eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
27 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به ساکتان این روزها هیزم شده‌اید آتش عصیان را هم‌دست شدید کشتن طفلان را یک عمر شعار آدمیّت دادید کر می‌کند این سکوتتان انسان را
🇸🇩🇸🇩🇸🇩 مـانـده‌ اسـت به آسـمـان نگاه غزه شـایــد کـه شـود مـــاه، پـنـاه غزه دریای پر از خون شده اما با عشق جــاری اسـت مـقـاومـت از آه غزه 🥀🥀 آخــــــر چــه مـگـر بـود گـنـاه غزه؟ خـون می‌چـکـد از عـمـق نـگاه غزه کودک‌کش پست و بی‌حیا اسرائیل دامـــان تــــــــــو را بـگـیـرد آه غزه 🥀🥀 شـد شــــام ســیــاه اگـر پــگـاه غزه ســ‌ــبـز اسـت مـسـیـر قـتـلـگـاه غزه تـرمــیـم نـمـی‌شـود دگـر اسـرائـیـل خوردی تو شکست سخت از آه غزه 🥀🥀 مـانده است نـگاه مـا بـه راه غــــزه دژ را بـکـند فـــتــح ســــپـاه غــــزه چون کوه مقاوم است اگر چه شاید گـاهـی بـرسـد بـه گــوش، آه غــــزه 🥀🥀 روزی که شود ثبت، سـپاه غزه اعــزام شـوم بـه پـاسـگـاه غزه من مـنتظرم حکم جهادم برسد تـا کِـی بـنویسم مـن از آه غزه؟ 🥀🥀 مـانند شـب است صـبحگاه غزه خـورشـیـد شـده شبیه مـاه غزه بـدجـور شـکست هیبت اسرائیل طوفان که به پاخاست از آه غزه
🇸🇩🇸🇩 ای کاش شود کسی پناه غزه آخر ز چه سوخته پگاه غزه نابود شوی بزودی ای اسرائیل از ضجه ی بی امان و آه غزه 🥀🥀 بی تاب شده است صبحگاه غزه خشکیده گلو ز آه آه غزه ننگ است کنون خموشی و بی طرفی باید که بسیج شد به راه غزه 🥀🥀 خونی است اگر صورت ماه غزه سرخ است اگر که شامگاه غزه چون منتقم فاطمه آید از راه دیگر نرسد به دهر ، آه غزه 🥀🥀 با موشک فسفری ، پگاه غزه پرپر شده طفل بی گناه غزه آن کس که گرفته ژست روشنفکری ذوب می شود از غریو آه غزه 🥀🥀 آرام بخواب در پناه غزه در پرتو نور سرخ ماه غزه ای طفل کفن پوش ، که خون تو دهد صد لاله به بوستان آه غزه
درخت‏ ها همه عریان شدند، آبان شد و باد آمد و باران گرفت و طوفان شد نیامدی و نچیدی انار سرخی را که ماند بر سر این شاخه تا زمستان شد نیامدی و ترک خورد سینه ‏ی من و آه چقدر یک شبه یاقوت سرخ ارزان شد چقدر باغ پر از جعبه‏ های میوه شد و چقدر جعبه‏ ی پر راهی خیابان شد چقدر چشم به راهت نشستم و تو چقدر گذشتن از من و رفتن برایت آسان شد چطور قصه‏ ام آنقدر تلخ پایان یافت؟ چطور آنچه نمی‏خواستم شود آن شد؟ انار سرخ سر شاخه خشک شد، افتاد و گوش باغ پر از خنده‏ ی کلاغان شد
دل در گرو عشق کسی دادم رفت بعدش چه به روزگار ناشادم رفت با اشک به مشهد آمدم حاجتمند با دیدن صحن حاجتم یادم رفت وحید برزگر قهفرخی
به قدری غم به دل دارم اگر یک ذره هر کس را دهم از این غم عظمی شود غم خانه این دنیا "عاصی" 😔😔😭😭
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین، سینه را ساختی از عشقش سرشارترین، آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین ! چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین ...
بیا آغوش وصلت را برایم باز کن آقا و برپا کن میان قلب شب فانوس چشمت را حساب روزهای بی تو ماندن رفته از دستم به دور از تو شدم زندانیِ ویرانه‌ی دنیا 🌸 @mastanehaye_man
☆ ســراغ مـن نیا، زنــهــار، ای شعر! مـرا در درد خـود بگذار ای شعر! نمی‌خواهم نه درمان و نه دردی برو دست از سرم بردار ای شعر! 😔
بگو به عقربه ها موقع دویدن نیست که شب همیشه برای به سر رسیدن نیست به خواب گفته ام امشب که از سرم بپرد شبی که پیش منی وقت خواب دیدن نیست من از نگاه تو ناگفته حرف می خوانم میان ما دونفر گفتن و شنیدن نیست نگاه کن به غزالان اهلی چشمم دو مست رام که در فکرشان رمیدن نیست بگیر از لب داغم دوبیت بوسه ی ناب همیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست برای من قفس از بازوان خویش بساز که از چنین قفسی میل پرکشیدن نیست تو آسمان منی،جز پناه آغوشت برای بال و پرم وسعت پریدن نیست
🌼
168.2K
هم سایه ی افتاده در بید است هم آفتابِ عشق و امید است تنها رفیقِ روز و شبهایم بعد از خدای خوب خورشید است!
