eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّهم‌صلّ‌علی‌محمّدوآل‌محمّدوعجّل‌فرجهم « زیرِ عَلمت اَمن‌ترین جایِ جهان است » هرکس که اباالفضل ندارد نگران است با بودنِ تو حس نَکنم غربت و غم‌ را چون بیرقِ تو سایه‌یِ رویِ سرِمان است در معرکه تکرارِ علمدارِ حُنینی رفتارِ تو در خیمه چنان مادرتان است مهتابِ حسینی قمرِ اُمِّ بَنینی وَاللّه بیابانِ بلا با تو جَنان است هرگز لَقَبَت حاجتِ اِثبات ندارد «چیزی‌که‌عیان‌است‌چه‌حاجت‌به‌بیان‌است» تو مَرهمِ هر هَمُّ و غمی بابِ‌حوائج بیچاره کسی شد که طبیبش دِگران است با روضه‌یِ تو یار سرآسیمه می‌آید نامِ تو مسیری به سویِ صاحب‌زمان است
اللّهم‌صلّ‌علی‌محمّدوآل‌محمّدوعجّل‌فرجهم « زیرِ عَلمت اَمن‌ترین جایِ جهان است » هرکس که اباالفضل ندارد نگران است با بودنِ تو حس نَکنم غربت و غم‌ را چون بیرقِ تو سایه‌یِ رویِ سرِمان است در معرکه تکرارِ علمدارِ حُنینی رفتارِ تو در خیمه چنان مادرتان است مهتابِ حسینی قمرِ اُمِّ بَنینی وَاللّه بیابانِ بلا با تو جَنان است هرگز لَقَبَت حاجتِ اِثبات ندارد «چیزی‌که‌عیان‌است‌چه‌حاجت‌به‌بیان‌است» تو مَرهمِ هر هَمُّ و غمی بابِ‌حوائج بیچاره کسی شد که طبیبش دِگران است با روضه‌یِ تو یار سرآسیمه می‌آید نامِ تو مسیری به سویِ صاحب‌زمان است
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح حضرت خدیجه سلام الله علیها مادرِ فاطمه‌ای مادرِ وَالشَّمسُ ضُحــیٰ سنگرِ سختی وُ تنهاییِ پیغمبـــــرِ مـا سینه‌زنهای تو هستیم و خـــدا می‌داند که دعا می‌کنــد این سلسله را مادر ما تو صدف بودی وُ زهرایِ تو چون مروارید همسرت رهبـــرِ ما وُ نوه‌ات دلبـــرِ ما اوّلین مُـسلـِمِه‌یِ دینِ خداوند تویــــی اوّلین مسلـِمِ این دینِ مُبین حیـدرِ ما جان و مالِ تو شده خرجیِ دیــن و عشقت ای سزاوارتریــن همسرِ پیغمـــبرِ ما تو کــه همپایِ نبی اهــلِ ولایت بودی شده‌ای شافعــه‌یِ معرکه‌یِ محشرِ ما می‌رسد از حرمِ خاکیِ تو بویِ خـــدا حس شود نَـفحه‌ای از بویِ خوشِ کوثرِ ما می‌شود با تو بمانیم و بیاید از طــوس حکــمِ امضاء شده‌ای پاسخِ چشمِ تـرِ ما کربــلا منتظرِ دیـدنِ روزِ وصل است تو دعا کن که بیاید از حرم دلبــرِ مـا
کامش که با گلبوسه‌ی ارباب وا شد ذکر لب کـرب و بلا شـکر خـدا شد آمـد به دنـیا عـزّت ایـران ما شد عرش خدا با دیدن گهواره …تا شد
خم شد که بگذارد دو دیده زیر پایش لـرزیده عـالم با تکـان‌های عبایش...
🌱 هیچم ولی همین که تو را می زنم صدا عـرشِ خـدا اسیـرِ همین سـاز مـی شـود...!!
🌸🍃 تکرارِ امیرِ بدر و خیبر ، هادی آرامشِ جان... قرارِ نوکر، هادی ما در علیَّ النّقی، علی می بینیم هادی است خودِ حیدر و حیدر، هادی
چادرِ خاکیِ او بیرقِ دربارِ علی‌ست هر که از فاطمیون بود هوادار علی‌ست روضه‌هایِ در و دیوار شهادت دادند وقتِ پیکار که شد حیدرِ کرّارِ علی‌ست اَشهَدُ اَنَّ علیّاً ولیُّ اللّه بگو نوحه‌یِ فاطمه هم ذکرِ گُهربارِ علی‌ست دستِ زهرا به کمربندِ اَمیرش گِره شد همه دیدند که همسر نَه علمدارِ علی‌ست فاطمه دستِ خدا بود علی را نَبَرند حرفِ قنفذ که شود آخرِ پیکارِ علی‌ست او زمین خورد زمین‌گیر شود شیرِ خدا ندبه و گریه کند هر که گرفتارِ علی‌ست