🍃🌹🌹🌹
✅ خلاصهی #درس نود و چهارم:
این همه پاداش برا کمک به دنیای مؤمنا برا چیه؟
🍃🌹🌹🌹
☑️ داشتیم راه های شکر رو بررسی می کردیم که فهمیدیم طبق حدیثی از امام رضا علیه السلام، کمک به برادرای مؤمن یکی از راه های شکره. چند درسه که داریم حدیثایی رو در این باره از کتابای حدیثی می خونیم. امروزم بریم سراغ یه فصل دیگه از کتابای حدیثی که اسمش هست: «مَن کَسا مؤمناً»؛ یعنی کسی که مؤمنی رو بپوشونه.
🔻امام صادق علیه السلام فرمودن:
🍂هر كه لباسى زمستانى يا تابستانى به برادرش بپوشاند، سزاوار است بر خدا كه [در قیامت] بر تن او از جامههاى بهشتى بپوشاند و سختىهاى مردن را بر او آسان كند و در قبرش بر او گشايش دهد و چون از قبر بیرون بیايد، فرشتگان با بشارت از او ملاقات كنند.
🍂اين است قول خداى عزّ و جلَ در كتابش: «و فرشتگان به پيشواز آنها روند [و گویند:] امروز است آن روزى كه به شما وعده داده شده».
📚(الکافی، ج 2، ص 204).
✔️ این حدیث رو هم بخونید و ببینید چه قدر سر کیسۀ مغفرت برا کسی که به دنیای اهالی جامعۀ ایمانی کمک میکنه، شُله و خدا بیحساب و کتاب خرج میکنه برا این آدم.
🔻رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودن:
🍂هر کسی يكى از فقرای مسلمانان را به وسيلۀ لباسى، از برهنگى بپوشاند یا او را به چيزى از قوت زندگى يارى دهد، خداى عزّ و جلّ هفتاد هزار فرشته بر او گمارد كه تا زمانى كه در صور دميده شود، براى هر گناهى كه مرتكب شده آمرزش خواهند.
📚(الکافی، ج 2، ص 205).
✔️ از این حدیث میشه فهمید که شما کافیه پوشش حدّ اقلّی یه آدم فقیر رو فراهم کنید تا خدا براتون یه همچین پاداشی رو در نظر بگیره. یعنی همین قدر که لباسی بهش بدید که بتونه از برهنه بودن نجات پیدا کنه. حالا خودتون حساب کنید که اگه بیشتر از این کمکش کنید، چی میشه!
‼️ گاهی وقتا که این حدیثا رو میخوایم برا مردم بخونیم، بعضی از این مقدّسایی که دوست ندارن حرف از رحمت خدا زیاد زده بشه، سر و کلّهشون پیدا میشه و شروع میکنن به ایراد گرفتن. خلاصۀ حرفشون اینه که اگه این طوری با مردم حرف بزنید، خیالشون بابت گناهایی که انجام دادن و میدن، راحت میشه. بعدشم برا آدم نسخه میپیچن که یا اینا رو نگید، یا اگه میگید، کامل نگید. مثلاً بگید اگه به کسی لباس بدید، خدا براتون ثواب مینویسه؛ تا مردم روشون زیاد نشه.
♨️ واقعاً وقتی به استدلالایی میرسم که یه جورایی تعیین تکلیف کردنه برا خدا و اهل بیت علیهم السلام، نمیدونم چی بگم. این استدلالا ته حرفشون اینه که ما میفهمیم و زبونم لال اهل بیت علیهم السلام ... . ول کنید. حتّی حرف زدنشم یه جوریه.
♦️از طرفی هم باید یه مقداری نگاهمون رو عمیقتر و وسیعتر کنیم. ما فقط نگران این هستیم که نکنه کسی این حدیثا رو بشنوه و دیگه خیالش بابت گناهاش راحت شه. حواسمون نیست که اگه کسی با انگیزهای که این حدیثا براش درست میکنن، دغدغۀ جامعۀ ایمانی رو پیدا کنه، این دغدغه، اون رو می کشونه به سمت کمک کردن. وقتی کمک می کنه به آدمای محتاجی که مؤمنن، خدا یه عالمه از محبّتش رو نصیبش میکنه. محبّت خدا هم عامل اصلی گناه نکردنه.
