eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
26 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدی  در حرم یار اگر بگذارند آمدی در پی دلدار، اگر بگذارند زائران گرد حرم کعبه به دورت گردد می‌کند طوف تو بسیار، اگر بگذارند کعبه یکبار برای پدرت دل وا کرد می‌شود معجزه تکرار، اگر بگذارند مکّه دلتنگ شود کاش بمانی پیشش کاش یک بار همین بار، اگر بگذارند با خودت سوی منا اصغر و اکبر داری تا ابالفضل علمدار، اگر بگذارند کاروانت به خدا حضرت ساقی دارد تا دهد آب به زوّار، اگر بگذارند خواهرت آمده غمخوار برادر باشد دختر حیدر کرار، اگر بگذارند ای خوشا قافله‌ات یوسف مصری دارد شبه پیغمبر مختار، اگر بگذارند رفته است نائب تو بر سر بام کوفه تا کند عشق خود اظهار، اگر بگذارند
حالم از دوری تو ،در حال حاضر خوب نیست! خوبم اما ظاهرا این حفظِ ظاهر خوب نیست... برکه بودم، رود بودی ... ما ندانستیم که ارتباط یک غریبه با مسافر، خوب نیست! دکترت بی پرده گفت از یار غمگین دور باش، زندگی دیگر برایت پیشِ شاعر خوب نیست... زخم هایم یک به یک درمان شدند افسوس که حالِ زخمی که نشسته توی خاطر خوب نیست! فاش می‌گویم که چشمت را پرستیدم ... ولی اعتراف یک مسلمان پیش کافر، خوب نیست بعد تو این کوچه دیگر، کوچه‌ی سابق نشد... حال و روز ساکنینش این اواخر خوب نیست!
من کوفه را چون مردگان بی‌درد دیدم  نـامردهاشان را بـه شکل مـرد دیـدم  ایـن نـاسپاسان جمـله اشبـاه‌الرجالند  خصم رسـول و حیـدر و قـرآن و آلند  اینان به آن دستی که بـا من عهد بستند  عهـد مـن و فـرق مـرا با هم شکستند   تنهـا نـه در کوفـه مـرا آواره کردنـد  قـلبم دریدنـد و لبـم را پـاره کردنـد  این شهر را پیوسته نـامردی بـه من بود  این قوم تنها مـردشان یـک پیرزن بود   زن‌هـا ز نـامردان کوفـه وانماندنـد  از بام‌ها بر فرق من آتش فشاندنـد  مـن جـان نثار عترت خیرالانـامم  صید بـه خـون غلطیده‌ی بـالای بامم  وقتی که خود را از عطش بیتاب دیدم  عکس لب خشک تـو را در آب دیدم  در موج خون دریای لارا دیدم امروز  از بـام کوفـه کربلا را دیـدم امروز  انگـار می‌بینم جراحـات تنـت را  خونین به چنگ گرگ‌ها پیراهنت را   انگـار ‌بینـم لاله‌های پـرپـرت را  پاشیده از هم عضوعضوِ اکـبرت را   انگار می‌بینم که بعد از قتـل یـاران  هم تیرباران می‌شوی، هم سنگ باران   انگـار مـی‌بینم ذبیـح کـوچکت را  زخم گلوی شیرخواره کودکت را  انگار می‌بینم که با اشک دو دیـده  داری به روی دست خود دست بریده  انگار بینم غرق خـون آیینه‌ات را  جای سم اسبان و زخم سینه‌ات را   انگار بینم شمـر مـی‌آید بـه گودال  انگار بینم می‌زنی در خون پر و بال  ...انگار دیدم جان شیـرینت فـدا شد  زهرا نگه کرد و سرت از تن جدا شد   من بهترین مهمان شهـر کوفـه هستم  مهمـان قصابـان شهـر کـوفـه هستم  لب تشنـه از پیکر جـدا گردد سر من  آویـزه گـردد بـر قنـاره پیکـر من  تنهـا نـه ایـن نامرد مردم می‌کُشندم  در کـوچه‌های شهر کوفه می‌کِشندم  «میثم» شرار از نظم جانسوزت فشاندی  بس کن که دل‌ها را به بحر خون نشاندی
پیراهن تو بر تنِ این شعر گشاد است  در وصف تنت شاعر ناکام زیاد است در حسرت فتحت، قلمِ شاعر و نقاش  زیباییِ تو، کار به دست همه داده است! شاید قلم فرشچیان معجزه‌ای کرد  «بازار هنر» چند صباحی ست کساد است جز خنده، سزاوار برای دهنت نیست  نقاشیِ رنگِ لبت این قدر که شاد است یک کار فقط روسری‌ات دارد و آن هم   بر هم زدن دائم آرامش باد است! من شاعرم و در پی مضمون جدیدم   هر کار کنی پشت سرت حرف زیاد است!
