🍃همه کس و کار من
خدا را شکر که دوستت دارم.
گاهی به قدری خیال این که «اگر دوستت نداشتم چه می‌شد»
در برابر نگاهم قدم می‌زند
که دوست دارم فریاد بکشم و التماست کنم
که امر کنی تا این خیال خودش را محو کند.
چه قدر دوست دارم پای صحبت کسانی که
بی‌محبّت تو به دنیا دل بسته‌اند بنشینم
و از آنها راز این همه تحمّل را بشنوم.
تحمّل این دنیا بدون محبّت تو عجیب است
و خودش برای خودش معمّای پیچیده‌ای.
بیشتر از این دوست دارم پای صحبت کسانی بنشینم
که بی‌محبّت تو خودشان را برای این دنیا می‌کُشند
و از آنها راز این همه علاقه را بشنوم.
دوست داشتن دنیا بدون محبّت تو خیلی عجیب است
و خودش برای خودش معمّایی
که نمی‌دانم اصلاً جوابی دارد یا نه.
سر تا پای دنیا چه دارد
که بی‌محبّت تو چشم آدم را پر کند
و دلش را به تسخیر خویش بکشد؟
دنیای من شده خیال‌هایی که اگر نباشند
دنیا عمیق‌ترین سیاه‌چال زندگی می‌شود
سیاه‌چالی پر از مار و عقرب‌های زهرآلود و گرسنه.
آقا!
امشب می‌خواهم در خیالم با تو
به مناجات با خدا بیایم.
دستم را گرفته‌ای و با هم رفته‌ایم کربلا.
شب جمعه است
هم زیارت می‌چسبد و هم مناجات.
زیارت را که خواندی
مرا می‌نشانی کنار خودت.
دعا از میان دو لبت بیرون می‌آید و روی هوا نوشته می‌شود
و من از روی آن دعا را می‌خوانم.
وقتی می‌رسی به این جمله و از خدا می‌خواهی:
اَن تَجعَلَ اَوقاتى مِنَ اللَّیلِ وَ النَّهارِ بِذِكرِکَ مَعمُورَةً.
اوقات مرا چه در روز و چه در دل شب، با ذکر و یاد خودت آباد کنی.
چه خوب احساس می‌کنم
که زندگی جز به یاد تو آباد نمی‌شود.
من خرابی زندگی را در غفلت از تو چشیده‌ام
و حالا در این خیال
دارم آبادانی زندگی را با یاد تو می‌چشم.
منتظر می‌نشینم تا برسی به این جمله:
الهی و ربی من لی غیرک.
معبود من! پروردگار من! جز تو چه کسی را دارم؟
همۀ توحید را به همۀ وجودم با این جمله می‌چشانی.
کاش بارها و بارها تکرار می‌کردی:
الهی و ربی من لی غیرک.
این جمله را اگر کسی از زبان تو نشنود
مفهوم بی‌کسی را درک نمی‌کند
و اگر کسی، بی‌کسی را نفهمید
سراغ تو و خدای تو را نمی‌گیرد.
آقا!
خواستی دعا کنی
دعا کن که خدا کاری کند با دلم
که با همۀ وجود یقین کنم که اگر تو نباشی
من می‌شوم معنا و مفهوم بی‌کسی.
شبت بخیر همۀ کس و کار من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
🔰من یکی از همان افرادی هستم که با همسرم دوست بودیم و بعد از یک سال ازدواج کردیم و یک بچّه هم داریم، فهمیده‌ایم که کفو هم نیستیم...
❓ازدواج خیابانی کرده‌ام. حالا چه کنم؟
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
♦️پرسش های گام دوم، ازدواج خیابانی (بخش دوم)
https://eitaa.com/abbasivaladi
👇👇👇👇👇
n015 تاساحل، پرسش‌های گام دوم، ازدواج خیابانی،بخش دوم.mp3
2.78M
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
🎧❓پرسش های گام دوم، ازدواج خیابانی (بخش دوم)
https://eitaa.com/abbasivaladi
#مهارتهای_انتخاب_همسر
💖💖💖💖💖💖
🔴 توجّه به هر معیاری، به اندازۀ ارزشش
✅ در درجه‌بندی معیارها، باید ارزش واقعی آنها را در نظر گرفت. برخی از دختران و پسران، قیافه را آن قدر ارزشمند می‌دانند که جایگاه آن را از ایمان و صداقت هم بالاتر می‌برند.
