همه لبْ تشنه و آبی به حرم آمد؟..نه
قمرم رفت بیارد؛ قمرم آمد؟..نه
رفت با مُشک، که آبی برساند به حرم
ساقیِ از همه لبْ تشنه ترم آمد؟..نه
چند #شب میگذرد،نیست عمو.. ای بابا
تو بگو، خوابْ به چشمانِ ترم آمد؟..نه
در غریبی ز تمام تنم آتش می ریخت
مرحمی بر جگرِ شعله ورم ،آمد؟..نه
سنگْ میخورد سَرَم ،خار به پایم، اما
هرچه فریاد نمودم، پدرم آمد؟..نه
ماه و خورشید و ستاره همه بر نِی بودند
سنگْ بسیار، ولیکن سحرم آمد؟..نه
دیده کم سو شده از شدت سیلی،اما
غیرِ خونِ جگرم از بصرم آمد؟..نه
#داریوش_جعفری
#السلام_علیک_یا_رقیه
#محرم