▫️خدا داره دون میپاشه که ما بریم به سمت کارایی که محبّتش رو تو دلمون زیاد میکنه، اون وقت ما با مصلحت سنجیای بیخودی، میشینیم سر راه خدا و مردم رو از محبّت خدا محروم میکنیم.
▫️خدا سر کیسه رو شُل کرده و همین طوری داره رو سر کسی که به دنیای اهالی جامعۀ ایمانی کمک میکنه، نعمت و مغفرت میریزه که دیگه هیچ بهونهای برا کمک کردن نمونه و هیچ کم و کاستی تو انگیزۀ ماها برا کمک وجود نداشته باشه.
▫️ما این رو نمی فهمیم که اگه این حدیثا رو به مردم گفتیم و انگیزه پیدا کردن که برن به فقرا کمک کنن، در اصل داریم روح محبّت خدایی رو تو وجودشون میدمیم که نتیجهش میشه، گرفتن روح گناه.
☆☆☆☆
❓می دونید اگه تو جامعۀ ایمانی، دغدغۀ کمک به مردم زیاد بشه، چه می شه؟
❓چرا باید از براداری مؤمنی که بهشون کمک می کنیم ممنون باشیم؟
اگه می خواید جواب این سؤالا رو پیدا کنید، متن کامل درس رو بخونید.
#خلاصه_درس نود و چهارم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌹🌹🌹🍃➖➖➖
🌹اینم پیدیاف درس نود و چهارم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
094 درس نود و چهارم این همه پاداش برا کمک به دنیای مؤمنا برا چیه؟.pdf
214.7K
#درس
درس نود و چهارم:
این همه پاداش برا کمک به دنیای مؤمنا برا چیه؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃اشرف نعمت ها
خدا را شکر که دوستت دارم.
دوست داشتن تو همان نعمتی است
که بی آن که بخواهم نصیبم شد.
من هیچ گاه از خدا نخواستم
که محبّتت را به دلم بیندازد
امّا از وقتی که خودم را شناختم
خانۀ محبّت تو را در دلم ساخته شده دیدم.
من یقین دارم که خدا
هدیۀ تولّد مرا محبّت تو و خاندان تو قرار داد.
درست است که عطای نعمت گوش و چشم و دست و پا
و هر چه در پیکرم میبینم
نشان مهربانی خدا با من است
امّا من اوج مهربانی خدا را وقتی فهمیدم
که خانۀ محبّت تو را در دلم دیدم.
گوش و چشم و دست و پا کجا
محبّت تو کجا؟
نابینا و کر، گنگ و علیل
اگر محبّت تو را داشته باشند
و قدر نعمت محبّتت را بدانند
حتّی برای لحظهای احساس کمبود نعمت نمیکنند
و اگر کسی چشم و گوش و دست و پای سالم داشته باشد
ولی از نعمت محبّت تو محروم باشد
زمین و زمان را هم که به هم بدوزد
باز هم نمیتواند از احساس محروم بودن فرار کند.
روزی شب و روز این آدم
آه حسرت است که لحظهای رهایش نمیکند
و همۀ زندگیاش را به آتش میکشد.
خدا را شکر که دوستت دارم
محبّـت تو اشرف نعمتهای خداست
من اشرف نعمتهای خدا را دارم.
این روزها عجیب دلنگران روزهایی هستم که بر من گذشت
و کاری به خانۀ محبّتی که خدا در دلم ساخته بود نداشتم
روزهایی که گاهی تیشه برداشتم
و در و دیوار این خانه را ...
