانپناه اصلاً نمییابی! که سجیل آمده
#محسن_ناصحی
#شعر_پایداری
شهید #سیدحسن_نصرالله
خاک، درگیر آسمان شده است
بازهم فصل امتحان شده است
خنجر شمر، خون چکان شده است
فصل شمشیر شیعیان شده است
دامنش شک مکن که لک دارد
به علی هرکسی که شک دارد
عشق، اهریمنی نخواهد شد
خصم، بی دشمنی نخواهد شد
خونِ دل، گفتنی نخواهد شد
نابرادر، تنی نخواهد شد
اُف به بی غیرتی که دم نزند
یا در این روضه، ناله هم نزند
باز باران، ترانه میخواند
روضهخوان، بی بهانه میخواند
هر خبر، روضهای پریشان است
دل ما داغدار لبنان است
کشتنِ طفل و زن؟! زبانم لال
قتل سید حسن!؟ زبانم لال
بازهم خصم را عذاب بده
سیدی! هارداسان؟ جواب بده
سیدی! تشنهی صدای توأیم
چشم در راه نعرههای توأیم
حاج قاسم! کجایی ای غم ناب؟
ای برادر! برادرت دریاب...
باز یک سینه چاک افتاده
پهلوان روی خاک افتاده
رخ به باران اشک می شویند
نه! بگو که دروغ میگویند!
بازهم داغ یار می بینم
مرکبی بی سوار می بینم
سوخته مغز استخوان مرا
آنکه کشته برادران مرا
تجربه کردهایم خوبی را
وسط غصه، پایکوبی را!
شب اگر تلخ شد، فَلَق با ماست
تجربه کرده ایم حق با ماست
آی مردم! که چشم تر دارید
چلّهی انتقام بردارید
غفلت از آفتاب ممنوع است
شب، به هم خورده خواب ممنوع است
اولین بار نیست بد کردند
پیش از این، راه یاس سد کردند
هرچه اندوه در جگر داریم
به حساب یهود بگذاریم
گاه باران، تگرگ خواهد شد
توبهی گرگ، مرگ خواهد شد
خیمهی شعله در جگر داریم
اشک، کافیست! تیغ برداریم
ذوالفقار و شکست، یعنی چه؟
دست بر روی دست، یعنی چه؟
از غرور یزید، خسته شدیم
اذن میدان دهید! خسته شدیم
راه جلّاد، بسته خواهد شد
دست صهیون، شکسته خواهد شد
خوک صهیون، قسم به خون شهید،
بعد از این، امنیت نخواهد دید
آی صهیون! تقاص جانکاه است
صبر ما سینهای پر از آه است
آه ما خشم غیرت الله است
اصل طوفان، هنوز در راه است
سامری سوزِ قومِ برتر، کیست؟
آن به موسای ما برادر، کیست؟
آن که درهم شکسته خیبر، کیست؟
هان! ز مرحب بپرس، حیدر کیست!
خشمگین شیعهی همان شیریم
شک مکن! انتقام میگیریم...
#احمد_بابایی
#حزب_الله_زنده_است
@abadiyesher
اگر دنیا هم آید پشتتان، ما #پنج_تن داریم
شما #سنگرشکن دارید، ما #خیبرشکن داریم
#شعر_پایداری آقای #محمد_رسولی که در نماز جمعه 13 مهرماه توسط ایشان قرائت شد:
👇👇👇👇👇👇👇👇
خداوندا خداوندا پر از داغم، پر از خشمم
به انگشت اشارت مانده است این روزها چشمم
چه کرد این داغ که این گریهها خامم نخواهد کرد
که موج اشک هم یک لحظه آرامم نخواهد کرد
غروب جمعه را تا صبح، ذکر آه میگفتیم
میان آن خبرها جاءَ نصرالله میگفتیم
به روی سینۀ ما نقشی از اندوه را کندند
به صدها بمب در یک روز، از جا کوه را کندند..
