eitaa logo
ابرفقه
1.4هزار دنبال‌کننده
454 عکس
407 ویدیو
19 فایل
امیرالمؤمنین (ع): عقل‌ها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلب‌ها، قلبها امامان حس‌ها و حسها امامان عضوها العقولُ أئمةُ الأفکار والأفکار أئمة القلوب والقلوب أئمة الحواسّ والحواسّ أئمة الأعضاء. کراجکی، کنز، ۱: ۲۰۰ کتاب ابرفقه: https://24on.ir/g/21
مشاهده در ایتا
دانلود
خط سرخ مرجعیت یا مرجعیت خط قرمز ۱۲ 🌻 ابرمقایسه میان حسین فهمیده و آخوند خراسانی 1️⃣ امیرالمؤمنین ع فرموده اند: عقلها امامان فکرها هستند، فکرها امامان قلبها، قلبها امامان حس ها و حس ها امامان عضوها هستند. لذا یعنی: عقل تصمیم بر کار درستی بگیرد، فکر، ابعاد آن کار را بررسی کند، قلب برای آن انگیزه فراهم کند، حس انگیزه را به عضو برساند و عضو آن را انجام دهد. 2️⃣ عقل ارزش دارد (الانسان بعقله) و ثواب هر کسی نیز، بنابر ارزش عقل وی است. (ان الثواب علی قدر العقول) و از دست دادن عقل، به معنای از دست دادن حیات است: فقد العقل فقد الحیاة و لا یُقاس الا بالاموات. ❇️ راه انتقال حیات عقل به سایر لایه ها، امام پذیری () است و سبب «بهینگی و مفید بودن فعالیت و رشد هر لایه» می شود. لذا اگر کسی ولیِ امر را قبول نداشته باشد، دچار فقدان حیات می شود و اگر ایتمام (امامت پذیری) انجام نشود، ظرفیتهای لایه ای که ماموم است (مثلا لایه فکر)، رشد مفید نمی کند. ❇️ عقل جامعه (امام) نیز ارزش حیاتی دارد و اگر کسی بدون امام باشد، مرگ و زندگی اش جاهلی است: «میتةً جاهلیةً» 3️⃣ یعنی مقایسه بر پایه این «پردازه حیاتی» که مبنای «ابرفقه» می باشد. ابرمقایسه فرد را در یک مقایسه کلی، از نظر میزان ارزش حیاتی می سنجد و در بررسی جزئی تر، لایه های شخصیت حسین فهمیده و آخوند خراسانی را (در این جا لایه فکری) مقایسه می کند. 🌻در ابرمقایسه نخست به سراغ ارزش سنجی عقلی می رویم: آ.📚 مقایسه عقلی حسین فهیمده و امثال آخوند خراسانی 👈یک. بالاترین مقام جامعه، مقام ولیّ امر است که عقل، تعقل، جوهره وجود و کمال وی، در بالاترین رتبه است و حیاتمندی افراد جامعه نیز به اطاعت از وی است؛ از جمله حیاتمندی مرجع تقلید. 📚از نظر ، ولیّ امر باید هر آنچه به امامت کردن در آن شرایط مرتبط است را بداند. پس کمال لایه فکر برای امام جامعه، به معنای فقیه بودن وی در حوزه های گوناگون دین نیست. 👈دو. مقام مأمومین جامعه بر اساس میزان اطاعت از امام جامعه است و اساساً کسی که مطیع امام جامعه و ولیّ امر زمان خود نباشد، اگر این عدم اطاعت، ناشی از استضعاف فکری نباشد، به سبب جهالت در جوهره است (میتةً جاهلیةً). 🌻بی تردید حسین فهمیده مطیع ولیّ امر زمان و دارای هویتی حیاتی () است ورشد بهینه به سبب امامت پذیری () است. 💠اما ظواهر بر آن است که آخوند خراسانی مطیع ولیّ امر نبود؛ بلکه خود را ولیّ امر می پنداشت که انشاءالله از سر استضعاف بوده است؛ چون: «لَا عَقْلَ لِمَنْ يَتَجَاوَزُ حَدَّهُ وَ قَدْرَهُ» لیثی، علی، عیون الحکم: 538. 📛اگر آخوند خراسانی مطیع ولیّ امر زمان خود نبوده است، می توان گفت که یا جاهل قاصر (مستضعف ) بوده است یا جاهل مقصر (مستضعف ) ان شاء الله که چنین نبوده است. 🌻به هر روی، بر طبق ابرفقه، اگر کفن پوشان ورامینیِ شهید انقلاب، مطیع ولیّ امر بوده اند، مقامشان بیش از کسی است که مطیع ولیّ امر نبوده است و فرضاً فقیه یا حتی مثلا عارف بوده است ب.📚 مقایسه فکری بین حسین فهیمده و امثال آخوند 👈یک. باید دانست که برتری فکری، به معنای برتری در مقام نیست؛ 👈دو. این که کسی که فکرش عقلی نیست فکرش اولا مرده است و ثانیاً مفید یا بهینه نیست؛ 4️⃣ اگر آخوند خراسانی فکرش تابع جهتگیری و ضوابط ولیّ امر زمانش نبوده است، از فکر حسین فهمیده که در جهت ولیّ امر زمانش بوده است، با ارزش تر نیست. دقت شود که تلاش فکری حسین فهمیده به انتخاب شهادت در اطاعت از ولیٌ امر انجامید و تلاش فکری آخوند خراسانی به صدور حکم بر ضد مخالفان مشروطه کذایی بود؛ مخالفینی که موضع شان، موضع جبهه حق بوده است. اگر آخوند خراسانی از این فکریات بازگشته است، مساله فرق می کند. 5️⃣ اگر آخوند خراسانی ولیّ امر نبوده است، تنها می توانسته است فقیه باشد و اگر فقیه بوده باشد، باید مطیع عقل می بود (مطیعا لامر مولاه) و اگر مطیع ولیّ امر نبوده است باید دید که به راستی ایشان به چه میزان از فکریات زنده و مفید می توانسته است برسد. 6️⃣ اکنون می پرسیم که اگر حوزه ، حوزه باشد؛ یعنی با اطاعت از ولیّ امر، زنده باشد، آیا می تواند در فکریات، (آن هم در حد سنجش مجتهد بودن یا نبودن افراد) به هویت فکری و کتابی تکیه داد که در حیاتمندی آن کتاب و حیاتمندی فکری نویسنده آن باید بررسی بیشتری کرد؟ ♻️ کفایه برای آخوند خراسانی شدن کافی است یا برای شیخ فضل الله شدن؟ یا کفایه هیچ کمک خاصی برای شکل گیری شخصیت شیخ فضل الله ها ندارد 🌻؛ در اطاعت از ولیّ امر، زنده و برازنده ظهور باشیم؛ تا باشیم! چون هستند کسانی که نیستند. 👈 از و پیروزی اسلام 👈 تا در مشروطه و شکست اسلام!