eitaa logo
286 دنبال‌کننده
78 عکس
57 ویدیو
3 فایل
کانالی برای بیان تأملات عباس حیدری‌پور در موضوعات فرهنگی و اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
💡چرا سنوار به جای مانیفست، رُمان می نویسد؟ "خارومیخک؛ زندگی نامه ای برای مقاومت" بخش دوم سویه دوم: مقاومت برای زندگی، زندگی به مثابه غایت مقاومت 🔸سنوار با یک درک عمیق اسلامی و ولایی دریافته است تا زمانی که تمامی ابعاد حیاتی انسان از ظلّ ولایت ظاغوت خارج نباشد، مسلمانی محقق نخواهد شد. شرط اول برای ورود به جهان عبودیت، رهایی شئون عادی زندگی از اراده های تحمیلی استکباری است. از این جهت مقدس ترین و الهی ترین آرمان یک انسان موحّد، ساختن زندگی است. هرچه غیر از زندگی ساخته شود، ناتمام و حداقلی است. همه وجود انسان در کره خاکی باید همسو با اراده حق تدبیر شود و ظرفی که همه وجود انسان در آن تعیّن می یابد، زندگی است. پس یک مبارز مسلمان، همه توان و قابلیت های خود از جمله مقاومت را مصروف حرکت در یک مسیر قدسی به نام حیات طیبه می کند. تمدّن هم که بزرگترین دورنمای مأموریتی انبیاء تلّقی می شود در همین افق زندگی سازی است که تجلّی تام و تمام یک زندگی عاری از انگاره ها و ساختارهای غیرالهی و شیطانی است. سنوار در خارو میخک با همین فتانت پیامبرانه، خوب می داند که برای مبارز فلسطینی هم باید همین هدف حداکثری منزل و مقصود باشد، لذا در جابه جای داستانش و به بهانه های مختلف در دل گفتگوها، آزاد شدن تمام ابعاد زندگی را حدّی راضی کننده برای مقاومت می داند. "تا جائی که من میدانم، انقلابی ها هم عاشق اند و هم ادیب! خندید و گفت؛ «درسته... اما نه برای ما، نه برای مردم فلسطین. شاید برای مبارزان ویتنام، کوبا، چین و ...! شاید سرنوشت ما اینه که فقط یه عشق داشته باشیم و بس؛ عشق این سرزمین! عشق به این زمین، به مقدساتش، خاکش، به هوایش، به پرتغال هاش! انگار که این سرزمین اجازه نمیده عشق معشوق دیگه ای توی سینه هاشقش آشیونه کنه. عشق این خاک، رقیبی رو برنمی تابه!» با خنده گفتم؛ تو هرسه تاشی؛ مبارز، عاشق و شاعر! گفت: « حرام زاده های این سرزمین چیزی برای حلال زاده ها باقی نذاشتن...! اشغال همه چیز رو آلوده کرده. خاکمون، آرامشمون، دریا و خیابان هامون و حتی نفس هامون رو... " سویه سوم: مقاومت در زندگی، مقاومت به مثابه سبک زندگی 🔹تصویر سنوار از زندگی روزمره فلسطینیان درگیر بودن همه جانبه آن ها با مقاومت است، در تمام زوایای پنهان و پیدای زندگی یک فلسطینی دارد مقاومت به عنوان ابزار کوبنده در برابر اشغال گران خود را بروز می دهد. سبک زندگی این مردم برخلاف بدیل های غربی و شرقی است در گونه ای جدید در تربیت، سلامت، معاشرت، معیشت، مراودات اقتصادی و مراحل تحصیلی و آموزشی مشحون از مقاومت شده است. "ناگهان زمین زیرپایمان لرزید و صدای زنجیر تانک به گوش رسید که مانند هیولایی که چنگال هایش را بر زمین بکشد، پیش می آمد و تلاش می کرد در پشتی دانشگاه را از جا بکند. لحظه ای نگذشت که یکی از دانشجویان با بلندگو فریاد زد:«تانک از در پشتی وارد دانشگاه شده!» و ناگهان بیش از هفتصد دانشجو به سمت تانک برگشتند، با نگاه هایی مصمم، دلیر و بادپا. به جای فرار، به سمت آن دویدند. منظره جنون انگیزی در حال خلق شدن بود. برای راننده تانک و کسانی که