eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر غزه...🥺 دختر غمگین غزه آه از دنیایِ تو کو شر و شور و صدای بازی و غوغایِ تو؟ مادرِ جمع عروسک‌ها، عروسک‌هات کو؟! کو رفیقانِ عزیزِ خاله بازی‌هایِ تو آه می‌دانم که مثل خانه‌ی زیبای‌تان بمب و موشک خورده بر تصویر هر رویای تو آه می‌دانم که از پیمودنِ ویرانه‌ها خارهای خستگی خو کرده با پاهایِ تو آه می‌دانم که بعد از زوزه‌ی هر موشکی می‌خورد سنگی دگر بر شیشه‌ی فردایِ تو سر بر آغوش زمین سرد داری، روز و شب نیست در آغوش گرمِ مهربانی جایِ تو آه ای دردانه‌ی بابا که پژمردی ز درد خوب شد!!! این‌سان نمی‌بیند تو را بابایِ تو ..... روز دختر در خیالت باز بابا آمده می‌رود هر لحظه قربان قد و بالایِ تو
اینگونه گفته‌اند به ما از زبان مرگ: آرامش است خوب‌ترین ارمغان مرگ گویا ارادتی‌ست به ما پیک مرگ را حلقه‌‌ست دور گردن ما بازوان مرگ مشتی کبوتریم که بی‌بال می‌پریم آوار گشته بر سر ما آشیان مرگ ما جای قصه‌های شبانگاه، خوانده‌ایم هر شب برای کودک خود داستان مرگ شب‌ها اگر که خواب بیاید به چشم ما از خواب می‌پریم همه با اذان مرگ یک‌لحظه دختر و پسری در کنار هم یک‌لحظه مادر و پدری میهمان مرگ در جشن دختران دم بخت‌مان کسی عَقدی نخوانده است مگر خطبه‌خوان مرگ آرام در سپید کفن، پیش روی ما طفلی به خواب رفته روی پرنیان مرگ از بس که خاک کرده زنان قبیله را رفته‌ست دیگر آبروی پهلوان مرگ ای شهر داغدار مقاوم! رسیده است تا آسمان، ز داغ تو، حتی فغان مرگ روزی بهارِ زندگی از راه می‌رسد طاقت بیار ! کمی در خزان مرگ
رسیده جان به لبش طاقت سکوت ندارد وطن سری به تن و قوت لایموت ندارد میان بازی مرگ است شهر غزه و دنیا شبیه داور کور و کری که سوت ندارد زده است در دل آتش قیام کرده دعایی به غیر آمدن «قبله» در قنوت ندارد هنوز غزه نفس می کشد به رغم خرابی برای خاک وطن چاره جز ثبوت ندارد کجاست غیرت قوم عرب که قدر نسیمی تحملی به تنش کاخ عنکبوت ندارد به قد کشیدن خود غره است لشکر صهیون!؟ صعود کردن فواره جز سقوط ندارد
خون‌دل از بی غیرتی‌ها در دیار غزه‌ایم صبرمان دیگر سرآمد بیقرار غزه‌ایم ای علمدار ولایت بار دیگر تسلیت حاج قاسم! مثل تو ما داغدار غزه‌ایم خونمان آمد به جوش از آن جنایات عظیم داغدار آن زنان بار دار غزه‌ایم اینکه اینک زنده‌ایم و غزه درگیر غم است زین مصیبت تا قیامت شرمسار غزه‌ایم غزه‌ی سنی به جای شیعه می‌جنگد کنون اقتدار قدس را ما وامدار غزه‌ایم هیبت طوفان الاقصی پشت صهیون را شکست تا ابد مدیون لطف شاهکار غزه‌ایم می کِشد ما را به غزه عطر اِحدَی الحُسنَیَین طالب جام شهادت در نوار غزه‌ایم گر ولیّ امرمان یک دم دهد اذن جهاد با دَم اِنّا فَتَحنا رهسپار غزه‌ایم حاج قاسم! غم مخور تا عاشقانت زنده‌اند شک نکن تا پای جان، ما پای کار غزه‌ایم این زمستان می رود با نصرت پروردگار شاهد روئیدن گل در بهار غزه‌ایم ۱۴۰۳/۱/۷
به پایان می رسد با غزه روزی آسمان، قهرش فروکش می کند قوم یهودا عاقبت ،زهرش چنان از عالم اسلام سیلی می خورد صهیون که در یادش نیاید مثل آن‌ علامه ی دهرش سکوت خلق بی شک باعث طغیان ظالم هاست به حق خواهی هدایت می کند مظلوم را جَهرش شبی ققنوس بر می خیزد از خاکستر غزه چراغان می شود در بهت دنیا هر نفس شهرش فلسطین می شود پیروز شکی نیست، خواهد دید محقق می شود آن وعده ی از نهر تا بحرش @gida13
