eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃یار خوش رو باید هوار کشید و همه را صدا زد باید حواس‌ها را جمع کرد، حواس همۀ مردم را باید به مردم گفت: دعاهایتان را عوض کنید اگر عوض هم نمی‌کنید دعایی را به دعاهایتان اضافه کنید. عمری است که دعا می‌کنید خدا ذخیره‌اش را بفرستد ولی باید این دعا را هم بکنید حتّی سفت‌تر از دعای تعجیل در فرج که خدایا! ما را منتظر کن. مگر می‌شود منتظِر‌ها نیایند و منتظَر بیاید؟ یک دعای دیگر هم باید کرد با سوز دل با اشک چشم در دل سحر دعا کنیم که خدایا! ما را از توهّم انتظار برَهان! مگر می‌شود توهّم انتظار داشت و منتظر شد؟ با سوز بیشتری باید دعا کرد که خدایا! ما را در توهّم انتظار نمیران. باید منتظر تو شد و مُرد. هر مرگی جز این، عاقبت به شرّی است. می‌خواهم منتظر تو شوم پس باید شبیه تو شوم. در اخلاق خوشَت ریز شده بودم به خوش زبانی‌ات رسیدم و محو شراب‌های شنیدنی‌ات شدم باز هم می‌خواهم ریزتز شوم. تو خوش اخلاقی، یعنی این که خوش‌رو هستی. آدم تو را که می‌بیند غم دنیا از دلش بیرون می‌رود. ابروان گشوده‌ات و لبخند روی لب نشسته‌ات کارشان باز کردن همۀ دل‌های گرفته است. وقتی که با آدم‌ها رو به رو می‌شوی چنان خوش‌رویی که باید به خودمان بفهمانیم که خوش‌رویی تو ریشه در خلق خوش تو دارد و گرنه غرور برمان می‌دارد که ما مایۀ خوش‌حالی تو بوده‌ایم. کاری به دوستان ویژه‌ات ندارم ولی می‌دانم خوش‌رویی تو با امثال من برای آن است که آدم شویم نه این که چون آدمیم، تو از دیدنمان خوشحال می‌شوی. غصّه‌های تو از من، نیازی به گفتن ندارد. تو وقتی به من می‌رسی، غصّه‌هایت را هم پنهان می‌کنی به قدری به رویم می‌خندی و به قدری با روی خوش نگاهم می‌کنی که شاید خدا کند و آدم شوم. من می‌دانم وقتی که بیایی خوش‌رویی تو حتّی دشمنانت را هم نرم می‌کند. می‌ترسم از روزی که دشمنانت، به دوستانت بدل شوند و من هنوز در خم کوچۀ خوش‌رویی مانده باشم. کاش یک بار رویت را نشانم می‌دادی تا خوش‌رویی‌ات را با چشمانم ببینم اگر خوش‌خیالی است، خودت نجاتم بده از آن ولی خیال می‌کنم اگر یک بار روی خوشت را ببینم جز برای کسانی که تو بگویی نمی‌توانم رو ترش کنم. شبت بخیر یار خوش‌رو! @abbasivaladi
0017 خطر تفکر مادی در عبادت.mp3
4.41M
۱۷: «خطر تفکر مادی در عبادت» 🔻قسمت هفدهم، جزء هفدهم: 🍃لَن یَنالَ اللَّهَ لُحومُها وَ لا دِماؤُها وَ لکِن یَنالُهُ التَّقوی مِنکُم کَذلِکَ سَخَّرَها لَکُم لِتُکَبِّروا اللَّهَ عَلی ما هَداکُم وَ بَشِّرِ المُحسِنینَ (سوره حج، آیه ۳۷، ص ۳۳۶) 🎙استاد @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل2️⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی ⬅️چه کنیم که این طعم را به کام دیگران بچشانیم؟ 1️⃣ چشیدن، راه چشاندن 🔸کسی که خود، طعم شیرین محبّت خدای عزیز 🌺 را نچشیده، نمی‌تواند این مزه را به دیگران بچشاند؛ یعنی باید چشید تا چشاند. 