خورشید، مسرور از چنین حاجت روایی
شاد از چنین دولت، چنان فخر خدایی
سر، بر سریر سجدهی حق میگذارد
اعطا شده بر حضرتش، ابن الرضایی
دردانهی مولای من، از بس جواد است
با هر توسل میکند مشکل گشایی
این چشم بارانی پر از بغض نجیب است
میبارد از چشمان من، ای کاش هایی
یک مثنوی ای کاش ما تفسیر دارد
خوش باد از دست جواد او عطایی
اینجا گدا با شاه شاهان هم نشین است
ای دل چه میچسبد از این خانه، گدایی
#مهتاب_بهشتی
#غزل_آیینی
#عید میلاد حضرت عشق، جوادالائمه، مبارک
ای دلهرهی غیبت تو درد دمادم
از غصهی این قصه شده پشت زمین خم
دلتنگ تر از سینهی بلبل دل ما بود
شرح غزل چشم تر ما شده شبنم
در سایهی اقبال تو، ما اهل بهشتیم
بی رونق روی تو، بهشت است جهنم
لبخند تو آرایه ای از شعر محبت
احسان تو بر زخم دل ما همه مرهم
از جاذبه و دافعه ات وقت قضاوت
حیدر شده در ذهن و دل شیعه مجسّم
ما جمله به دیدار تو محتاج ترینیم
ای کارگشای همهی عالم و ادم
ما هیچ، به حق دل سالار شهیدان
این عید شود فرصت دیدار فراهم
خوب و بد ما گریه کن عشق حسین است
آقا به حسینت بخر این جمع تو دَرهم
#مهتاب_بهشتی
#غزل_آیینی
ای مطلع خونین جدا مانده ز پیکر
ای آیهی مشتق شده از سورهی کوثر
رسم الخط دلدادگیت، مشق شب ماست
شاگرد دبستان تو شد، منبر و دفتر
ای مکتب تو کشتی امنی که ز طوفان
انداخته در وادی ایمن شده، لنگر
بر مرکب نی، ای سر چون لاله پر از خون
جاری شده از لعل لبت، مصحف داور
هر چند نشد فلسفهی حج تو کامل
قربان شده از روی ادب، حضرت اکبر
باید به ره دوست شبیه تو فدا کرد
عباس وفادار و علی اکبر و اصغر
شب، شال سیاهیست که در این غم عظمی
پوشیده به سر، دور فلک، جمله سراسر
#مهتاب_بهشتی
#غزل_آیینی
#سری_به_نیزه_بلند_است_در_برابر_زینب
#خدا_کند_که_نباشد_سر_برادر_زینب
ماه حُسنِ حَسنی، مجلس ما را آراست
دل، ادب کرد به پیش قدم او برخاست
حَسنی مسلکُ و عباس مرامی آمد
که ارادت به علی، از وجناتش پیداست
بوی یاس است که پرکرده فضا را اکنون؟
مرضی حضرت زهر است که اینگونه هواست
عشق ارباب که با شیرهی جانش آمیخت
کربلای دگری از دل ایران برخاست
تا که بخشندهای از اهل کرامت آمد
به طمع حاجتِ ما، چارهی خود از او خواست
گره وا کرد به دستان پر از معجزه اش
راستی واژهی احسان و کرم چند هجاست؟
#مهتاب_بهشتی
#غزل_آیینی
#حضرت_عبدالعظیم_حسنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به ساحت قدسی آقا امام حسن عسکری
غزلم باز به نَعت پدری، مفتخر است
که به یمن پسرش، از همهی خلق سر است
به علیِ دگری، باز خدا داده حَسن
که کریمانه ترین هدیه، به نوع بشر است
ما از آن روز که گل کرد، گلستان علی
چشممان از پی فرزند عزیزش، به در است
رنج بسیارِ حسن، گنج به بار آورده
که اباصالح ما، حاصل اجرِ پدر است
هله ای مُنتَظِران، منتظَری میآید
کام ما از پی این روز شکر در شکر است
#مهتاب_بهشتی
#غزل_آیینی
@abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کام خود گویا، شرار آه دارد
شعری که، معصومانه سر در چاه دارد
مضمون آن، واگویههایی خواهرانه است
حرف نگفته، با "جناب ماه" دارد
این زینب ثانی است یا معصومه جان است
دور از برادر، بغضها همراه دارد
منزل به منزل، عرض دلتنگیهای بانو
شاید که شکوه، از ملال راه دارد
رنجور وتبدار است حالا خواهر ماه
صدها گله، از مردم بدخواه دارد
در این نمایش، پردهی آخر رسیده
وقت وداعش، وعده با الله دارد
#مهتاب_بهشتی
#غزل_آیینی
#رحلت_عمه_جانمان_حضرت_معصومه_تسلیت_
@abadiyesher