اصلاً خیالش هم زلزله به پا میکند در وجودم
من آن روزها را فراموش نمیکنم
ولی میشود تو فراموش کنی؟
وقتی که با تو حرف میزنم و فکر میکنم
تو یادت هست آن روزها را
همۀ وجودم میشود غصّه و شرم.
چه قدر باید بد بود
تا با تیشه به جان خانهای افتاد که هدیۀ خداست.
خدا را شکر که دوستت دارم
و خدا را شکر که عزمم را جزم کردهای
تا نگهبان این خانۀ آباد باشم.
این سقف روی سرم
تنها با آباد بودن خانۀ محبّت تو
احساس امنیت میدهد به من.
خانۀ محبّتت همیشه آباد
شبت بخیر آبادی زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
سلام
امروز قسمت نهم از #شخصیت_محوری رو تقدیم شما میکنیم.
#تربیت_فرزند
https://eitaa.com/abbasivaladi
👇👇👇👇👇
🍃صیّاد مهربان
خدا را شکر که دوستت دارم.
من از به جای آوردن شکر نعمت دوست داشتن تو ناتوانم
مگر میشود خدا را
آن گونه که شایستۀ نعمت محبّت توست شکر کرد؟ هرگز.
امروز داشتم به این فکر میکردم
حالا که توان شکرگزاری در پیشگاه خدا را ندارم
بروم سراغ کسانی که واسطه شدند
تا خانۀ محبّت تو در دلم آباد بماند و خراب نشود.
از شما یاد گرفتهام اگر از این واسطهها تشکّر نکنم
خدا همان یک ذرّه شکری را هم که میتوانم بکنم
از من نمیپذیرد که نمیپذیرد.
امّا فکر کردن به بار این شکر
شد غصّهای دیگر روی غصّههایم.
اوّلش فکر میکردم با کمی دست و پا زدن
میشود از این واسطهها تشکّر کرد
طوری که دلم آرام شود و خدا هم راضی.
امّا دیدم کمی دست و پازدن برای کمی شکر کردن هم کافی نیست
چه رسد به یک تشکّر جانانه.
پیش خودم گفتم باید حسابی دست و پا بزنم
برای این که شاید کمی از عهدۀ قدردانی کسی برآیم
که واسطه شد تا خانۀ محبّت تو در دلم آباد بماند.
امّا دیدم حسابی دست و پا زدن هم کافی نیست
مگر قدر و قیمت محبّت تو حساب و کتاب دارد
که بشود با حسابی دست و پا زدن
از واسطهها تشکّر کرد.
با خودم میگفتم اگر کسی جان تو را نجات دهد
تو تا آخر عمر چه کار میتوانی بکنی
که کمی وجدانت آرام شود که قدردان او شدهای.
هر چه فکر کردم دیدم شاید اگر روزی
جان او را از مرگ نجات دهم
قدردان او شده باشم.
بعدش با خودم گفتم
جان، عزیزتر است یا محبّت تو؟
به قدری پاسخش معلوم بود که خندهام گرفت.
هزار هزار جان گرامی قدر و قیمت یک ذرّه از محبّت تو هم نیست.
حالا کسی که نگذاشته خانۀ محبّت تو در دلم خراب شود
با کسی که جانم را از مرگ نجات داده
قابل قیاس است؟
چه قدر باید غصّه بخورم برای این همه ضعف و ناتوانی؟
مثلا خواستم کمی دلم را آرام کنم
ولی پر از آشوب شد دوباره.
شاید تو هم این را دوست داشته باشی: یقین به ضعف و ناتوانیام
برای همین هم این فکرها را به ذهنم میاندازی.
درست میگویم؟
اگر قصدت این است باید بگویم تیرت به هدف خورده
و چه خوب مرا صید خودت کردی.
شبت بخیر صیّاد مهربان!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
n009 تاساحل پرسشهای گام اول،هدف از بچه دار شدن،بخش دوم.mp3
6.87M
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
🎧❓پرسش های گام اول، هدف از بچه دار شدن (بخش دوم)
https://eitaa.com/abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
#مهارتهای_انتخاب_همسر
🔴 واقعی کردن معیارها
✅ معیارها را، چه مادّی و چه معنوی، واقعی انتخاب کنیم؛ نه آرمانی.