🔹یکی از دستورهای اهل بیت علیهم السلام برای دعوت مردم به سوی معنویت، دوری جستن از حرام 📛 و تن دادن به رضای الهی🌼 است. وقتی ما به سوی گناه نمی‌رویم و هر کاری را که رضای خدا در آن است، انجام دهیم، بوی خدا🌸 می‌گیریم و مردم با دیدن ما و معاشرت با ما به فکر برگشتن به اصلشان می‌افتند. 💟 امام صدق و راستی، صادق علیه السلام🌸 به مُفضّل فرمود: ای مُفضّل! به شیعیان ما بگو که مردم را با چشم‌پوشی👀 از حرام‌های الهی و دوری جستن از گناهان🔥 و تبعیت از رضای خداوند، به سوی ما دعوت کنند. همانا آن گاه که شیعیان ما این‌چنین شدند، مردم، به سرعت به سوی ما می‌آیند. ⬅️ پدر و مادری که دوست ندارید فرزندتان👧👦، مشتری شبکه‌های ماهواره‌ای📡 باشد! کسانی که از اعتیاد همسرتان به فیلم‌ها و سریال‌های مستهجن📺 گلایه دارید! شمایی که دوست دارید بستگان و آشنایان‌تان را از سفرۀ آلودۀ ماهواره دور کنید! بیایید تصمیم بگیریم در همۀ زندگی به آنچه خدا گفته، عمل کنیم، تا دیگران با دیدن ما و نشست و برخاست با ما، طعم شیرین با خدا🌸 بودن را بچشند. ✅ «تو وقتی بوی خدا می‌گیری، مشام فطرت دیگران را از بوی متفّعن♨️ دنیا خارج می‌کنی. تو وقتی رنگ خدا 🌈می‌گیری، نگاه فطرت دیگران را نجات می‌دهی از هر چه زشتی است. تو وقتی نمای خدا می‌شوی روی زمین، مردم، یاد سرزمین مادری‌شان می‌کنند؛ همان سرزمینی که در و دیوارش، خدا 🕋 را فریاد می‌زند. تو اگر خدایی شوی، امتداد پیدا خواهی کرد. خدایی شدن در تو نخواهد ایستاد.» 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 147- 149 @abbasivaladi
🍃یار شیرین سخن نقّاشی‌های انتظار را می‌شود زبان بین المللی انتظار کرد. این نقّاشی‌ها با همه حرف می‌زنند صدایشان را به راحتی می‌شود شنید. مثلاً می‌شود مردی را در کویری کشید که راه گم کرده و توشه‌ای هم ندارد؛ نه آبی و نه غذایی. از هر طرف که نگاه می‌کند جز شن‌های روان چیزی نمی‌بیند آفتاب هم دارد غروب می‌کند چشم‌های بی‌رمق مرد در کویر مانده همین طور می‌چرخد و افق را از همه سو رصد می‌کند. چشمش با این که از تشنگی و گرسنگی به سوسو زدن افتاده امّا به دنبال صید تصویری است که از آن دورها امید رو به مرگش را احیا کند. چه قدر صدای انتظار در این نقّاشی، بلند است و خوب دارد در گوشم فریاد می‌زند که: تو منتظر نیستی و درست می‌گوید: من منتظر نیستم منتظر دنیا را با همۀ آبادی‌اش کویری می‌بیند که از هر سو جز شن‌های روان چیز دیگری پیدا نیست و تنها تویی که می‌توانی به مردم در کویر مانده بگویی راه از کدام سوست. من بدون تو هم احساس می‌کنم راه بلد این کویرم چه دلیلی بزرگ‌تر از این که من منتظر نیستم ولی می‌خواهم منتظر باشم پس باید شبیه تو شوم زبانم را باید پاک کنم درست مثل زبان تو تو شأنت را بالاتر از آن می‌دانی که خودت را در اندازۀ باربری سخن‌ها پایین بیاوری. تو اگر بناست بار سخنی را به دوش بکشی سخن خدا و سخن دوستان خدا را از آسمان می‌چینی و روی زمین به گوش دل این و آن تعارف می‌کنی باربری سخنان خلایق کار کسانی است که آدمیتشان را به قیمت خودشیرینی فروخته‌اند خودشیرینی می‌کنند و زندگی این و آن را تلخ می‌کنند. سخن‌چین هر چه که باشد منتظر نیست زیرا شباهتی به تو ندارد تو زندگی‌های تلخ را شیرین می‌کنی مگر می‌شود کسی که کارش تلخ کردن زندگی‌هاست منتظر تو باشد؟ خودتان گفته‌اید که سخن چین از بدترین جنبندگان روی زمین است چه قدر انتظار تو غریب شده در میان ما که حتّی بدترین جنبندگان روی زمین خودشان را منتظر تو می‌دانند که بهترین مخلوق خدا روی زمینی. آقا! من دوست ندارم باربر سخنان مردم باشم دوست دارم مثل تو با بار سخنان خدا و دوستان خدا بالی پیدا کنم برای خودم که زودتر از این زمینی که حسابی از آن خسته‌ام رها شوم و پرواز کنم به سوی آسمانی که برایش آفریده شده‌ام. به قدری گوش دلم را پر کن از حرف‌های آسمانی‌ات که دیگر جایی برای شنیدن حرف‌های دیگران نباشد حرف‌هایی را که نباید بشنوم، اگر نشنوم دیگر جایی نمی ماند برای باربری حرف‌های خلایق. من دوست دارم خودم را برای تو شیرین کنم کسی که برای تو شیرین می‌شود دیگر نیازی به خودشیرینی در برابر مردم ندارد. شبت بخیر یار شیرین سخن! @abbasivaladi
0018 میزان وسع در تکلیف.mp3
4.58M
۱۸: «میزان وسع در تکلیف» 🔻قسمت هجدهم، جزء هجدهم: 🍃وَ لا نُکَلِّفُ نَفساً إلّا وُسعَها وَ لَدَینا کِتابٌ یَنطِقُ بِالحَقِّ وَ هُم لا یُظلَمونَ (سوره مومنون، آیه ۶۲، ص ۳۴۶) 🎙استاد @abbasivaladi
امشب جوشن کبیر می‌خوانیم یعنی کتاب دعا را باز می‌کنیم لب تکان می‌دهیم و ورق می‌زنیم. کاش شبی برسد که جوشن کبیر را بچشیم. جوشن کبیر برای خواندن و آغاز کردن مستی است ما از اول که می‌خوانیم می‌خوانیم که تمام کنیم این دعا را. تو تجلّی اسم‌های خدا روی زمینی پس تو جوشن کبیرِ مجسّمی آقا! هر لحظه دیدن تو یک بار چشیدنِ صد بندِ دعای جوشن کبیر است‌. من جوشن کبیر را دوست دارم و دوست دارم در هر چشم بر هم زدنی یک بار جوشن کبیر را بچشم. امشب بانی جوشن کبیرم شو آقا! #بهانه_بودن #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🍃مرهم دل های زخم دیده یادم آمد روزهایی را که اسرا یکی یکی آزاد می‌شدند چه دل‌های بی‌قراری که پس از سال‌ها تشویش و اضطراب آرام گرفته بودند و برای اوّلین بار لبخندی حقیقی به لبشان نشسته بود. چه زیبا بود در آغوش گرفتن پسران از سوی مادران مادرِ به پسر رسیده، گویی دیگر هیچ آرزویی نداشت به هر چه می‌خواست رسیده بود و در این میان مادرانی بودند که هیچ نام و نشانی از فرزندشان نبود فرزندانشان نام مفقود الاثر گرفته بودند این مادرها در آن روزها انتظار را چنان معنا کردند که پس از سال‌ها هنوز ترجمۀ آنها از انتظار بوی تازگی دارد. عکس پسرانشان را به دست می‌گرفتند یکی یکی سراغ اسیران آزاده شده می‌رفتند با چشمی پر از اشک و لحنی پر از بغض سراغ پسران مفقود الاثرشان را می‌گرفتند وقتی از اوّلی ناامید می‌شدند سراغ دومی می‌رفتند به صدمین آزاده هم که می‌رسیدند باز هم امیدشان همان رنگ و بوی اوّل را داشت و هنوز هم که سال‌ها از آن روزها می‌گذرد چشم به در منتظر نشسته‌اند تا شاید خبری بیاید. عمرشان به ظاهر آفتاب لب بام است امّا امیدشان چونان خورشید تازه طلوع کرده. آقا! دوست دارم یک روز به قدری دیوانه شوم که نامت را روی برگه‌ای بنویسم شهر به شهر و دیار به دیار بگردم و با چشمانی پر از اشک و با لحنی پر از بغض طوری که توان حرف زدن نداشته باشم به هر کسی رسیدم که شاید خبری از تو داشته باشد نامت را نشانش دهم و سراغت را از او بگیرم و اگر هزار هزار نفر ناامیدم کردند امیدم ذره‌ای رنگ نبازد. باید به نقّاش ماهری بگویم این مادر منتظر را با همۀ انتظارش برایم بکشد. انتظار این مادر، به من می‌گوید: تو منتظر نیستی ولی می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. هیچ دلی از زبان تو تا امروز زخم نخورده. پس چرا زبان ما چون تیغ است و کارش دریدن دل‌ها تو دل‌های زخم خورده را با حرف‌هایی که بوی خدا می‌دهد مرهم می‌گذاری و ما با زبانمان همان زخم‌ها را عمیق‌تر می‌کنیم زبان تو شمشیر است ولی برای دریدن پیکر تزویر و نیرنگ‌های شیطانی وقتی که حرف می‌زنی پرده‌های نفاق را چنان می‌دری که دیگر آبرویی برای منافق نمی‌ماند تو با این شمشیر چه قدر به داد مردمی می‌رسی که در هجوم شبهه‌ها همۀ دینشان درمسیر نابودی است ولی زبان ما شمشیری است که دل‌های آماده را چنان می‌درد که دیگر به هر چه فکر کنند، به دینداری فکر نمی‌کنند. ما نام تو را بر همین زبانی راندیم که کارش زخمی کردن دل‌هاست و خدا می‌داند چه قدر از این دل‌های زخمی حتّی از نام تو هم گریزان شدند. کاش لال می‌شدیم اگر بناست شبیه تو نشویم! شبت بخیر مرهم‌ دل‌های زخم دیده! @abbasivaladi
0019 داستان تکان دهنده سحره موسی.mp3
4.25M
۱۹: «داستان تکان دهنده سحره موسی» 🔻قسمت نوزدهم، جزء نوزدهم: 🍃فَاُلقیَ السَّحَرَةُ ساجِدینَ * قالوا آمَنّا بِرَبِّ العالَمینَ * رَبِّ موسی وَ هارونَ * قالَ آمَنتُم لَهُ قَبلَ أن آذَنَ لَکُم إنَّهُ لَکَبیرُکُمُ الَّذی عَلَّمَکُمُ السِّحرَ فَلَسَوفَ تَعلَمونَ لَاُقَطِّعَنَّ أَیدیَکُم وَ أرجُلَکُم مِن خِلافٍ وَ لَاُصَلِّبَنَّکُم أجمَعینَ * قالوا لا ضَیرَ إنّا إلی رَبِّنا مُنقَلِبونَ * إنّا نَطمَعُ أن یَغفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أن کُنّا أوَّلَ المُؤمِنینَ (سوره شعراء، آیات ۴۶-۵۱، ص ۳۶۹) 🎙استاد @abbasivaladi
