eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه تا دلگیر شد از درد کودکهای تنها شهر پر شد از مترسکها ، عروسکهای تنها در خیابانهای خالی از وجود عشق رفتن مجلس ختم است جمع نامبارکهای تنها خنده گم شد لابه لای سردی تلخ بزکها گریه شد مرهم برای زخم دلقکهای تنها خسته‌ام از بوق سرسام‌آور شهر شلوغ و نیست آواز قشنگی از چکاوکهای تنها باز دلتنگم برای دشت مخمل گونه سبز باز دلتنگم برای بوی میخکهای تنها اهل شالیزار عشقم اهل تهران نیستم پس او نمی‌فهمد مرا همچون مترسکهای تنها روسری سر می‌کنم با برق پولکهای رنگی می‌روم دنبال باغ ترد پیچکهای تنها
باخون شهیدان شده امضا هدف دین لبخند بزن غزه که شد درد تو تسکین خوشحالی ما پخش شود در دل دنیا با هشتگ آزادی قطعیِّ فلسطین
درلابه‌لای خستگی‌ام مهربان بمان همراه شاعری که شده بی‌امان، بمان باید دوباره آتش عشقی به‌پا کنم یک بار محض خاطر گرمای جان بمان مرغی نجیب هستی و هر لحظه بیشتر می‌خواهمت ،نرو به دل آسمان، بمان تنها تو تکیه‌گاه غزلهای من شدی اصرار می‌کنم نروی ناگهان ، بمان دل رازهای بی‌کسی‌اش را نوشت وگفت حالا امین و محرم این داستان بمان دارد صدای پچ‌پچ رفتن به گوش عشق هی ضجه می‌زند.، نکند،نه، بمان بمان
عطر گلاب ناب پیچیده است در ذهنم از بس شمردم روزها گلهای قالی را...
هرجا که نگاه می‌کنم"قند"تویی ریحانه و طنّاز و هنرمند تویی دخترشده‌ای و رحمتی درخانه یک قطره از الطاف خداوند تویی @khatdl
اشک است که پر می‌کشد از چشم نیاز آه است که جان‌داده به شوق پرواز حبس‌ است نفس‌های همه منتظران ای کاش خبر تلخ نبود از آغاز
وقتی که خبر رسید یاران رفتند روی سرمان خراب شد دنیا باز🖤
این آتش از کینه برافروخته را... چشمان هراسان به غم دوخته را... از چادر آتشین خبر آوردند اوضاع کبوتران پرسوخته را
بعد مدتها شدم پروانه‌ای خوش‌رنگ ونقش پیله‌ام را باز کرده خنده‌ی رخسار تو
پیچیده صدای هلهله، بوی گلاب لبخند نشسته روی لبها شاداب به‌به چه مبارک است بر اهل زمین پیوند ابوتراب با مادر آب
شب را چگونه صبح کنم بی‌حضور تو یک "آن" برای مردن من هم زیاد بود...
شب را چگونه صبح کنم بی‌حضور تو یک "آن" برای مردن من هم زیاد بود... https://eitaa.com/joinchat/4040163399Cc027c7bc56
به یادت روزها را دست‌تنها می‌دویدم تا ببینم در خیابان سایه‌ای، آهی خریدم تا نفس در سینه حبس و عمر اندوهم به دنیا هست، سپس با اشکهایم ردپایت را کشیدم تا ته یک راهرو تاریک و وحشت‌زاتر از مردن بخوابم آخر قصه، به تنهایی پریدم تا بلندای خیال با تو بودنهای تکراری عجب آغوش پرمهری‌ست رویایت، رسیدم تا همان جایی که دستم را رها کردی، زمین خوردم نشستم سالها با بی‌قراری لب گزیدم، تا ببینم در خیابان سایه‌ای، دیوانه‌ای ، چیزی به یادت روزها را دست‌تنها می‌دویدم تا... https://eitaa.com/joinchat/4040163399Cc027c7bc56
بی هیچ ولی فاطمه باید باشد همراهِ "ولی" فاطمه باید باشد عالم همه عاجزند از گفتن حق در وصف علی فاطمه باید باشد
بی هیچ ولی فاطمه باید باشد همراهِ "ولی" فاطمه باید باشد عالم همه عاجزند از گفتن حق در وصف علی فاطمه باید باشد
فریادرس فقیر ،آقای غدیر الکن شده واژه‌هام،کم را بپذیر لال است جهان اگر نگوید این را: خورشیدضمیری و وزیری و امیر هرلحظه خدای عشق را بنده تویی در شرح غدیرخم ، برازنده تویی در روز قیامت که همه حیرانند دنبال شفاعتی، پناهنده تویی جانها شده سرزمین بی‌شور و شعف خشکیده ، پراضطراب، بی‌حرف و هدف ای رحمت واسعه امیر دلها ما را برسان غدیر ایوان نجف