با آن ها بودند، روشن بود که زیر زنجیرهای آن ده ها نفر را به خاک و خون خواهند کشید؛ اما از سوی دیگر می دانستند که اگر دست همین دانشجویان به آن ها برسد، اگر از تانک بالا بروند، گوشت با استخوان شان نخواهد گذاشت. تانک با عقب گردی بزدلانه دانشگاه را ترک کرد." "در کوچه پس کوچه های محله ها و روستاها و اردوگاه ها، در گوشه و کنار شهرها و خرابه های کرانه باختری، گروه ها و هسته های جدیدی شکل می گرفتند. جوانان به دل دره های عمیق و پشت کوه های بلند می رفتند تا از سلاح هایی که به تازگی به دست آورده بودند، سردربیاورند یا با تفنگ های اجدادی که سال ها پیش پدران و پدربزرگ هایشان مخفی کرده بودند، سروکله بزنند و طرز کارشان را یاد بگیرند. آن ها برای آغاز نبردهای پیش رو آماده می شدند و مشتاق اولین فرصت رویارویی با دشمن بودند. سلاح ها را هرچند که کم بودند و ساده، در دست های بی تجربه شان می فشردند و در سینه هاشان چیزی به جوش می آمد." https://eitaa.com/afrazmahdi
💡چرا سنوار به جای مانیفست، رُمان می نویسد؟ "خارومیخک؛ زندگی نامه ای برای مقاومت" بخش سوم سویه چهارم: مقاومت معنای زندگی 🔸زندگی یک فلسطینی همانند سایر انسان ها نیازمند معنا و فلسفه است. در دنیای سنوار غیر از مقاومت هیچ عنصر انسجام بخش و ضرورت بخش دیگری غیر از مقاومت و مبارزه وجود ندارد، آن چه حیات را برای یک غزاوی هدفمند می کند تلاش برای غلبه بر وضعیتی است که اشغال و سلطه برآن تحمیل کرده است. بدون مقاومت، زندگی برایش پوچ می شود. در خارومیخک، شیخ احمد یاسین؛ آن عنصر محوری است که به عنوان مبدئی برای این معنابخشی ظهور می کند. "در طول شب، گروهی از مردان به رهبری شیخ احمد با هم ملاقات کردند و تصمیم به ادامه راهپمایی و تشدید تنش داشتند، شیخ احمد امیدواری داشت که این حالت قیام و انتفاضه به یک دولت دائمی تبدیل شود و به عادت مردم فلسطین و معنای زندگی روزمره آن ها تبدیل شود و محور اصلی زندگی ما باشد و هر چیز دیگری با این محور اصلی منطبق و سازگار شود. خود را به مقتضیاتش، تحصیل، کار، بهداشت و تمام امور زندگی تا رسیدن به اهداف مان در شکست اشغال و آزادسازی سرزمین ها تداوم دهد و گفت: «به برکت خدا پس سالها کار خالصانه در آموزش و پرورش، برای آماده شدن برای چنین مرحله ای بوده پس نباید توقف کنیم، و نباید عقب نشینی کنیم، پیشروی می کنیم و سطح کار خود را بالا می بریم و مرحله به مرحله پیشرفت می کنیم تا رسیدن به اهداف، مردم ما ثابت خواهند کرد که در حد وظیفه هستند و مشمول عنایات الهی خواهند بود." سویه پنجم: مقاومت امکانِ زندگی 🔹در اندیشه سنوار تنها زمانی که برای شهادت آماده و مشتاق هستید، امکان می یابید در همین زندگی موفقیت هایی کسب کنید. تنها کسی که برای مرگ آماده است، می تواند بر زندگی خود تسلط داشته باشد. به همین جهت بخش هایی از خارومیخک به گزارش تحلیل های مردمی می گذرد که آرام آرام فهم و جمع بندی شان این می شود که برای داشتن زندگی، چاره ای جز مقاومت وجود ندارد و مقاومت تنها مسیر ممکن برای تداوم زندگی است. "در گوشه ای، چند نفر از همسایگانمان نشسته بودند چای می نوشیدند، بعضی ها سیگار می کشیدند و از دل مشغولی ها و نگرانی هایشان می گفتند. آن ها از عزت و کرامتی که نیروهای مقاومت از زیر لگد اشغالگران بیرونش کشیده بودند، احساس افتخار می کردند و از فرداهای نامعلوم می ترسیدند.آیا وضعیت به همین شکل باقی می ماند؟! آیا نیروهای اشغالگر حمله های سنگین تری به اردوگاه نمی کنند؟ حرف ها متفاوت بود؛ اما نظر غالب بر این بود که باید به میدان آمد و هرکسی به نوعی می گفت که دیگر چه چیزی برای از دست دادن داریم؟ فقط خانه ای؛ آن هم زیر ساطور دشمن، پس چرا باید بترسیم؟!" https://eitaa.com/afrazmahdi
