eitaa logo
محسن عباسی ولدی
58.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
349 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹راه ارتباطی شما با مدیر کانال لالایی خدا: 🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃
🍃نزدیک تر از من به من عاشق‌های زمینی را نشانم می‌دهی تا بدانم عاشق تو شدن چندان سخت نیست. وقتی کسی همۀ دلش را می‌سپارد به کسی مثل خودش و یا حتّی پایین‌تر معلوم است که عاشق کسی مثل تو شدن آسان‌تر از آن است که در خیال بگنجد. عاشق‌های زمینی بی‌آن که بدانند معلّم درس‌های زیادی هستند. حیف که خودشان می‌سوزند در آتش عشقی که کارش بالا بردن نیست، در زمین نگه داشتن است. وقتی که عاشق و معشوق‌های زمینی با هم حرف می‌زنند خیلی دوست دارم به من هم اجازه بدهند حرف‌هایشان را گوش کنم. گاهی که این اجازه را می‌یابم می‌شوم دنیایی از حسرت و شرم من این حسرت و شرم را دوست دارم. عاشقی را دیدم که معشوقش به او التماس می‌کرد که چیزی از او بخواهد. عاشق هر چه فکر می‌کرد چیزی به خاطرش نمی‌آمد و گفت: جز تو چیزی نمی‌خواهم و حالا هم که تو را دارم. معشوق می‌گفت: باز هم فکر کن، شاید چیزی به خاطرت آمد. عاشق گفت: چون که می‌گویی، فکر می‌کنم. چند لحظه‌ای سر به زیر انداخت و در خود فرو رفت. سرش را که بلند کرد با نگاهی که گویی خجالت از آن می‌بارید، گفت: من از وقتی که عاشق شده‌ام جز تو هیچ چیز دیگری نمی‌خواهم. وقتی که نیستی، گویی هیچ چیزی ندارم وقتی که هستی، انگار همۀ عالم برای من است. تنها چیزی که از تو می‌خواهم این است: خودت را از من نگیر. آقا! آمدیم و روزی من تو را دیدم و تو از من خواستی که چیزی از تو بخواهم اگر من جز تو حاجتی در دلم بود، باید چه کار کنم؟ بگویم: چون تو امر کرده‌ای که چیزی طلب کنم، حاجتم را بخواهم؟ یا چون عاشق، جز معشوق حاجتی ندارد بگویم: من جز تو آرزویی ندارم؟ چه قدر دورم از فضای عاشقی. من عاشق نیستم. امشبم هم یک دلیل دیگر برای عاشق نبودنم آوردی. تا کی می‌خواهی به من اثبات کنی عاشق نبودنم را؟! حالا که نگاه می‌کنم به دلم می‌بینم جز تو حاجت‌های زیادی دارم. پس تا عاشقی فاصلۀ زیادی دارم یک روز این فاصله‌ها را کم می‌کنی، می‌دانم. شبت بخیر نزدیک‌تر از من به من. @abbasivaladi
سلام ✅امروز به نهمین پرسش شما در زمینۀ جواب می‌دیم: ❓پسر من دو سال و نیم دارد. از بچگی برای او داستان‌های اهل بیت علیهم السلام را تعریف کرده‌ام. در میان قصه‌ها، هم از جنگ‌های این بزرگواران گفته و هم ظلم‌هایی را که به آنان شده است تعریف کرده‌ام. الآن، هم شجاعت اهل بیت علیهم السلام در ذهن اوست و هم مظلومیتشان؛ اما او به شدت علاقه دارد شمشیری داشته باشد و دشمنان اهل بیت علیهم السلام را بکشد. این مسئله باعث شده که مقداری خشونت داشته باشد؛ به نظر شما برای حل معضل خشونت او چه کار باید بکنم؟ @abbasivaladi 👇👇👇👇👇
#نکته هایی از درس های گذشته @abbasivaladi