⛔️ نمی‌خواهم بگویم قیافه را جزو معیارهای خود قرار ندهید؛ امّا نباید ارزش آن را از آنچه هست، بالاتر برد.
👈 این نکته را، هم به پسرها می‌گویم و هم به دخترها که:
✔️ باور کنید قیافه هر قدر هم که زیبا باشد، بعد از مدّتی عادی می‌شود. خوب نیست روی چیزی که بعد از یک مدّت عادی می‌شود، این قدر حسّاسیت به خرج داد.
📚 نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۵۳.
💖💖💖💖💖💖
🎧 فایل صوتی این بحث رو هم می تونید همین جا گوش کنید:
#نیمه_دیگرم
#کتاب_اول
#از_من_بودن_تا_ما_شدن
#ازدواج
https://eitaa.com/abbasivaladi
توجه به ارزش هر معیار.mp3
1.05M
🎧 توجه به ارزش هر معیار
#نیمه_دیگرم
https://eitaa.com/abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
🔷🔹ما خیلی دوست داریم خاطرات و نظرات شما رو بشنویم.
✅ لطفاً به ما بگید که:
🔹 چطوری با درسای کانال و یا کتابای طعم شیرین خدا آشنا شدید؟
🔹آیا تا حالا این درسا و کتابا رو به کسی معرفی کردید و نظرشون رو پرسیدید؟
🔹تفاوت این درسا که به صورت کتاب هم چاپ شده با کتابای اخلاقی_اعتقادی دیگه چیه؟
🔹احساستون بعد از خوندن درسا و یا کتابای طعم شیرین خدا چی بوده؟
🔹آیا خاطره ای از خوندن درسای کانال و یا کتابای طعم شیرین خدا دارید؟
✅ و در آخر:
🔹لطفاً با کتابای اول و دوم "طعم شیرین خدا" عکس بگیرید و عکساتون رو برامون بفرستید.
اینم آدرس ادمین کانال:
@modir_abbasivaladi
✨🎁به قید قرعه به ده نفر از کسایی که به ما پیام بدن به مبلغ ۳۰۰۰۰ تومان از کتاب های استاد عباسی ولدی هدیه داده می شه.🎁✨
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃لبخدت راز زندگی
خدا را شکر که دوستت دارم.
دلم را خوش کرده‌ام به روزی که
تو می‌آیی و به مردم می‌فهمانی
محبّت همۀ هستی آدم است
و می‌فهمانی کسی که محبّت ندارد
نه این که چیزی ندارد
نه، اصلاً نیست.
آدم بی‌محبّت از هستی بهره‌ای ندارد
و منتظرم بیایی و به دنیا بفهمانی
کسی که تو را دوست ندارد
از محبّت هیچ بهره‌ای ندارد.
تو کلاس تفسیر محبّت راه می‌اندازی
تا همه بدانند پیشینۀ محبّت
همزمان با آفرینش شماست.
محبّت، آفرینش مستقلّی ندارد.
خدا را شکر که دوستت دارم
و هزار هزار مرتبه شکر که خیال روز و شبم را
خیال با تو بودن، با نشستن، با تو خندیدن و با تو گریه کردن گذاشته.
من این روزها خوب می‌فهمم
که خیال هم خودش رزق است.
چگونه خدا را شکر کنم برای این رزق با برکت.
وقتی خیالم را تو تسخیر می‌کنی
تازه می‌فهمم که نعمت بودن خیال
یعنی انتخاب خیال به عنوان بال برای رسیدن به وصال تو.
این خیال‌ها عجیب اراده‌ام را برای خوب شدن قوی کرده.
قبل از این خیال‌ها به خوبی‌ها که فکر می‌کردم
شاید کمی دلم نرم می‌شد برای رفتن به سوی خوبی‌ها
امّا دست به زانو که می‌گرفتم برای بلند شدن و خیز گرفتن به سویشان
از عهدۀ خودم بر نمی‌آمدم.
این، خیال‌ها بود که به زانوانم قوّت برخاستن داد
و به دلم میل پریدن.
داشتم به این خیال، پر و بال می‌دادم:
به قدری خوب شده‌ام
به قدری خوب شده‌ام
که تو وقتی دلت می‌گیرد
و دوست داری با کسی درد دل کنی
مرا صدا می‌زنی.