هدایت شده از حامدانه
دیپلماسی نوجوانان و بانوان گامی در عرصه گسترش گفتمان مقاومت . آقای پوتین در این چند سال آنقدر جوان و نوجوان با موضوعات مختلف به روسیه دعوت کرده، که می‌توان گفت هر هفته میزبان گروهی از جوانان و نوجوانان است. جوانان و نوجوانانی اثر گذاری که قرار است جهان نوین را رقم بزنند. اردوهای روایت پیشرفت روسیه هم پای ثابت همه ی برنامه هاست. هزینه ای که روسیه برای میزبانی این اردوها متحمل می‌شود کمتر از هزینه های جنگ اکران نیست. روسیه می داند باید تحریم ها را با سفرهای بسیار جوانان اثرگذار از بین ببرد و با ایجاد دیپلماسی جدید در عرصه جوانان و نوجوانان و بانوان ، روایتی نو از روسیه و پیشرفت های آن در ذهن ها ماندگار کند. روایت پیشرفت برای روسیه یک برنامه نیست، یک راهبرد است. . کمتر می‌شود نوآوری در جهت گیری فعالیت های دستگاه های اجرایی کشور دید . مثلا همین دیپلماسی!! وزارت‌خارجه ما برای دیپلماسی های جدید چه برنامه ای دارد؟ رایزنی های فرهنگی ما چه برنامه دارند؟ دفاتر نمایندگی مقام معظم رهبری و مراکز اسلامی ، شعب جامعه المصطفی کجای جهان نوین و گفتمان سازی مقاومت هستند؟ آیا تحول و تغییر مخاطب و نوع فعالیت ، محتوا و روش ها را پذیرفته اند؟ چقدر حواسمان به اعزام سالانه ۲۵۰۰۰ نفر در وزارت ورزش به خارج از کشور و دیپلماسی ورزشی هست؟ از ظرفیت آیسسکو و مدارس ایران در خارج از کشور چه استفاده ای برای گفتمان انقلاب اسلامی کردیم؟ اکسپو و نمایشگاه های روایت محور جهانی و دیپلماسی اقتصادی و تولیدی و علمی ما کجاست؟ و ده ها سوال دیگر.. . بگذارید صفحه تاریخ را برایتان دقیق تر بخوانم. وقتی حضرت آقا در دیدار نوجوانان در آبان ۱۴۰۱ از نظم جدید جهانی گفتند، وقتی در دیدار آبان ۱۴۰۳ با نوجوانان از ورود نوجوانان به گفتمان سازی در عرصه بین الملل گفتند و وقتی در دیدار با بانوان جامعه الزهرا از ایجاد و گسترش فعالیت در عرصه بین الملل گفتند. حضرت آقا می خواهند در جهان جدید، گفتمان انقلاب اسلامی را در دل های جوانان و نوجوانان و بانوان بکارند. . دولت ها آنقدر درگیر روزمرگی و امور اجرایی هستند که حواس شان به نقش ما در جهان نیست. تحول در سیاستگذاری ها وساختار ها در مجموعه های بین المللی انقلاب اسلامی و ایجاد روش های جدید نقش آفرینی در میدان، نیاز ضروری جهان جدید بر محور گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی است. من فکر میکنم آقای دکتر مخبر و مجموعه بنیاد ایران پیشرفته در مسیر کادرسازی و کادریابی، باید روی جهت‌گیری های جدید هم کار کنند. . وزارت خارجه نوجوانان یک فیلم و ادای جدید نیست ، یک باور از اعماق وجود نوجوانان انقلاب اسلامی است که نقشه جهان را روی دیوار اتاق خود نصب کرده اند و برای نقطه نقطه آن طراحی دارند و سفیر گفتمانی تربیت و منصوب می کنند. و این روزها وزارت‌خارجه نوجوانان میزبان ده ها دختر نوجوان از جبهه دختران حاج قاسم و پسران نوجوان نوآوینی است. ما جهانی می اندیشیم.. ✍ حامد تقدیری ۸ آذر ۱۴۰۳ مشهد مقدس در جوار امام رئوف @hamedtaghdiri
