eitaa logo
محسن عباسی ولدی
58.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
349 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃یار صبورم اولش که شروع کردم فکر نمی‌کردم دارم به راهی می‌روم که نه روزی برایم و نه شبی شب و روزم یکی شده آقا! می‌خواستی همین اتّفاق بیفتد؟ افتاد. بگذار کمی با تو راحت باشم اگر کسی با پنبه سر بریدن را بلد باشد، تویی. آرام آرام کشاندی مرا به این وادی و حالا هر کاری می‌کنم نمی‌توانم از آن بیرون بروم. می‌خواستی همین اتّفاق بیفتد؟ افتاد. وقتی مرور خاطرات عاشق‌های زمینی را شروع کردم فکر نمی‌کردم این خاطرات بنا دارند از روی من عبور کنند اتّفاقی که الآن افتاده مرور من بر این خاطرات نیست عبور این خاطرات از روی من است من سنگینی این خاطره‌ها را با همۀ وجودم حس می‌کنم. تو هم داری صدای شکستن استخوان‌های را می‌شنوی. می‌خواستی همین اتّفاق بیفتد؟ افتاد. عاشقی را که دیدم که معشوقش داشت بر سرش فریاد می‌کشید در مقابل نگاه مردم نگاه کردم به چشم‌های معشوق پر از خشم بود نگاه کردم به چشم‌های عاشق پر از شرم بود. کمی الفبای نگاه را بلدم شرم عاشق، از معشوق بود؛‌ نه از مردم. معشوق فریادش را که کشید رو بر گرداند و رفت عاشق به دنبالش راه افتاد به التماس و زاری. مردم نگاه می‌کردند؛ ولی گویی عاشق، مردم را نمی‌دید معشوق محلّش نمی‌گذاشت ولی گویی عاشق، بنای ناامیدی نداشت. نه در نگاه عاشق و نه در صدای او نشانه‌ای از اعتراض پیدا نکردم؛ هر چه بود التماس بود. آقا! می‌خواهم دانه دانه بشمارم اعتراض‌های خودم را به تو توانش را ندارم؛ به قدری زیاد است که شماره‌ش از دستم رفته می‌خواهم دانه دانه بشمارم فریادهایی را که تو بر سرم کشیدی هر چه می‌گردم، پیدا نمی‌کنم. دارم فکر می‌کنم به تحقیرهایی که از سوی تو روزی من شد جز عزّت‌هایی که همه را مدیون تو هستم چیزی پیدا نمی‌کنم. می‌خواستی با این مقایسه توبه کنم از هر باری که خودم را به عاشقی وصف کردم؟ توبه کردم. من کجا و عاشقی! آقا! التماس می‌کنم تا عاشق نشده‌ام بر سرم فریاد نکش. می‌ترسم اعتراض‌ها به انکار بدل شود. کمی صبر کن من هم روزی عاشق خواهم شد. شبت بخیر یار صبورم! @abbasivaladi
🔰دوره مطالعات تربیتی 🔸آثار حجت الاسلام و المسلمین عباسی ولدی 🔗اطلاعات بیشتر و ثبت نام: 🔗 https://evnd.co/P9PcO
📌هدف از بچّه دار شدن 🔹بعد اجتماعی بچّه دار شدن د)ضعیف شدن نیروی دفاعی کشور بدون تردید، جمعیّت جوان و همچنین زیاد بودن جمعیّت، یکی از مؤلّفه‌های اصلی قدرت است. با پیشرفت‌هایی که در عرصۀ جنگ‌های مدرن شکل گرفته، برخی به اشتباه افتاده و گمان کرده‌اند امروزه برای حفظ اقتدار دفاعی، نیازی به جمعیّت نیست؛ امّا این، گمانی اشتباه است. همین قدر بدانید که کشورهای مدّعی جنگ‌ مدرن، برای افزایش جمعیّت خود به تکاپو افتاده‌اند. مثلاً اسرائیل با این که پیشرفته‌ترین تسلیحات نظامی را در اختیار دارد؛ امّا به شدّت با کنترل جمعیّت، مخالف است و در این رژیم هر عائلۀ یهود، حدّاقل باید چهار فرزند داشته باشد. جالب است بدانید که در میان ۲۶ کشور منطقۀ چشم‌انداز، از نظر نرخ باروری کل، رژیم اشغالگر قدس با نرخ91/2، رتبۀ هفتم و ایران با نرخ ۵۹/۱، رتبۀ بیست و پنجم را دارد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۶۹-۶۸ @abbasivaladi