دستم را می‌گیری و می‌بری به جایی که جز من و تو کسی نباشد
از من عهد نمی‌گیری که حرف‌هایت را به کسی نزنم.
خیالت از بابت امانتداری من آسوده است.
چه قدر خوب که حتّی در برابر اشکت هم مقاومت نمی‌کنی.
برایم درد دل می‌کنی
از غربت دین خدا می‌گویی
از آتشی که غفلت و شهوت و جهالت به پا کرده
از ظلم‌هایی که در برابر نگاهت انجام می‌شود و تو مأمور به صبری.
ممنونم که می‌گذاری اشکت را پاک کنم.
یکی از درد دل‌های تو برای کشتن یک دنیا کافی است
ممنونم که توان می‌دهی تا حرف‌های پرسوز دلت را بشنوم
و باز هم نفس بکشم.
باید چگونه شکر خدا را به جای بیاورم
وقتی که تو مرا محرم اسرار خویش می‌دانی.
وقتی که درد دل‌هایت تمام می‌شود
لبخندی که روی لبت نقش می‌بندد حسابی مستم می‌کند
چه قدر شیرین است خیال خوب بودن
به قدری که مولایت غمگین بیاید پیش تو
و با لبخند از پیشت برود.
شبت بخیر لبخندت راز زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌼🌼🌼
✅ خلاصه‌ی #درس صد و یکم:
چی کار کنیم که قرآن رو جدّی بگیریم؟
🍃🌼🌼🌼
🔷🔹 داریم در بارۀ ایمان به عنوان محبوب‌ترین راه شکر خدا حرف می‌زنیم. بنا شد تو قرآن بگردیم و ببینیم خدا مؤمنا رو چه طوری توصیف می‌کنه تا بفهمیم ایمان یعنی چی.
✔️ اوّلین آیه‌هایی که انتخاب کردیم، آیه‌های دو تا چهار از سورۀ انفال بود. اوّلین ویژگی مؤمنا تو این آیه‌ها ترس قلبی بود وقتی که یاد خدا بودن:
🍃إِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ إِذَا تُلِيَت عَلَيهم ءَايَاتُهُ زَادَتهم إِيمَاناً.
🍂مؤمنان تنها كسانى هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد، دل‌هايشان می‌ترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود، بر ايمانشان مى افزايد.
✔️ دومین ویژگی اینه که وقتی آیات الهی برا مؤمنا خونده می‌شه، ظرفیت ایمانیشون زیاده می‌شه.
قبلاً هم گفتیم که ایمان قابل رشده. این طوری نیست که صفر و صدی باشه. برا همینم ما همیشه باید در حال افزایش ایمان و باور قلبی‌مون باشیم. خدا هم بهمون دستور داده که اگه ایمان داریم، بازم ایمان بیاریم:
🍃يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الكِتابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلى رَسُولِهِ وَ الكِتابِ الَّذِي أَنزَلَ مِن قَبلُ...
🍂اى كسانى كه به خدا ايمان آورده ايد، به خدا و فرستاده او و كتابى كه بر رسولش فرو فرستاده و كتابى كه پيش از اين نازل كرده، به همه اينها ايمان بياوريد.
✨(سورۀ نسا (4)، آیۀ 136.)
❕خدا این جا دستور داده ایمان بیارید. به کیا؟ به کسایی که قبلاً ایمان آوردن. خب وقتی که ایمان آوردن، برا چی دوباره ایمان بیارن؟ برا این که ایمان مراحلی داره و تو مراحل پایینش، همراه با شرکه. ایمان بیشترآوردن، یعنی کم کردن از شرک.
🔺اینا رو گفتم تا بگم طبق این آیه، یکی از ویژگی‌های مؤمن اینه که با شنیدن آیه‌های قرآن، به ایمانش اضافه می‌کنه.
❗️کاش نگاه ما به قرآن همین طوری می‌شد که خودش معرّفی کرده.
⁉️قرآن راه افزایش ایمانه؛ ولی چرا خیلی از ماها وقتی قرآن می‌خونیم، احساس نمی‌کنیم که ایمانمون زیاد شده؟
بذارید قبل از ادامۀ بحث این نکته رو بگم:
📛اگه قرآن خوندیم و ایمانمون زیاد نشد، با توجّه به آیه‌ای که داریم در باره‌ش حرف می‌زنیم، معلوم می‌شه که مؤمن واقعی نیستیم.