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اشک‌های رهبر انقلاب هنگام نوحه‌ای با ذکر یاد کودکان غزه و لبنان ❤️ مادر کودکان غزه، مادر بچه‌های لبنان 🎙 بانوای: حاج 📍حسینیه امام خمینی (ره) | ۱۴۰۳/۰۹/۱۳ ☑️ @MeysamMotiee
32.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاعر میان همهمهٔ تاریخ در ازدحام داشت قدم می‌زد یک داستان تازه به چشمش خورد کز یک شکوه گم‌ شده دم می‌زد... 🔹 و هارون گفت ای پسر فاطمه! محدوده فدک را بفرمایید تا من آن را تقدیم کنم و کدورت ها برطرف شود. آنگاه موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: «محدوده ، مرزهای حکومت اسلام است.» 📹 شعرخوانی سیدحمیدرضا برقعی @aghle_aashegh
📝گزارشی از جلسه نقد و بررسی کتاب درآمدی بر فلسفه چگونگی اسلامی؛ تقریری از نظریه فلسفی استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به قلم حجت الاسلام محمد متقیان بخش نخست 1️⃣ از 2️⃣ 🖋عباس حیدری پور به اصرار و البته حسن ظن برخی دوستان فرهنگستان علوم اسلامی توفیق شد در جلسه نقد کتاب درآمدی بر فلسفه چگونگی اسلامی؛ تقریری از نظریه فلسفی استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به قلم حجت الاسلام متقیان در مورخ 18 مهر 1403 حاضر شوم. شاید توقع هماهنگ‌کنندگان محترم جلسه این بود که از پایگاه فلسفه معهود اسلامی(فلسفه صدرایی) به نقد این کتاب بپردازم که در همان ابتدا توضیح دادم چرا نماینده خوبی برای این امر نیستم، درعین‌حال به خاطر آشنایی پیشین با ادبیات و مفاهیم فرهنگستان و از آن طرف ارتباطات و مطالعاتم در حوزه فلسفه معهود اسلامی از منظر یک علاقه‌مند به مباحث بنیادین فلسفه تلاش کردم بدون سوگیری خاصی و در فضایی همدلانه گفتگو را به پیش ببرم که به لطف الهی و حسن تعامل و مواجهه نیکوی عزیزان فرهنگستان و به ویژه مؤلف محترم، تجربه شیرینی رقم خورد؛ گرچه سابقه دوستی‌ها و ارتباطات پیشین غیر از این انتظاری نمی‌توانست ایجاد کند. ✅کتاب مورد بحث کتابی است که دست‌کم یکی از مقاصد جدی آن آشناکردن علاقه‌مندان فلسفه معهود اسلامی با مباحث فرهنگستان به ویژه فلسفه بنیادین آن و البته با زبانی ساده‌تر است. همواره یکی از اشکالات وارده به فرهنگستان بهره‌مندی آن از اصطلاحات و مفاهیمی دیگر و غیرمأنوس با فلسفه معهود بوده است که خود، حجاب فهم و انتقال مقاصد را فراهم ساخته است. تلاش شکل‌یافته در قامت این کتاب می‌کوشد بخشی از این بار را بردارد یا دست‌کم مدخل مناسبی برای ورود در هم‌فهمی و تعاطی فکری باشد. ↔️ این‌که این کتاب مدعی عرضه یک نظام شامل فلسفه در توصیف از جهان‌مان بر پایه واکاوی پرسش از «چگونگی» و نه «چیستی» و نه «چرایی» است یا این‌که این فلسفه صرفاً یک پرسش نوین در عرصه فرهنگ فلسفی جهان ما را در مرکز توجه قرار داده است و چندان درصدد ارائه یک نظام شامل نیست؛ محل اختلاف اهالی فرهنگستان است. خود نویسنده محترم، دومی را انتخاب کرده است و برخی دیگر از محققان فرهنگستانی فکر می‌کنند تلاش فلسفی مرحوم سیدمنیرالدین هاشمی در راستای امر اول بوده است. البته