خلاصۀ درس صد و سی و دوم تا صد و چهل و سوم.pdf
201.8K
#درس
#خلاصه درس صد و سی و دوم تا صد و چهل و سوم
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️تا حالا پای درسای توحید «حضرت یوسف» نشستید؟
⁉️میدونید از نظر حضرت یوسف «جاهل» کیه؟
⁉️چرا حضرت یوسف به راحتی از خطای برادرانش گذشت؟
⁉️میدونید دعای آخری که از حضرت یوسف نقل شده، چیه؟
@abbasivaladi
🍃یار خوش سلیقهام
کاش کسی میگفت
وقتی که بیایی بساط امتحانها
از میان زندگیهایمان جمع میشود.
و میگفت نتیجهی امتحانهای دوران غیبتت به حساب دوران ظهورت هم نوشته میشود.
من میترسم آقا!
امتحانهای پیش از آمدنت یک جور
و امتحانهای پس از آمدنت طور دیگری ترس دارد.
اگر تا آمدنت از عهدۀ امتحانها بر آییم
و وقت آمدنت مردود شویم
دنیا و آخرت را یکسره و یک جا باختهایم.
مگر کم است امتحانهای پیش از آمدنت.
زغال بر افروخته در کف دست است
باید بسوزیم و بسازیم تا بیایی.
یکی دو روز هم که نیست
یک عمر سوختن و ساختن است. بعد از این همه سوختن و ساختن
چگونه میشود خیال کرد
سوختن در آتش جهنّم را؟
فکرش هم آدم را آتش میزند
که یک نفر عمری تو را صدا بزند که زودتر بیایی
و دعایش مستجاب شود و تو بیایی
امّا همین دعای مستجاب او
بساط رفتن به جهنّم را برایش پهن کند.
یک کاش روی زبانم مانده
نمیدانم بگویم یا نه.
هر چه باداباد
بگذار بگویم:
کاش اگر بناست در امتحانهای دوران ظهورت مردود شوم
در ابتلائات دورهی غیبتت رد شوم
سوزش آتش این مردود شدن کمتر است.
نه، پشیمان شدم از این کاش.
التماس میکنم نشنیده بگیر آقا!
کاش دیگری را به جای این کاش میگویم:
کاش اگر بناست در امتحانهای پس از آمدنت مردود شوم
پیش از آمدنت بمیرم.
نه، از این کاش هم پشیمان شدم.
التماس میکنم نشنیده بگیر آقا!
کاش دیگری را به جای این کاش میگویم:
کاش مدد میکردی همین حالا
درخت ایمانم را به قدری تنومند کنم
که در برابر هیچ امتحانی قد خم نکند.
تو بهترینها را انتخاب میکنی!
در میان این کاشها کدام از همه بهتر است؟
یقین دارم که کاش آخر را انتخاب میکنی.
شبت بخیر یار خوش سلیقهام!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍂بچه ها چقدر مظلومند! ما چقدر ظالمیم!🍂
🍂آقا!
چقدر نیرنگ دارد
این «خود»ِ خدا شده!
برای همۀ عمرمان بهانه تراشیده و برایمان کنار گذاشته
تا هیچگاه حتی خیال بچههای بیشتر را نکنیم.
🍂یک بار قیافۀ یک مربی دلسوز و عاقل را میگیرد و میگوید:
«تربیتِ یکی، راحتتر از تربیت دوتا
و تربیت دوتا راحتتر از تربیت چندتاست.»
🍂وقتی که میبیند
در گیرودارِ تربیت تک فرزند ماندهام
و دارم میفهمم که بچهها
بازوی تربیت ما هستند
میگوید:
«مگر چند روز در این دنیایی
که میخواهی خودت را گرفتار بچهها کنی؟»
کمی دنبال خوشی دنیا میروم
🍂اما وقتی سرم به سنگ میخورد
و میخواهم به هوش بیایم
میگوید:
«تو در خرج خودت ماندهای
بچه بیاید، مگر آب و نان نمیخواهد؟»
🍂ما عقلمان را هم دادیم به دست «خود»
کارهایمان را که نگاه میکنیم
از طنز تلخی که دارد
نمیدانیم بخندیم یا گریه کنیم.
🍂ما سالهاست که تصمیم گرفتهایم
با عروسک و عکس
جای خالیِ بچههای دیگر را
برای بچههایمان پر کنیم.