🍃طبیب همه دردهایم تو اهل ناقص رها کردن کارها نیستی کار را تا تمام نکنی، از پا نمی‌نشینی. کمر بسته‌ای به ادب کردنم تا ادب نشوم رهایم نمی‌کنی. وقتی دلم ایمان می‌آورد به این عزم راسخ تو آرامِ آرام می‌شود. کابوسی بدتر از این در عالم وجود ندارد: تو آدم را رها کنی. یک روز به من بگو چرا جدا شدن روح از تن را مرگ می‌خوانند مگر مرگ، جز از تو جدا شدن معنای دیگری دارد شاید هم فلسفه‌اش این باشد تو وقتی کسی را رها کردی، روح از تنش می‌رود او فقط شکل زنده‌ها نفس می‌کشد و جز نفس کشیدن، هیچ نشانه‌ای از زندگی ندارد. با چه زبانی باید تو را سپاس بگویم که مرا رها نکرده‌ای؟! من کی گمان می‌کردم که می‌شود با خاطره‌هایی که در پستوی ذهنم داشتند می‌پوسیدند و از میان می‌رفتند بشود دلی را که از عشق فاصله‌ گرفته بود هر لحظه یادخانۀ عشقش کرد؟ تو با این خاطره‌ها کاری کرده‌ای که دیگر من آنها را خاطره‌های بی‌ارزش نمی‌دانم عتیقه‌هایی می‌بینم که هر چه کهنه‌تر می‌شوند ارزششان بیشتر می‌شود. با عاشقی هم‌صحبت شدم که بیمار بود. دقیقا مبتلا شده بود به همان که معشوقش مبتلا شده بود. چه لذّتی می‌برد از آن بیماری! وقتی که از آن یاد می‌کرد گویی از ثروتی بزرگ یاد می‌کند که به بهای همۀ دلش به دست آورده بود. دلش را داده به معشوق بیماری او را گرفته بود و داشت با آن بیماری چنان مستی می‌کرد که غلظت هیچ شرابی به پای شراب آن بیماری نمی‌رسید. می‌خندید و از بیماری‌اش می‌گفت هزار چشم اگر به نگاهش خیره می‌شدند غباری از گلایه و ناراحتی نمی‌دیدند او راضی و خوش‌حال بود با آن بیماری. و من می‌دانم چرا. بیماری معشوق را گرفتن، نشانۀ صداقت عاشق است. این بیماری عشق او را امضا کرده بود. آقا! می‌شود اگر روزی زبانم لال بیمار شدی مرا با خبر نکنی؟! من اگر از بیماری‌ات خبردار شدم و بیمار نشدم می‌توانم نام خودم را عاشق بگذارم؟ وقتی که یقین کردی عاشقم کمی اگر تب کردی زود به من خبر بده تا در آتش تب بسوزم و خاکستر شوم. چه قدر سخت است قبول عاشق نبودن ولی مگر راهی هست برای قبول نکردنش؟ تو مهربان‌تر از آنی که بشود فهمید پس یک روز می‌رسد که هیچ راهی نمی‌گذاری برای انکار عاشقی. شبت بخیر طبیب همۀ دردهایم! @abbasivaladi
🔰شما دائم در بارۀ وظایف زنان در خانه و میزان پاداشی که خداوند به زنان در قبال انجام این وظایف می‌دهد، سخن می‌گویید. ❓چرا همین حرف‌‌ها را در بارۀ آقایان نمی‌زنید؟ #تا_ساحل_آرامش #کتاب_اول #کتاب_صوتی #فانوس_دانایی #شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک ♦️پرسش‌های گام چهارم، سخن گفتن از وظایف زنان، پرتوقّع و زورگو شدن مردان @abbasivaladi
🔴 دوستی قبل از ازدواج به نیت شناخت؛ آری یا خیر⁉️ 🍃💐💐💐 ❌ امروز، ازدواج‌هایی که با مقدمۀ دوستی انجام می‌گیره، زیاد شده؛ در حالی که سر خیلی از این ازدواجا به خطره. ❗️یکی از دلایل اصلی این افراد برای دوستی‌های قبل از ازدواج، شناخت بیشتره. ✅ فکر می‌کنم با خوندن این فایل پی دی اف که سه صفحه هم بیشتر نیست، بتونید کسایی که این اعتقاد رو دارن، به راحتی قانع کنید. 🍃💐💐💐 🔰این فایل رو به دوستانتون ارسال کنید: @abbasivaladi