یک نکته تقارب و همگرایی مهم وجود دارد و آن این‌که حتی به تقریر و تلقی نویسنده محترم کتاب، نتایج حاصل از واکاوی در ناحیه پرسش کلان چگونگی، نتایجی جدی در حوزه چیستی و چرایی خواهد داشت. چنان‌که نویسنده محترم در مقام دفاع درقبال یکی از مرکزی‌ترین نقدهای اینجانب به تصویر جهان‌مان ناشی از واکاوی حاصل‌آمده در ناحیه پرسش چگونگی با تقریر اعزه فرهنگستان، به صراحت تصویر حاصل و تعارضش را با تلقی معهود فلسفی پذیرا شدند و ازهمین‌رو نحوه طرح پرسش از چیستی و چرایی را در سنت فلسفه اسلامی مورد چالش قرار دادند، زیرا معتقد بودند که «واقعیت» آن است که واکاوی فلسفی فرهنگستان به توصیف آن دست یازیده است نه آن چیزی که پیشینیان به میان آورده‌اند و البته این امر محاکات دیگری از همان است که متن کتاب اصرار می‌ورزد که توقف بر چیستی و چرایی مانعی بر روند فهم چگونگی در معنای عام آن است.⏬ abbas_heidaripour
📝گزارشی از جلسه نقد و بررسی کتاب درآمدی بر فلسفه چگونگی اسلامی؛ تقریری از نظریه فلسفی استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به قلم حجت الاسلام محمد متقیان بخش نخست 2️⃣ از 2️⃣ 🖋عباس حیدری پور 🔰پیش از اشاره به مهم‌ترین موضع نقد که در جلسه مطرح شد(با این‌که نقدهای مهم دیگری هم وجود داشت که فرصت طرحش پیش نیامد)، چند نکته پراکنده توضیح داده شد: 1️⃣ در بخش مقدمی کتاب در صفحه 19 از دو تعبیر درباره نسبت علوم و دین به مناسبتی جانبی صحبت شده است. در یک‌جا از تعبیر موافقت تام و تمامِ فقه با گزاره‌های دینی سخن گفته است و حال آن‌که این تعبیر مناسبی نیست، زیرا بین فقه و فقه تفاوت وجود دارد. به علاوه تعبیر به انتساب مستقیم فقه به منابع دینی بهتر و رساتر از این تعبیر است که بالاتر و در همان صفحه به کار رفته است. افزون‌تر این‌که سعی در استناددهی به دین به معنای بیان درست از دین نیست. ما در این زمانه با نحوی اخباری‌گری خاص به بهانه«اصالت» مواجهیم که نوعی خشک‌مغزی و جمود را در فهم دین پدید آورده است. اصالت بهانه خوبی برای دعوت از کسانی است که تعلق جدی به دین دارند اما ضرورتاً داعی اصالت، فهمی اصیل و درست عرضه نمی‌دارد. 2️⃣ آنچه که در صفحه 20 آمده و تلاش کرده است که بگوید از یک طرف استدلال عقلی و برهان را منحصر در آنچه منطق صوری ذکر می‌کند نمی‌داند، و بعد روش عقلی را شامل استدلال و تبیین ذکر کرده است و بعد تبیین را ایضاح مفهومی و بیان لوازم مفهومی تلقی کرده است و گویی می‌خواهد القاء کند که فلسفه و منطق معهود اسلامی چیزی به نام تبیین را به رسمیت نمی‌شناسد و در این کتاب بیش از برهان معهود فلسفه و منطق اسلامی، تبیین مورد استفاده بوده است؛ ناتمام است زیرا در فلسفه اسلامی «تبیین» هم شناخته شده است و هم مورد استفاده بوده است و متأخرین هم به خوبی این شیوه را توضیح داده‌اند. 3️⃣ این نکتۀ کتاب درباره فلسفه چگونگی فرهنگستان که در دامنه فرهنگ اسلامی متولد شده است، نکته و تفطن درستی است و با استفاده از آن می‌توان به صراحت گفت: دارای تأثراتی و الهاماتی جدی از ناحیه فرهنگ معقول و معهود فلسفه اسلامی متعارف ازجمله در شیوه و ظرایف کلام و حتی شیوه القاء استدلال است. ازجمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: أ‌. تفکیک بین چگونگی خاص و چگونگی عام در کتاب، ملهم از ادبیات فلسفه اسلامی یعنی وجود مقید و وجود از آن جهت که وجود است، بوده است.(ص 24 و ص 25) ب‌. انکار مستلزم اثبات است؛ تعبیری است که به کرات در فضای فکری فلسفه معهود اسلامی شناخته شده است. (ص 35). ت‌. تعبیر "تیقینی‌ترین تغایری که انسان نمی‌تواند آن را انکار نماید، تغایر خود با غیرخود است"؛ نیز نوعی تأثر و الهام از فضای معهود فلسفی را نشان می‌دهد.(ص 43) ادامه دارد... abbas_heidaripour
