eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
نه در این بی کسی ام بوی کسی می آید نه در این بی نفسی، هم نفسی می آید
خواب دیدم که با فصل بهار آمده ای باید امسال بیایی بشوی تعبیرش :)
هر دم کشدم سوی تو، بیتابیِ دل...
فارغ از هر فاصله و دغدغه‌ای بی هوا دلت تنگِ ما نمیشود یک شب؟
ای که همه نگاهِ من، خورده گره به روی تو تا نرود نفس زِ تن، پا نکشم زِ کوی تو...
و من عقوبات المعاصی جنبتنی حتی کانک استحییتنی آری منم و گناه خرمن خرمن آلوده شدم اگر چه دامن دامن امّا ز عقاب باز دورم کردی انگار که تو حیا نمودی از من
حبیب، خواری من خواست بر مراد رقیب خدا مراد دل هرکسی روا نکند..📽🤍
تا مرا می‌نگرد قافیه را می‌بازم!🎼🍂
توشه ای نیست مرا غرق گناهم چه کنم؟ گله ها دارم از این عمر تباهم چه کنم؟ در دل ظلمت شب مانده ندارم راهی چشم بر تابش خورشید پگاهم چه کنم؟ من سلاحی که به جز اشک ندارم یارب نادمم منتظر رحمت شاهم چه کنم؟ رمضان آمده دعوت شده ام مهمانی بر سر خوان تو محتاج نگاهم چه کنم؟ تو "مجیری"و "مُقیلی"و "مُحیلی" و "مُنیل" جز تو کس نیست نگهدار و پناهم چه کنم؟
گفتی: چه کسی رازق شعر است؟ نوشتم: چشمان پر از شعر تو - دامت بَرکاتُه - - مصطفی عمانیان
خوش آمد به اعضا جدید❤️❤️
من آن اشکم که از دیواره‌ی هر چشم می‌بارم تو از احساس لبریزی و من از غصه سرشارم شبیه قرص ماهی شب به شب با شعر می‌آیی همه با قرص می‌خوابند و من با قرص بیدارم هوای خوب فروردین شد و از عشق لبریزم چگونه می‌توانم بی تو دست از عشق بردارم تمام شعر من در تارو پود ارض جاری شد زمین جای قشنگی می‌شود وقتی تو را دارم میان خواب و بیداری برایت شعر می‌بافم از ان روزی که گفتی، شعرهایت را خریدارم!
ای دوست مرا بصیرت و هوش ببخش از جهل جدایم کن و آغوش ببخش از رحمت و خیر خود نصیبم فرما یک قلب رئوف وساده هم روش ببخش
چشم بر هم بِزَنی این رمضان هم رفته از زمان بهره نگیری،که زمان هم رفته می‌رسد یک شب قدر و تو به غفلت گذری ناگهان در تب غفلت ضربان هم رفته نکند نامهٔ اعمال بگوید آن شب نگران آمده بود و نگران هم رفته تا نفس داری و دستت برسد کاری کن میروی در سفر و یک چمدان هم رفته چمدان دل من پر شده از رخت سیاه کاش گویند بر آن آب روان هم رفته با همین لطف خدایی بطلب عفو گناه که خدایت پی جبران همان هم رفته
. إِلهي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ... باز آمده‌ام سوی تو ای بحر کرم با روی سیاه و آه و اشک نم‌نم هرچند که مستحق تنبیه توام یا رب به عقوبتت نکن تأدیبم ✍️ 🕊•┈┈••✾•🌺•✾••┈┈•🕊
. 💠 ماه مبارک رمضان
مانند طفل در به دری گریه میکنم مثل گدای پشت دری گریه میکنم اشک مرا زمان گدایی ندیده اند این بار چون تو میگذری گریه میکنم حالا که بین این همه مردم زیادیم از این به بعد یک نفری گریه میکنم حتی اگر مرا بزنی قول میدهم با آب و تاب بیشتری گریه میکنم تنبیه تو حواس مرا جمع میکند من سالها ز خیره سری گریه میکنم بار مرا کسی نخریده...تو می خری؟! بار مرا بخر, نخری گریه میکنم از چند جا شکسته پرم..ای شکسته بند! از غصه شکسته پری گریه میکنم این روزه ها به درد قیامت نمیخورد دارم برای بی سپری گریه میکنم آقا نیامد و دل ما همچنان شکست پس پای سفره سحری گریه میکنم جان همان که زائر بابا نشد مرا یک کربلا ببر نبری گریه میکنم
حسین جعفری: لطف شما رسیده به ما از قدیم ها عمریست می وزم پیِ تو با نسیم ها پر می کشد به خلوت من یاد روی تو وقت ،،سحر،، به بال و پر یاکریم ها روزی خور تواند گدایان و شاه ها حتی نشسته اند به خوانت کریم ها حوّا و سیب وسوسه، آدم ، گناه، عشق باید پناه برد به او از رجیم ها غرق گناه هستم و دلخوش به رحمتت یعنی امید هست به لطف رحیم ها بی تو سیاهپوش شده شهر داغدار دستت چو نیست بر سر و روی یتیم ها جعفری حسین جعفری:
حسین جعفری: داغِ غمِ تو فقط قلم می‌داند ترکیبِ بلند محتشم می‌داند قدرِ تو و خاکِ کربلا را سردار سربازِ مدافعِ حرم می داند شاعر حسين جعفری
از هر چه هست و نیستــــــ گذشتم ولی هنوز در مرز چشــــم‌های تو گیرم فقط همین…! ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌
ی حضرت حق به ما بده عمر و توان طعم خوش پاداش خودت را بچشان شیرینی یاد تو به دل جان بخشد ای مالک مهمانی ماه رمضان
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ «سحر با باد می گفتم حدیث غیبت مولا» خطاب آمد توسل کن به نام زینب کبرا بگو یارب ! به حق ناله های عمهٔ سادات محقق کن همین جمعه ظهــور حجت ما را ۱۴۰۲/۱/۶ 🤲
با همه دردی می‌شه کنار اومد جز بی ثباتی☺️☺️☺️
🔹کوچ🔹 عشق یعنی بَری از غفلتِ خودخواهی شو هجرت از خود کن و سرچشمۀ آگاهی شو به تمنّای تو دریاست همه‌تن آغوش از خودت کوچ کن و رود شو و راهی شو محضِ خورشید شدن ذرّه‌ای از خویش برآ قد بکش، دلزده از این‌همه کوتاهی شو سال‌ها فاصله است از رمضان تا رمضان کاروان می‌گذرد... بیرقِ همراهی شو نکند خواب بمانی... نَفَسَت یخ بزند گرم از سوزِ مناجاتِ سحرگاهی شو روزه یعنی که بمیر از طلبِ هر چه جز او روز و شب تشنۀ انوارِ هواللّهی شو.. در دلِ برکۀ حق تا تپشی مهلت هست از شدن خسته نشو، ماه نشد ماهی شو چند گویم به تو هر لحظه که این شو یا آن آنِ او باش، برو هر چه که می‌خواهی شو 📝