💡چه کسی به جنگ زده های ایرانی کمک می کند؟
✍️مهدی افراز
🔹چهارشنبه، صبح، بعد از عملیات وعده صادق ۲، جمعی از معلمان در مدرسه دخترانه متوسطه دوم در منطقه پردیسان قم تصمیم می گیرند برای بزرگداشت و برگزاری جشن، با خرج خودشان میان ۴۰۰ نفر دانش آموز مدرسه شیرینی پخش کنند. شیرینی ها پخش می شود ولی ده ها دانش آموز در حرکتی نمادین شیرینی های خودشان را به سطل زباله می ریزند، با این استدلال که؛ "شیرینی جنگ که خوردن ندارد"...
🔸ذهن جامعه ایران سخت ترین هسته دفاعی و مرکزی ترین رینگ پدافندی از جریان مقاومت در جهان است. اقتدار جمهوری اسلامی نه بر موشک و پهباد که بر ایمان عمومی ایرانیان است. از این موشک ها و پهبادها همه دارند اما آن چه ندارند اراده عمومی است. خیلی سال است که این اراده آماج هجمه های ادراکی است و حتما محصول این جنگ شناختی در زمان خودش به میدان کشانده خواهد شد. فردای اولین حمله نظامی اسرائیل مشخص خواهد شد که ذهن ایران تا چه میزان جنگ زده است.
🔹ذهن ایران دهه هاست به واسطه ارائه حرفی متفاوت برای بشریت و محقق نمودن بخش های مهمی از این گفتار در عرصه زندگی، متحمل این ضربات شده است. مردم ما در تداوم این حرکت امروز با وضعیت پیچیده ای مواجه شده اند، این پیچیدگی شدیداً به اقتضائات دوران مقاومت مرتبط است. پی گرفتن یک مسیر متفاوت از خواست قدرت ها و عدم پذیرش اراده آن ها ما را با چالش های درونی و بیرونی متعددی مواجه ساخته که موجب شده است بخش هایی از جامعه نسبت به ادامه این مسیر دچار تردیدهایی شوند. این تردید لزوماً به حساب و کتاب های سودجویانه و هزینه و فایده های منفعت طلبانه مربوط نیست و بخش مهمی از این تردیدها متوجه احساس هویت و حقانیت نسبت به مسیری است که در پیش گرفته ایم.
🔸منشأ اصلی این تردیدها، احساس بیگانگی با هویت مقاومت می باشد. در شرایطی که جامعه ایران شدیدا در حال مقاومت است اما به جهت درگیر شدن با این چالش تا حدودی احساسات خودآگاهانه خود نسبت به وضعیت مقاومت را از دست داده است. جامعه ایران به دلیل تحمل فشارها در رنج است اما این رنج خود را به امری مقدس به نام مقاومت ارجاع نمی دهد و به همین دلیل از این در رنج بودن، احساس پیشرفت و امید ندارد.
🔹مهم ترین عامل در پدید آمدن این وضعیت به نهاد ادراک ساز در موضوع مقاومت بازمی گردد، یکی از برداشتهای ذهنی که در راستای اقدامات این نهاد در ذهنیت مردم ایران تهنشین شده این است که «مقاومت یک ایدهی حاکمیتی و سیاسی است و با زندگی روزمرهی ما بینسبت است». جامعه امروزِ ایران، وقتی کلمهی «مقاومت» را میشنود، عباراتی مانندِ «محور مقاومت»، «جبههی مقاومت»، «نیروهای مقاومت» و «مقاومت فلسطین و لبنان و ...» در ذهنیتش پدیدار میشود. در این برداشت، جمهوری اسلامی ایران در راستای اهداف سیاسی خود، دارد از گروههایی که به عنوان مقاومت شناخته میشوند، حمایت میکند. این برداشت سیاسی ـ نظامی و جغرافیایی از مفهوم مقاومت، برداشت غلطی نیست، امّا با عمق معنایی مقاومت فاصله دارد.