تقریری از ضرورت مطالعه آثار امامین انقلاب.mp3
35.71M
📌تقریری از ضرورت مطالعه آثار رهبران نهضت 🔰از دو منظر: 1️⃣دیالکتیک نظر و عمل با توضیح کارویژه امر نظری و اعتبار آن و نیز نسبت عمل و واقع با امر نظری و رابطه این دو(تا حدی تفصیلی) 2️⃣اهمیت موقعیت در فهم(توضیحات اجمالی و البته متکی بر مثال) در تخاطب با روحانیون فاضل پیگیر طرح مطالعاتی «از توحید تا تمدن» در حوزه‌های علمیه برادران ۱۸ آذر ۱۴۰۳ در محل بیت الشهداء ارائه: عباس حیدری پور ⏹
هدایت شده از طرح از توحید تا تمدن
🔔 ثبت‌نام طرح مطالعاتی « » آغاز شد... 📚 طرح مطالعاتی آشنایی با اندیشه‌ و منظومه فکری رهبر معظم انقلاب 📌 ویژه طلاب 🔅 طرح رسمی معاونت تهذیب و تربیت حوزه های علمیه 🔅 تحت اشراف اساتید برجسته مطالعات اندیشه رهبری و حجت الاسلام والمسلمین استاد محمد عالم زاده نوری 🔰مزایا: 🔻برخورداری از استاد راهبر و حضور در حلقه های مطالعاتی تخصصی 🔻امکان حضور در «دوره تربیت مربی طرح از توحید تا تمدن» 🔻دریافت گواهی رسمی پایان دوره از معاونت تهذیب حوزه های علمیه 🔻برخورداری از امتیازات طرح های مطالعاتی حوزه برای دریافت اطلاعات بیشتر عضو شوید 🔻🔻🔻 🆔@Tohid_ta_Tamadon
📝گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب درآمدی بر فلسفه چگونگی اسلامی؛ تقریری از نظریه فلسفی استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به قلم حجت الاسلام محمد متقیان بخش دوم 1️⃣ از 3️⃣ ✅در این بخش به تقریر یکی از اشکالات اصلی به فلسفه فرهنگستان می‌پردازیم که در کتاب مورد بحث هم جلوه‌گر است. 📍در ابتدای این کتاب می‌خوانیم که ما می‌خواهیم از «چگونگی به معنای عام» بحث کنیم. مسئله، وقتی چگونگی و شدن می‌شود، معنای اولیه و متبادر از چگونگی یعنی تغییر الف به ب. حال یک پرسش مطرح است که به لحاظ عقلی و فلسفی -به‌مثابه یک کوشش متعهدانه برای فهم بنیادین جهان- پرسش از چیستی الف مقدم بر پرسش از صیرورت الف نیست؟ بلکه به خاطر همین، آیا نمی‌توان گفت این پرسش از خود امر متغیر قبل از بحث از تغییرش اصیل‌تر از پرسش از تغییر است؟ پاسخی که احتمالاً داده خواهد شد این است که این پرسش را فعلاً معلق کنید و بین‌الهلالین بگذارید و وقتی بپرسیم چرا؟ خواهند گفت: "با ما همیاری و همدلی کنید" و وقتی اصرار کنیم، خواهند گفت: "اصرار بر این پرسش مسیر را به انحراف خواهد برد". به عبارت ساده‌تر برای این‌که ما به‌عنوان مخاطب بتوانیم با مقرر فلسفۀ چگونگی همراهی کنیم، نویسنده باید به شکل فلسفی به ما توضیح دهد که چرا پرسش از خود پدیده باید مسکوت بماند و به پرسش از تغییر و چگونگی بپردازیم؟ 📍نکته این است که اگر به هر دلیل بتوانند مخاطب را راضی کنند که فعلاً ساکت بماند و بعد از توضیح اصول و مبانی و قواعد حاصل، بگویند: "دیدید که بحث از چگونگی توانست بحث از چیستی را توضیح دهد..."، این امکان وجود دارد که گفته شود شما فلسفه خویش را می‌خواهید از اموری شروع کنید که انکارناپذیر و شامل و مانند آن باشد و این‌ها را ویژگی‌های «معیار صحت» قرار داده‌اید حال در حین آغاز گفتگو که دعوت می‌کنید شنونده ساکت باشد آیا اصل وجود امر بیرونی و محقق و پدیده را انکار می‌کنید؟ اگر بگویید خیر! می‌گوییم: "وقتی این نقطه آشکار است، چرا این نقطه را نقطه آغاز نگذاریم؟" 📍بر اساس این عبارت که«هر پژوهشگر فلسفی در تحقیقات فلسفی خود پرسش‌هایی را پیش می‌کشد و پاسخ‌هایی را می‌طلبد»(ص ۲۵) پرسش این است که آیا در تقدیم و تأخیر پرسش‌ها می‌توان مناقشه نمود؟ یا این‌که کدام پرسش مدار بحث قرار بگیرد و کدام قرار نگیرد؟ و اگر بله، مناط تقدیم و تأخیر چه خواهد بود؟ آیا این معیار نباید امضای عموم شنوندگان و حاضران صحن فلسفه را به همراه داشته باشد؟ در متن کتاب، شاهد درگذشتن و فرار از پرسش چیستی هستیم. علاوه بر تحلیل‌های فوق یک نمونه آشکار پاورقی ص ۲۷ است که نوشته است: «شاید این‌گونه پیشنهاد شود که پرسش را به این صورت مطرح کنید: عامل شدن و صیرورت چیست؟ با توجه به این‌که این پرسش مسیر تحقیق فلسفی را از «چگونگی» به «چیستی» منحرف می‌سازد و ازآن‌جا که پرسش از«چیستی»ِ اشیاء راهی به درک و دریافت «چگونگیِ شدن» در آن‌ها ندارد، فلذا بر همین پرسش اصرار ورزیده و آن را محور پژوهش فلسفی قرار می‌دهیم.»؛ در این‌جا دو نکته قابل بیان است: گاه می‌توان عامل شدن و صیرورت را مبدأ پرسش قرار داد و گاه خود متغیر را؛ حال چرا نتوان متغیر را مبدأ پرسش قرار داد؟ اگر متغیر را جدی بگیریم، دیگر نمی‌توانیم پرسش از چیستی آن را به عقب بیاندازیم یا به راحتی به عقب بیاندازیم. 📍گیریم پرسش از چیستی اشیاء راهی به درک چگونگی اشیاء نداشته باشد، ولی آیا پرسش از چیستی اشیاء یک پرسش مجاز و معقول و مشروع است یا خیر؟ در ص ۲۹ در مقام این‌که چرا از چیستی «شدن» بحث نمی‌کند(همین پرسش تقدم چیستی بر چگونگی)، آمده است که مکاتب مختلف هریک سخن و مبنایی دارند و اتخاذ هریک ترجیح بلامرجح است و حال آن‌که این پاسخ، «مغالطه آشکار» است زیرا می‌توان گفت: "شما مجازید با مبنای خود از چیستی شدن بحث کنید و کسی شما را الزام نکرده است که با مبنای دیگری بحث کنید ضمن آن‌که تعدد مبانی و فلسفه‌ها دلیلی بر بطلان‌شان نیست که ما بخواهیم میان باطل‌ها یکی را انتخاب کنیم و این کاری نادرست(به لحاظ عقلی) باشد." ادامه....⏬ @abbas_heidaripour
📝گزارش جلسه نقد و بررسی کتاب درآمدی بر فلسفه چگونگی اسلامی؛ تقریری از نظریه فلسفی استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به قلم حجت الاسلام محمد متقیان بخش دوم 2️⃣ از 3️⃣ آشکار است که آغاز کاوش فلسفی فرهنگستان از پرسش چگونگی در معنای عام آن است. فرهنگستان برای آغاز بحث خویش سعی می‌کند تلاش فکری و عقلانی را بر پایه برخی اصول غیرقابل انکار(که از نظر ایشان می‌تواند ویژگی‌های دیگری مانند شمولیت، حقیقی‌بودن و ثبات را هم فراهم کند)، شروع کند؛ چیزی که با عنوان معیار صحت از آن یاد نموده است. با اینکه کاویدن چگونگی در معنای عام در پیشینه تاریخ فلسفه اسلامی ممکن است به چشم بیاید اما فرهنگستان این کاوش را ناکافی می‌داند و مدعی وجود یک خلأ اصلی در این زمینه