رفتی هزار خاطره را جا گذاشتی در کنج سینه‌‌ام دل شیدا گذاشتی با رفتنت اگرچه خزان شد بهار من غم را تو ای بهار! شکوفا گذاشتی لب‌تشنه مانده‌ام لب دریای مهر تو این قطره را تو غرق تمنا گذاشتی صد پرده روی صورت ماهت کشیده‌ای بیچاره چشم! جای تماشا گذاشتی؟ می‌خواستم که با تو تکلّم کنم، نشد! حسرت به جان واله موسی گذاشتی از آفتاب مهر تو آفاق داغ شد تنها مرا به پنجۀ سرما گذاشتی آمد مسیح ذکر ولی زنده‌ام نکرد ای جان جان! چه در دم عیسی گذاشتی؟ رفتی ولی خیال تو از سر نمی‌رود یک کوله‌بار خاطره را جا گذاشتی
خواب دیدم در جهنم باز دنبال توام بر غم عشق تو حتی مرگ هم مرهم نشد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
از روزهای سخت بی یاری گذشتم از دلخوشی‌هایم به ناچاری گذشتم بی‌چتر و بی‌باران و خیس از خاطراتت از کوچه‌های سرد تکراری گذشتم گفتم خدایا حاجت او را روا کن از آرزوهای خود انگاری گذشتم تا رازهایم در دلم پنهان بماند از خیر دلسوزی و دلداری گذشتم گفتی فدایم می‌شوی، کاری نکردی از حرف‌هایت با فداکاری گذشتم از چشم‌هایت از خودت از خاطراتت آری گذشتم از همه، آری گذشتم
هر آنچه از عمر پیشین رفت گو رو کنون روز از نو است و روزی از نو بد آید فال چون باشی بداندیش چو گفتی «نیک» نیک آید فراپیش
هر قدر که تقدیر زند تیشه ی مان... جز "عشق" نداریم در اندیشه‌یمان! مانند دو تا برگ اگر دور شدیم، در خاک گره خورد به هم "ریشه‌یمان"...!
ای قهرمانِ قصه یِ "قالو بلی ،،،" حسین "ع" از کربلا زدی به دو عالم صلا حسین "ع" پرچم سیاهِ ماتمِ تو دیده می شود اعمالِ ما به لطفِ تو سنجیده می شود ای بر مدارِ مکتبِ تو اهلِ کائنات مصباحِ پُر فروغِ هُدی،کِشتیِ نجات مائیم مفتخر به هوایِ غمت حسین "ع" دیوانگانِ هندسه یِ پرچمت حسین "ع" شرمنده ایم،کرببلا ما نبوده ایم حالا به سمتِ صحن و سرا پَر گشوده ایم ای سفره دارِ سفره یِ اِطعام در بهشت غوغایِ عالمی شده آرام در بهشت آری بهشت گوشه ای از سَرسرایِ توست این اشکها که سیل شد آقا برایِ توست ای داده هر چه بود برایِ رضایِ دوست خونِ خدا تویی و شدی خونبهایِ دوست ای پیکرت فتاده به صحرا چو برگِ گل پَرپَر شده در عالمِ بالا چو برگِ گل ای هست و بودِ حیدر "ع" و زهرا "س" سرت کجاست؟ شش ماهه یِ نشسته به خون اصغرت "س" ‌کجاست؟ تا خواهرت پیام رسانِ قیامِ توست تنها قیامِ عالمِ امکان به نامِ توست "باز این چه شورش است ..." بخوان،محتشم بخوان دلها حسینیه شده از درد و غم ... بخوان
مکش منت به هر نامرد و مردی مده دل را به ذلت دست فردی اگر او را به تو مهر و وفا نیست اگر او بر جراحاتت دوا نیست رهایش کن مرنجان خویشتن را مبر هرگز ز یادت این سخن را
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مهمترین اعمال شب و روز عرفه 🌙 اعمال شب عرفه: 🔰میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب «المراقبات» خود ضمن توصیه‌هایی درباره عرفه می‌نویسد «درباره شب عرفه روایت شده است که دعاى خیر در آن مستجاب است و کسى که در آن به فرمانبردارى خداى متعال مشغول شود پاداش ۱۷۰ سال را دارد، شب مناجات بوده و کسى که در آن شب توبه کند خداوند او را مى‌بخشد. همچنین مستحب است دعایى که اول آن «اللّهم یا شَاهِدُ کُلِ‏ نَجْوَى‏» است، خوانده شود. همچنین زیارت امام حسین علیه السلام در این شب مستحب است.» 🌕 اعمال روز عرفه: از جمله آنها غسل و زیارت حضرت سیدالشهداء امام حسین است که درباره آن گفته‌اند برابر هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد و بلکه افضل از این است و روایات در کثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است [یعنی از افراد بسیاری نقل شده است] و اگر کسی در این روز توفیق یابد که زیر قبّه مقدّسه آن حضرت باشد، ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست، بلکه بیشتر است. 