به آتش می کشی قرآن، ولی ایمان نمی سوزد
«میان شعله می سوزد مگر باران؟ نمی سوزد»
هزار و چارصد سال است چون خورشید، رخشان است
به جهل و کینه ی بوجهل و بوسفیان نمی سوزد
بسوزانی، نسوزانی، بدان ای کافر جاهل
که نور بی بدیل خالق سبحان نمی سوزد
کلام اعجاز جاویدان اسلام است، ای ابله
بسوزان کاغذ، این اعجاز بی پایان نمی سوزد
کتاب عشق و آیاتش که در دلهای ما ثبت است
درون آتش جهل سبک مغزان نمیسوزد
به ظن خود زدی آتش کتاب آسمانی را
نمیدانی کتاب هادی انسان نمیسوزد؟!
اگر با فوت کافرها نشد خاموش انوارش
بدان با آتش آنها، که این قرآن نمی سوزد
اگرچه سوختند از آیه های روشنی بخشش
کتابی که نشد تحریف در دوران، نمی سوزد
کفی بر روی آب است این جسارتهای خَنّاسان
کلام روشن قرآن جاویدان نمی سوزد
اگر نمرودیان بر پیکر فرقان زنند آتش
همانند خلیل الله، الرحمن نمی سوزد
گذر کرده است از پیچ و خم اذهان کج اندیش
کلامی که کُند درد جهان درمان نمی سوزد
#آمنهآلاسحاق #زهراشعبانزاده #مرتضیدرزی #مکرمانی #مستانبروجردی
#مشهدیزاده #ایراندخت
#به_مناسبت_قران_سوزی_سوئد
#همسرایی_گروه_شعر_پادشاه_وارونه