🔸میتوان ادّعا کرد مفهوم مقاومت در ذهنیت جامعهی ایران ـ حتّی جامعهی متدیّن ـ بسط و تفصیل درستی نیافته است. القای برداشتهای نارسا و ناقص از مفهوم مقاومت موجب شده است جامعه میان زندگی روزمرهشان با الگوی مقاومت، احساس تعارض داشته باشد. بعضاً اینگونه برداشت میشود که تصمیم حاکمیت مبتنی بر دنبال کردن ایدهی مقاومت در منطقه، یا اساساً بینسبت با زندگی آحاد جامعه است، و یا اینکه زندگی روزمره مردم ایران را دچار چالش کرده است.
🔹بخشی از جامعهی ایران، در حال حاضر ایدهی مقاومت را یک سخن انفعالی میانگارد که طرحی رو به جلو برای راهبریِ حیات اجتماعی ندارد. اینکه چگونه مقاومت، در جهانِ بازاریشدهی کنونی، ایدهای فعال و پیشبرنده برای حیات اجتماعی است، هنوز تبیین درخوری نیافته است. جامعهی ایرانی جمهوری اسلامی را در مقایسه با مسیر توسعهای که سایر کشورهای اسلامی در حال پیمودن هستند، بازخوانی میکند، ولی در این بازخوانی، تصویر روشنی از آینده مسیری که جمهوری اسلامی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ در حال پیگیری است را ندارد.
🔸در این شرایط، هنوز هم بسیاری از افراد و جریانات که به دنبال حمایت از جبهه مقاومت می باشند، احساس تعلقی برای پرداختن به عرصه ادراکی ایرانیان ندارند و در تمنای اعزام به جبهه های لبنان هستند. ضمن پاسداشت این انگیزه مبارک اما باید توجه داشت که امروز مبناییترین حمایت از جریان مقاومت، رسیدگی به تصویر ذهنی ایرانیان از ایده مقاومت و کمک به جنگ زدگان ایرانی در حوزه افکار عمومی است.
https://eitaa.com/afrazmahdi
الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ
گام دوم انقلاب؛ حکمرانی فرهنگی یا حکمرانی فرهنگ:
✍️ عباس حیدری پور
1️⃣ از 2️⃣
در قیاس با آن تلقی که درباره تفاوت مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی مطرح شد و اولی را به ارتقاء و بهبود و بازآرایی خود عرصه فرهنگ به عنوان یکی از عرصههای اجتماعی دانستهاند و دومی را بازطراحی سایر عرصههای اجتماعی با رویکرد و نگرش فرهنگبنیان معرفی کردهاند، میتوان این دو تلقی را هم درباره حکمرانی نیز به میان آورد.
حکمرانی فرهنگ یعنی حکمرانی در عرصه فرهنگ و حکمرانی فرهنگی یعنی آن حکمرانی که در عموم عرصههای اجتماعی که با نگاه و رویکرد و اهداف فرهنگبنیان شکل میگیرد.
وقتی بر حکمرانی فرهنگ تأکید میشود درواقع یا به عدم تمرکز حکمرانی در حوزه فرهنگ نگاه انتقادی داریم یا حکمرانی در آن عرصه را نامنسجم یا نادرست میدانیم، اما وقتی از حکمرانی فرهنگی سخن گفته میشود دیگر مسئله بهبود حکمرانی در یکی از عرصهها(فرهنگ) مطرح نیست بلکه طرح یک راهبرد و رویکرد خاص برای ارتقاء کل پدیده حکمرانی در همه عرصهها با تکیه بر فرهنگ مطرح است.
پرسش آن است که با نظرداشت حکم انتصاب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در دورهای که از سال 1400 تاکنون شکل گرفته است، از نگاه رهبر انقلاب، کدام در اولویت است یا دستکم در دوره جدید حرکت انقلاب اسلامی کدام باید در نقطه تمرکز و اهتمام قرار بگیرد، بهویژه که ایشان در سطر اول حکم خویش از شروع دومین چهلواره انقلاب اسلامی(گام دوم انقلاب) سخن آغاز کردهاند؛ گویی این گام دوم و چهله دوم اقتضائات و ظرفیتها و نیازهایی دارد که باید در حرکت جدید به نوعی جایگشت و جایگزینی رخ دهد.