✔️ ملاکای ایمان رو باید بفهمیم و بدون این که با خیالامون خوش باشیم، با همین ملاکای خدایی، خودمون رو محک بزنیم و اگه فهمیدیم که مؤمن نیستیم، یه گُلی به سرمون بزنیم.
▫️خب بریم سراغ اون سؤال:
❓چرا خیلی از ماها وقتی قرآن می‌خونیم احساس نمی‌کنیم که ایمانمون زیاد شده؟
❌یکی از دلایلش اینه که حقّ تلاوت قرآن را ادا نمی‌کنیم.
🔻به این آیه دقت کنید:
🍃الَّذينَ آتَيناهُمُ الكِتابَ يَتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ يُؤمِنُونَ بِه.
🍂كسانى كه به آنها كتاب (آسمانى) داده ايم و آن را به شايستگى تلاوت مى كنند، آنهايند كه به آن ايمان مى آورند.
✨(سورۀ بقره (2)، آیۀ 121)
🔹کیا هستن که به قرآن ایمان آوردن؟ کسایی که حق تلاوت قرآن رو ادا می‌کنن «يَتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ».
❓حالا حق تلاوت چی هست؟
🔹حدیث زیبایی از امام صادق علیه السلام، در تفسیر این آیه و در بارۀ کسایی که حق تلاوت قرآن رو ادا می‌کنن، داریم. تو این حدیث برای رسیدن به حق تلاوت قرآن چند تا نکته گفته شده.
⤵️اون حدیث و نکات مهمش رو می تونید توی متن کامل درس بخونید.
#خلاصه_درس صد و یکم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖
🌼 اینم پی‌دی‌اف درس صد و یکم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
101 درس صد و یکم چی کار کنیم که قرآن رو جدّی بگیریم؟.pdf
233.9K
#درس
درس صد و یکم:
چی کار کنیم که قرآن رو جدّی بگیریم؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃مفسّر قرآن
خدا را شکر که دوستت دارم
و خدا را شکر که راه بهره بردن‌های مفید از خیال را نشانم داد.
از وقتی که با خیالِ با تو بودن انس گرفته‌ام
یقین کرده‌ام که بدون خیال
نمی‌شود راه خدا را طی کرد.
به حکمت خدا ایمان داشتم
امّا از وقتی که مبهوت سِحر خیال شده‌ام
حکمت خدا برایم فهمیدنی‌تر و شیرین‌تر شده.
خیال تو برای خودش عسلی مصفّاست
که برای دردهای ما مایۀ شفاست.
اگر با عسل خیال تو کامم شیرین نمی‌شد
شاید نمی‌فهمیدم که چرا دشمنانت
همۀ همّت خویش را به کار بسته‌اند
تا این عسل را طوری کثیف کنند
که دیگر شفا نباشد و خودش مایۀ درد شود.
دشمنانت بهتر از ما از سِحر خیال باخبرند
که آن را مدّت‌هاست دزدیده‌اند و در بند کشیده‌اند
تا صبح و شام در خدمتشان باشد.
آنها می‌دانند اگر خیال در بند جهالت و غفلت و شهوت گرفتار نشود
بردۀ حلقه به گوش تو می‌شود
و خیالی که بردۀ تو شد
عالمی را گرفتار عشق تو می‌کند.
باز هم می‌خواهم از عسل خیال تو بنوشم:
از خودتان شنیده‌ایم که قرآن، ظاهری دارد و باطنی
و باطنش هم باطنی تا هفت بطن.
باطن قرآن را تنها می‌شود از شما آموخت
امّا شما هر باطنی را به هر کسی نمی‌آموزید.
یک بار می‌آیم پیش تو.
می‌بینم دوستانت همه جمع‌اند.
حرف‌هایت را می‌زنی و حرف‌هایشان را می‌شنوی.
مجلس تمام می‌شود.
همه بلند می‌شوند.
دستت را می‌بوسند و تو در آغوششان می‌کشی
و به امان خدای می‌سپاریشان.
من هم می‌خواهم بیایم و دستت را ببوسم
اشاره می‌کنی که صبر کنم.
می‌ایستم در کناری.
همه می‌روند.
می‌آیم و دستت را می‌بوسم.
مرا در آغوش می‌کشی و می‌گویی بنشین.
می‌نشینم و تو مرا به کنار خود می‌خوانی.
قرآنت را باز می‌کنی و برایم تلاوت می‌کنی.