با اهل قلم نگاهمان زیبا شد تعریف و تعارفاتمان برپا شد یک روز به نام آن همه خوشحالند یک عمر میان واژه ها تنها شد
باید که شبیه سرو آزاده شویم در باغچه حقیقت آماده شویم حُر بودن دل، فصل رسیدن دارد ای کاش به پای عشق افتاده شویم
این قلبهای یخ‌زده را امتحان نکن بی‌مهری و سکوت جهان را بیان نکن ای عشق سربه‌راه نگاهت نمی‌شویم خود را میان منطق ما خسته‌جان نکن بر دوشهای ماست گناهان عاشقی دل را دوباره وارد این داستان نکن ما را فراز نیست در این عرصه فرود احساس را برای غزل نردبان نکن خوابیده‌ایم خواب زمستان دراز باد در روزگار یخ‌زده بیدارمان نکن اصلا چه کار داری و حرف حساب چیست؟ عزت زیاد، پیله به ما "مهربان" نکن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای لحظه‌های پر تپش عاشقانه‌ام پایان نمی‌دهم به حضور قشنگتان
"امام کار ندارد به نام ، می‌بخشد " به نام حضرت مادر ، امام می‌بخشد سری شکسته،دلی تنگ،ناله‌ای جانسوز... به زخمهای قدیم التیام می‌بخشد امام عشق کریمانه سفره‌دار دل است اگر شکست، دوباره قوام می‌بخشد چه محترم به گدایی که می‌رسد از راه درون صحن عتیق احترام می بخشد غریبه نیست خجالت نکش بگو... اصلا فقیر کاسه نیاورده تام می‌بخشد برای کفتر جلدش بجای دانه و آب بگو به اهل فضیلت که دام می‌بخشد رسید قطره آبی به گونه‌هام ، ببین چه عاشقانه به اشکم مقام می‌بخشد 🆔@abadiyesher
شرح بیچارگی‌ام تلخی بی‌خویشتن است باز دلتنگی و دلشوره وبال سخن است کاخ غم هستم و مغرور، ولی از ته دل خشت‌خشت تن من منتظر بت‌شکن است باید آماده شوم گردنه‌ها حیرانند نفس اماره همیشه همه‌جا راهزن است باید از قالب غمگین خودم دور شوم بروم سمت جهانی که پر از یاسمن است برسم خانه امنی که طراوت دارد به ضریحی بزنم چنگ که مأوای من است بنویسم دو سه خط عرض ادب : آقا جان گله‌ای نیست دل مرده فقط بی‌کفن است آنچه در سینه من در جریان می‌ماند نبض دلتنگی هرلحظه تو را خواستن است ساعت کوک شده درحرمت با احساس زنگ بیداری هر عاشق دور از وطن است یارضاجان بخدا خسته‌ام از شب‌مرگی "می‌گریزم به هوایت که پر از زیستن است" کاش می‌شد بشوم با تو فقط همسایه ذره‌ای خاک که همراه عقیق یمن است ریه را پر کنم از حال و هوای مشهد عطر نابی که فرحبخش روان و بدن است @abadiyesher
دلتنگی و جداییمان را تباه کن بایک کلام تازه مرا روبه راه کن پروانه ای شدم که ببینی چه می کِشم گاهی تو هم بسوز و خودت را نگاه کن @khatdl
چگونه خنده نقش بسته بر لب انارها زمان رفتن نشاط باغ و سبزه‌زارها؟! کجای زندگی به کام تلخ باغبان نبود که دلخوشی او شده صدای برگ و‌بارها دوباره باغ خالی از حضور گرم عشق شد نشسته بر دل زمان وجب وجب غبارها در انتظار مانده‌ام غریق شوق و التماس نفس کشیدنم شده شبیه بی‌قرارها درون باغ خشک ده انار چیده‌ام ولی بدون تو همیشه بوده‌ام در انتظارها نمی‌رسی و هرشب از سکوت خانه بغض هم دچار ضجه می‌شود کنار اضطرارها نگاه می‌کنم به حال خسته‌ام که در قفس شده شبیه اضطراب چشم بچه سارها @abadiyesher
چگونه خنده نقش بسته بر لب انارها زمان رفتن نشاط باغ و سبزه‌زارها؟! کجای زندگی به کام تلخ باغبان نبود که دلخوشی او شده صدای برگ و‌بارها دوباره باغ خالی از حضور گرم عشق شد نشسته بر دل زمان وجب وجب غبارها در انتظار مانده‌ام غریق شوق و التماس نفس کشیدنم شده شبیه بی‌قرارها درون باغ خشک ده انار چیده‌ام ولی بدون تو همیشه بوده‌ام در انتظارها نمی‌رسی و هرشب از سکوت خانه بغض هم دچار ضجه می‌شود کنار اضطرارها نگاه می‌کنم به حال خسته‌ام که در قفس شده شبیه اضطراب چشم بچه سارها @khatdl