#حسن_ختام
باز وقت مستی چشمانِ بیدار من است
باز این شبها خدا مشتاق دیدار من است
طعنهها خوردم ولی تا آمدم فریاد زد
به کسی ربطی ندارد این گنهکار من است
آب شد دیگر یخ عمرم کسی کاری نکرد
ای بنازم رحمتش را او خریدار من است
یک الهی گفتم و یک عمر تحویلم گرفت
این هزاران بار غفران، جای یکبار من است
ربّ شهر الله اکبر، عبد عاصی آمده
سائل این آستان دست گرفتار من است
اول ماهی بخر بار مرا ای خوش حساب
خوب یا بد هر چه باشد این بار من است
به «علی» گرم است پشتم یا علی و یا عظیم
آبرویم تا ابد آقای کرار من است
شیشهی عشقم کنار سنگ غفلت سالم است
تا «علی بن ابی طالب» نگهدار من است
با دعای فاطمه اینجا رسیدم بی گمان
روز محشر هم شود، زهرا پی کار من است
کربلا را دوست میدارم پس از دوزخ چه باک
تا حسین یار من و عباس دلدار من است
تشنگی روزه را با روضه توام میکنم
شاید این سوختن چشمان خونبار من است
جان فدای آن سری که پیش زینب ذبح شد
تشنه و زخمی و سخت و نامرتب ذبح شد
#ماه_رمضان
#حسن_ختام
حال دلسوختهها را چه کسی میفهمد؟
دلِ جاماندهی ما را چه کسی میفهمد؟
در هیاهوی پر از جاذبهی شهر گناه
هوس کرببلا را چه کسی میفهمد؟
شهر دارد خفهام میکند از دلتنگی
نوکر سر به هوا را چه کسی میفهمد؟
همه در راه سفر، پای تو در گل مانده
غمِ این بی سر و پا را چه کسی میفهمد؟
تو فراموش شدی از طرف اربابت؟
طعنه و سنگ جفا را چه کسی میفهمد؟
رفقایت بروند و تو بمانی تنها
واژهی حسرتنا را چه کسی میفهمد؟
غیر چشمان پر از خون امام حاضر
روضهی شام بلا را چه کسی میفهمد؟
حسن کردی
#حسرتکربلاء..💔 اربعین۱۴۳۳
#حسن_ختام
تا تو را دیدم محالم حال شد
در دل من ناگهان جنجال شد
سرنشین بودیم در ماشین تو
تهنشین شد غم در استیصال شد.
با نگاهت خنده آمد بر لبم
خواستم شاکی ... زبانم لال شد
خواستم بردارم از سیمات، چشم
که توجه جلب یک گودال شد
زیر لبهایت چه جالب! چاله بود
چال چانه بر دلم چنگال شد
خواستم دل داده، گیرم قلوه را
این ولی شرعاً پر از اشکال شد
من نجیب و سربهزیر و چادری
کی دلم مشغول این اعمال شد؟!!
همزمان شد در تو حجب و اشتیاق
در دل من از تو استقبال شد
گرچه از احساس، حرفی هم نبود
برملا احساس از احوال شد
حال خوش آن شب درونم زنده شد
یار هم از زندگی خوشحال شد
ناگهان با ساعت زنگی پرید
از سرم خواب و دلم پامال شد
#کوثر_پاریابیزاده
#حسن_ختام
عبور کرده زمانم چرا هدر دادم
سوال از خود من عامِدأ نظر دادم
نگاه یار خموشست دلش پر از آشوب
تناقضی متواضع که من خبر دادم
🌸از این سکوت گریزان از آن صدا بیزار
صدا،سکوت،هماهنگ من ضرر دادم
دلیل خانه خرابی تو هم گرفتاری
به آهِ خسته دلی اینچنین اثر دادم
برای عشق و خودم آنقدَر پشیمانم
عبور کرده زمانم چرا هدر دادم
#سید_طباطبایی
به آن چشم سیاهت یا به آن ابروی باریک
به اعصاب ضعیفِ در نگاهت یا ضربهٔ تیک
گرفتارم به احساست اسیرم در جزیزه
به ساحل میرسد کشتیِ رویا های تاریک
در اقیانوس قلب من تو کوهی از یخ و برف
به یخ تا میرسد دل میشود چون تایتانیک
برایت شعر میخوانم تو اما غرق خوابی
امان از شب امان از دل امان از حس نزدیک
#سید_طباطبایی
#حسن_ختام
#حسن_ختام 🥀
درونِخانهیخودازخرابهروضهمیخوانیم
که یادت میکند آباد، این ویـــرانهی مارا
#عاطفه_جعفری