#نکته هایی از درس های گذشته @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0011 baghareh 034-036.mp3
5.29M
11 آیات 34-36 روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. @lalaiekhoda
🍃آینه خدا روی زمین باشد بکش مرا با این خاطره‌ها مردن با این خاطره‌ها شیرین است، چون تو می‌خواهی یکی دو تا هم که نیستند دنیایی از این خاطره‌ها در صندوقچۀ دلم جا گرفته‌اند که حالا هر کدام برای خودش تیغی شده برای کندن رشته‌هایی که سال‌ها به پای دلم بسته شده‌اند. چه تیزند این تیغ‌ها که این قدر تند و سریع پاره می‌کنند رشته‌هایی را که شمشیرهای استدلال، توان بریدنشان را نداشتند. این جا کلاس درس نیست، مقتلی است برای خودش چه خوب احساس می‌کنم که این شب‌ها نفس مرا زیر این تیغ‌ها گذاشته‌ای و آرام آرام که نه، به سرعت داری خلاصش می‌کنی. دست مریزاد آقای مهربانم! عاشقی را دیدم که همراه معشوق گرم صحبت بودند طوری که گویی کسی جز آن دو زیر این سقف کبود، نفس نمی‌کشید. چشمم را اگر می‌بستم نمی‌فهمیدم که حالا کدام یک دارند سخن می‌گویند عاشق، لحن سخنش عین معشوق بود. گویی این، خود معشوق بود که داشت حرف می‌زد. وقتی از او پرسیدم چرا با لحن خودت حرف نمی‌زنی گفت: این لحن برای خود من است. من لحنی جز این ندارم. مدّتی گذشت و باز هم او را دیدم امّا دیگر لحنش مثل قبل نبود. پرسیدم: چرا؟ گفت: دورۀ عاشقی تمام شد. حالا من شده‌ام خودم. آقا! من از همین می‌ترسم: او عاشق که بود، «خود»ش نبود عاشقی را که کنار گذاشت، «خود»ش شد. و من الان «خود»م هستم، پس عاشق نیستم. دوست ندارم قبل از عاشق شدنم طرز حرف زدنت را بشنوم اگر شنیدم و مثل تو حرف نزدم عاقبت بخیر از دنیا نخواهم رفت. طرز نگاه عاشق،‌ طرز حرف زدن و شنیدنش طرز راه رفتن و نشستنش، طرز دیدن و خوردنش؟؟ اصلاً طرز بودنش اگر مثل معشوق نباشد نام عاشق حرامش باد. من اهل حرام خواری نیستم پس نام عاشق را برای خودم انتخاب نمی‌کنم. این هم یک تیغ تیز دیگر که امشب با آن خلاصم کردی. مردن کار هر شبم شده. ممنونم که به نفس کشیدن‌هایم قانع نیستی مرا بکش و دوباره زنده کن تو که می‌توانی مرا مثل عاشق‌ها زنده کنی. شبت بخیر آینۀ خدا روی زمین! @abbasivaladi
🍃🌼🌼🌼 ✅ خلاصه‌ی صد و بیست و پنجم: اگه خدا همه‌کاره‌ست، پس ما چی کاره‌ایم؟ 🍃🌼🌼🌼 ❗️ممکنه بعضیا بگن، آدم وقتی تو نگاه آیه‌ای عمیق می‌شه، احساس می‌کنه تو این عالم اصلاً کاره‌ای نیست. یه جورایی نگاه آیه‌ای، آدم رو می‌بره به سمت جبر. 🔰من نمی‌خوام وارد بحث جبر و اختیار بشم؛ امّا این سؤال رو هم نمی‌شه بی‌جواب گذاشت. برا رسیدن به جواب این سؤال، باید چند تا نکته رو کنار هم در نظر گرفت تا جواب این سؤال معلوم بشه: 1⃣ خدا قدرت برتره. هیچ قدرتی بالاتر از خدا نیست: 🍃و إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلیٰ كُلِّ شَیءٍ قَدِيرٌ* وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ. 