🌱
عشق یعنی تو بمانی و بدانی من نیز
به کلاس دگری غیر خودت مردودم
#اعظم_کلیابی
هر روز موهای سپیدش بیشتر می شد
در پیش چشمم می تکید و پیر تر می شد
وقتی که جانش می شد از اندوه و غم لبریز
چشمان بی سویش پر از در و گهر می شد
وقتی کمر می بست بر قدقامت خورشید
از اشک چشمانش رگ سجاده تر می شد
هر روز وقتی با صدای ساعت امید
خوابش بهم می خورد و گوشش باخبر می شد
می دیدم او را بر سر سجاده باران
باعشق گل می داد و با گل همسفر می شد
در خواب گوشم با دعایش عاشقی می کرد
از شوق او جانم سراپا بال و پر می شد
با او نه تنها خانه می شد یک بهشت امن
عمر غم و اندوه و درد و غصه سر می شد
قد کمانش جلوه ای رنگین کمانی داشت
وقتی که در پیش بلا ما را سپر می شد
عمری به پای ما چو شمعی پای تا سر سوخت
ای کاش رسم زندگی جور دگر می شد
امروز بانو آرزویش دیدن باباست
ای کاش دیگر این شب دوری سحر می شد
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
بانوی کاشانی:
نیامدی و دلِ جمعه ها دگرگون است
بدونِ تو غزلِ انتظار دل خون است
قیام کرد غمت در جهان قیامت را
کسی که دور سرت گشت چرخِ گردون است
نگاهِ منتظرانت به جاده سبز شده است
که در فراقِ تو این چشم ، رودِ جیحون است
به اشتیاقِ تو فرهاد می شود شیرین
به انتظارِ تو لیلی همیشه مجنون است
مسیحِ جان به لب ، ای صُلح پوشِ سبز قبا
بد است اینکه نباشی، وباست ، طاعون است
ملیکه ای که شود مادر امام زمان
کنیز نیست ... نه ...نرجس است خاتون است
کجاست خانه ی تو ای غریب آدینه
که صبح بی تو چنان شام تیره گلگون است
تو ای مسافرِ دلتنگِ کوچه هایِ زمان
به ردِّ پایِ دعای تو شهر مدیون است
سلام بر تو پس از هر نماز و هر صلوات
فریضه ایست که هر روز مثل قانون است
#اعظم_کلیابی #بانوی_کاشانی
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_ولادت
در مکه عجب ولولهای بر پا شد
با آمدنش کل جهان غوغا شد
لات و هبل از هیبت او افتادند
تا نور محـــمد ز افق پیدا شد
✍ #اعظم_کلیابی
شور و شوقم را کجا بردی که بعد از رفتنت
بعد تو نه ذوق شعر است و نه حال عاشقی
#اعظم_کلیابی
بانوی کاشانی
دیده بگشا غروب نزدیک است
راه دشوار و جاده باریک است
تهمت و حرف ناروا ممنوع
خانه ی قبر تنگ وتاریک است
#اعظم_کلیابی
بانوی کاشانی
امام_رضا_ع
ساعت دقیقا هشت با باران رسیدم
قطره به قطره آسمان را می دویدم
جای کبوترهات گشتم دور گنبد
خورشید را پابند فرمان تو دیدم
تا کم شود بار گناه از روی دوشم
از چشم بارانیِ خود منت کشیدم
لبریز شد از عطر باران جانمازم
در سجده ام طعم اجابت را چشیدم
آهو شدم تا ضامن آهم تو باشی
دل از همه جز دامن مِهرت بریدم
یک زائر دلخسته از جنس کویرم
یک آسمان غم دارم اما پر امیدم
چون زعفران گل کرد خوابم از حضورت
رنگین شد آن رویای شیرینی که دیدم
هرچند دعبل نیستم شاعر که هستم
تنها اگر از تو بگویم رو سپیدم
#بانوی_کاشانی
#اعظم_کلیابی
@abadiyesher