🍂کسی به ما نگفت
که شما وقتی گرسنه میشوید
مگر با تماشای نقاشی غذا سیر میشوید
که بچهها با عروسک و عکس
آرام بگیرند؟
🍂بیعقل شدن
عاقبتِ کسی است
که از دایرۀ ولایت تو بیرون برود
و «خود»پرست شود.
🍂«خود»
خدا را از زندگی ما برداشت.
خودش را گذاشت به جای او.
ما را مشرک کرد و دغدغه مندِ رزق و روزی
هرچه خدای تو گفت
که روزی شما و فرزندانتان را من میدهم
باور نکردیم.
#بازی_چه_محراب_خوبی_است_برای_عبادت
#بازی_بازوی_تربیت
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0065 baghareh 172-173.mp3
6.75M
#لالایی_خدا ۶۵
#سوره_بقره آیات ۱۷۲ - ۱۷۳
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
دوستای خوب لالایی خدا!
یادتون نره که هموطنای عزیزِ سیل زدهمون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐
@lalaiekhoda
🍃قوّت ایمانها
داستان امتحانهای دوران غیبت و ظهورت
داستان نفسگیری است.
نمیدانم چرا تا امروز
فقط به امتحانهای پیش از آمدنت فکر میکردم.
هر چه بود، غفلت بود.
قرآن هم دوای غفلت است.
قرآن خواندم و به داستان طالوت رسیدم
داستان را خواندم و فهمیدم
میشود پیش از آمدنِ ولی قبول باشی و پس از آمدنش مردود.
حالا دیگر دلنگرانی من از امتحانهای پس از آمدن توست.
تو که پیش خدایی و همنشین دائمیاش
تو که هر چه سؤال داری را
از خود خدا میپرسی و جواب میگیری
تو که تا امروز سؤال بیپاسخی نداشتهای
بیا و از خدا بپرس
میشود به جای امتحان، جان بگیرد؟
هر چند بار که او بگوید، حاضرم.
راستش هول امتحانهای دورۀ ظهورت
انتظار این روزهای مرا پر از التهاب کرده.
وحشت آن امتحانها
شیرینی انتظار را در کامم کم کرده.
من با تو همیشه صادق بودهام.
حرف دلم این است: من دیگر از آمدنت میترسم.
ترسم از آمدن تو نیست
از آمدن تو و رد شدن من در امتحانهاست.
من میخواهم به جای امتحان، جان بدهم
امتحانی که بناست، ایمان مرا بگیرد
هولناکترین امتحان است
آن هم پس از سر بلندی از امتحانهای دوران غیبتت.
من خودم را میشناسم و قد و اندازۀ ایمانم را میدانم.
ایمان من آن اندازه تنومند نیست
که زیر بار هر امتحانی تاب بیاورد.
به امتحانهای دورۀ ظهورت که میاندیشم
بیاختیار یاد کوفه میافتم و کربلا.
عدّهای التماس کردند که حسین! بیا
ولی وقتی که آمد، گفتند چرا آمدی؟
پیش از آمدن حسین، مؤمن بودند
پس از آمدنش کافر شدند و قاتل
و من میدانم که قاتلان کربلا امروز در قعر جهنّم
آرزوی هر لحظهشان این است
که ای کاش پیش از آمدن حسین، مرده بودند.
از کجا معلوم که حال من چونان حال کوفیان نباشد
که وقتی نیستی التماس کنم که بیایی
و وقتی که آمدی ...
حرف زدن در این باره جان سختی میخواهد که من ندارم.
ایمانم را قوت بخش
تا از هول امتحانهای دوران ظهورت رها شوم.
شبت بخیر قوّت ایمانها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از هیأت میثاق با شهدا
📌 خلاصه بیانات حجت الاسلام و المسلمین #عباسی_ولدی
🔺#جلسه_هفتگی | ۲۵ تیر ۹۸
#خلاصه_سخنرانی
🔸🔸🔸
✅ @misaq_ba_shohada
🍃بندۀ مسلمان خدا
حالا که پشت پردۀ غیبتی
ما برای خودمان دینی ساختهایم
و آن را زدهایم به نام تو.
امتحانهایمان را هم با ملاک همین دین قضاوت میکنیم.