♦️برخی از جوانانِ اهل معنا! چنان در بارۀ معیارهای همسر خود سخن میگویند که انسان بیش از آن که به یاد یک همسر بیفتد، تصویر یک استاد اخلاق در ذهنش نقش میبندد!
▫️مثلاً میگوید: «همسر من باید کسی باشد که مقیّد به نماز شب باشد. شبهای جمعه را از نیمه شب تا صبح، بیدار باشد. دوشنبهها و پنجشنبهها را روزه بگیرد. هر ماه، قرآن را ختم کند و ... ».
♦️کسی که چنین معیارهایی را برای همسر خود انتخاب میکند، واقعبینانه فکر نکرده است.
▫️البتّه نمیگویم از آرمانها و ایدهآلهای معنوی دست بر داریم؛ بلکه باید به گونهای معیارها را انتخاب کنیم که با واقعیت افرادی که در معرض انتخاب ما هستند، تناسب داشته باشد.
✔️ در بارۀ معیارهای مادّی هم باید واقعبینانه فکر کرد. دختری که خانۀ شخصی، اتومبیل آنچنانی، حقوق چند میلیونی و ... را از معیارهای همسر آیندۀ خود میداند، از این نکته غافل است که بسیاری از جوانانی که در سنّ ازدواج با او هستند، این ویژگیها را ندارند، و بسیاری از افرادی که این ویژگیها را دارند، به قدری از او بزرگترند که او حاضر نیست با آنها ازدواج کند.
📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص41
🔻🔻🔻🔻
🎧 فایل صوتی این بحث رو هم می تونید همین جا گوش کنید:
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
https://eitaa.com/abbasivaladi
واقعی کردن معیار ها.mp3
1.29M
🎧 واقعی کردن معیارها
#نیمه_دیگرم
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃بزرگ ترین منّت خدا بر سرم
خدا را شکر که دوستت دارم
و خدا را شکر که دغدغۀ تشکّر از کسانی که
خانۀ محبّت تو را در دلم آباد نگه داشتند به جانم انداختی.
درست است که بار این دغدغه سنگین است
و هر چه بیشتر به آن فکر میکنم
سنگینیاش را بیشتر احساس میکنم
ولی با حضور این دغدغه
جایی برای دغدغههای پست نمانده.
همین یک دلمشغولی، خودش کافی است
که دنیایی از دلمشغولیهای دنیایی مرا ریشه کن کند.
دغدغههای دنیایی عجیب ریشه کردهاند در همۀ وجودم
تنها با وعظ و نصیحت نمیشد این دغدغهها را از میان برد.
باید دغدغههای سنگینتری را
به جان این دلمشغولیهای دنیایی میانداختم
تا از دستشان خلاص شوم.
حالا که دارم زیر بار این دغدغه قد خم میکنم
دیگر فرصتی برای فکر کردن به آن دلمشغولیهای دنیایی ندارم.
دارم به این فکر میکنم که چه کار کنم کمی و فقط کمی
از بار این دغدغه کم کنم تا بتوانم اندکی قد راست کنم.
با پول که نمیشود بار منّتی را که اینها به گردنم دارند سبک کرد.
میشود؟
محبّت تو چه قدر میارزد؟
اصلاً میشود روی آن قیمت گذاشت؟
فرض کن ثروت من به اندازۀ ثروت همۀ زمین باشد
با این ثروت چه قدر از محبّت تو را میشود خرید؟
اگر همۀ کوههای روی زمین الماس شوند
و روی یک کفۀ ترازو قرار بگیرند
و در آن کفه، فقط یک قطره از دریای محبّت تو را بگذارند
باز هم کفۀ محبّت تو سنگینی میکند.
چه بیمعرفت است کسی که
خیال میکند این سنجش من، مبالغهآمیز است.
