eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
32 فایل
راه ارتباط با آبادی شعر: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر بدانی وقتی نیستی چقدر بیهوده ام تلخم خراب و هیچم! اگر بدانی فقط.. هیچ‌وقت نمی‌روی زیبای من؛ حتی به خواب..! @abadiyesher
بی‌لشکريم! حوصلهٔ شرح قصه نيست فرمانبريم، حوصلهٔ شرح قصه نيست با پرچم سفيد به پيکار می‌رويم ما کمتريم! حوصلهٔ شرح قصه نيست فرياد می‌زنند، ببينيد و بشنويد کور و کريم! حوصلهٔ شرح قصه نيست  تکرار نقش کهنهٔ خود در لباس نو بازيگريم! حوصلهٔ شرح قصه نيست آيينه‌ها به ديدن هم خو گرفته‌اند يکديگريم! حوصلهٔ شرح قصه نيست همچون انار خون دل از خويش می‌خوريم غم‌پروريم! حوصلهٔ شرح قصه نيست  آيا به راز گوشهٔ چشم سياه دوست پی می‌بريم؟! حوصلهٔ شرح قصه نيست @abadiyesher
بی‌خانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست ویرانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست می‌خواستیم سر بگذاریم رویِ... آه بی‌شانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست شب تا سپیده‌دم چه غریبانه سوختیم پروانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست افسوس هرکه دمخور ما شد شکستِمان پیمانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست با آن‌کسی‌ که رفت و نشد آشنای دل بیگانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست بی عشق، می‌رویم و فراموش می‌شویم افسانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست شعر مرا ندیده بگیرید و بگذرید... دیوانه‌ایم، حوصلهٔ شرح قصه نیست @abadiyesher
قامتم خم شد، دو چشمم کور، موهایم سپید بدترین بیماریِ تاریخ، تنها بودن است ... @abadiyesher
eitaa_6.5.12(2539).apk
56.73M
🔹 برنامه اندروید ایتا به نسخه 6.5.12 بروزرسانی شد 🔸 امکاناتی که در این نسخه به برنامه افزوده شده در لینک زیر قابل مشاهده است: https://eitaa.com/eitaa/274 🔹 منابع رسمی برای دریافت این نسخه: 1️⃣ کافه بازار 2️⃣ مایکت 3️⃣ وب‌سایت رسمی ایتا
موجے از عطر تو پیچیده و باید که فقط یک نفس سیر... فقط سیر تنفسّ بکنم @abadiyesher
بمانی یا نمانی با دلم،این آخرین بار است... نه عاشق میشوم دیگر،نه دیگر عشق در کار است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@abadiyesher
در بقچه‌ام شکوفه و باران گذاشتم امروز صبح سر به بیابان گذاشتم بی خود به انتظار جنونم نشسته‌ای در راه عقل چند نگهبان گذاشتم گفتی که دوستت ننوشتی نداشتی این حرف کهنه را سر هذیان گذاشتم عمری که سوخت پای دلت قابلی نداشت هر چند من برای تو از جان گذاشتم من مادری فقیرم و فرزند خویش را با درد نان کنار خیابان گذاشتم حرفی که نیست، می‌روم از خانه ات، بیا این هم کلید داخل گلدان گذاشتم   @abadiyesher
در دیاری که تویی، بودنم آن‌جا کافی‌ است آرزوهای دگر غایتِ بی‌انصافی‌ است ‌‌‌‌‌‌‌‌ @abadiyesher
شیشه نزدیک‌تر از سنگ ندارد خویشی ‏هر شکستی که به هرکس برسد ‏از خویش است @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملت ایران دمادم فیض اعظم می‌برند از حریم با صفایت، ای عزیز مصطفی هر که می‌آید بهشتی می‌شود در مشهدت نور دلهایی، امید قلبِ هر شاه و گدا @abadiyesher
خيال روی تو را مي‌برم به خانه خويش چو بُلبلی که برد گل به آشيانه خويش @abadiyesher
در باغ سخن عطر خوش یاس تویی در عشق همیشه خط و مقیاس تویی هر صبح پیام آور لبخند منم گیرنده‌ی پیغام پراحساس تویی @abadiyesher
برگم که هجوم باد را می‌بینم فرجامِ سیاهِ داد را می‌بینم چون کودکِ ناشاد دبستانم که هر روز پیامِ شاد را می‌بینم @abadiyesher
ناله را هرچند می‌خواهم که پنهانی کشم سینه می‌گوید که من تنگ آمدم، فریاد کن @abadiyesher
تو می دانی چه دردی می کشیدم از تبَر بودن؟؟ {تَنت از چوب..اما بابتِ سَر، در به در بودن} گناهش چیست تُنگی، عاشقِ ماهی شود اما... تمامِ عمر، ماهی از وجودش بی خبر بودن؟؟ چه می‌کردی، اگر یک عمر گلدانی شوی اما... تمامِ فکرِ گل از باغ و باران شعله ور بودن؟؟ گمانم شاعر و آئینه همزادند...امّا شعــر... چه می‌شد یک دو خط، از حسِّ جیوه باخبر بودن؟؟ نمی دانم!..نمی دانم که می دانی؟!..ولی حس کن چه حـــالی دارد از نادیده هــم... نادیده‌تر بودن؟! خیالی نیست. "خورشیدی" . بتاب و حکمرانی کن. که عـــادت کرده‌ام خورشید را، بالایِ سَر بودن هوا خوب است! من خوبم! و اینجا آسمان آبی است! نگو دیوانه ام‌! سخت است دردِ کور و کــر بودن. @abadiyesher
کاش این همه سرسخت نبودی با من جای همه هست در دلت الا من! چه ساده گذشتی از دلم؛ بی‌انصاف! با شورش قلبم چه کنم حالا من؟ @abadiyesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یوم الله و به همه دانش‌آموزای عزیز مبارک... 🌱🌼 @KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
تو چه دانے ڪه پسِ هر نگهِ ساده ے من.. چه جنونے چه نیازی،چه غمے ست؟ @abadiyesher
گنجشک کوچکی شده‌ام در پناه تو خو کرده‌ام به سایهٔ چشم سیاه تو ای کاش در مسیر رسیدن به خانه‌ات باشد درخت کوچک من تکیه‌گاه تو‌ برعکس من، در آینه بوسیده‌ای مرا این بود عاشقانه‌ترین اشتباه تو خاری به چشم من شده زیبایی‌ات؛ ولی این‌ها فدای یک سر سوزن نگاه تو تنگ غروب پلک زدی، آفتاب رفت زل می‌زنم به پنجرهٔ پابه‌ماه تو @abadiyesher
کجام شبیه امام‌زاده است که فقط وقتی مشکل دارید پیداتون میشه؟! @abadiyesher