حکم به قبول شدن یا مردودی
معلوم نیست درست باشد
زیرا دین ما و تو فاصلهاش زمین تا آسمان است.
قبول دین ما شاید مردود دین تو باشد
و مردود دین ما قبول دین تو.
پس با این حساب
نمیشود در بارۀ امتحانهای دوران غیبتت درست قضاوت کنیم.
چه بسیار امتحانهایی که در آنها رد شدیم
و مُهر قبولی را خودمان به حکم دین خودساختهمان
در کارنامۀ خویش نوشتیم
و چه بسیار آدمهای قبولی که به نام دین
داغ مردودی را بر پیشانیشان زدیم.
ما دلمان خوش است امروز اگر بیایی
کارنامهای را به تو نشان خواهیم داد
که پر از مُهر قبولی است
ولی اصلاً بعید نیست
که تو وقتی کارنامههایمان را آوردی
پر از مُهر قرمز مردودی باشد.
خوش به حال کسی که وقتی کارنامهاش را در دست تو دید
و با آنچه خودش برای خودش ثبت کرده، فرق داشت
به دست و پایت بیفتد و عذر بخواهد.
من از روزی میترسم که کارنامهای که پیش تو دارم را
با کارنامۀ خودم مقایسه کنم
و قضاوت تو را زیر پا بگذارم
و دینت را قبول نکنم.
ما عادت کردهایم به دینی که
هر کاری را که میکنیم درست بداند.
اصلاً دینی که ما به آن معتقدیم
دور هم جمع شدۀ کارهایی است که میکنیم
به همراه فکرها و خُلقهایی که داریم.
دین تو هم اگر بخواهد جایی پیش ما باز کند
باید در برابر کارهای ما
سر تعظیم و تأیید فرود بیاورد.
میآورد؟
دیگر خیالم از امتحانهای دوران غیبتت راحت نیست.
بارها به من فهماندهای باید از نو مسلمان شوم.
یک بار دیگر هم به من فهماندی اسلام نبودن دینم را.
همۀ اسلام، تسلیم بودن به توست
مرا تسلیم خودت کن تا از عمق جان مسلمان شوم.
شبت بخیر بندۀ مسلمان خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
🍃بهانۀ بودن
آقای من!
به من بگو امتحانهای دوران ظهورت از چه جنسی است؟
وقتی بیایی
دنیایمان را میگیری
و ما را با زهد امتحان میکنی؟
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
یا این که به ما فرمان جان دادن میدهی
تا ببینی جانمان را بیشتر دوست داریم یا تو را.
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
یا این که میآیی
و از ما میخواهی اهل و عیالمان را فدای راه تو کنیم؟
همین حالا هم اگر بخواهی
از فدا کردن اهل و عیال، دریغ نمیکنیم.
امتحان کن
به گمانم این امتحان، چندان دشوار نباشد.
شاید هم از ما بخواهی
آبرویمان را کف دست بگیریم و تقدیم تو کنیم.
مگر ما آبرویی جز آنچه تو دادهای، داریم؟
آبرو وقتی تقدیم تو میشود
تازه اعتبار پیدا میکند.
امتحان کن
به گمانم این امتحان چندان دشوار نباشد.
پیش از آن که امتحانی دیگر را بشمارم، باید بگویم
این حرفها برای من نیست
من امشب از زبان عشّاق حرف میزنم.
در میان همۀ امتحانها یک امتحان است
که حتّی خیال آن، قامتمان را میشکند.
آقا!
ممکن است به کسی که عاشق توست
و نفسهایش را به عشقِ در کنار تو بودن میکشد
فرمان دهی که از تو فاصله بگیرد؟
من نمیدانم وقتی که به فرمان تو میخواهم از پیشت
به جایی بروم کمی دورتر از آن جا که تو هستی
آیا زنده بر میگردم یا نه؟
در میان امتحانهای دوران ظهورت
این امتحان از همه سختتر است.
مگر میشود دوری تو را دوام آورد؛ حتّی برای زمان اندک آن هم در فاصلۀ کمی؟
چه قدر ایمان سلمان قوی بود
که توانست در مدائن بماند و امارت کند.
دور از یار نفس کشیدن جز ریاضت عظمی چیز دیگری نیست.