🔹سومین مورد اینکه پس از نماز ، پیش از آنکه مشغول خواندن دعاهای عرفه شود، در زیر آسمان دو رکعت نماز به‌جا آورد و به گناهانش نزد خداوند اعتراف و اقرار کند تا به ثواب عرفات دست یابد و گناهانش آمرزیده شود، آنگاه به اعمال و دعاهای عرفه که از ائمه طاهره علیهم السلام روایت شده است مشغول شود. شیخ کفعمی در کتاب «مصباح» فرموده است: برای کسی که از دعا خواندن ضعف پیدا نکند، روزۀ روز عرفه مستحب است. 🙌 با نشر این کلیپ شما هم در ثواب آگاه سازی دیگران شریک باشید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سه خصوصیت مهم عرفه شب / امشب و فردا رو ساده از دست ندهیم 🎙مرحوم آیت الله علیه السلام : كسی كه در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا رمضان آینده آمرزیده نگردد مگر آن كه روز را درک کند. 📗 کافی، ج۴، ص۶۶ @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـل ✨
هدایت شده از 
بـاب سخن، گشوده نگردد به‌جز سـلام حتیٰ در آن زمان که دَهی بر کسی پیام این گفتهٔ رسول گرامی، محمّــد است باشد کلیـد قفــل سخن بی‌گمـان سـلام زیبـنده نیست اهـل ادب، وقت گفتـگو لـب وا کنــد بــدون ســلام، اوّل کــلام چونکه سـلام، نــام خداوند اکبــر است کِبــر و مَنـی، بـه دور کنَــد، از سرِ اَنــام زیرا سلام موجب مِهــر و مَـودّت است زین‌رو رسـول بود در این امر، پیشگام وارد ‌شـدی اگر بـه مکــانی، ســلام کـن فرقی نمی‌کند که، چه‌ای و به هر مقـام هر کس که واکند لب خود بی‌سلام باز گویی زبان اوست چو شمشیر بی‌نیـام بــاشــد مُعــرّف همگان طــرز گفـتگـو بهتر که وا شود لب انسان، به احتــرام انسانِ بـا ادب، همــه‌جــا محتــرم بـوَد آن‌سان که ذکرِ خیر، از او می‌شود مدام امّا کسی که غـافـل از آداب گفتگوست شهره شود به بی‌ادبی نزد خاص و عام حتیٰ به دانش اسـت اگر قطـب عـالمی امّا به چشـم اهـل ادب، بـاشد از عــوام (ساقی)، چو هست پیـروِ دین محمّــدی ورزیـده با خضوع در این راه، اهتمـــام () @shamssaghi
هدایت شده از اشعار "عاصی"
AUD-20211221-WA0038.mp3
430.6K
ما بندگان ناچیز تو خالق جهانی تو قادری و غفّار ، تو عشق بی کرانی بگذر تو از گناه این "عاصی" پریشان جان علی(ع) و زهرا(س) ، تنها تو میتوانی "عاصی" 😭😭😭 🌹 صوت؛ مناجات بسیار زیبا
اعمال مهم شب و روز عرفه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌زنم بوسه به درگاه رضا، دارم یقین لحظه لحظه انبیا، اینجا زیارت می‌کنند زائران این حرم با عشق، با قلبی حزین رو به گنبد با ادب، عرض ارادت می کنند
کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز... که پیش از این؟ که هم‌اکنون؟ که بعد از آن؟ که هنوز؟ و با چه قید بگویم که دوستت دارم؟ که تا ابد؟ که همیشه؟ که جاودان؟ که هنوز.. چقدر دلخورم از این جهانِ بی موعود؛ از این زمین که پیاپی... و آسمان که هنوز... جهان سه نقطۀ پوچی‌ست، خالی از نامت؛ پر از «همیشه همین طور» از «همان که هنوز» همه پناه گرفتند در پسِ «هرگز» و پشت «هیچ» نشستند از این گمان که «هنوز» ولی تو «حتماً»ی و اتفاق می‌افتی! ولی تو «باید»ی ای حسّ ناگهان که هنوز- در آستان جهان ایستاده چون خورشید؛ همان که می‌دهد از ابرها نشان که هنوز شکسته ساعت و تقویم، پاره پاره شده به جستجوی کسی، آن سوی زمان، که هنوز
گل کرد به لب ، دوباره نام عرفه سرمست شدم ز وصل جام عرفه لبریز گناه بودم و خالق من؛ بخشید مرا به احترام عرفه...
آنقَدَر در بَغلِ گرمِ تو ماندَم که هَنوز بوی آغوشِ تو را می‌دَهَد این پیرهَنَم...
هرڪه فرهاد شود در ره عشق همه ڪس در نظرش شیرین است تهمت ڪفر به عاشق نزنید عاشقی پاڪترین آیین است
یک عمر گذشت و عاقبت فهمیدیم از دل نرود هر آنکه از دیده رود!
مثل ملکند، حاجیان عرفه از فیض پر است آسمان عرفه نومید نمی‌رود ز درگاه خدا جاری است شفا ز ناودان عرفه