eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸🇮🇷
2.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
106 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
「﷽」 عهد خون بستیم در این راه از جان بگذریم ما محال‌ است از سر این عهد و پیمان بگذریم سر بریدند از کبوترهای غزه بی‌گناه ما چگونه از کنار این غم آسان بگذریم؟ بس‌که داغ اینجاست روییده به هرجا لاله‌ای جای پایی نیست تا از این گلستان بگذریم ننگ بر هر کس‌ که دینش‌ را به دنیایش‌ فروخت ننگ بر ما گر که نتوانیم از نان بگذریم تا هلاک دیو، شش‌ خان را گذر کردیم ما یک قدم باقی است تا از آخرین خان بگذریم خفته در هر شاخه‌ی زیتون اینجا صدبهار صبر کن کافی است تا از این زمستان بگذریم خون اسماعیل را در خانه‌ی ما ریختند بی‌گمان! حاشا که ما از خون مهمان بگذریم انتقام امروز یا فردا چه فرقی می‌کند؟ ما به زودی از بلند‌ی‌های جولان بگذریم 🆔@abadiyesher
سلمان درست کرد، مسلمان درست کرد اعجاز چشم های تو انسان درست کرد در سرزمین خشک حجاز ابر رحمتت دریایی از محبت و ایمان درست کرد آیین تو زنانی از ایل و تبار نور مردانی از قبیله‌ی باران درست کرد دستان مهربان تو با قلب‌ها چه کرد؟! از سنگ تیره گوهر تابان درست کرد ... در عصر جاهلیت و کفر بشر، خدا در سینه‌ی تو زمزم عرفان درست کرد ما روی تو ندیده دل از دست داده‌ایم مهرت اویس در همه دوران درست کرد ترکیبی از حرارت و شوق است و اشک و آه این حال ناگزیر که هجران درست کرد دستی که روی زانوی سلمان گذاشتی صد لشکر از قبیله‌ی سلمان درست کرد @abadiyesher
پوتین و کلاه و عطر و ساکم گم شد در خاک لباس چاک چاکم گم شد گمنام اگر شدم ببخشم مادر وقتی که سرم‌ رفت، پلاکم گم شد @abadiyesher
بس که داغ اینجاست روییده است هر جا لاله‌ای جای پایی نیست تا از این گلستان بگذریم @abadiyesher
لبریز از طراوت باران صدای تو باران کجا و تازگی خنده های تو هوش از سر اهالی یک شهر می برد وقت قنوت، عطر خوش ربّنای تو در لهجه‌ی تو نور و در اندیشه‌ی تو عشق با من بگو کجاست مگر روستای تو؟! هر بار چشم های تو را می‌کنم نگاه ایمان می‌آورم به شُکوه خدای تو عادت نمی کند به هوای نبودنت عمری نفس کشیده دلم در هوای تو باید که خاک را به نظر کیمیا کند هرکس که سرمه می‌کشد از خاک پای تو ای کوه، ابرها همه لبریز گریه اند بگذار سر نهند سر شانه های تو این شعرها اگر چه فراموش می‌شوند باشد که این ترانه بماند برای تو @abadiyesher