eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
40 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
چه بگوید قلم از وصفِ تو ای مادرِ ماه ز تو که یک هنرت مادریِ "عباس" است
قرارِ عاشقان بــاشد شبِ قدر که ذکرِ "یـاعلی" دارد لبِ قدر خداوندا مرا امشب ببخشا به حقِ "فاطمه" آن کوکبِ قدر
من و فکرِ قراری که ندارم قراری با نگاری که ندارم دوباره پشتِ هم برنامه ریزی برای کار و باری که ندارم خیالِ یک سفر تا بی نهایت به همراهِ قطاری که ندارم به پاییز و زمستان گفته ام بد به سودای بهاری که ندارم سکوتم را رضایت خواندی اما بخوان داد و هواری که ندارم دوباره شب، دوباره به یادِ کهنه یاری که ندارم بیا برگرد و فانوسِ شبم باش برای چشم و چاری که ندارم!
شبِ دامادی آقــــــای دین شد پر و بالِ مَلک فرشِ زمین شد به کوری دو چشمِ دشمنانش خدیجه مادرِ ما مسلمین شد پیوند آسمانی رسول مهربانیها و ام المومنین،خدیجه کبری مبارکباد
از قدومِ پــــاکت ای بانوی ایل شد کــویرِ قم بهشتی بی بدیل خوش بحالِ آنکه در قم ساکن است "دست ما کوتاه و خرما بر نخیل" سالروز ورود حضرت معصومه(ع) به شهر قم گرامی باد
چو سهمِ من، ز وصلِ تو فقط ز تو شنیدن است کارِ دو چشمِ خیسِ من تو را به خواب دیدن است!
چو سهمِ من، ز وصلِ تو فقط ز تو شنیدن است کارِ دو چشمِ خیسِ من تو را به خواب دیدن است!
سلطانِ ری و قبله ی تهران هستی آقایی و از نسلِ کریمـــان هستی زوارِ تو بوی کربلا را دارند فرزندِ"حسن"،"حسین"ِ ایران هستی
سلطانِ ری و قبله ی تهران هستی آقایی و از نسلِ کریمـــان هستی زوارِ تو بوی کربلا را دارند فرزندِ"حسن"،"حسین"ِ ایران هستی
سبکبالان که در کویَت مقیم اند به دور از حسرت و خِذلان و بیم اند نگفته، می دهی سهمِ گدا را "حَسن" هستی، "حسن" ها هم کریم اند میلاد امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد🌸❤️🌸❤️
چاره ی بی قراریَم، مایه ی غمگساریَم، دوای دردِ دائمم، رایحه ی بهاریَم تویی تویی نگارِ من، نگارِ گلعذارِ من به غمزه کن شکارِ من،غزالکِ فراریَم دوباره بی سرم نما، نگاهِ دیگرم نما بزن به تیغِ ابروان، بکُش به زخمِ کاریَم منم رفیق و همدمت، منم خریدارِ غمَت بیا ز روی مرحمت، خنده مکن به زاریَم تو که صفای گلشنی،تو که همیشه با منی بگو چرا ندارمَت، بگو چرا نداریَم؟
ای کــــه یـــــاسِ رحمتِ پیغمبری وی که روح و جانِ جسمِ حیدری گفته شاعر بـــــا زبــانِ مـــــادری دالکه و فدای ناله شوگارت سرمِ سرینی لَشِ بیمـــارت حاوال پرسَ کم نیه دیارت دالکه و فـــدای چادر خاکیته زنیمونه خـــــــِر اِ بی کسیته رولت وفدای روی کاوا بیته بعدِ تو دالکه بــاوم عـــه پاکت کُلَ منیشیم، شو ار دور جاکت دالــکه دیـــــارمو کتِ قیــامت شهادت فلسفه خلقت زهرای مرضیه سلام الله علیها تسلیت باد
پدرش چشم و چراغِ دلِ ایرانیهاست وَ خودش منبعِ پر فیضِ فراوانیهاست او که دل میبَرد از جمعِ ملائک، امشب سبزه ی بانمکِ شاهِ خراسانیهاست 🌱 ❤️
ای پدر ای، کوهِ سرافرازِ من مامنِ من،همدم و همرازِ من ای پدر ای تاجِ به روی سرم روح خدا در جسد و پیکرم وای اگر قامت تو خم شود موی زپبشانی تو کم شود کوه پر از درد،نبینم غمت مردتر از مرد، نبینم غمت این چه مقالیست؟فدای سرت دست تو خالیست؟فدای سرت با نگهِ سرد نگاهم مکن آه نکش مرد،نگاهم مکن سردیِ تو فصل زمستان من گریه نکن رستمِ دستان من کم نشوی سایه ی روی سرم کوه بمان، کوه بمان، باورم! با آرزوی سلامتی همه پدران زحمتکش
از روزِ ازل پرچمتان بـر بام است جنگیدنِ با شما خیالی خام است همپای عقاب هــــای کوهستانید کز همتتان هــــوای ما آرام است روز نیروی هوایی مبارک باد
از بس که خواب ماندیم، خورشید جان به لب شد! شب رفت و باز شب شد.
