eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بذر عشقم را به روی سنگ اگر می‌کاشتم بعد عمری لااقل یک خوشه گندم داشتم... @abadiyesher
خشکیده‌ایم ،بی تو شکوفا نمی‌شویم پاییز مانده، ختم به یلدا نمی‌شویم مثل کلاف گم‌شده در بازی جهان پیچیده‌ایم در خود و پیدا نمی‌شویم آنقدر صخره ریخته بین مسیرمان سردرگمیم، وصل به دریا نمی‌شویم سرگرم ایستگاه شدیم و مسافران غافل از اینکه دیر شود، جا نمی‌شویم یک‌ عمر ندبه خوانده برای ظهور خود یک لحظه یار یوسف زهرا نمی‌شویم عجّل علی ظهورک تنهاترین امام روحی لک الفدا به لب، اما نمی‌شویم @abadiyesher
تقویم‌وار ثانیه‌ها را سروده‌ام در حبسِ انتظار،هوا را سروده‌ام امشب در آستان بهارِ ظهورتان گلواژه‌های سبزِ دعا را سروده‌ام درعصر جهل، آخرِ بن بستِ زندگی آیاتِ مهرِ غار حرا را سروده‌ام در آسمان بندگی‌ام بی‌صداترین باران ابرِ آلِ عبا را سروده‌ام ای زخم‌های قافله‌ی آخرالزمان با صد امید و عشق دوا را سروده‌ام در جمکران دل، سرِ سجاده‌ی خیال بیت‌الغریب شعر خدا را سروده‌ام عجل علی ظهورک خورشیدِ مهربان من در جوار ماه شما را سروده‌ام @abadiyesher
تسبیح عشق و جوشن و آغاز سال نو آغوش قدر و پنجره‌ی باز سال نو غنچه، شکوفه، عطر خوش یاس و رازقی_ در کوچه‌هاست، تعزیه پرداز سال نو لا یمکن الفرار من الحب مرتضی _انگیزه‌ی ترانه و آواز سال نو_ ای شعر، ای خلاصه‌ی دیوان بندگی ای رمز شاعرانه‌ی ایجاز سال نو تقدیر عاشقانه‌ی ما را رقم بزن ای سر به مهر مانده‌ترین راز سال نو @abadiyesher الغوث الغوث خلصنا من النار یارب🤲
هدایت شده از اشعار مارال افشون
طناب معصیت بسته است دستان دعایم را هوس بر دوش برده نعش بی جان دعایم را ظَلَمتُ نفسی ...آری هرچه کردم بر خودم کردم گرفته آهِ قلبم سخت دامان دعایم را اسیر وحشت و تنهاییم در چاه خودبینی زده قحطیِ باور، باز کنعان دعایم را دخیلِ توبه می بندم به اشک و ناله و روضه خدا روشن کند شاید شبستان دعایم را به حق چشمه ی توحید در کرب و بلای حق شبی سیراب کن لب های عطشان دعایم را @poem12
هدایت شده از اشعار مارال افشون
هرچند که خونی است سراپای فلسطین زیباست ولی چهره ی فردای فلسطین زخمی است درختان پرانگیزه ی زیتون آزادی قدس است تسلای فلسطین باید کفن عشق بپوشیم و بجنگیم کفر است به والله تماشای فلسطین از خویش گذشتند شهیدان که پس از این خم تر نشود قامت رعنای فلسطین با سنگ یقین تاخته بر آتشِ رگبار زیبا و غریب است معمای فلسطین میجوشد از اعماق جهان چشمه ی غیرت میریزد از اطراف به دریای فلسطین یک غزّه سکوتیم و اگر لب بگشاییم کوبنده ترین می شود آوای فلسطین مردانگی و مِهر ببارید،رسیده است امروز،همان روز مبادای فلسطین @poem12
هر صبح قاب پنجره را باز می‌کنم در آسمان خاطره پرواز می‌کنم در نیل شعرهای خروشان زندگی من با عصای قافیه اعجاز می‌کنم وقتی سیاهِ بخت مرا شانه می‌کنی حتی برای آینه‌ها ناز می‌کنم! هر بار از صدای دلم طفره رفته‌ام کتمان بس است! خسته‌ام! ابراز می‌کنم با یاری و نگاه خداوند مهربان من عشق را به نام تو آغاز می‌کنم! @abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
چه لحظه‌ها در انتظار لمس تو لباس ها نشسته‌اند روی بند رخت در تراس‌ها هنوز پرسه می‌زند ستاره پشت پنجره به اشتیاق دیدنت شبیه آس و پاس‌ها به آیه‌های محکم کتاب بودنت قسم، که خسته‌ام از این اشاره‌ها و اقتباس‌ها در ازدحام بیت‌ها مرا رها نکن، بیا خدای استعاره‌ها، پیمبر جناس‌ها میان کوه شعرها سکوت میکنم، ببین قلم نمی‌نویسد از هجوم انعکاس‌ها!!!
یک سال گذشت🖤 ورزقان را وجب وجب گشتیم تا سحر در میان تب گشتیم غرق در اشک، با دو دست دعا آسمان را وجب وجب گشتیم باز تکرار،باز هم تکرار صبح گشتیم،نیمه شب گشتیم... با جماعت دل شبستان را در فرادی و مستحب گشتیم از بهشتی و باهنر گفتیم از رجایی و ...جان به لب گشتیم جنگلِ درد را به دنبال سرو جمهورِ منتخب گشتیم! شعر شیدایی و شهادت بود واژه ها را چه بی سبب گشتیم @abadiyesher
هدایت شده از اشعار مارال افشون
باید از التهاب حوادث عبور کرد تاریخ را ورق زد و دائم مرور کرد در پیچ و تاب جنگل صعب العبور غم با بال عشق و معجزه ها عزم طور کرد! @poem12
یک طاقه غم از مشکی کمیاب می‌خواهم در روضه‌ها پیراهنی بی تاب می‌خواهم از دام و دانه، از جوانی، خسته‌ام خسته گنجشک‌های کربلایی، آب می‌خواهم در دجله‌ی دل از فرات اشک لبریزم من ماهی دلتنگی‌ام، قلاب می‌خواهم تکلیف دشواریست آب آوردن بابا من اصغر شش ماهه را سیراب می‌خواهم آه ای محرم! ای شبستان مناجاتم در حوض قلبم ماه عالمتاب می‌خواهم اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین @abadiyesher
تن لرزه‌ی صبح و بارش سُربی شام قحطی و عذاب و آتش و درد مدام آرام بخواب، خسته‌ای میدانم آرام بخواب زیر آوار، تمام آرام بخواب صحبتی از غم نیست از در به دری ،بی‌پدری، هیچ کدام عشق است در آغوش وطن خوابیدن عشق است دل‌انگیزترین حسن ختام من بعد نترس از تفنگ و موشک امن است بهشت، ادخلوها بسلام @abadiyesher