🍂و اگر خداوند تو را ضرر و زيانى برساند، جز او برطرف‌كننده آن نيست و اگر تو را خيرى برساند، همانا او بر هر چيزى تواناست و اوست مسلّط و چيره بر بالاى سر بندگانش، و اوست حكيم و آگاه. ✨(سورۀ انعام (6)،‌ آیۀ 17 _ 18) ✅ هیچ بنده‌ای نیست که بر خدا بتونه غلبه کنه. همه ذلیل قدرت خدا هستن. یعنی چیزی وجود نداره که بتونه خدا رو عاجز بکنه. اصلاً جز قدرت خدا، قدرتی نیست. 2⃣ خدا حکمت داره و از قدرتش بر اساس حکمتش استفاده می‌کنه. خودمونیش یعنی این که خدا به جا و به موقع از حکمتش استفاده می‌کنه. اگه کارایی رو انجام نمی‌ده، دلیلش نتونستن نیست، نخواستنه: 🍃و لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعاً أَ فَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّي يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ. 🍂 و اگر پروردگار تو مى‌خواست، تمام كسانى كه روى زمين هستند، همگى به (اجبار) ايمان مى‌آوردند آيا تو مى‌خواهى مردم را مجبور سازى كه ايمان بياورند؟! ✨(سورۀ یونس (10)، آیۀ‌ 99) 🔺به صراحت تو این آیه داره گفته می‌شه که اگه خدا می‌خواست، همه ایمان می‌آوردند. نه این که خدا نتونسته این کار رو بکنه؛ نخواسته. 3⃣ هیچ کسی بدون اجازۀ خدا نمی‌تونه کاری رو انجام بده؛ چه خوب چه بد. هیچ اتّفاقی هم بدون اجازۀ خدا روی زمین نمی‌افته؛‌چه خوب و چه بد: 🍃ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ. 🍂هيچ مصيبتى رخ نمى‌دهد مگر به اذن خدا! و هر كس به خدا ايمان آورد، خداوند قلبش را هدايت مى‌كند و خدا به هر چيز داناست! ✨(سورۀ تغابن (64)،‌ آیۀ 11) ✔️ دقّت کنید این آیه چی می‌گه: هر مصیبتی تو عالم اتّفاق بیفته، به اذن خداست. فرقی نداره عامل این مصیبت، انسان باشه یا طبیعت. این آیه به صورت مطلق داره می‌گه. 4⃣خدا اراده کرده که انسان برای افتادن تو مسیر خیر یا شر، انتخاب‌گر باشه: 🍃إنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً. 🍂ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس! ✨(سورۀ انسان (76)،‌ آیۀ 3) 🔰خلاصۀ همۀ حرفا اینه: ▫️خدا، قدرت برتره. اصلاً قدرتی جز قدرت خدا وجود نداره. قدرت خدا هیچ محدویتی نداره. هر کاری بخواد، می‌تونه انجام بده. ▫️هر اتّفاق خوب و بدی که تو عالم می‌افته و هر کار خوب و بدی که انجام می‌شه،‌ خارج از محدودۀ‌ قدرت خدا نیست. ▫️خدا خواسته انسان انتخاب‌گر باشه؛ امّا انتخاب‌گر بودن انسان، به معنای محدود شدن قدرت خدا نیست. ▫️اگه خدا اراده کنه، می‌تونه قدرت انتخاب رو از انسان بگیره و او رو وادار به انجام یا عدم انجام یه کار بکنه. **** ⬅️ برای فهم بیشتر و دقیق تر این درس حتما متن کامل درس رو مطالعه کنید. صد و بیست و پنجم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖ 🌼 اینم پی‌دی‌اف درس صد و بیست و پنجم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
125 درس صد و بیست و پنجم اگه خدا همه‌کاره‌ست، پس ما چی کاره‌ایم؟.pdf
227.1K
درس صد و بیست و پنجم: اگه خدا همه‌کاره‌ست، پس ما چی کاره‌ایم؟ @abbasivaladi