«إقراء» ،که گردد آغاز، این کارِ سخت و مشکل؛ «یا ایها المزمّل»! عیدتان مبارک
امشب چو در بیتِ علی، رخ را نمایان می کند چشمِ مَلَک را نورِ او، مبهوت و حیران می کند حیدر به دستش بنگرد، بر چشمِ مستش بنگرد الله اکبر گوید و، تحمیدِ سبحان می کند ماهِ بنی هاشم بُوَد، سرلشکرِ قائم بوَد لطفش به ما دائم بوَد، لطفِ فراوان می کند آن دلبر و یارِ بِرا، میر و علمدارِ بِرا* با دستِ از پیکر جدا، کارِ سلیمان می کند دنیا چو آخر میشود، فردای محشر میشود دستش به دستِ فاطمه، یکباره طوفان می کند میلاد بهترین برادر عالم مبارک باد *برا=برادر در زبان لکی
خطِ دعا،از تو نمایان شد، در ابر و بادِ عشق؛ «زینُ العبادِ» عشق! میلاد سیدالساجدین(علیه‌السلام) مبارک باد
آمد به جهان آنکه رخش قبله ی دلهاست در محفلِ عُشاقِ ولا، ولوله برپاست دلهای محبانِ رسولِ کرم و عشق در بندِ سرِ زلفِ علی اکبرِ لیلاست میلاد شهزاده علی اکبر علیه السلام مبارک باد
عشق تنها سخن از شعر و غزلخوانی نیست بجز از مُهرِ وفــــا بـــــــر سرِ پیشانی نیست دل که دادی دگــــــــر این راه ندارد برگشت انتخابی که در آن جـــــای پشیمانی نیست جمله در حسرتِ یک خوشه ز کِشتِ عشقیم لیک "در دهکــــده ی عشق، فراوانی" نیست گفتم از عشق بگـــو، گفت بدان ای هشیار «عشق آنگونه که ميدانم و ميداني نيست» گفتمش باز بگو، عشق چه میباشد، گفت: دل به تنگ آمده و وقتِ سخنرانی نیست
در روزِ نهــــم از عطشِ یــــار بخوانید "ای اهلِ حرم، میر و علمدار" بخوانید حاجاتِ خود از دستِ ابالفضل بگیرید او را ز لبِ خــواهــرِ غمخـوار بخوانید
روزِ دهم از آیتِ عظمـا بنویسید از داغِ غـمِ همسرِ طاها بنویسید اصحابِ قلم را همگی جمع نمایید شاید خطی از مادرِ زهرا بنویسید در وقتِ خداحافظیِ او و پیمبر جبریلِ امین را به تماشا بنویسید از بهرِ کفن کـــردنِ آن مادرِ امت با خطِ طلا، نامِ خدا را بنویسید روزِ دهم آمد، سخن از غسل و کفن شد از ســـوزِ دلِ زینبِ کبری بنویسید
سلطانِ ری و قبلهٔ تهران هستی آقایی و از نسلِ کریمـــان هستی زوارِ تــــو بــــوی کـــربـــــلا را دارنـــد فرزندِ حسن، حسینِ ایران هستی
«در نزن» جز تو کسی در دلِ من ساکن نیست زحمتت می شود از جای خودت برخیزی! @abadiyesher