🍃🌸🌸🌸 ✅ خلاصه‌ی صد و بیست و چهارم: روح اطاعت با نگاه آیه‌ای چه ارتباطی داره؟ 🍃🌸🌸🌸 🔰تو این درس می‌خوایم به سراغ یه نتیجۀ دیگه در بارۀ نگاه آیه‌ای و قانونمند بودن دنیا بریم. این نتیجه رو می‌شه تو یه جمله گفت: 🔶🔸وقتی همۀ چیز رو سرباز خدا بدونیم، روح تبعیت از فرمانده تو وجودمون زنده می‌شه؛ همون کاری رو انجام می‌دیم که فرمانده دستورش رو داده و از هر کاری که فرمانده نهی کرده، دوری می‌کنیم. 🔸تو یه کلمه: روح تقوا و دینداری تو وجودمون زنده می‌شه. 🍃أ فَغَير دِينِ اللَّهِ يَبغُونَ وَ لَهُ أَسلَمَ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ طَوعًا وَ كَرهًا وَ إِلَيهِ يُرجَعُونَ. 🍂آيا آنها غير از دین خدا را مى‌طلبند؟! در حالی که همۀ كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليم‌اند، و همه به سوى او بازگردانده مى‌شوند. ✨(سورۀ آل عمران (3)،‌ آیۀ 83) ❗️خدا تو قسمت اوّل آیه داره کسایی رو که غیر از دین خدا رو انتخاب کردن،‌ سرزنش می‌کنه: «أَ فَغَير دِينِ اللَّهِ يَبغُونَ»؛ مگه می‌شه آدم غیر از دین خدا، دنبال دین دیگه‌ای بره؟ 🔻امّا دو تا جملۀ بعد، دلیل این سرزنش یا تعجّب رو بیان می‌کنه. چرا نباید غیر از دین خدا رو انتخاب کرد؟ ▫️چون اوّلاً « ‌ تمام كسانى كه در آسمان‌ها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليم‌اند» ▫️و ثانیاً « همه به سوى او بازگردانده مى‌شوند». 🔶🔸فکر نمی‌کنم معنای این آیه این باشه که حالا که همه تسلیمن تو هم تسلیم باش. به نظرم معناش اینه که حالا که همه تسلیمن، تو راهی جز تسلیم نداری. 🔸نمی‌شه تو دنیایی که همه تو مشت ارادۀ یه نفرن، تو ساز مخالف بزنی. ⁉️مگه تو قصّۀ مادر موسی نشنیدی که وقتی خدا اراده کنه، حتّی دشمن خدا هم می‌شه مأمور خدا؟! مگه ندیدی دریایی که موسی رو آروم برد پیش دشمن خدا، با همون دشمن خدا چی کار کرد؟ این دریای آروم یه روزی همین دشمن خدا رو تو خودش فرو برد! ⛔️ خیلی که ساز مخالف بزنی، خودتم می‌شی مأمور خدا برا از بین بردن خودت. فرعون از من و تو خیلی مدّعی‌تر بود. خدا کاخ فرعون رو کرد پرورشگاه دشمن اصلی فرعون. ✅ اگه می‌خوایم اهل اطاعت بشیم و دیگران رو هم اهل اطاعت کنیم، یکی از کارایی که خیلی باید روش سرمایه‌گذاری کنیم، تقویت نگاه آیه‌ای به عالمه. ❌می‌خوایم به مردم؛ بویژه به نسل نوجوون و جوون بگیم که نماز بخونید و روزه بگیرید و حجابتون رو رعایت کنید، شروع می‌کنیم به فلسفه بافی در بارۀ این کارا، تا اونا انگیزه پیدا کنن برا انجامش. یه عالمه گفتیم و نتیجۀ چندانی نگرفتیم. ⁉️ چرا راه کوتاهی رو که خدا جلو پامون گذاشته، رها می‌کنیم و می‌ریم سراغ بی‌راهه‌هایی که سال‌ها رفتیم و ما رو به مقصد نرسوندن؟ ✅ اصلاً بحث سر این نیست که تو این حکم رو دوست داری یا نه، فلسفۀ این حکم رو می‌فهمی یا نه. بحث سر اینه که تو اومدی به دنیایی که همه چیزش برا خداست. همه چیز این دنیا رو خدا تعیین می‌کنه. تو فقط اجرا کننده‌ای. این رو بفهم و بفهمون. ▪️کارگری که تو یه شرکت بزرگ استخدام شده،‌ می‌دونه که باید بگه چشم، فقط همین. اگه بنا باشه هر چی رئیس گفت، به جای چشم بگه چرا، می‌ندازنش بیرون. بهش می‌گن: تو سرت به کار خودت مشغول باشه! ✔️ بله، اگه خدا بهش گفته باشه که برو دنبال فلسفۀ فلان دستوری که بهت دادم،‌ برا اطاعت از فرمان خدا، این کار رو می‌کنه؛ امّا اگه خدا ازش نخواسته باشه، وقتی نداره که بخواد تلف کنه. آخه بهش گفتن وقت کوتاهه... ******** ⬅️ادامه این بحث شیرین رو می‌تونید توی متن کامل درس بخونید. صد و بیست و چهارم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖ 🌸 اینم پی‌دی‌اف درس صد و بیست و چهارم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
124 درس صد و بیست و چهارم روح اطاعت با نگاه آیه‌ای چه ارتباطی داره؟.pdf
215.6K
درس صد و بیست چهارم: روح اطاعت با نگاه آیه‌ای چه ارتباطی داره؟ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0010 baghareh 030-033.mp3
5.43M
10 آیات 30-33 روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. @lalaiekhoda
🌹راه ارتباطی شما با مدیر کانال لالایی خدا: 🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃
🍃نزدیک تر از من به من عاشق‌های زمینی را نشانم می‌دهی تا بدانم عاشق تو شدن چندان سخت نیست. وقتی کسی همۀ دلش را می‌سپارد به کسی مثل خودش و یا حتّی پایین‌تر معلوم است که عاشق کسی مثل تو شدن آسان‌تر از آن است که در خیال بگنجد. عاشق‌های زمینی بی‌آن که بدانند معلّم درس‌های زیادی هستند. حیف که خودشان می‌سوزند در آتش عشقی که کارش بالا بردن نیست، در زمین نگه داشتن است. وقتی که عاشق و معشوق‌های زمینی با هم حرف می‌زنند خیلی دوست دارم به من هم اجازه بدهند حرف‌هایشان را گوش کنم. گاهی که این اجازه را می‌یابم می‌شوم دنیایی از حسرت و شرم من این حسرت و شرم را دوست دارم. عاشقی را دیدم که معشوقش به او التماس می‌کرد که چیزی از او بخواهد. عاشق هر چه فکر می‌کرد چیزی به خاطرش نمی‌آمد و گفت: جز تو چیزی نمی‌خواهم و حالا هم که تو را دارم. معشوق می‌گفت: باز هم فکر کن، شاید چیزی به خاطرت آمد. عاشق گفت: چون که می‌گویی، فکر می‌کنم. چند لحظه‌ای سر به زیر انداخت و در خود فرو رفت. سرش را که بلند کرد با نگاهی که گویی خجالت از آن می‌بارید، گفت: من از وقتی که عاشق شده‌ام جز تو هیچ چیز دیگری نمی‌خواهم. وقتی که نیستی، گویی هیچ چیزی ندارم وقتی که هستی، انگار همۀ عالم برای من است. تنها چیزی که از تو می‌خواهم این است: خودت را از من نگیر. آقا! آمدیم و روزی من تو را دیدم و تو از من خواستی که چیزی از تو بخواهم اگر من جز تو حاجتی در دلم بود، باید چه کار کنم؟ بگویم: چون تو امر کرده‌ای که چیزی طلب کنم، حاجتم را بخواهم؟ یا چون عاشق، جز معشوق حاجتی ندارد بگویم: من جز تو آرزویی ندارم؟ چه قدر دورم از فضای عاشقی. من عاشق نیستم. امشبم هم یک دلیل دیگر برای عاشق نبودنم آوردی. تا کی می‌خواهی به من اثبات کنی عاشق نبودنم را؟! حالا که نگاه می‌کنم به دلم می‌بینم جز تو حاجت‌های زیادی دارم. پس تا عاشقی فاصلۀ زیادی دارم یک روز این فاصله‌ها را کم می‌کنی، می‌دانم. شبت بخیر نزدیک‌تر از من به من. @abbasivaladi