است. خلأیی که قدرت تصرف را از فلسفه اسلامی گرفته است و به همین خاطر در صحنه امتداد عینی دچار یک مشکل اساسی است. اما نکته مهم این است که به همین میزان بسنده نمی‌کند بلکه فرهنگستان مدعی است اساساً مسیر فلسفه اسلامی امکان طرح جدی پرسش از چگونگی و بلکه دقیق‌تر، پاسخ بدان را مسدود کرده و به انحراف برده است زیرا از نظر ایشان، تمرکز بر مسئله چیستی و هستی و چرایی باعث عدم امکان طرح مسئله چگونگی و پاسخ بدان شده است. نکته بسیار مهم درک این مسئله است که بر چه مبنایی فرهنگستان اصرار می‌ورزد که طرح مسئله چیستی و هستی و چرایی باعث انسداد مسیر طرح پرسش و پاسخ درباره چگونگی عام می‌شود؟ به عبارت دیگر از یک منظر بیرونی می‌توان گفت که دنیای فلسفه و پرسش‌های فلسفی دنیایی وسیع است و نظامات فلسفی مجازند هریک بر پرسش خاصی متمرکز شوند و تمرکز بر یک یا چند پرسش توسط یک نظام فلسفی باعث نمی‌شود راه بر نظامات دیگر فلسفی بسته شود و آن‌ها نتوانند پرسش‌های دیگری را که دیگر نظامات بدان نپرداخته‌اند، در کانون توجه خود قرار دهند. از این نظر سخن فرهنگستان باید عجیب بنماید که بگوید تمرکز بر پرسش از هستی و چیستی و حتی چرایی، رهزن و مانع پرسش از چگونگی است. دست‌کم از منظری می‌توان گفت این تهافتی که فرهنگستان میان پی‌جویی این دو جنس پرسش می‌بیند، بدواً به اصول انکارناپذیر بازمی‌گردد. فرهنگستان سه اصل انکارناپذیر یعنی تغایر فی‌الجمله، تغییر فی‌الجمله و هماهنگی فی‌الجمله را به میان می‌آورد. اولین اصل فرهنگستان برای آغازیدن تلاش فلسفی متکی بر امری به نام «تغایر فی الجمله» است و مراد از تغایر فی الجمله، تشخیص اجمالی تفاوت میان امور مختلف و متکثری است که در جهان پیرامون ما وجود دارد. حتی این اصل از نظر فرهنگستان به نوعی مقدم بر اصل تحقق و هستی است. به عبارت دیگر از منظر کتاب محل بحث و طبعاً فرهنگستان، مواجهه نخستین و پایه‌ای آدمی با جهانش با درک «تغایر فی‌الجمله» آغاز می‌شود؛ ما در دنیایی به دنیا می‌آییم که سراسر کثرات است و بلکه بالاتر، آغاز هر فهمی متکی بر همین تغایر فی الجمله است زیرا دست‌کم باید بین مُدرِک و مدُرَک تغایر وجود داشته باشد تا امکان ادراک فراهم شود. از این منظر هیچ چیز پایه‌ای‌تر از درکی به نام تغایر فی‌الجمله در جهان انسانی وجود ندارد. حتی بنابر معیاری که فرهنگستان توضیح می‌دهد انکار معیار صحت به تأیید آن بازخواهد گشت زیرا وقتی می‌گویی که تغایرفی الجمله یک اصل و معیار صحت نیست، بین دو وضعیت متقابل یعنی اصل و معیار بودن آن و معیار نبودنش ضرورتاً باید تغایری درک شده باشد تا بتوان بعداً حکمی صادر کرد. پس انکار، سر از تأیید این معیار درخواهد آورد. حال پرسش این است که به‌راستی آیا تغایر فی‌الجمله مقدم بر چیستی و هستی است؟ به نظر می‌رسد این ادعا را به‌راحتی نتوان تأیید کرد؛ همچنان‌که قبلاً گفته شد وقتی از تغایر فی‌الجمله صحبت می‌کنیم، باید دو چیز را فرض کرده باشیم؛ یعنی نوعی تحقق برای دو طرف لحاظ شده است و چون تغایر میان دست‌کم دو امر است پس نوعی تحقق آن دو امر مقدم است والا در شرائط فقدان دو امر، باید گفت بین نیستی و نیستی فرقی نیست تا بتوان تغایری دید. واضح است که با این تبیین، اصل تحقق و بودن، مقدم بر اصل تغایر خواهد بود. ادامه....⏬ @abbas_heidaripour