🍃🌻🌻🌻 ✅ خلاصه‌ی صد و پنجاه و چهارم: خشوع چه رابطه‌ای با ابدیت داره؟ 🍃🌻🌻🌻 🖊 یکی دیگه از آثار فکر کردن به ابدیت خشوعه: 🍃وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلّا عَلى الخاشِعينَ* الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِم وَ أَنَّهُم إِلَيهِ راجِعون. 🍂و (در كارهايتان) از صبر (روزه) و نماز يارى طلبيد و نماز دشوار و گران است مگر بر فروتنان. آنان كه مى‌دانند (بالأخره) ديداركنندۀ پروردگار خويش خواهند بود و حتماً به سوى او بازمى‌گردند. ✨(سورۀ بقره(٢)، آیۀ۴۵_۴۶). 🔹خشوع اون حالت تواضع و انعطاف پذیری در برابر خداست که ویژگی دل آدمه. یعنی وقتی آدم در برابر خدا و حکم خدا قرار می‌گیره، قلبش در برابر خدا و حکمش متواضع باشه و در عمل هم اون رو اجرا کنه. 🔹یکی از عوامل اصلی به دست آوردن این خشوع اینه که آدم باور داشته باشه غیر از این دنیا، دنیای دیگه‌ای هم هست و اون باید بر گرده به اون دنیا و زندگی رو ادامه بده. این نکته رو به راحتی می‌شه از دو تا آیه‌ ای که گفته شد، فهمید. 🔻از طرفی وقتی که آدم از ابدیت غافل می‌شه، کبر و غرور می‌آد سراغش: 🍃فَالَّذينَ لا يُؤمِنونَ بِالآخِرَةِ قُلُوبُهُم مُنكِرَةٌ وَ هُم مُستَكبِرُون. 🍂امّا كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌آورند، دلهايشان منکر [حق] و خودشان متكبّر و گردن‌فرازند. ✨(سورۀ‌ نحل(١۶)، آیۀ٣٠). ❗️چه قدر این آیه واضح و روشن داره در بارۀ رابطۀ استکبار و عدم ایمان به ابدیت حرف می‌زنه. ♦️کاش دقّتمون رو در بارۀ رابطۀ ابدیت و خشوع و تکبّر زیاد کنیم. بدون بهره‌مندی از خشوع و دوری از روحیۀ خودبزرگ‌بینی، کسی نمی‌تونی تو وادی بندگی، قدم از قدم برداره. ✔️ نمی‌شه کسی خودش رو بزرگ ببینه و بندگی کنه. من برا بندگی کردن نیاز دارم به این که باور کنم کوچیکم تا در برابر کسی که ایمان به بزرگیش دارم، خشوع پیدا کنم و بندگی کنم. پس به اندازه‌ای که خودم رو بزرگ می‌بینم، حسّم نسبت به بندگی ضعیف می‌شه. ❌ از اون طرفم اگه به ابدیت فکر نکنیم، نمی‌تونیم از دست خودبزرگ‌بینی خلاص بشیم. ✅ رابطۀ این سه تا حقیقته که حکم می‌کنه ما به این راحتی از کنار قصۀ ابدیت و نقشش تو خشوع انسان رد نشیم. ❗️اگه اثر توجّه به ابدیت و نقشش رو تو بندگی فراموش نکنیم، باور می‌کنیم که شیطون یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌هاش اینه که کاری کنه تا ما ابدیت رو فراموش کنیم. 📛 کارکرد خیلی از مظاهر زندگی مدرن، فراموش کردن ابدیته. ☑️ توجّه به ابدیت، مغازۀ خیلی از مظاهر زندگی مدرن رو تعطیل می‌کنه. کسی که به ابدیت توجّه می‌کنه، خودش رو مشغول بازیای زندگی مدرن نمی‌کنه. ❗️زندگی مدرن همۀ تلاشش اینه که مفهوم زندان بودن دنیا رو ازتون بگیره تا دنیا خسته‌تون نکنه. ✖️ما به راحتی از رفاه‌سازیای زندگی مدرن چشم می‌پوشونیم؛ امّا واقعیتش اینه که رفاه سازی دنیای مدرن، نتیجۀ نگاهیه که می‌خواد اونی رو که شما تو ابدیت باید به دنبالش بگردید، تو همین دنیا بهتون بده. البتّه اصلش نیست؛ ولی بدل تقلّبیش رو هم که بده، برا اون بسه. ❗️تو زندگی مدرن به قدری رفاه، اصیل می‌شه که یادمون می‌ره، این دنیا موقّته و بیشتر از اونیه که به فکر رفاه تو این دنیا باشیم، باید به رفاه ابدی فکر کنیم. ❌ سطحی