سلام ✅امروز به نهمین پرسش شما در زمینۀ جواب می‌دیم: ❓پسر من دو سال و نیم دارد. از بچگی برای او داستان‌های اهل بیت علیهم السلام را تعریف کرده‌ام. در میان قصه‌ها، هم از جنگ‌های این بزرگواران گفته و هم ظلم‌هایی را که به آنان شده است تعریف کرده‌ام. الآن، هم شجاعت اهل بیت علیهم السلام در ذهن اوست و هم مظلومیتشان؛ اما او به شدت علاقه دارد شمشیری داشته باشد و دشمنان اهل بیت علیهم السلام را بکشد. این مسئله باعث شده که مقداری خشونت داشته باشد؛ به نظر شما برای حل معضل خشونت او چه کار باید بکنم؟ @abbasivaladi 👇👇👇👇👇
#نکته هایی از درس های گذشته @abbasivaladi
🍃طبیب همه دردهایم تو اهل ناقص رها کردن کارها نیستی کار را تا تمام نکنی، از پا نمی‌نشینی. کمر بسته‌ای به ادب کردنم تا ادب نشوم رهایم نمی‌کنی. وقتی دلم ایمان می‌آورد به این عزم راسخ تو آرامِ آرام می‌شود. کابوسی بدتر از این در عالم وجود ندارد: تو آدم را رها کنی. یک روز به من بگو چرا جدا شدن روح از تن را مرگ می‌خوانند مگر مرگ، جز از تو جدا شدن معنای دیگری دارد شاید هم فلسفه‌اش این باشد تو وقتی کسی را رها کردی، روح از تنش می‌رود او فقط شکل زنده‌ها نفس می‌کشد و جز نفس کشیدن، هیچ نشانه‌ای از زندگی ندارد. با چه زبانی باید تو را سپاس بگویم که مرا رها نکرده‌ای؟! من کی گمان می‌کردم که می‌شود با خاطره‌هایی که در پستوی ذهنم داشتند می‌پوسیدند و از میان می‌رفتند بشود دلی را که از عشق فاصله‌ گرفته بود هر لحظه یادخانۀ عشقش کرد؟ تو با این خاطره‌ها کاری کرده‌ای که دیگر من آنها را خاطره‌های بی‌ارزش نمی‌دانم عتیقه‌هایی می‌بینم که هر چه کهنه‌تر می‌شوند ارزششان بیشتر می‌شود. با عاشقی هم‌صحبت شدم که بیمار بود. دقیقا مبتلا شده بود به همان که معشوقش مبتلا شده بود. چه لذّتی می‌برد از آن بیماری! وقتی که از آن یاد می‌کرد گویی از ثروتی بزرگ یاد می‌کند که به بهای همۀ دلش به دست آورده بود. دلش را داده به معشوق بیماری او را گرفته بود و داشت با آن بیماری چنان مستی می‌کرد که غلظت هیچ شرابی به پای شراب آن بیماری نمی‌رسید. می‌خندید و از بیماری‌اش می‌گفت هزار چشم اگر به نگاهش خیره می‌شدند غباری از گلایه و ناراحتی نمی‌دیدند او راضی و خوش‌حال بود با آن بیماری. و من می‌دانم چرا. بیماری معشوق را گرفتن، نشانۀ صداقت عاشق است. این بیماری عشق او را امضا کرده بود. آقا! می‌شود اگر روزی زبانم لال بیمار شدی مرا با خبر نکنی؟! من اگر از بیماری‌ات خبردار شدم و بیمار نشدم می‌توانم نام خودم را عاشق بگذارم؟ وقتی که یقین کردی عاشقم کمی اگر تب کردی زود به من خبر بده تا در آتش تب بسوزم و خاکستر شوم. چه قدر سخت است قبول عاشق نبودن ولی مگر راهی هست برای قبول نکردنش؟ تو مهربان‌تر از آنی که بشود فهمید پس یک روز می‌رسد که هیچ راهی نمی‌گذاری برای انکار عاشقی. شبت بخیر طبیب همۀ دردهایم! @abbasivaladi