اگر خواستی منصبی به من بدهی
در میان همۀ منصبها من خادمی درگاه تو را دوست دارم.
مرا با دور شدن از خودت امتحان نکن.
ایمان من مثل سلمان قوی نیست.
من به بهانۀ در کنار تو بودن نفس میکشم.
شبت بخیر بهانۀ بودن!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
خلاصۀ درس صد و چهل و چهارم تا صد و پنجاه و هشتم.pdf
208.4K
#درس
#خلاصه درس صد و چهل و چهارم تا صد و پنجاه و هشتم
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️چرا خدا از اصحاب کهف با تعبیر «فتیه» یاد میکنه؟
⁉️میدونید چه نکات توحیدیِ لطیفی تو داستان اصحاب کهف هست؟
⁉️تا حالا به «تدبیر» زیبای خدا برا اصحاب کهف دقّت کردید؟
⁉️فکر کردن به «ابدیت» چه نتایجی داره؟
@abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0066 baghareh 174-176.mp3
6.89M
#لالایی_خدا ۶۶
#سوره_بقره آیات ۱۷۶ - ۱۷۴
#محسن_عباسی_ولدی
#قصه
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب
با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
دوستای خوب لالایی خدا!
یادتون نره که هموطنای عزیزِ سیل زدهمون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐
@lalaiekhoda
🍃ساقی عشق
برای قبولی در امتحان باید صبر داشت.
کسانی که صبور نیستند، مردودند.
آدمهای صبور
خدا را همراه خودشان میکنند
خدا که همراه آدم شد
در سختترین امتحانها هم میشود پیروز شد.
این را از مؤمنان سپاه طالوت یاد گرفتم.
صبر صبر صبر
سه حرف دارد و چند دنیا در دل خودش جا داده.
چه گوهری در دلش دارد این صبر
که وقتی میآید
خدا را با خودش میآورد؟!
من اگر همراهی خدا را با خویش احساس نمیکنم
معلوم میشود صبور نیستم.
مگر میشود خدا همراهم باشد و احساسش نکنم؟
پس حالی که تا به امروز
دلم را به نام صبر به آن خوش کرده بودم
هر چه هست صبر نیست.
حالا که صبر ندارم، باید از تک تک امتحانها بترسم.
صبر هر اندازه که خوب باشد
برای خودش خوب نیست.
میشود به نام صبر برای به دست آوردن صبر حوصله کرد؟
برای صبور شدن باید شتاب کرد
زیرا امتحانها منتظر صبور شدن من نمیمانند.
آقا!
من شتاب دارم برای به دست آوردن صبر
میشود بگویی چه کار باید کرد
تا زودتر صبور شد؟
من در میان همۀ راههایی که میشناسم و شنیدهام
فقط یک راه میشناسم که با آن
میشود راه صدساله را یک شبه طی کرد.
هر کسی عاشق تو شد، در همان دم صبور شد.
گدای عشق توام
هر جا که میروم و به هر بن بستی میرسم
جز عشق تو راهی برای برون رفت پیدا نمیکنم.
باز هم قصۀ همیشگیِ بودن تو و عاشق نبودن من.
چه قصۀ غمانگیزی!
باید عاشق شد.
راه دیگری نیست.
عاشق نیستم.
قابل انکار نیست.
تا تو هستی، امید هست.
ناامید نیستم.
پس مثل همیشه التماس میکنم
کمی از شراب عشقت را بریز در کام دل من.
شبت بخیر ساقی عشق!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
✅ آثار محبت
📌5⃣ آموزش محبت
🍀یکی دیگر از آثار محبّت، آموزش دادن محبّت به فرزند و فرهنگسازی برای ابراز محبّت به یکدیگر در محیط خانواده است.
❌کم نیستند افرادی که وقتی از آنان میپرسید: «چرا به اعضای خانوادهتان محبّت نمیکنید؟»، میگویند: «پدر و مادرم با من، همین طور برخورد میکردند که من با فرزندانم برخورد میکنم. پدر و مادرم نیز با هم، همین طور برخورد میکردند که من با همسرم برخورد میکنم. من چیزی جز این نیاموختهام».
📛ما نمیخواهیم به این افراد حق بدهیم که به این دلیل به اعضای خانوادۀ خود محبّت نکنند؛ امّا این واقعیّت را نمیتوان انکار کرد که ابراز محبّت برای این افراد، نسبت به کسانی که پدر و مادرشان اهل ابراز محبّت بودهاند، سختتر است.
🌹ابراز محبّت ما به فرزندانمان، تنها خدمت به آنان نیست؛ بلکه خدمت به فرزندان آنان و در اصل، خدمت به یک نسل است. به فرزندانمان ابراز محبّت کنیم تا آنان نیز محبّت کردن به اعضای خانوادهشان را بیاموزند.
📚من دیگرما، کتاب دوم، ص۶۱
#من_دیگر_ما
#کتاب_دوم
#تربیت_فرزند
#گزارههای_رفتاری
@abbasivaladi
🍃همه چیزم
بارها و بارها قرآن خوانده بودم
و به اندازه همه ختمهایی که کرده بودم
از کنار آیه سپاه طالوت و جالوت گذشته بودم.
چرا هیچ گاه سپاه طالوت مرا یاد تو نینداخت؟
این بار چه شده است که اینقدر گرفتار این آیه شدهام؟
من به طالوت حسّی نداشتم.
خیلی صریح و راست میگویم نهایتش طالوت یک شخصیت داستانی بود برایم.
شخصیت داستانی خوب.
هر چه در دلم میگردم ردّ پای محبّت طالوت را پیدا نمیکنم
ولی چند روزی است که دلم حسابی رنگ محبّت طالوت را به خود گرفته.
من طالوت را دوست دارم و مؤمنان سپاه او را هم.
تا امروز میدانستم که طالوت خوب است و مؤمنان سپاهش نیز هم
امّا رنگ محبّتی که از طالوت و مؤمنان سپاهش روی دلم افتاده بخاطر بهانههاییست که برای یاد تو در دلم ساختهاند.
این روزها و شبها طالوت بانی ذکر توست.
من هر کسی را که بانی ذکر تو باشد دوست دارم.
چقدر مؤمنان سپاه طالوت قشنگ دعا کردند
و دعایشان چه زیبا درس سرباز تو بودن را یادم داد:
ربّنا أفرغ علینا صبراً.
صبورند ولی باز صبر میخواهند.
دعایشان میگوید صبری که داریم از توست خدای ما
و صبری که نیاز داریم را باز هم باید از تو بخواهیم.
ما گداییم گدای صبری که تو در دل ما میریزی.
صبری که از خدا میخواهند صبر اندک نیست.
چه همّت بلندی دارند مؤمنان سپاه طالوت
که از خدا میخواهند جام صبر را یکسره در دلشان خالی کند
و نکند صبری در جام بماند و در دل آنها نریزد.
ثابت قدماند
امّا باز هم از خدا ثبات قدم میخواهند.
چه خوب به من میفهمانند که هر چه ثبات قدم دارم از خداست
و هر چه بناست داشته باشم را باز هم از خدا باید بخواهم.
از خودم فراریام.
از خودی که انقدر به خود متّکی است و از خودی که این اندازه خودش را میپسندد
و احساس میکند هر چه دارد از خودش دارد.
مؤمنان سپاه طالوت به من فهماندند
خودم را هیچ انگارم
و حتّی اگر تا آخرین لحظهها صبور ماندم و ثابت قدم
باز هم گدای صبر باشم و ثبات قدم.
من اندک صبر و ثبات قدمی که داشتهام را به رُخت میکشم
و منّتش را سرت میگذارم.
مؤمنان سپاه طالوت به من آموختند
که کسی در امتحان ولایت پیروز است
که خودش را هیچ انگارد
و یقین داشته باشد که هیچ چیزی ندارد.
تا وقتی که خیال میکنم که چیزی هستم
و چیزی دارم
همیشه در امتحانها مردودم.
بیا و کمکم کن تا بفهمم هیچم.
شبت بخیر همه چیزم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
⁉️چرا شما کاری نکردهاید؟
من دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تربیتی هستم و کامل به حرفهای شما اعتقاد دارم. هشتاد، نود درصد درسهای ما برگرفته از مبانی غربی است؛ امّا انتقادی که به شما داشتم، آن است که چرا شما در حوزه، کاری نمیکنید؟
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
♦️ پرسشهای گام هفتم، چرا شما کاری نکردهاید؟
@abbasivaladi
👇👇👇👇👇
n046 تا ساحل،پرسشهای گام هفتم، چرا شما کاری نکردهاید؟.mp3
1.93M
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
🎧❓پرسشهای گام هفتم، چرا شما کاری نکردهاید؟
@abbasivaladi
🍃قرار دلبیقرار
کسی بیقرار بود.
