وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم ، بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت ، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
کیام؟ شکوفهٔ اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم ، به روی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد ، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم ، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی ، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی ، مگر ز موی سپیدم
بهجز وفا و عنایت ، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم ، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم ، بهدوش ناله کشیدم
جوانیام به سمند شتاب میشد و از پی
چو گرد در قدم او ، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده ، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم ، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم ، به سر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
#مهرداد_اوستا(محمدرضارحمانی)
#سالروز_درگذشت