می‌خواهی تفسیر کنی؛ امّا قبلش می‌گویی:
این باطن قرآن است که به تو می‌گویم
برای خودت نگهدار که هر کسی توان فهمیدنش را ندارد.
تفسیرت را می‌شنوم؛ امّا به قدری مست می‌شوم
که احساس می‌کنم توان پنهان کردنش را ندارم.
دستت را می‌گذاری روی سینه‌ام.
کمی مکث می‌کنی
و احساس می‌کنم که تاب پنهان کردنش را پیدا کرده‌ام.
می‌گویی تمام شد.
نمی‌خواهم باور کنم؛ امّا ادب می‌کنم و بلند می‌شوم.
دستت را می‌بوسم و تو مرا در آغوش می‌گیری
و در گوشم می‌گویی: باز هم منتظر باش!
و من به امید یک کلاس خصوصی دیگر
از تو خداحافظی می‌کنم.
شبت بخیر مفسّر قرآن خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
مدح امام حسن مجتبی علیه السلام.mp3
9.77M
🏴تسلیت
🍀شعر خوانی استاد عباسی ولدی در مدح امام حسن مجتبی علیه‌السلام
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
گنبدی را به روی صحن و سرایت بزنیم
دو سه تا پنجره فولاد برایت بزنیم
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃معنای عشق
خدا را شکر که دوستت دارم.
من تو را دوست دارم.
وقتی به «من» فکر می‌کنم و کوچکی‌اش
و وقتی به «تو» می‌اندیشم و بزرگی‌اش
و وقتی «دوستی» را در نظر می‌آورم و عظمتش را
باور این جمله که «من تو را دوست دارم»
خیلی سخت می‌شود
ولی وقتی به دلم نگاه می‌کنم
می‌بینم واقعاً تو را دوست دارم
به خودم که نمی‌توانم دروغ بگویم.
من تو را دوست دارم.
دوستی تو، آن گنج عرشیِ خداست
و من، آن فقیر ناداری که این گنج را دارد.
وقتی به فقیری که هیچ چیز ندارد
گنجی این چنین می‌رسد
چگونه باید شکر خدای را به جای آورد؟
خدا را شکر که دوستت دارم
و خدا را شکر که می‌توانم گمان کنم که تو دوستم داری.
من، تو و محبّتی که از من در دل توست!!
چه کار باید کرد در برابر این نعمت عظمی؟
باز هم خیال، خیال با تو بودن
خیالی که جان می‌دهد و زندگی می‌بخشد:
دوست دارم از تو جمله‌ای بشنوم.
ناز می‌کنی و نمی‌گویی؟ نمی‌دانم.
خیال می‌کنی ظرفم کوچک است و نمی‌گویی؟ شاید.
می‌خواهی بیشتر زنده بمانم و نمی‌گویی؟ به گمانم.
هر چه هست، من صبور نیستم آقا!
می‌خواهم آن جمله را زودتر بشنوم از تو.
هر بار که می‌بینمت
از شیوۀ لبخندت، از طرز نگاهت
از دست دادنت و در آغوش کشیدنت
می‌فهمم که روزی این جمله را به من خواهی گفت.
باز هم توفیق، یارم شده
و مرا خوانده‌ای به نزد خویش.
شیوۀ لبخندت تفاوت داشت؛ امّا حالا متفاوت‌تر لبخند می‌زنی
طرز نگاهت حرف می‌زد با من؛ ولی حالا صدایش بلندتر شده
دست دادنت هم فرق داشت؛ امّا حالا با همیشه فرق می‌کند
تو یک طور خاصّی مرا در آغوش می‌کشیدی
ولی چرا این بار جور دیگری در آغوشم کشیده‌ای.
احساس می‌کنم آسمان و زمین دارند نگاهم می‌کنند
حتّی پرنده‌ها روی درخت‌ها بی‌حرکت نشسته‌اند
و به تو چشم دوخته‌اند.
زیر آسمانیم.
باران گرفته.
تو هنوز مرا در آغوش گرفته‌ای.
می‌خواهی سخنی بگویی
این را از صدای نفست می‌فهمم.
لب باز می‌کنی
این را از تند شدن تپش قلبم می‌فهمم.
آخرش گفتی جمله‌ای را که منتظرش بودم
دیگر چیزی نمی‌شنوم.
فقط همین جملۀ تو در گوشم پشت هم تکرار می‌شود:
دوستت دارم.
شبت بخیر معنای عشق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi