#غــزل_عاشقانه_آیینی
خورشید میتابد به عشق روی بعضیها
مهتاب، مبهوت از شبِ گیسوی بعضیها
هرشب، ستاره خواب میبیند که میافتد
از آسـمان روی زمین، پهلـوی بعضیها
گل مست و بلبل مست، در باغی که پیچیده است
در خاطراتـش خاطر خوشبوی بعضیها
از زنده بودن شرم دارد آنکه میبیند
پیوسته عاشق میکُشد ابروی بعضیها
دل میکند از حضرت یوسف، اگر روزی
فکر زلیخا بگــذرد از کوی بعضیها
حاتم خودش را میرساند هرکجا باشد
تا سر گذارد بر سر زانوی بعضیها
نامش حسن؛ خلقش حسن؛ بهبه! چه شیرین است!
دائم عسل میبارد از کندوی بعضیها
آیینهی حسن خداوندی حسن جانم
نام شما حیف است باشد روی بعضیها!
#صـلــــــوات♥️
#علیرضا_مهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سه_گانی:
با اینکه میداند
گاهی محبت دردسرساز است،
آغوش گل روی همه باز است.
#علیرضا_مهران
#سه_گانی:
ای برادران! زمان ختم غائله است؛
جان مصطفاست جانشین مصطفی؛
حجت، آیهی مباهله است.
#علیرضا_مهران
یوم الله مباهله مبارک🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔حاوی تصاویر دلخراش
#برای_غزهی_مظلوم_مقاوم
اینگونه گفتهاند به ما از زبان مرگ:
آرامش است خوبترین ارمغان مرگ
گویا ارادتیست به ما پیک مرگ را
حلقهست دور گردن ما بازوان مرگ
مشتی کبوتریم که بیبال میپریم
آوار گشته بر سر ما آشیان مرگ
ما جای قصههای شبانگاه، خواندهایم
هر شب برای کودک خود داستان مرگ
شبها اگر که خواب بیاید به چشم ما
از خواب میپریم همه با اذان مرگ
یکلحظه دختر و پسری در کنار هم
یکلحظه مادر و پدری میهمان مرگ
در جشن دختران دم بختمان کسی
عقدی نخوانده است مگر خطبهخوان مرگ
آرام در سپید کفن، پیش روی ما
طفلی به خواب رفته روی پرنیان مرگ
از بس که خاک کرده زنان قبیله را
رفتهست دیگر آبروی پهلوان مرگ
ای شهر داغدار مقاوم، رسیده است
تا آسمان، ز داغ تو، حتی فغان مرگ
روزی بهار زندگی از راه میرسد
طاقت بیار غزه کمی در خزان مرگ
#علیرضا_مهران
#برای_مسلمانان_فلسطین
اینگونه گفتهاند به ما از زبان مرگ:
آرامش است خوبترین ارمغان مرگ
گویا ارادتیست به ما پیک مرگ را
حلقهست دور گردن ما بازوان مرگ
مشتی کبوتریم که بیبال میپریم
آوار گشته بر سر ما آشیان مرگ
ما جای قصههای شبانگاه، خواندهایم
هر شب برای کودک خود داستان مرگ
شبها اگر که خواب بیاید به چشم ما
از خواب میپریم همه با اذان مرگ
یکلحظه دختر و پسری در کنار هم
یکلحظه مادر و پدری میهمان مرگ
در جشن دختران دم بختمان کسی
عَقدی نخوانده است مگر خطبهخوان مرگ
آرام در سپید کفن، پیش روی ما
طفلی به خواب رفته روی پرنیان مرگ
از بس که خاک کرده زنان قبیله را
رفتهست دیگر آبروی پهلوان مرگ
ای شهر داغدار مقاوم! رسیده است
تا آسمان، ز داغ تو، حتی فغان مرگ
روزی بهارِ زندگی از راه میرسد
طاقت بیار #غزه! کمی در خزان مرگ
#علیرضا_مهران
#غزه