برخورد کردن با زندگی مدرن، باعث شده خیلی از آسیبای این نوع زندگی به ما برسه، بدون این که حواسمون باشه. ✅ من این جا نمی‌خوام بگم کسی نباید از مظاهر زندگی مدرن استفاده کنه، حرف من اینه که اگه حواسمون نباشه که زندگی مدرن ما رو از ابدیت غافل می‌کنه، ما هم مثل خیلیای دیگه قربونی زندگی مدرن می‌شیم و مشغول دنیا. صد و پنجاه و چهارم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌻🌻🌻🍃➖➖➖ 🌻 اینم پی‌دی‌اف درس صد و پنجاه و چهارم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
154 درس صد و پنجاه و چهارم خشوع چه رابطه‌ای با ابدیت داره؟.pdf
220.8K
درس صد و پنجاه و چهارم: خشوع چه رابطه‌ای با ابدیت داره؟ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0055 baghareh 145-147.mp3
10.14M
۵۵ آیات ۱۴۷ - ۱۴۵ روزهای زوج، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «قصه کوفه، صفحات ۲۸۴-۲۸۳ و ۳۲۹-۳۳۱»؛ اثر علی نظری منفرد با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃راز لبخند آسمان فقیر است و نادار قامتش زیر بار فقر شکسته. با اندک آبِ رویی که داشته پولی قرضی کرده و جنسی خریده و سر بازار نشسته ولی چرا حتّی یک مشتری در این بازار سراغ جنسی را که او دارد نمی‌گیرد؟ جنسش اگر روی دستش بماند از آنهایی نیست که بشود فردا فروخت. تا امشب اگر فروخته شد که هیچ اگر نه، او می‌ماند و قرضی که گرفته و سودی که نکرده و بار ضرری که روی سنگینی بار فقر آمده. هر کسی پا به بازار می‌گذارد با خودش می‌گوید: این همان است، مشتری جنس من! وقتی که می‌رود به خودش می‌گوید حتماً همین امروز کسی می‌آید که مشتری فقر من باشد من امروز نه جنسم را که فقرم را می‌فروشم. آفتاب دارد غروب می‌کند. این بازار را شب باز نگه نمی‌دارند با نگاهش به خورشید التماس می‌کند کمی تعلّل کند در غروب کردنش. به گمانم خورشید راه آمده با دل او. نقاشی این مرد را می‌گذارم در برابرم و به خودم نهیب می‌زنم که آیا جنسی دارم که خریدارش تو باشی؟ اگر نه، چه قدر رو زده‌ام به این و آن که جور کنم آن را که تو می‌خری؟ اگر آری، چه قدر منتظر نشسته‌ام تا بیایی و مشتری آنچه دارم بشوی؟ باشد امشب هم می‌پذیرم که منتظر تو نیستم ولی می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. خوش به حالت که زبانت را کرده‌ای زبان خدا و یقین دارم واژه‌هایی که از این زبان می‌تراود هر کدامش در آسمان به اندازۀ همۀ زمین و آسمان قیمت دارد. آقا! این چه زبانی است که هیچ گاه واژه‌ای بر او جاری نشد که بوی تمسخر از آن به مشام برسد. تو برای خنداندن دیگران نیازی نداری کسی را مسخره کنی به قدری دیدنت، بودنت، شنیدن کلامت و بویی که از پیکرت به مشام می‌رسد دل هر صاحب جانی را شاد می‌کند که دیگر احتیاجی نمی‌ماند به خندیدن‌هایی که قیمتشان خرد کردن دیگران است. چه قدر خیال مثل تو بودن شیرین است تو معنای واقعیِ هم فال و هم تماشایی می‌خندی از ته دل، می‌خندانی از ته دل و در خنده‌ها و خنداندن‌هایت جز خدا چیز دیگری موج نمی‌زند با هر لبخندی که می‌زنی و با هر لبخندی که می‌نشانی به اندازۀ عبادت اهل زمین و آسمان نامۀ عملت را پر می‌کنی از نیکی. من هم از این زندگی‌ها می‌خواهم خسته‌ام از نفس کشیدن‌های خودم. شبت بخیر راز لبخند آسمان! @abbasivaladi