در اینکه ما در حکمرانی فرهنگ نقص داریم تردیدی نیست ولی در اینکه خود انقلاب اسلامی یک پدیده بهجد فرهنگی است و درنتیجه اصلاح و سامان آن در همه وجوه وابسته به ورودهای فرهنگبنیان است نیز تردیدی نیست. اما نظر رهبر انقلاب برای این گام دوم چیست؟
شاید خطاب این حکم به شورای عالی انقلاب فرهنگی که بهحسب تاریخ و تبار عمدتاً به عرصه فرهنگ و آنچه بدان مرتبط است مانند آموزش عالی و علم و حتی فرهنگ عمومی پرداخته، شاهدی بر هدفگرفتن بهبود حکمرانی فرهنگ باشد، اما متن چیزهای دیگری هم میگوید: «ورود در دومین چهلوارهی انقلاب اسلامی...نگاهی نو، آسیبشناسانه و روزآمدساز، به مجموعهای از زیرساختهای تمدنی را ضروری میسازد. در رأس این مجموعه، مقولۀ فرهنگ است. فرهنگ، جهتدهندۀ همۀ اقدامهای اساسی و زیربنائی جوامع بشری و شتابدهنده یا کُندکنندۀ آن است.»؛ در این بیان از فرهنگ بهمثابه زیرساخت تمدنی یاد شده است. البته این میزان کافی نیست. زیرا اثرگذاری بخش فرهنگ بر سایر عرصهها امری مسلم است و بهبود عرصه فرهنگ برای بهبود آن عرصههای دیگر هم میتواند همان وزن حکمرانی فرهنگ را داشته باشد نه بیشتر.
اما بند دوم حکم از این هم جلوتر میرود: «این رویکرد در مقطع کنونی، عمدتاً ناظر به ارتقاء نگاه و احساس مسئولیت متصدیان فرهنگی و نخبگان و فعالان عرصههای گوناگون کشور به مقولهی فرهنگ و پدیدآمدن این باور عمیق است که فرهنگسازی در هریک از اجزاء تمدّنی جامعه، برترین وسیلهی پیشرفت و موفقیت آن و بینیازکننده از ابزارهای الزامآور و تحکّمی است.»؛ در اینجا چون از فرهنگسازی در هریک از اجزای تمدنی جامعه بهمثابه یک وسیله برتر و راهوار و رفعکننده نیاز به ساختهای سختتری چون الزامات قانونی و عرفی و مانند آن سخن گفته شده است؛ میتوان گفت: آنچه مطلوب نهایی رهبری در این سیاق بوده، عبارت است از بهبود حکمرانی فرهنگبنیان زیرا معنای تعلیل ایشان این است که با فرهنگسازی در عرصههای غیرفرهنگی مزایایی وجود دارد که با سایر ورودها و گونههای حکمرانی به دست نمیآید. به علاوه بنابر آنچه در بند اول آوردهاند که وقتی در چهله دوم هستیم، باید در حال پیگرفت تمدن اسلامی باشیم و برای آن باید به زیرساختها توجه کنیم و بدینمنظور باید نقش محوری فرهنگ را در تسریع و کندکردن حرکت تمدنی سایر عرصهها را جدی بگیریم، خود حکایت از این دارد که پرداختن به فرهنگ را نه از باب اینکه عرصهای از عرصههای اجتماعی است بلکه از این باب که زیرساختهای تمدنی را راهبری میکند، نیاز داریم.
...ادامه⏬
@abbas_heidaripour
گام دوم انقلاب؛ حکمرانی فرهنگی یا حکمرانی فرهنگ:
✍️ عباس حیدری پور
2️⃣ از 2️⃣
اما در بند سوم حکم و گویی در عرض مطلب بند دوم، به حکمرانی فرهنگ بازگشت داده شده است زیرا مستقیم از خود فرهنگ و نیز مصونسازی فرهنگ عمومی در قبال هجوم فرهنگی و رسانهای دشمنان سخن رفته است: «شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در همۀ بخشهای گستردۀ آن، نیازمند نظم و محتوای انقلابی است. این یگانه وسیلۀ مصونسازی فرهنگ عمومی کشور در برابر هجوم فرهنگی و رسانهای برنامهریزی شدۀ بیگانگان بدخواه است.»