کسی را دادهایم از دست که شیرینتر از جان بود
عبایی داشت بر دوشش که الیافش ز طوفان بود
کسی که آفتاب از سایهٔ او بیخبر بودهست
چهل سال است هر روزش مهیای سفر بودهست
کسی که از همان اول چنین بودهست اقبالش
که مرگ از دست او عاصی، شهادت بود دنبالش
چنان داغیم که انگار او هر روز با ما بود
قسم بر قدس که چشمان او طوفانالاقصی بود
رفیق حاج قاسم بود و دلها در غمش خون شد
رفیق حاج قاسم بود، خار چشم صهیون شد
شبیه حاج قاسم داغ او تا انتقامش هست
شبیه حاج قاسم بیشتر از قبل، نامش هست
دگر در روزگار ما نمیآید همانندش
چگونه باورم باشد که رفت از دست لبخندش..
به فقدانش ز جان ما هوای زیستن رفتهست
نباشد باورم از بین ما سیدحسن رفتهست
ز دست ما در این مدت، چه جانهای نفیسی رفت
همین دیروز بود آری، خبر آمد رئیسی رفت
ببین یکرنگی ما را که با آن یار لبنانی
گذشت از جان خود در ضاحیه، سردار ایرانی
اگرچه رهروان رفتند، اما راه میماند
قسم بر وعدۀ قرآن که نصرالله میماند
شعاری نیست این شعر ای برادر، بارها دیدیم
شکوفایی خون را در پس آوارها دیدیم
مگر آن دشتهای غرق لاله یادمان رفته
مگر ایام جنگ هشت ساله یادمان رفته
اگرچه خون به دل داریم، اگر چه چشمها خیس است
بدان که ناامیدی، آخرین نیرنگ ابلیس است
دل خود را قوی دارید و همراه ولی باشید
خود سیدحسن گفتهست با سیدعلی باشید
خدایا از سر اخلاص میگویم، تویی شاهد
بنفسی انت یابن فاطمه، یا سیدالقائد
شما فرمودهای که این جهاد امروز بیمرز است
دفاع از جان و مال مسلمین بر مسلمین فرض است
اگر غزه، اگر صنعا، اگر بغداد و تهرانیم
همه یک پیکر واحد، همه امروز لبنانیم
خدایا شاهدی، این روزها بیتاب و دلتنگیم
پی صلحیم، در راهش ولی ناچار از جنگیم
هراسی نیست از دشمن، ز های و هوی و طغیانش
اگر او میکند آغاز، دست ماست پایانش
که ما ایمان خود را از الفبای شرف داریم
شب حمله ز سوی وحی، امر لا تَخَف داریم..
به اذنالله شد دیباچۀ نظم جدید آن شب
صدای ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ میرسید آن شب
ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است
از این پس یک هدف داریم و آن قلب تلآویو است
کجایید آی بزدلها، دلیر معرکه ماییم
که ما مثل شما مخفی نمیگردیم، اینجاییم..
اگر دنیا هم آید پشتتان، ما پنج تن داریم
شما سنگرشکن دارید، ما خیبرشکن داریم
اگر موسی بیاندازد عصای معجزاتش را
به یک لحظه ببلعد اژدهای سرخ آتش را
بگو فرعون را، نعشش به روی نیل میماند
نه حق نابود خواهد شد، نه اسرائیل میماند
فلاخن دست داوود و هلاکت سهم جالوت است
شما یک سرزمین دارید ای صهیون که تابوت است
برای ما همیشه نصرت حق در دل صبر است
شما یک سرزمین دارید در دنیا و آن قبر است
بخوان تاریخ را تا بنگری پیروز خیبر کیست
برو صهیون بپرس از قبر اجدادت که حیدر کیست
به سوی مسجدالاقصی از اینجا راه میخواهیم
خدایا ما جهاد فی سبیلالله میخواهیم
خدایا جان ما را هم فدای حق کنی ای کاش
به دریای شهیدانت مرا ملحق کنی ای کاش
که در آغاز و در انجام چون سیدحسن باشیم
نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم
دوباره در دلم دارم هوای دیدن او را
نمیدانم چگونه یافتند آخر تن او را
ولی از ماجرای پیکر جدش خبر دارم
چگونه از غم پیراهن او دست بردارم...