0020 درس های داستان قارون.mp3
6.1M
۲۰: «درس های داستان قارون برای زمان ما» 🔻قسمت بیستم، جزء بیستم: 🍃إنَّ قارونَ کانَ مِن قَومِ موسی فَبَغی عَلَیهِم وَ آتَیناهُ مِنَ الکُنوزِ ما إنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنواُ بِالعُصبَةِ اُولِی القُوَّةِ إذ قالَ لَهُ قَومُهُ لا تَفرَح إنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الفَرِحینَ * وَ ابتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا وَ أحسِن کَما أحسَنَ اللَّهُ إلَیکَ وَ لا تَبغِ الفَسادَ فِی الأَرضِ إنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ المُفسِدینَ (سوره قصص، آیات ۷۶-۷۷، ص ۳۹۴) 🎙استاد @abbasivaladi
✅ گزاره‌های رفتاری و محبّت 📌‌محبّت و تربیت ❤️محبّت، از نیازهای فطری است؛ یعنی هر انسانی به حکم این که انسان است، نیازمند محبّت است. زینت عابدان، امام سجّاد علیه‌السلام در «زیارت امین الله» میفرماید: 🌷اللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسی... مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أوْلیائِکَ مَحْبُوبَةً فی أرْضِکَ وَ سَمائِکَ.🌷 🌱 بار الها! ... مرا دوستدار اولیای برگزیدهات نما... در زمین و آسمان، محبوبم گردان.🌱 هر گاه یک انسان معصوم، از خدا حاجتی را میطلبد، بدون تردید، باید دانست آن خواسته، از اموری است که در مسیر کمال و رسیدن به هدف آفرینش، مورد نیاز انسان است؛ چرا که معصوم از خدا، نیاز کاذب، طلب نمی‌کند. ❣با توجّه به این نکته، باید گفت: هم محبّت کردن و هم محبّت دیدن، مورد نیاز انسان است. 💚 یعنی انسان در مسیر رشد و رسیدن به هدف آفرینش، نیاز دارد کسی را دوست بدارد و در عین حال، مورد محبّت باشد. 💛 این، نیازی است که نه تنها یک انسان معمولی که انسان متعالی هم آن را از خداوند، درخواست میکند. 📚من دیگرما، کتاب دوم، ص۱۸ #من_دیگر_ما #کتاب_دوم #تربیت_فرزند #گزاره‌های_رفتاری @abbasivaladi‌
🍃بهترین سرنوشت این شب‌ها شب نوشتن دفتر تقدیر ماست بناست در دفتر تقدیر من چه چیزی نوشته شود؟ تا سال آینده هستم یا رفته‌ام؟ در مسیر توام یا دورافتاده از تو؟ در شمار سربازان تو در آمده‌ام یا همچنان سربارت مانده‌ام؟ یا این که زبانم لال... نه، نمی‌خواهم باور کنم در مقابلت ایستاده باشم! دفتر تقدیر من باید به امضای تو برسد. می‌شود امضا که خواستی بکنی دفترم را نشانم بدهی؟! قدر این شب‌ها را کاش می‌دانستم و بیشتر التماس می‌کردم که اگر بناست چیزی در دفتر تقدیرم بنویسند شبیه تو شدن اوّلین سطر دفترم را مزیّن کند. اگر دفتر تقدیرم با این جمله آغاز شود و تو هم آن را نشانم بدهی دیگر میلی برای خواندن باقی سطرها ندارم. مدّت‌هاست که دیگر آرزویی جز شبیه تو شدن در دلم نیست. شبیه تو باشم دیگر چه فرقی می‌کند فقر را در دفتر تقدیرم نوشته باشند یا غنا را شبیه تو از دنیا حتّی اگر کاهی هم نداشته باشد خودش را ثروتمندتر از کسی می‌بیند که کوهی از طلای سرخ دارد. کسی که شبیه توست دیگر نیازی ندارد به بیماری یا سلامت خویش فکر کند شبیه تو که باشم در میان انبوهی از بیماری‌ها از سالم‌ترین آدم‌ها بیشتر احساس سلامتی می‌کنم پس چه فرقی می‌کند در دفتر تقدیرم بیماری نوشته باشند یا صحت؟ شبیه تو باشم در میان مردم برایم هر اندازه جا باز شود باز هم فرقی نمی‌کند. مگر می‌شود شبیه تو بود و به جایگاه خویش در میان مردم اندیشید؟ مطرودترین آدم وقتی احساس می‌کند که شبیه توست در خویش دنیایی از عزّت می‌بیند. اصلاً عزّت چه معنایی دارد جز شبیه تو شدن؟ هر چه قدر فکر می‌کنم چیزی را پیدا نمی‌کنم که به اندازۀ شبیه تو شدن چشم مرا در این دفتر تقدیر پر کند. اگر بناست شبیه تو باشم هر چه غیر از آن در دفتر تقدیرم نوشته می‌شود را با جان و دل می‌خرم و اگر بنا نیست شبیه تو بودن در دفتر تقدیرم ثبت ‌شود هیچ خوبی به چشمم نمی‌آید و هیچ بدی هم تنم را نمی‌لرزاند شبیه تو نبودن یعنی سیاهی و بالاتر از سیاهی مگر رنگی هست؟ قلم سرنوشت را بردار و در اوّلین سطر دفتر تقدیرم بنویس: این بنده تا سال آینده شبیه حجّت خدا خواهد شد. شبت بخیر بهترین سرنوشت. @abbasivaladi
0021 ملاکی برای تعیین اهل لهو و لعب بودن.mp3
6.17M
۲۱: «ملاکی برای تعیین اهل لهو و لعب بودن» 🔻قسمت بیست و یکم، جزء بیست و یکم: 🍃وَ ما هذِهِ الحَیاةُ الدُّنیا إلّا لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ إنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهیَ الحَیَوانُ لَو کانوا یَعلَمونَ (سوره عنکبوت، آیه ۶۴، ص ۴۰۴) 🎙استاد @abbasivaladi
🍂زینت پدر 🍂 🍂کسی که به پدر بودن تو فکر نمی‌کند معنای کلامتان را هم نمی‌فهمد که گفتید: زینت ما باشید نه مایۀ ننگمان. 🍂یکی در این میان چنان زینتت شد که زینب نام گرفت. 🍂زینب نام یک زن نیست نام هر کسی است که زینت تو باشد چه مرد باشد چه زن. 🍂پدر! من می‌خواهم زینب باشم کمکم می‌کنی؟ 🍂شهادت مولای متقیان حضرت علی علیه السلام را به همه شیعیان جهان تسلیت عرض می نماییم. @abbasivaladi
sedaghat dar goftego.mp3
3.13M
🔴 باید چه شرایطی داشته باشه تا مفید باشه؟ 3⃣ صداقت در گفت و گوی خواستگاری 👈 ادامه دارد... @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0056 baghareh 148-150.mp3
11.84M
۵۶ آیات ۱۴۸ - ۱۵۰ روزهای زوج، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «قصه کوفه، صفحات ۳۶۱-۳۶۷ و ۴۱۴-۴۱۶»؛ اثر علی نظری منفرد با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda