📚 ابرفقه شب قدر؛ شب قدر ولایی یا اوبامایی
◻️ واژهکاوی شب
«شب» از ریشه شَفتن و به معنای بهمپیوستن است و پوشیدگی و آرامش را (سُباتاً) در پیدارد. گَلَه، به سبب پیوند، «شب» نام دارد و «شَبان» هم یعنی گلهبان. خود واژه گله نیز از «گَفتن» و به معنای «گَلهم» بودن است؛ مانند: «گلآویز». شفتن، خویشِ چفتن (چفت شدن) است و «چَپان» نیز یعنی شبان. چوپان نیز از چوفتن (بهم پیوستگی بیشینه) است: چوب، چوپ و چوپان. (بنگر: ابرفقه زبان فارسی). شب را چون هر کسی به جای خود بر میپیوندد و آرام میگیرد، شب گویند.
◻️ابرفقه شب قدر
ابرفقه یعنی بررسی چیزها در پردازه امیرالمؤمنین (ع): «العُقولُ أَئمّةُ الأفکارِ و الأفکارُ أئمّةُ القلوبِ و القُلوبُ أئمّةُ الحواسِّ و الحواسُّ أئمّةُ الأَعضاء» کراجکی، کنز، ۱: ۲۰۰. خردها امامان فکرهایند، فکرها امامان دلها، دلها امامان حسها و حسها امامان عضوها. لایه عقل جامعه، همان ولیّامر است که ارزش حیاتی و سرنوشت ساز دارد.
آ. «شب عضوی»: برآمده از جایگاه زمین و خورشید است و تن ما در آن جا به «آرامش و سُباتاً» برمیگردد. کانون شب قدر عضوی، سرزمینی است که ولیّامر در آن است: «و إمامُ الأرضِ أَرضٌ تَسکُنُها الشّیعة». کافی، ۱۵: ۴۹۰
ب. «شب حسی»: حسّهای همبسته و درهمشبَ+کَه شده، که بر گرد ولیّامر، به آرامش میرسند. «حس» یعنی شبکه ارتباطی و انتقالی؛ مانند شبکه عصب و رگهای تن.
ج. «شب قلبی»: دلهای همبسته و درهمشفیره، که برای پروانگی بر گرد ولیّ امر به آرامش میرسند.
د. «شب فکری»: فکرهای همبسته و در همشبیده، که در چارچوب رهنمود ولیّ امر به قرار میرسند.
ه. «شب عقلی»: عقلهای همبسته و درهمچپیده، که در گرانش عقل ولیّامر، به آرامش میرسند.
◻️ شبهای دُژقدر
اگر هر یک از لایههای شب قدر بر محور امام همبسته شوند و پیوند مامومی با لایه بالای خود درست کنند، به «شب قدر» تعقلی میرسیم. لایه حیاتی شب قدر، شب قدر عقلی است و کمترین ارزش برای شب قدر عضوی است؛ یعنی شببیداری نپیوسته با لایه عقل نظام (رهبری).
آ. شب دُژقدر عضوی: شببیداری برای گناهان عضوی (مانند دزدی مال)
ب. شبه دُژقدر حسی: در پیوند نبودن حس، با ولیّ امر و شبکه ارتباطی حزبالله؛ بلکه در شبکه ارتباطی مخالفان ولیّامر بودن. اکنون کانون چفت شدن و شب قدر مردم در لایه حس، زاکربرگ و #صهیونیزم است؛ نه امام خامنهای و ولایت الهی!
ج. شب دُژقدر قلبی: در پیوند نبودن دل، با مهر و کین ولیّامر و حزبالله؛ بلکه هممهر و کین بودن با مخالفان ولیّامر!
د. شب دُژقدر فکری: در پیوند نبودن فکر، با رهنمودهای ولیّ امر؛ بلکه هماهنگی فکری و محاسباتی با دشمن. بیچار آن مسئول مجلس، دولت و قوه قضا و برخی نهادهای ارزشی، که در مسأله «حیاتی» فضای مجازی، دچار گسست از چفت و چار«چوب» رهنمودهای ولیّ امر و «چپ»یدن در چارچوب محاسباتی زاکربرگ و لغزشهای #فیروزآبادی شدهاند! وای بر این شب دُژقدر طاغوتی!
ه. شب دُژقدر عقلی: در پیوند نبودن با ولیّامر که نشانه آن، بر زمین گذاشتن حکم مکرَّر و مصرَّح و مؤکّد اوست که خدا فرموده است از آن اطاعت کنید: «العقلُ ما عُبِدَ بهِ الرحمن». اگر ما عقل داشته باشیم، با ولیّامر که عقل برین است، سنخیّت خواهیم داشت و «السابقین الی ارادته» خواهیم شد و حتی نیاز به حکم هم نخواهد بود؛ چه رسد به حکم مکرر و مصرح و مؤکد. عقل ما یک مرگش شده است که فرمان ۱۰ بندی #اوباما در کشور ایران اجرایی شده و دولت و مجلس و قوه قضائی انقلابی حکم رهبری را در یک مسأله حیاتی به سرانجام نمیرسانند.
◻️ شب قدر یا مرز شرک
این است سخن امام صادق (ع) که هرگاه ولیّامر به فرمان ما دستوری بدهد (فإذا حَکَمَ بحکمنا) و مجلس، دولت یا قوه قضائیه و دیگرانی که باید مطالبه کنند، آن را نپذیرد (فلَم یَقبَله) همانا فرمان خدا را استخفاف کرده است و این کار رد کردن خاندان پیغمبر است و ردکننده آنان، ردکننده خداست و این، در مرز شرک است! کافی، ۱: ۱۶۹. گاهی به مرز #شرک نزدیکیم!
👈 آقایان مسئول و آقایان اثرگذار! زمان درازی است که حکم ولیّ امر درباره اولویت کلیدی سلب سلطه دشمن بر فضای مجازی (این غیر از راه اندازی شبکه ملی اطلاعات است) را زیر پای صهیونیزم رسانهای رها کردهاید! #شرم!
🔥دست از سکوت و سخن بگووبگذر بردارید! وگرنه حزبالله پوست میاندازد!
◻️یدالله یا قلم شیطان؟
بجای اینکه یدالله و قلم خدا بشوید و در این شب قدر، شکوه را برای ایران و یاران امام زمان بنویسید، شدهاید بخشی از #جنود_جهل که مقدرات اوباما و زاکربرگ را بر کشور امام زمان مینویسید! ای ننگ بر این کردار شیطانی!
🔥 در این شبهای #ابنملجمیِ برخی مسئولین، هر لحظه شمشیری هدایتکُش بر فرق فرزندان امیرالمومنین فرود میآید؛ که کشور را حقیقتاً قتلگاه کرده است: «تَهدّمَت والله ارکان الهُدَی»
🕋 یاعلی تسلیت!