کاش راهی مییافتم برای شناساندن قدر محبّت تو
تا حتّی یک نفر هم این سنجش را خیالی نمیپنداشت.
خب با پول که نمیشود.
تو فکر میکنی اگر من همۀ عمرم را
در خدمت کسی باشم که خانۀ محبّتت را در دلم آباد نگهداشت
چه قدر از منّتی را که او بر سرم دارد جبران خواهم نمود؟
در خدمتش باشم
یعنی او بشود ارباب، من بشوم برده.
هر چه دارم برای او باشد و خودم هم در خدمتش.
هر چه گفت و هر چه خواست، جز چشم از من نشنود.
نه، نمیشود حتّی بردگی هم توان جبران حقّ او را ندارد.
این حق سنگینتر از این حرفهاست.
این حیرت و سر درگمی
خودش شده بار دیگری غیر از بار حقّی که او به گردنم دارد.
ولی من این حیرت و سر درگمی را دوست دارم.
خدا را شکر که دوستت دارم.
شبت بخیر بزرگترین منّت خدا بر سرم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌻🌻🌻
✅ خلاصهی #درس نود و پنجم:
محبّت و کمک چه رابطهای با هم دارن؟
🍃🌻🌻🌻
🔶🔸چند درسی هست که در بارۀ کمک به دنیای برادرای مؤمن به عنوان یکی از محبوبترین راههای شکرگزاری خدا داریم صحبت میکنیم.
🔸تو این درس میخوایم یه پنجرۀ جدیدی رو به این بحث باز کنیم که وقتی از این پنجره به موضوع کمک به دنیای برادرای مؤمن نگاه میکنیم، یه تحوّل اساسی تو نوع نگرشمون به بحث کمک به دنیای برادرای مؤمن اتّفاق میافته.
🔶🔸یه بحث مفصّل و مهمّی رو تو کتابای حدیثی داریم با عنوان «الحُبُّ فِی اللهِ وَ البُغضُ فِی الله»؛ یعنی دوست داشتن به خاطر خدا و دشمن داشتن به خاطر خدا.
🔸تو کمک کردن به مؤمن دو تا قید وجود داره که باید در نظر گرفت: یکی ایمان و یکی به خاطر خدا بودن. اگه این دو تا قید از کمک به برادرای مؤمن گرفته بشه، دیگه این کمک، محبوبترین راه برا شکرگزاری نمیشه.
🔸گاهی اوقات من به کسی کمک می کنم، به خاطر این که دلم براش میسوزه. این فرد شیعه باشه، یا سنّی، یا یهودی، یا مسیحی، یا کافر، یا...؛ هر عقیدهای که داشته باشه، من دلم براش میسوزه. اصلاً منهای دین و ایمونش دلم براش می سوزه.
🔸کمک کردن به این آدم، نه این که کلّاً بد باشه. به اینا هم باید کمک کرد، البته شرط و شروط خودش رو داره که الآن نمیخوام واردش بشم؛ ولی ارزش این کمک کردن با کمکی که من به یه مؤمن به نیّت الهی و به خاطر ایمانش میکنم، اصلاً قابل قیاس نیست.
🔸به ایمانشم این جوری نگاه میکنم که این فرد به خدا، پیامبر، ائمه و قیامت و ... ایمان داره. از این زاویه که بهش نگاه میکنم ، دلم میسوزه و انگیزۀ کمک پیدا می کنم.
این جوری کمک کردن از محبوب ترین راههای شکر خداست.
🔻امام صادق علیه السلام فرمودن:
🍂کسی که به خاطر خدا دوست داشته باشد، به خاطر خدا دشمنی کند و به خاطر خدا عطاء کند، از کسانی است که ایمانشان کامل شده است.
📚(الکافی، ج 2، ص 124).