🍃راز زندگی همه زنده ها آن وقتی که روزگار مرا با عاشق‌های زمینی آشنا کرد در خیالم نمی‌گنجید که روزی این آشنایی‌ها می‌شوند خاطره‌هایی که هر کدامشان کوهی از آموزه‌های عاشقی را روی دوشم می‌گذارند و مرا شرمندۀ تو می‌کنند. نگاه آن روزهای من به کسانی که گرفتار عشق‌های زمینی بودند نگاه یک طبیب به بیمار بود. من فقط دنبال مداوا بودم. عشق زمینی از نگاه من یک بیماری بود و مشکلم برای درمان این بیماری آن بود که بیمار، بیماری‌اش را قبول نمی‌کرد. از نگاه او هر کسی که عاشق نبود، بیمار بود. من روی حرف بیمارها فکر نمی‌کردم فقط به دنبال درمان بودم. حالا که وقت مرور خاطره‌ها شده می‌بینم چه راست می‌گفتند عاشقانی که عاشق نبودن را بیماری می‌دانستند. چرا من حرفشان را باور نمی‌کردم؟ چه درسی است این درس عاشق‌ها: عاشق نبودن، بیماری است. آیا ناعاشق‌ها، خودشان را بیمار می‌دانند؟ من هنوز هم قبول دارم کسی که گرفتار عشق زمینی شده بیماری است که باید با عشق تو مداوا شود ولی اگر از سنگ تکفیرها نمی‌ترسیدم فریاد می‌زدم بیماری که مبتلا به عشق زمینی شده به شفا نردیک‌تر است تا آن کسی که عاشق نیست. و اگر می‌خواستم حرف دلم را بلندتر و محکم‌تر بگویم می‌گفتم: کسی که گرفتار عشق زمینی است، بیمار است و آن که عاشق نیست، مُرده. بیمار به شفا نزدیک‌تر است یا مُرده به احیا؟ آقا! می‌خواستی در کنار همۀ اعتراف‌هایم آشکار و بی‌پرده اقرار کنم که من مُرده‌ام؟ باشد بلند می‌گویم تا عاشق و ناعاشق بشنود: من عاشق نیستم، پس مرده‌ام. امّا این را هم خوب می‌دانم که عیسی شاگرد دانشگاه تو بود که دَمَش مُرده زنده می‌کرد. پس حتّی اگر مُرده باشم چون تو را دارم، ناامید نیستم. عیسای من! نیاز دارم به زندگی نفَست را بدم به من! شبت بخیر راز زندگی همۀ زنده‌ها! @abbasivaladi
🍂امان از گرسنگانی که از جوع خویش غافلند 🍂 🍂آقا ! ما روزی چند بار کودکیِ‌ کودکانمان را به سرسلامتیِ سلامتی این تمدن قربانی می‌کنیم. 🍂من نشنیدهام که هیچ بت‌پرستی فرزندش را با لبخند، پای بتش قربانی کرده باشد اما تا دلت بخواهد لبخندهای پی در پی و زیادی دیده‌ام از پدرها و مادرهایی که کودکی‌ِ کودکانشان را به خاطر این تمدن به مسلخ برده‌اند. 🍂کاری باید کرد برای کودکی‌هایی که یکی یکی پیش پای این تمدن قربانی می‌شوند. 🍂بچه‌های این تمدن فقیرند. بر سفرۀ رنگارنگ از شدت جوع رو به قبله‌اند. امان از گرسنگانی که از جوع خویش غافلند! امان از پدران و مادرانی که به جای غذا زهر می‌دهند به بچه‌های گرسنه! 🍂ما این تمدن را خدای خویش می‌دانیم که دست به سینه در برابرش ایستاده‌ایم. ما حتی خیال شکستن این بت را به خاطرمان راه نمیدهیم. ایمان آورده‌ایم به این تمدن. در اندیشۀ ما پشت کردن به آن ارتدادی نابخشودنی است. 🍂تا وقتی ما بردۀ این تمدنیم آش همین آش است و کاسه همین کاسه. باید از نو مسلمان بشویم و به تو و خدای تو ایمان بیاوریم 📚بازی چه محراب خوبی است برای عبادت صص ۵۳-۵۱ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 @abbasivaladi
#نکته هایی از درس های گذشته @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0012 baghareh 037-039.mp3
6.45M
12 آیات 37-39 روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. @lalaiekhoda