#محمد_رسولی
@abadiyesher
#شعر_پایداری
#غزه #فلسطین
اذان بگو! سَنُصَلّی؛ رجز بخوان! سَنُقاوِم
به عشق صبح ظهوری همیشگی و مداوم
نوشتهاند رسائل، هزار عالم و فاضل
مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_
که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است
نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم
غمین مباش #فلسطین! که رازِ آیهی والتّین،
برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم
ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا
فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو به کافر و ظالم*
حماسه است و حماسش، خروش دشنه و داسش
یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم
اگر زمانه منافق، نبود اگر که موافق
تو در نگاه خلائق، غیور باش و مقاوم
غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم!
قسم به قدس میآییم، به نام نامی قاسم!
#محسن_ناصحی
*اشاره به آیه ۶٧ سوره یس
@abadiyesher
تاریخ پر از قصهی پندآموز است
صهیـون، بنی امیهی امروز است
در مکتب کربــلا شکسـتی نَبُـوَد
#ایران_حسیـن_تا_ابد_پیروز_است
#محمود_مربوبی
🇮🇷 #شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
@abadiyesher
#استکبار_ستیزی
#شعر_پایداری
#مقاومت
#بصیرت
تحریف گفت: راه خدا، راه کدخداست
تبیین جواب داد که راه خدا جداست
تحریف گفت: از حرکت ایستادهایم
تبیین جواب داد که نزدیک قلههاست
تحریف گفت: غیرت و ایثار تا به کی؟
تبیین جواب داد که این راه، پر بلاست
آن گفت: ایستادگی و صبر، زحمت است
این گفت: ایستادگی و صبر، کیمیاست
آن گفت: آرمان و هدف، پر هزینهاند
این گفت: پیشرفت و عدالت، گرانبهاست
تحریف گفت: وقت نماز نشستن است
تبیین جواب داد: نه تا سرو، مقتداست
تحریف خسته گفت که هنگام سازش است
تبیین بلند گفت که معیار، کربلاست!
#مهدی_جهاندار
@abadiyesher
مطیع حکم علمدار
بخوان به شیوهٔ نو امسال
حماسه و غمِ توأم را
زمانه بر سر جنگ است آی
بکوب طبل محرم را
بکوب طبل محرم را
نمانده راه مراعاتی
به عرصه آمدهاند اینک
یزید و شمر کراواتی
رجز بخوان و بیا با ما
حبیب و جعفر و عون اینجاست
رژیم حرمله آنسویند
زهیر و عابس و جون اینجاست
یهود تیرهٔ صهیونی
اگرچه رذلترین رذل است
به جان شیعه هراسی نیست
که کار دست ابالفضل است
علم به دوش علمدار است
امیر ماست به هنگامه
امیر ما که نخواهد داد
به شمر غزه اماننامه
سکوت، نقطهٔ پایان نیست
که شیعه تشنهٔ پیکار است
چه در هجوم، چه آتشبس
مطیع حکم علمدار است
چه با هجوم، چه آتشبس
زمان کشتن این دیو است
رجز بخوان و بیا با ما
نشانه قلب تلآویو است
بزن بزن که تو فریادی
هوار باش چنان سجیل
کم از اصابت موشک نیست
صدای «مرگ بر اسرائیل»
حسین فاطمه تنها نیست
تو نسل رستم دستانی
بزن به شیوهٔ نو فریاد
بزن بزن که تو ایرانی
قریبِ موعد مشایهست
بیا دوباره علم بردار
در امتداد حرم، امسال
به سوی قدس قدم بردار
به دست شمر و سنان اینک
که خون مردم ما جاریست...
بکوب طبل محرم را
هوا هوای عزاداریست:
حسین فاطمه تنها شد
غریب و خسته و بیکس بود
به خاک تشنهٔ گودالی
اسیر خولی و أخنس بود
حسین فاطمه تنها شد
تنش به ریگ بیابان بود
در آن میانه زنی تنها
بهسرزنان و پریشان بود
حسین فاطمه تنها بود
ولی دوباره نخواهد شد
به جز ازالهٔ اسرائیل
نبرد چاره نخواهد شد
#محمد_میرزایی_بازرگانی
#شعر_پایداری
@abadiyesher