در بخش چهارم نیز با یادآوری مأموریت تاریخی و فلسفۀ وجودی این شورا در ساماندهی فرهنگ و دانش و هدایت دستگاههای مرتبط با این دو دسته در قامت یک قرارگاه فرهنگی، درواقع همان سیاق بند سوم یعنی حکمرانی فرهنگ ادامه یافته است. گرچه از عنوان «قرارگاه فرهنگی» استفاده شده، اما این عنوان در سیاقی است که عرصه فرهنگ و نیز دانش در عرض سایر عرصهها طرح و بحث شده است و لذا باید گفت در این فقره از خود عنوان قرارگاه فرهنگی چیزی بیش از حکمرانی فرهنگ قابل استفاده نیست.
در مجموع میتوان گفت:
۱) مطلوب رهبر انقلاب شکلگیری یک حکمرانی فرهنگی به عنوان سطحی بالا و کارآمد و مؤثر و با کمترین هزینه و بیشترین فایده در امر حکمرانی است. همان حکمرانی که برای اداره تمام عرصههای غیرفرهنگی نیز از فرهنگسازی در آن عرصه به عنوان جزیی از اجزای متکثر تمدنی بهره برده میشود و در گام دوم باید دستکم مقدمات آن را فراهم ساخت.
۲) رسیدن به این مطلوب مقدماتی نیاز دارد و از همه مقدمات مهمتر، جدی گرفتن خود فرهنگ و توانایی آن در ساختدادن است؛ و این یعنی ارتقاء فرهنگباوری که البته امری در ناحیه حکمرانی فرهنگ و معطوف به حکمرانی فرهنگی است.
۳) حکمرانی فرهنگ هم علیرغم کوچکتر بودن سعه و دایره با نارساییهای جدی مواجه است و امثال شورای عالی انقلاب فرهنگی باید آن را بسیار مهم بدانند و خود را در سطح یک قرارگاه فرهنگی برای اعمال این حکمرانی باور کنند و لوازمش را تعقیب کنند و ظاهرترین نارساییهای اکنون را که هجوم فرهنگی و رسانهای دشمنان به حیطه فرهنگ عمومی و نگاه و تلقی عموم و آحاد جامعه است را بهجد دنبال نمایند.
✅ازاینرو میتوان گفت در چهله دوم شورای عالی انقلاب فرهنگی دو مأموریت دارد:
اول- برکشیدن شورا در قامت یک قرارگاه فرهنگی برای مقابله با هجوم فرهنگی و رسانهای دشمنان به عرصه فرهنگ و تلقی عمومی جامعه ما.(بهطور خلاصه مقابله با هجوم فرهنگی-رسانهای دشمن)
دوم- تمرکز بر محوریت فرهنگ و برکشیدن این اهمیت در ذهن و ضمیر و فهم مسؤلان و نخبگان و مردم و البته معطوف به بحث فرهنگسازی ناظر به پیشبرد سایر عرصههای تمدنی.(بهطور خلاصه تمهید حکمرانی فرهنگی)
▪️
@abbas_heidaripour
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
May 11
✍️❓نمیدانم این متن به قلم کیست، اما نکته معرفتی بسیار دقیقی دارد:
❌ آن چوبی که سنوار در لحظه آخر پرت کرد، مبتنی بر نظام صدق و جهد است. یوسف وقتی در اتاق زلیخا گیر افتاد، صادقانه نمیخواست مرتکب گناه شود اما این صدق کافی نیست و باید جهد (تلاش پیوسته خالصانه) هم انجام میداد. یوسف به سمت در بسته حرکت کرد؛ دری که میداند قفل است اما تا دم در رفتن تمام تلاشی بود که یوسف میتوانست انجام دهد. یحیی سنوار که یک عمر صادقانه با اسرائیل مبارزه کرده هم در لحظات آخر وقتی پاهایش از کار افتاده و یک دست او تقریبا قطع شده است، تمام جهدی که میتواند بکند انداختن چوب به سمت پهپاد اسرائیلی است. این وعده خداست که در نتیجه صدق و جهد پیروزی حاصل میشود. پیروزیها را به پیروزی ظاهر اگر تقلیل بدهیم، یوسف هم بعد از ماجرای اتاق به زندان افتاد، یحیی هم کشته شد اما پیروزی اصلی، بزودی از راه میرسد همانطور که برای یوسف از راه رسید.