یا علی مددی به حشر گر‌ که شفاعت کنی گناه مرا ثواب می خورد آن روز غبطه بر عصیان
من از پشت شب‌‌های بی‌خاطره من از پشت زندان غم آمدم من از آرزوهای دور و دراز من از خواب چشمان نم آمدم تو تعبير رؤيای ناديده‌ای تو نوری كه بر سايه تابيده‌ای تو يک آسمان بخشش بی‌طلب تو بر خاک ترديد باريده‌ای ‌ تو يک خانه در كوچه زندگی تو يک كوچه در شهر آزادگی تو يک شهر در سرزمين حضور تويی راز بودن به اين سادگی مرا با نگاهت به رؤيا ببر مرا تا تماشای فردا ببر دلم قطره‌ای بی‌تپش در سراب مرا تا تكاپوی دريا ببر..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است ! در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است قصه‌ ی فرهاد را دنیا گرفت ای پادشاه! دل به دست آوردن‌ از کشور گشایی‌ بهتر است تشنگان‌ مِهر محتاج تَرحُم‌ نیستند! کوشش‌ بیهوده‌ در عشق‌ از گدایی‌ بهتر است‌ هر کسی را تاب‌ دیدار سر زلف تو نیست‌ ! اینکه‌ در آیینه‌ گیسو میگشایی‌ بهتر است‌ فهم‌ این رِندی برا اهل‌ معنا سخت‌ نیست‌ ! دلبری‌ خوب است اما دلربایی‌ بهتر است کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من! آرزوی‌ وصل‌ از بیم‌ جدایی‌ بهتر ‌ است
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست از تو تا ما سخن عشق همان است كه رفت كه در این وصف زبان دگری گویا نیست محمد علی بهمنی
عابری گفت که صبح توی دیوانه بخیرررررر گفتمش او که نباشد تو بگو خیر کجاست؟؟
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است آبی که بر آسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است باشد که یکی هم به نشانی بنشیند بس تیر که در چله این کهنه کمان است از روی تو دل کندنم آموخت زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است
همه شب دست به دامان خدا تا سحرم که خدا از تو خبر دارد و من بی خبرم رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم گرمی طبعم از آن است که دل سوخته‌ام سرخی رویم از این است که خونین جگرم کار عشق است نماز من اگر کامل نیست آخر آنگاه که در یاد توام در سفرم ای که در آینه هر روز به خود می‌نگری! من از آیینه به دیدار تو شایسته‌ترم عهد بستم که تحمل کنم این دوری را عهد بستم ولی از عهد خودم می‌گذرم مثل ابری شده‌ام دربه درِ شهربه شهر وای از آن دم که به شیراز بیفتد گذرم... پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعرخوانی شاعر انقلابی برای فلسطین "ناگاه بی مقدمه آمد به حرف، سنگ" شعری که تحسین چندین باره ی رهبر معظم انقلاب را بر انگیخت...
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
. نیست در دارالامان خامشی بیم گزند غنچه از واکردن لب خرج گلچین می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قرارداد تا ابد میان ما برقرار باد: چشمهای من به جای دستهای تو من به دست تو آب می دهم تو به چشم من آبرو بده من به چشمهای بی قرار تو قول می‌دهم: ریشه‌های ما به آب شاخه‌های ما به آفتاب می‌رسد ما دوباره سبز می‌شویم! شاعر:زنده‌یاد قیصر امین‌پور
هدایت شده از بارش‌های قلم من
بیا ببین برات نقاب آوردم نقاب خوش رنگ و لعاب اوردم یک چمدون پر از دروغ و نیرنگ عین تو فیلما، عین شهر فرنگ کدوم بهت میاد و هست اندازه ببین کدوم کارتو را میندازه یه روز بزن نقاب باکلاسی هیشکی نفهمه همه جا پلاسی روز دیگه بزن از اون رنگیاش صورتی و قرمز و اون آبیاش نذار کسی بفهمه فازت چیه حال خوش و نقطه‌ی ضعفت چیه مردم این زمونه بعضیاشون فخر و غرور میریزه از نگاشون از اون بالا بهت نگا میکنن با نیش و با کنایه تا میکنن خاطر هر کی که برات عزیزه همون یه جا بد جوری وات میریزه با هر کی عین کف دس صاف باشی هر جوری خواس روت میکنه نقاشی نخوا طرف همیشه باشه راضی به راحتی می‌گیرتت به بازی پشت تمام چهره ها یه دنیاس نقاب بعضی بد و بعضی زیباس بیا خودت باش و نقاب و بردار رو چهره‌‌ات خنده و خوبی بکار دو رویی و منت و رنگ و ریا میبره روشنی رو از تو دلا خدا هوا بنده‌ی خوبو داره برا همه سنگ تموم میذاره بزن به صورتت نقاب پاکی بزن به روش رنگ قشنگ خاکی با همه خاکی و پر از صفا باش هر اندازه پول بدی میخوری آش