بیقراری امانش را بریده بود.
پیش هر کسی رفته بود
تا دوایی برای دل ناآرامش پیدا کند
کسی کاری برایش نکرده بود.
امیدهایی که به او داده بودند
خیلی زود به یأس مبدّل شده بود.
بعد از همۀ این به درِ بستهخوردنها
آمد پیش من و دوا خواست برای دل بیقرارش.
از او پرسیدم تا به حال چه نسخههایی برایش پیچیدهاند.
در میان این همه نسخه
آخرین نسخه، عجیب مأیوسش کرده بود.
به او گفته بودند: یاد خدا آرامبخش دلهاست.
اگر از بیقراری خستهای
لحظهای از یاد خدا خالی نشو.
به او قول داده بودند
اگر به یاد خدا باشد
بیتردید دلش آرام خواهد شد
و از بند این همه بیقراری نجات خواهد یافت.
میگفت خیلی دل بسته بودم
به این قول و قراری که با من گذاشته شد.
شب و روزم شد یاد خدا
طوری که حتّی شبها خواب خدا را میدیدم.
کسی لبم را بیحرکت ندید
حتّی به خواب هم که میرفتم
لبم به ذکر خدا تکان میخورد.
گفته بودند فقط زبانت نه
دلت هم باید به یاد خدا باشد
و من دربانی گذاشته بودم در درگاه دلم
تا یاد هر کسی و هر چیزی غیر از خدا را
به دلم راه ندهد.
امّا هر چه منتظر ماندم
آرام و قرار سراغ دلم را نگرفت
و از این راه هم ناامید شدم و حالا رسیدهام به آخر خط.
در میان حرفهایم با او حرف از تو شد
و از او پرسیدم آیا وقتی سخن از یاد خدا شد
سخن از تو هم به میان آمد یا نه
که از پاسخش فهمیدم اصلاً کسی نامی از تو به میان نیاورده.
به او فهماندم یاد کردن از خدا بدون یاد تو
غفلت اندر غفلت اندر غفلت است
و هیچ شباهتی به ذکر ندارد
اصلاً خدای بی تو وجود ندارد
که بتوان او را یاد کرد
چه رسد به این که با یادش آرام گرفت.
نام تو که آمد، آرام گرفت
دیگر نایستاد و رفت.
قربان تو که نامت آرامبخش دلهای بیقرار است.
شبت بخیر قرار دلبیقرار!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
159 درس صد و پنجاه و نهم چرا باید به یاد دشمنای خدا هم باشیم؟.pdf
235K
#درس ‼️جدید‼️
درس صد و پنجاه و نهم:
چرا باید به یاد دشمنای خدا هم باشیم؟
✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا میکنید:
⁉️تدبّر تو آیههای مربوط به دشمنای خدا چه فایدهای داره؟
⁉️اینکه ما به نظرمون شباهتی با دشمنای خدا نداریم، باید خیالمون رو راحت کنه؟
⁉️میشه آدم دنبال حق باشه، امّا تو صف باطل قرار بگیره؟
⁉️چطور میشه جریانی مثل داعش که فاجعههای عجیبی رو انجام میده، این همه طرفدار پیدا کنه؟
@abbasivaladi
دوستان سلام💐
▫️به لطف خدا تو ۷ هفته گذشته مروری داشتیم به ۱۵۸ درسی که تا الآن از مجموعه "طعم شیرین خدا" براتون بارگذاری کردیم.
▫️همون طور که در جریان هستین، درسا هفتهای دو روز تقدیم حضورتون میشد.
▫️اگه خدا بخواد ازین به بعد قراره فقط سه شنبهها درس جدید داشته باشیم.
🔻برا کسایی که تازه به جمع ما پیوستن👇
#️⃣ با جستجوی هشتگ #درس میتونید به فایلهای پیدیافِ درسای گذشته دسترسی پیدا کنید.
🌐اینم آدرس کانال عاشق شو (آرشیو درسای اخلاق):👇
🌹https://eitaa.com/asheqsho