یحیی آمده که بماند
🔻تاریخ، نقطه نیست و در یک حادثه متوقف نمی ماند، روند است. فراز و فرود و انحطاط دارد، اما در تلاطم حوادث، رها نیست.
🔹یحیی سنوار فرمانده دلاور حماس، تا کنون به روایت صهیونیست ها چند بار کشته شده. او دیروز در حالی که نه بیرون غزه بود و نه در تونل های زیر زمینی، رودرو با نظامیان صهیونیست تا مرز شهادت جنگید.
🔻چرا باید مادری فلسطینی، نام یحیی -پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل- را روی فرزندش بگذارد؟ مگر یحیای پیامبر تمام نشد؛ آیا سر او را نبریدند و به آن زن فاجره و فاحشه هدیه نبردند؟!
🔹حضرت یحیی (ع) پیامبر و پیامبر زاده است. همسر حضرت زکریا (ع) نازا بود و حضرت در سن کهنسالی، امیدی به صاحب فرزند شدن نداشت: «وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ. و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند: پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندي به من عطا كن)».
🔻دعای زکریا اجابت شد و بشارت ولادت فرزند از جانب خداوند آمد، با نامی برگزیده در ملکوت: "اَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ. خداوند تو را به يحيى بشارت مىدهد؛ كه كلمه خدا (مسيح) را تصديق مىكند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهاى سركش بركنار، و پيامبرى از صالحان است».
🔹چنان باورنکردنی بود که حضرت زکریا را به شگفتی انداخت: «قالَ رَبِّ اَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَاَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ. گفت: پروردگارا! چگونه ممكن است پسرى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده، و همسرم نازا است؟! فرمود: خداوند این چنین، هر كارى را بخواهد انجام مىدهد.».
🔻نام یحیی، از ملکوت آمده، با این تقدیر محتوم که راهبر باشد؛ ولو آن که سر او بریده شود. از امام سجاد (ع) روایت شده: «ما در سفر کربلا همراه امام حسین (ع) بیرون آمدیم، امام در هر منزلی که نزول میفرمود، و یا از آن کوچ میکرد، از یحیی (ع) و شهامت او یاد میکرد و میفرمود:
🔹«إنَّ مِن هَوانِ الدنيا على اللّه تعالى أنَّ رَأسَ يحيى بنِ زكريّا اُهدِيَ إلى بَغِيٍّ مِن بَغايا بني إسرائيلَ. از پستی و بیارزشی دنیا نزد خداوند همین بس که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه به سوی فرد ستمگر و بیعفتی از ستمگران و بیعفتهای بنیاسرائیل هدیه بردند».
🔻یحیی یعنی زنده کننده و زندگی بخش. چرا باید مادری فلسطینی نام یحیی را روی فرزند خود بگذارد؟ و فرزند چرا باید شیفته علی بن ابیطالب (ع) و حسین بن علی (ع) شود؟
🔹مگر نه اینکه امویان و بنی عباس، تمام قساوت و فریب و تحریف را به کار بستند تا از امامان جانشین پیامبر (ص)، نه جسم و جانی باقی بماند و نه نام و نشانی؟!
🔻زمام تاریخ پر تلاطم بشر، دست کیست که پس از ۱۴ قرن، فرماندهانی در تراز یحیی سنوار در فلسطین -آنجا که آوردگاه مصاف جبهه حق با جبهه شیطان است- پدیدار می شود و او با صدای رسا، مقتدای خود را امیر مومنان و امام حسین (علیهما السلام) معرفی می کند؟
🔹مگر در جهان اسلام نگفته بودند (نعوذ بالله) حسین بن علی خارجی (خروج کننده) بود و یزید، خلیفه مسلمین، که حسین را کُشت؟! حقیقت منکوب شده از کجا به یحیی سنوار رسید، هر چه گواراتر در جان وی نشست، و از او، فرماندهی نستوه ساخت؟!
🔻روزنامه وال استریت ژورنال، از پیامها و نامههای یحیی سنوار در غزه به رهبران حماس برای خبر داده و نوشته است: "در کل پیغامها ایستادگی و ایمان موج میزند. در بخشی از نامه یحیی سنوار آمده است: «باید در مسیری که شروع کردهایم پیش برویم .. یا بگذار کربلای جدیدی رخ دهد».
🔹سنوار نه یک بار بلکه بارها با ادبیات مختلف، دم از کربلا زده و گفته بود: "سازش و مذاکره در کار نیست، یا پیروز می شویم یا کربلا رخ می دهد؛ والسلام".
🔻باید پا را از افق محدود مادیت فراتر گذاشت و تامل کرد: مُراد خداوند از معجزه ولادت و شهادت یحیی چه بوده است؟ چرا یحیی را در کهنسالی زکریا به او هدیه کرد اما در همان حال، شهادتی آن چنان مظلومانه و متاثر کننده را برای حضرت یحیی مقدر فرمود؟
🔹چرا امام حسین (ع) بارها از یحیای پیامبر یاد کرد؟ چگونه نام یحیی را بر فرزند فلسطینی گذاشتند و او با سر و جان، پیرو پاکباخته و نستوه حضرت سید الشهدا (ع شد؟!
🔻یحیی مردنی نیست، آمده تا بماند و در جهنم سوزان مادی، نجات دهنده باشد. یحیی، بشارت عیسی را با خود داشت و مسیح، بشارت پیامبر آخر الزمان را. سرنوشت دنیا بر این قرار گرفته که مسیح (ع) در رکاب منجی قائم (عج) بیاید؛ با سپاهی از شهیدان. نه، شهید نمی میرد، زندگی می سازد.
💢 روزنامه کیهان
@IMANI_mohammad
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مادری کردن در کودکی؛ کودک آواره اهل غزه که خواهر مجروحش را بغل کرده و به بیمارستان میبرد😭
🔴نشر حداکثری
#رصدخانه👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2900099371Ce9f18e7e34
⚡️به بهانه انتشار ترجمه ای فاخر از «شروط النهضه» مالک بن النبی [مشهور به ابن خلدون معاصر]
💥 شروط النهضه؛ پر ارجاع ترین و تاثیرگذارترین کتاب جهان اسلام
✍ به قلم: سید علی بطحائی
📚 بالاخره بعد از گذشت ۷۶ سال از انتشار کتاب سترگ «شروط النهضه» به زبان فرانسوی و ۶۴ سال از انتشار آن به زبان عربی، مخاطبان فارسی زبان برای نخستین بار در آبانماه ۱۴۰۳ کتاب مشهور مالک بن النبی الجزایری را با ترجمه انتقادی دکتر محمد سلطانیه استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی را روی پیشخوان کتابفروشی ها خواهند دید.
📚 مالک بن النبی (متوفی ۱۳۹۳ق؛ ۱۳۵۲خورشیدی) که به گفته بسیاری پس از ابن خلدون (م۸۰۸ ق) منقح ترین اندیشه های تمدنی و ساختارمندترین متدولوژی مواجه با غرب را دارد و توجه به نسخه های او به عنوان یک روشنفکر اصیل و دغدغه مند، بخشی از خلاء عقب ماندگی جهان اسلام از غرب را جبران خواهد کرد. به همین مناسبت در یادداشت پیش رو به نکاتی در مورد این اثر و توجه به آرای مالک بن النبی و ضرورت به روز رسانی اندیشه های او خواهیم پرداخت.
1⃣ یکم: مالک بن النبی روشنفکر الجزایری، دقیقا در بهترین زمان تاریخ اروپا این کتاب را نوشته است. از منظر «تاریخ نگاران اندیشه اروپا» مثل آیزیا برلین ایتالیایی الاصل، دوران بین جنگ جهانی اول و دوم، بهترین زمان شکوفایی تاریخ اندیشه در اروپاست که عقلانیت و عبور از پوزتیویسم (الوضعیه) در اروپا نضج و افراط گری ها کاهش یافته است. شروط النهضه دقیقا در چنین دوران و در پاریس نوشته شده است. ارجاعات بی نظیر مالک بن النبی به آثار نیچه آلمانی، دورکیم فرانسوی و نقدهای جانانه به امانوئل کانت پوزتیویست و زخم هایی که وطنش از استعمار فرانسه (بعنوان نخستین نقطه تلاقی جهان اسلام با غرب) خورده قوام تفکر او را در این اثر نمایانده است.
2⃣ دوم: شروط النهضه کتاب راهنمای بسیاری از نواندیشان جهان اسلام بوده و به عبارتی سایتیشن بالایی در جهان عرب دارد. در تک عبارتی از جودت سعید (مشهور به گاندی جهان اسلام) آمده که چهل مرتبه این کتاب را خوانده که هفت مرتبه آن مطالعه سطر به سطر آن بوده و تصریح می کند که با خواندن آن «تولد فکری تازه ای» یافتم!!!
3⃣ سوم: رنسانس فکری، خیزش تمدنی و استقلال فکری جهان اسلام در مواجه با غرب و بازسازی تفکر دینی، شاکله این اثر است. مالک بن النبی، بصورت محسوس در صدد ارائه نسخه ای عملیاتی برای پیشرفت است که عقب ماندگی جهان اسلام از غرب را جبران کند. از سوی دیگر، این کتاب پیوستی بین المللی دارد و تجویزهایش برای دنیای ادیان و انسانیت نیز راهگشاست. مالک با بررسی دقیق تاریخ اسلام و با رویکرد تحلیل فلسفه تاریخی، انحطاط تمدن اسلام را به دلیل تکیه بیش از حد بر قدرت نظامی و غفلت مسلمانان از قدرت تمدنی خود می داند.
4⃣ چهارم: تعریف جامع و مانع مالک بن النبی از تمدن، شرایط مهم برای پیشرفت یک تمدن (انسان، نهادهای سازمانی و محیط)، مسئولیت های فردی و اجتماعی، نقش دین و ضرورت همگرایی اجتماعی بایسته های پیشرفت و حرکت تمدن اسلامی نسخه پیشنهادی او هستند که مو به مو آنها را شرح داده است. وی در اختلاف منش سیدجمال الدین اسدآبادی و شاگردش شیخ محمد عبده، منش عبده را که اصلاح فرهنگی، آموزش و تعلیم و اصلاح الازهر را پسندیده و بر همین اساس به سه عنصر انسان، خاک و زمان به عنوان عناصر ثلاثه خیزش انسان به سمت متمدن شدن پرداخته است.
🔚 النهایه: مدیریت کانال علمی- تخصصی مسلمنا، ضمن تبریک به متولیان پژوهشگاه مطالعات تقریبی بخاطر انتشار ترجمه ای دقیق، روان، فاخر و انتقادی از این اثر، پیشنهاد نگارش رساله های دکتری و سطح چهار حوزه، پایان نامه های ارشد و سطح سه حوزه و مقالات دانشجویی درباره نسخه متمایز مالک بن النبی و به روز رسانی آن در احیای مفاهیم تمدنی، اخلاقی و دینی را مورد تاکید قرار می دهد.
📚 عنوان کتاب: بازخوانی انتقادی شروط خیزش تمدنی جهان اسلام، مالک بن نبی، محمد سلطانیه، مجمع جهانی تقریب مذاهب، ۱۹۹ صفحه، پاییز ۱۴۰۳، ۱۵۰ هزارتومان.
🏷 #اسلام_روشنفکری #شروط_النهضه #مالک_النبی #پیشنهاد_پژوهش
💠 مسْلِمْنا (کانال علمیتخصصی مسائل جهان اسلام) در تلگرام، ایتا و واتس اپ:
ʲᵒᶦⁿ↷
➣ @Muslimnair ؛ @muslimnair
ʲᵒᶦⁿ↷
➣https://chat.whatsapp.com/H7nizlXGUrP2CtEK6UrE2J
✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💬 لحظات کمتر دیده شده از حضور شهید زاهدی، شهید صفی الدین، شهید سید حسن نصرالله و شهید_سلیمانی در کنار یکدیگر
مجاهد بزرگ، علامه فقید، حجت الاسلام سید هاشم صفی الدین، به فوز شهادت نائل آمد و به رفقای شهید خویش پیوست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دکتر حیدری از شهادت خود خبر داشت...
🔻صوتی از دکتر علی حیدری، که به چند روز پیش از شهادت او مربوط میشود، در این فایل صوتی، شهید حیدری بیان میکند که احتمالاً خود نیز به شهادت خواهد رسید و در ادامه وصیت خود را اعلام میکند.