🔶🔸اگه محور حبّ و بغضامون خدا بشه، تازه متوجّه می شیم ایمان یعنی چی و طعمش رو می چشیم؛ امّا قبول دارید محور خیلی از حبّ و بغضای ما خدا نیست؟ یعنی وقتی به خودمون برمی گردیم و ازخودمون میپرسیم چرا من یکی رو دوست دارم و از یکی بدم میآد، اگه با خودم صادق باشم، می بینم محور، خدا نیست.
🔸اگه شما به یکی افراد جامعۀ ایمانی کمک کنید؛ ولی به خاطر محبّتی نباشه که ریشۀ خدایی داره، اگر چه ظاهر عمل فرقی نداره؛ ولی دیگه اون ارزشی رو که در بارهش حرف زدیم، نداره.
🔸اگه کسی بخواد محبّت و دشمنیش بر محور خدا باشه، باید خدا رو بشناسه و بعدشم بدونه که محبوبای خدا کیا هستن و دشمنای خدا کیا هستن. در غیر این صورت نمیتونه تو مسیر «الحُبُّ فِی الله و البُغضُ فِی الله» قرار بگیره.
✔️ به هر حال ملاک رشد ما وابسته به اندازۀ محبّتیه که به خدا داریم و این میزان محبّت به خداست که ارزش رابطۀ ما رو با اعمال و با افراد مشخّص میکنه.
▫️من هر اندازه، محبّتم به خدا بیشتر باشه، اندازۀ محبّتم به مؤمنین بیشتر میشه.
▫️هر اندازه، محبّتم به خدا بیشتر باشه، اندازۀ بغض و کینه ام به دشمنای خدا بیشتر میشه.
✔️حالا اگه من عملی رو انجام میدم؛ مثل کمک به دنیای برادرای مؤمن و انگیزۀ عملم محبّتیه که به خدا دارم، این ارزشمنده و شدّت این محبّته، ارزش اون عمل رو بالاتر میبره.
#خلاصه_درس نود و پنجم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌻🌻🌻🍃➖➖➖
🌻 اینم پیدیاف درس نود و پنجم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
095 درس نود و پنجم محبّت و کمک چه رابطهای با هم دارن؟.pdf
280.4K
#درس
درس نود و پنجم:
محبّت و کمک چه رابطهای با هم دارن؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃معشوق ناز آفرین
خدا را شکر که دوستت دارم.
به اندازۀ قیمتی که محبّتت پیش خدا دارد
خدا را شکر که دوستت دارم.
ارزش عشق به ارزش معشوق است.
تو چه قدر قیمت داری پیش خدا؟
برای این که قیمت تو را بفهمم
باید ببینم خدا برایت چه قدر خرج کرده.
خدا برایت چه قدر خرج کرده؟
خدا همۀ عالم را برای تو و خاندان تو آفرید، همۀ عالم را.
حالا که من دارم زیر این آسمان نفس میکشم
از تو قیمتیتر روی زمین نفس میکشد؟
همۀ عالم برای تو سر پاست.
تو اگر نباشی
خدا برای چشم بر هم زدنی هم
سفرۀ عالم را پهن نگه نمیدارد
و خیمهای را که به نام آسمان روی زمین زده
سر پا نگه نمیدارد.
فقط به خاطر توست که آسمان بر پا و زمین برجاست.
حالا شاید بشود کمی فهمید
تو چه قدر قیمت داری پیش خدا
و شاید بشود قیمت عشقت را حدس زد.
میخواهم یک طور دیگر محاسبه کنم ارزش عشقت را.
میشود خودت به من بگویی
اگر کسی عشق تو را به پیشگاه خدا برد
خدا در عوضش به او چه میدهد؟
این طور چه خوب میشود ارزش عشق تو را فهمید.
چه قدر صبر کنم جوابم را میدهی؟
در طول صبرم چه باید بکنم تا جوابم را بدهی؟
هر طور که تو بگویی نازت را میکشم
فقط بگو معادل عشق تو در پیشگاه خدا چیست؟
من میخواهم با خدا معاملۀ پایاپای کنم
عشق تو را به خدا عرضه کنم
و خدا هم چیزی را در عوضش به من بدهد.