🔰شما دائم در بارۀ وظایف زنان در خانه و میزان پاداشی که خداوند به زنان در قبال انجام این وظایف می‌دهد، سخن می‌گویید. ❓چرا همین حرف‌‌ها را در بارۀ آقایان نمی‌زنید؟ #تا_ساحل_آرامش #کتاب_اول #کتاب_صوتی #فانوس_دانایی #شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک ♦️پرسش‌های گام چهارم، سخن گفتن از وظایف زنان، پرتوقّع و زورگو شدن مردان @abbasivaladi
🔴 دوستی قبل از ازدواج به نیت شناخت؛ آری یا خیر⁉️ 🍃💐💐💐 ❌ امروز، ازدواج‌هایی که با مقدمۀ دوستی انجام می‌گیره، زیاد شده؛ در حالی که سر خیلی از این ازدواجا به خطره. ❗️یکی از دلایل اصلی این افراد برای دوستی‌های قبل از ازدواج، شناخت بیشتره. ✅ فکر می‌کنم با خوندن این فایل پی دی اف که سه صفحه هم بیشتر نیست، بتونید کسایی که این اعتقاد رو دارن، به راحتی قانع کنید. 🍃💐💐💐 🔰این فایل رو به دوستانتون ارسال کنید: @abbasivaladi
#نکته هایی از درس های گذشته @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0011 baghareh 034-036.mp3
5.29M
11 آیات 34-36 روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. @lalaiekhoda
🍃آینه خدا روی زمین باشد بکش مرا با این خاطره‌ها مردن با این خاطره‌ها شیرین است، چون تو می‌خواهی یکی دو تا هم که نیستند دنیایی از این خاطره‌ها در صندوقچۀ دلم جا گرفته‌اند که حالا هر کدام برای خودش تیغی شده برای کندن رشته‌هایی که سال‌ها به پای دلم بسته شده‌اند. چه تیزند این تیغ‌ها که این قدر تند و سریع پاره می‌کنند رشته‌هایی را که شمشیرهای استدلال، توان بریدنشان را نداشتند. این جا کلاس درس نیست، مقتلی است برای خودش چه خوب احساس می‌کنم که این شب‌ها نفس مرا زیر این تیغ‌ها گذاشته‌ای و آرام آرام که نه، به سرعت داری خلاصش می‌کنی. دست مریزاد آقای مهربانم! عاشقی را دیدم که همراه معشوق گرم صحبت بودند طوری که گویی کسی جز آن دو زیر این سقف کبود، نفس نمی‌کشید. چشمم را اگر می‌بستم نمی‌فهمیدم که حالا کدام یک دارند سخن می‌گویند عاشق، لحن سخنش عین معشوق بود. گویی این، خود معشوق بود که داشت حرف می‌زد. وقتی از او پرسیدم چرا با لحن خودت حرف نمی‌زنی گفت: این لحن برای خود من است. من لحنی جز این ندارم. مدّتی گذشت و باز هم او را دیدم امّا دیگر لحنش مثل قبل نبود. پرسیدم: چرا؟ گفت: دورۀ عاشقی تمام شد. حالا من شده‌ام خودم. آقا! من از همین می‌ترسم: او عاشق که بود، «خود»ش نبود عاشقی را که کنار گذاشت، «خود»ش شد. و من الان «خود»م هستم، پس عاشق نیستم. دوست ندارم قبل از عاشق شدنم طرز حرف زدنت را بشنوم اگر شنیدم و مثل تو حرف نزدم عاقبت بخیر از دنیا نخواهم رفت. طرز نگاه عاشق،‌ طرز حرف زدن و شنیدنش طرز راه رفتن و نشستنش، طرز دیدن و خوردنش؟؟ اصلاً طرز بودنش اگر مثل معشوق نباشد نام عاشق حرامش باد. من اهل حرام خواری نیستم پس نام عاشق را برای خودم انتخاب نمی‌کنم. این هم یک تیغ تیز دیگر که امشب با آن خلاصم کردی. مردن کار هر شبم شده. ممنونم که به نفس کشیدن‌هایم قانع نیستی مرا بکش و دوباره زنده کن تو که می‌توانی مرا مثل عاشق‌ها زنده کنی. شبت بخیر آینۀ خدا روی زمین! @abbasivaladi