تا زنده‌ایم درد تو کتمان نمی شود این زخم ها اگر چه که درمان نمی‌شود ای غزه ای نماد صلابت برای خلق ای آنکه خسته حال و پریشان نمی‌شود مانند مردمان غیور تو هیچ کس دیگر حریف حیله‌ی شیطان نمی‌شود باید به لقمه‌های خودش شک کند فقط چشمی که در عزای تو گریان نمی‌شود کودک‌کشی است کار رژیمی که در نبرد هرگز حریف قدرت مردان نمی‌شود پایان این رژیم پر از فتنه و فریب جز با حضور در دل میدان نمی‌شود می فهمم از سکوت سرانی به منطقه نسل حرام‌زاده مسلمان نمی‌شود از جانب حقوق بشر هم بدون شک فکری برای این همه انسان نمی‌شود ما مانده‌ایم مثل برادر کنار هم تا زنده ایم خاک تو ویران نمی‌شود جانم فدای کشور تو ای برادرم راه خدا که ساده و ارزان نمی‌شود باید به مرگ ساده بمیریم و ای دریغ بیچاره آن که جزو شهیدان نمی‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سکوت کرده جهان اشک مادرانت را سکوت کرده شب و روز غم نشانت را به هیچ طرح و زبانی نمی‌زند فریاد صدای هق‌هق و اندوه کودکانت را چقدر سرو و صنوبر به خاکت افتاده است چقدر صبر کنم مردن جوانت را؟ آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین چگونه شعر کنم شرح داستانت را؟ چقدر هر وجبت روضه روضه عاشوراست چقدر مقتل ناخوانده روضه خوانت را...! چقدر تاخته‌اند اسب بر تنت غزه گرفته است هدف خیزران لبانت را کجاست حَمیّت قاسم سلیمانی که باز دست شود زیر بازوانت را...؟! آهای غزه‌ی مظلوم غزه‌ی خونین بگیر از دل شب جسم نیمه‌جانت را قسم به إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ غزه‌ی مظلوم بهار می‌شکفد باغِ در خزانت را
دنبال معانی فرح می‌گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می‌گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می‌گردد
داغ رفح داغ رفح به قلب خبر می‌زند شرر سرها بدون تن شده، تن‌ها بدون سر وقتی جهان گرفته زبان در دهان خود آتش زبانه می‌کشد و می‌دهد خبر یک‌سو نشسته‌است به سوگ پدر، پسر سویی دگر نشسته به سوگ پسر، پدر «آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشند» ای پلک‌های تر شده! ای بغض شعله‌ور! می‌سوزم از صدای زنی در میان دود می‌سوزم از کنایۀ این روضه بیشتر
بشنو برادر سوز فریادِ رفح را در بین موج شعله‌ها دادِ رفح را بار دگر جلّاد، بی‌رحمانه سوزانْد لبخندهای کودک شاد رفح را زین غم دل بی‌تاب هر جنبنده‌ای سوخت آورْد تا در خاطرش یاد رفح را دردا نمی‌گیرد کنون بر شانه‌ی خویش دنیا لوای سرخ امداد رفح را آهِ دل این قوم می‌گیرد به زودی؛ در موجی از خون، جان جلّاد رفح را ۱۴۰۳/۳/۹
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد @gida13
ای وعده ی حق به داد خواهی تعجیل در صـور چـرا نمی دمد اسرافیل!؟ از غصـه ی غـزه و رفح باید مـرد لعنت بـه جهــان حامــی اسـرائیل @gida13
نشانده خنجر جهل زمانه بوسه به حلقوم جهان کور و کران است و عمق فاجعه معلوم میان آتش و دود است شهر و جمعی به اشک فاتحه خوانند بر قداست موهوم کسی که لقمه ی ناپاک خورده است، نشسته به گریه در غم ظالم به جای مردم مظلوم اسیر بازی ابلیس های پوچ یهودند که بسته اند به صورت نقاب چهره ی معصوم به سمت قبله ی شیطان نماز بسته جهانی چقدر فاجعه هستند این جماعت ماموم میان ظلمت محضیم و حرف از آمدن نور همیشه از طرف ایل مسخ ها شده محکوم ولی به کوری چشم یهود آمدن او به مرگ غاصب قدس و یزدیان شده مرقوم و او به امر خدا می رسد به داد دل ما همیشه رابطه ای هست بین لازم و ملزوم
می‌رود سُلطهٔ ابر سیَه ان‌شاءالله می‌رسد نوبت دیدار مَه ان‌شاءالله می‌رسد لحظهٔ پِی‌بردن این دنیا بر معنی ماه شب چارده ان‌شاءالله فصل پرسودترین داد و ستد می‌آید جان شیرین عوض یک نگه ان‌شاءالله سوی اقلیم یقین، می‌رود ارّابهٔ عمر می‌رسد جادهٔ حیرت به تَه ان‌شاءالله دل قافیّه به تنگ آمده، تا برگردد منجی سوختگان رفح ان‌شاءالله؟ بانگ تکبیر ظفر برکشد از بام جهان غزّهٔ غمزدهٔ بی‌گنه ان‌شاءالله؟ می‌رسد لشکر آن شاهسواری که مسیح سُرمه برداردش از گرد ره ان‌شاءالله می‌دهد فیصله بر سلسلهٔ خیبریون تیغ مرحب‌کُش آن پادشه ان‌شاءالله حال گردن‌کِش دوران چه تماشا دارد روز برپایی آن دادگه ان‌شاءالله ۱۱ خرداد ۱۴۰۳
می رود سُلطه ی ابر سیَه ان شاءالله می رسد ساعت دیدار مَه ان شاءالله می رسد نوبت تدوین معانی جدید از شب و ماه شب چارده ان شاءالله فصل پر سود ترین داد و ستد می آید جان شیرین عوض یک نگه ان شاءالله سوی اقلیم یقین، می رود ارابه ی عمر می رسد جاده ی حیرت به تَه ان شاءالله دل قافیه به تنگ آمده تا برگردد منجی سوختگان رفح ان شاءالله؟ بانگ تکبیر ظفر برکشد از بام جهان غزّه ی غمزده ی بی گنه ان شاءالله؟ می رسد لشکر آن شاهسواری که مسیح سُرمه برداردش از گرد ره ان شاءالله می دهد فیصله بر سلسله ی خیبریون تیغ مرحب کُش آن پادشه ان شاءالله حال گردن‌کِش دوران چه تماشا دارد روز برپایی آن دادگه ان شاءالله ۱۱ خرداد ۱۴۰۳
کل دهه را گریست چون ابر بهار از روضه ی غزه بود بد جور شکار جز گریه نیاموخته بود از نهضت این است مرام شیعیان سکولار
...کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا صبح را تا مرز شب آورده‌ایم کربلا را تا حلب آورده‌ایم می‌کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب‌های مردم است غزه آه! این کربلای چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله‌ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطهٔ پایان اسراییل کن...
بسم گل.های پرپر غزه بین صحرای محشر غزه اکبر ماه پیکر میدان اصغر ماه منظر غزه زخم.های همیشه پابرجا نخل‌های تناور غزه آیه‌ی استقامت و ایثار بدر و احزاب و خیبر غزه سینه‌ی سوخته، ولی روشن مشعل عشق و باور غزه مکتب ایستاده جان دادن، مکتب سرو پرور غزه دختر و گوشواره و خیمه روضه‌های مصور غزه کربلا غزه، نینوا غزه علقمه نام دیگر غزه یک طرف شمر ابن ذی‌الجوشن یک طرف آب‌آور غزه کلّ یوم هنوز عاشوراست غرق خون شد سراسر غزه میتراود شمیم غیرت از، شیشه‌ی عطر بی‌سر غزه! در کجا ایستاده‌ای اکنون، پشت حق، یا برابر غزه؟!
اندیشه اش ویرانی قدس است، اسرائیل هرگز نخواهد شد چنین رویای بد تاویل هنگام پرواز ابابیل است بر حیفا باید ببارد بر سپاه ابرهه سجیل از «روز نکبت» غصه و غم سهم عالم شد روزی که در دنیای ما این غده شد تشکیل انگار در خواب است وجدان زمینی ها از قاتلان کودکان غزه شد تجلیل! با دست خون آشام های بی شرف پر زد هر بار یک نام آور از آئینه های ایل با موسوی ها،زاهدی ها،حاج قاسم ها قربانی آزادی قدس است «اسماعیل» لعنت به شیطان بزرگ و پیشمرگانش لعنت به دنیای ترور، لعنت به اسرائیل 🆔@abadiyesher
میدونم بین آتیشا و دودی میدونم باز زخمی و کبودی عروسک جون بیا پیشم ببینم تو که اینقدر دل نازک نبودی میدونم هم شب و هم روز جنگه برامون انتفاضه هفت سنگه ولی بازی و سرگرمی میونِ حیاط مسجدالاقصی قشنگه منم از خونه و از شهر دورم منم دلتنگتم سنگ صبورم منم مثل توام دورت بگردم گل سر نیست روی موی بورم بیا مرهم روی زخما بذاریم بباریم و بباریم و بباریم درسته بین آتیشا و دودیم عروسک جون باید طاقت بیاریم یکم دیگه تحمل کن عزیزم توکل کن، توکل کن عزیزم یه وقتایی که کم شد آب و دونه به گنجشکا توسل کن عزیزم نباید دیگه حالا کم بیاریم زمینامونو بی صاحب بزاریم عروسک جون بیا اینبار وقتی درختارو زدن زیتون بکاریم 🆔@abadiyesher
جهان روی لبش سبّوح و یا قدوس می‌بیند خدا را در کلامش هرکسی ملموس می‌بیند دلش دریاست اما وای از روز غضب‌هایش تلاطم سینه‌ی آرام اقیانوس می‌بیند سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بی‌داد است جهان در دست او این روزها فانوس می‌بیند فلسطین غوطه‌ور در خون و ساکت جمع اعرابند تن آنها جهانی خرقه‌ی سالوس می‌بیند فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس می‌بیند همان مردی که می.خوانند او را «سید الصادق» و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس می‌بیند تمام فتنه‌ها از گور صهیون است و این عالم خودش را در شرارت‌های او محبوس می‌بیند همیشه غم نمی.ماند بهاری تازه در راه است که شادی را جهان با قلب خود مانوس می‌بیند به امید خدا دنیای آدمها جهانی را از این پس بی‌وجود غده‌ی منحوس می‌بیند @abadiyesher
پاییز مرگ‌ها و بهار مقاومت آلاله‌های سرخ دیار مقاومت سید حسن، حجازی و یاسین و مغنیه جانم فدای ایل و تبار مقاومت از باغ‌های غم‌زده سرریز می‌شود دردانه ‌های صبر انار مقاومت ای انعکاس روشن جولان زندگی زنده است کوه دامنه دار مقاومت گل بوته‌های زخمی و اسلیمی امید آمیزه‌های نقش و نگار مقاومت بار امانتی است که بر شانه‌های ماست بر دوش ماست قرعه‌ی کار مقاوت تا انتهای جاده‌ی تاریخ می‌رویم از ابتدای راه کنار مقاومت عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان سر زنده ایم بر سر دار مقاومت @abadiyesher
از ضاحیه تا غزه چه دیدیم؟ جنایت اندازهٔ هشتاد و سه تن بمب، قساوت هشتاد و سه تن بمب، نشان از چه کسی داشت؟! جلاد کتک خورده و در حال هلاکت... یک جانی بی جان شده از هفتم اکتبر کودک کش و درنده و مصداق فلاکت جلاد، نفهمیده که ما ملت عشقیم جاری است درون رگ ما شور شهادت "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم" ننگ است بمیریم به دستان اسارت "موجیم که آسودگی ما عدم ماست" با سازش و تسلیم نداریم رفاقت بر چهره ی این امت مظلوم ببینید بغضی که بدل گشته به لبخند صلابت زیتون تبر خورده، تبر دست گرفته اینک تبری تیز تر از تیغ شرارت از سنگ به سجیل، به فتاح رسیدیم صهیون به فنا رفته به اعجاز ولایت موسای زمان، خامنه ای، با ید بیضا دستی به سر صبر کشیده است و رشادت "ای عشق دل افروز، دل ما به تو گرم است" حالا که روایتگر فتح است صدایت در قدس همه منتظر خطبهٔ نصریم فرمان جهاد از تو و از ماست، اطاعت @abadiyesher
اذان بگو! سَنُصَلّی؛ رجز بخوان! سَنُقاوِم به عشق صبح ظهوری همیشگی و‌ مداوم نوشته‌اند رسائل، هزار عالم و فاضل مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_ که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم غمین مباش ! که رازِ آیه‌ی والتّین، برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو‌ به‌ کافر و ظالم* حماسه است و حماسش، خروش دشنه و‌ داسش یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم اگر زمانه منافق، نبود اگر که موافق تو‌ در نگاه خلائق، غیور باش و مقاوم غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم! قسم به قدس می‌آییم، به نام نامی قاسم! *اشاره به آیه ۶٧ سوره یس @abadiyesher