بگو در این معاملۀ پایاپای چه چیزی نصیبم میشود؟
باشد تو که کارت از ناز کردن گذشته
و معشوق نازآفرینی
خودم میگویم؛ امّا اگر درست نبود خودت اصلاحش کن:
کسی اگر عشق تو را به پیشگاه خدا عرضه کند
خدا خودش را به او میدهد.
قیمت عشق تو خود خداست.
درست میگویم؟
اشتباه که نمیکنم؟ میکنم؟
حالا کسی میتواند بگوید قیمت عشق تو را نمیداند؟
و باز من ماندم و بار سنگین تشکّر از کسی که
بانی آباد ماندن خانۀ عشق تو در دلم شد.
بگو چه کار کنم برای سبک کردن این بار.
کسی که خدا را به من داده
من برایش چه کار کنم
تا کمی شکرش را به جای آورده باشم؟
این سؤال جواب دارد یا نه؟
کاش یک بار هم که شده
جواب سؤالم را میدادی!
شبت بخیر معشوق ناز آفرین!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
بازي با نِی🍹🍹🍹
نِی هایی که با آن آبمیوه 🍹یا نوشابه 🍾میخوریم، وسیله های خوبی برای بازی هستند. چند نمونه از این بازیها را در این جا میآوریم:
1⃣نِی های نوشابه و برخی از نی های آبمیوه، انعطاف دارند و نوکتیز هم نیستند. با این نِی ها میتوان شکلهای خوبی درست کرد. با یک قیچی ✂️به راحتی میتوان این نیها را به قطعه های دلخواه بُرید و از آنها در بازیهای چسباندنی استفاده کرد.
2⃣نی هایی که در بالا به آن اشاره شد، به راحتی با منگنه به هم متّصل میشوند. پس یک منگنه در اختیار کودک👦👧 قرار دهید تا با نی ها، شکلهایی را که دوست دارد، بسازد.
3⃣نی را داخل یک لیوان آب 🛢بگذارید و در آن، فوت کنید. صدای قُل قُلی که در لیوان آب تولید میشود، برای نوزادان👶 و کودکان👧، خیلی جذّاب است.
4⃣تکّه های کوچک کاغذ🗒 یا دستمال کاغذی را روی یک سینی بگذارید. یک طرف نی را در دهان و طرف دیگر را روی تکّه های کاغذ بگذارید و نفستان را به سمت داخل بکشید تا تکّههای کاغذ به نی بچسبد.😃 یک سینی دیگر را در کنار سینی کاغذ بگذارید و کاغذهایی را که به نوک نی چسبیده اند، در سینی دیگر، رها کنید. نفس بچّه ها، مثل ما بزرگترها قوی نیست. به همین دلیل هم اگر نی دراز باشد، نفس کودک، توانایی نگهداشتن کاغذها را نخواهد داشت. پس برای این که کودکان به راحتی بتوانند این بازی را انجام دهند، نی ها را کوتاه کنید. این، یک مسابقۀ جذّاب است.😍😃 برای هر کدام از شرکت کننده ها، یک ظرف برای تخلیۀ کاغذها بگذارید. وقتی سینی کاغذها خالی شد، کاغذهای برداشته شدۀ هر کدام از شرکت کنندگان را بشمارید. هر کسی کاغذ بیشتری برداشته، برنده است.👏👏👏
در این بازی، از لولۀ خودکار 🖍هم به جای نی میتوانید استفاده کنید.
5⃣پنبه ها را رشته رشته کنید، به اندازه ای که خیلی سبُک شوند، طوری که با یک فوت روی هوا، معلّق بشوند. پنبه های رشته شده را روی دست بگذارید و در نی، فوت کنید. وقتی پنبه ها روی هوا معلّق میشوند، بچّه ها🤗 لذّت میبرند. قطعات پنبه، هنوز پایین نیامده، به سراغشان بروید و باز هم با نی به آنها فوت کنید تا پایین نیفتند. برای این بازی از پَرهای سبُک هم میتوان استفاده کرد.
6⃣در وسط یک قطعۀ کوچک از نی (حدّاکثر دو بند انگشت)، یک سوزن تهگِرد📌، فرو کنید. سوزن را به تهِ یک مداد✏️ یا حصیر بزنید. حالا قطعۀ نی را در مقابل دهانتان گرفته، آن را فوت کنید. چرخیدن نی و صدای آن، کودکان را شاد میکند.
7⃣ وقتی نی ها را به قطعه های کوچکتر بُرش دهیم، به کمک یک نخ، میتوانیم وسیله های زینتی 💍📿مثل دستبند، گردنبند و ... بسازیم.
8⃣با فرو کردن دو طرف نی در یکدیگر، یک حلقۀ زنجیر پلاستیکی درست میشود. با متّصل کردن این حلقه ها به یکدیگر، یک زنجیرۀ بزرگ⛓ میتوان درست کرد.
✅در بسیاری از این بازیها، کودکان با برخی از قوانین نیروی باد💨🌪، آشنا میشوند.
✅همچنین خلّاقیت کودک برای درست کردن اشیای مورد نظر خود، بالا می رود.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ٦٠ - ٥٩
#بازی_بازوی_تربیت
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃تنها راه زندگی
خدا را که شکر که دوستت دارم.
وقتی که تو را دوست دارم
دوست دارم هر لحظه با تو حرف بزنم.
با تو که حرف میزنم
احساس میکنم دیگر هیچ وقت نمیمیرم.
اصلاً حرف زدن با تو، راز جاودانگی است.
من اگر تو را دوست نداشتم
مگر میتوانستم این قدر با تو حرف بزنم؟
من که دیدهام کسانی را که تو را دوست ندارند
و دیدهام فرار کردن آنها را از حرف زدن با تو
و دیدهام در زندگی
چگونه مرگ را هر روز چند بار تجربه میکنند
من اگر تو را دوست نداشتم
میشدم عینِ عین آنها
و باید هر روز مرگ را چند بار تجربه میکردم.
من از مرگ میترسم
فقط زندگی را دوست دارم
و چگونه میشود با تو حرف نزد و زندگی را چشید؟
مِیل حرف زدنهای هر روز و هر شب من با تو
ریشه در محبّتی دارد که خدا از تو به دلم انداخته
من به اندازۀ تک تک حرفهایی که تا امروز با تو زدهام
نه، به اندازۀ تک تک حرفهایی که تا امروز آدمها با تو زدهاند
و تا قیامت خواهند زد
نه، به اندازۀ تک تک حرفهایی که فرشتهها در گوشَت نجوا کردهاند
نه، به اندازۀ تک تک حرفهایی که خدا با تو زده
خدا را شکر میکنم که دوستت دارم.
من اگر تو را این قدر دوست نداشتم
نهایتش وقتی که به بن بست میرسیدم
سفرۀ دلم را پیش تو باز میکردم
و همین که بن بست را برایم باز میکردی
سفره را جمع میکردم و از پیشَت میرفتم.
ولی حالا که دوستت دارم
حاضرم با تو حرف بزنم
حتّی اگر قیمتش بسته شدن راههای باز زندگیام باشد.
کسی که با تو حرف نمیزند
در حصار توهمی دهشتناک زندانی است
ولی خودش خبر ندارد.
هیچ راهی برای کسی که با تو حرف نمیزند باز نیست
همۀ زندگی برای او بن بست است.
راه باز تنها در جایی است
که تو باشی و دلی به تو وصل باشد.
خدا را شکر که دوستت دارم
و خدا را شکر که دوست دارم با تو حرف بزنم
و خدا را شکر که حرف زدن با تو را
راز باز بودن راههای زندگی میدانم
و خدا را شکر که وقتی با تو حرف میزنم
هیچ راه بستهای در برابرم نمیبینم.
شبت بخیر تنها راه زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi