eitaa logo
محسن عباسی ولدی
57.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
#مهارتهای_انتخاب_همسر 🔴 تحقیق در خواستگاری ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ از پشت مردمک مردم❗️ ✅ در مواردی ممکن است با هر شگردی که در گفت و گو به کار می‌بریم، نتوانیم به آنچه در درون او می‌گذرد، پی ببریم؛ امّا اگر تحقیق به صورت اصولی انجام بگیرد، می‌تواند کمک شایانی به شناخت طرف مقابل کند. ❇️ در تحقیق، باید چند نکتۀ مهم را در نظر گرفت: 1️⃣ شیوۀ پرسش: ❗️شیو‌ۀ پرسش برخی، ساده‌انگارانه است. مثلاً پدر خانواده به صورت ناشناس، به محلّۀ خواستگار می‌رود و از دو سه همسایه می‌پرسد: «آیا اینها خانوادۀ خوبی هستند؟ آیا پسرشان جوان خوبی است؟» و آنها می‌گویند: بله یا نه. ⁉️ امّا مگر خوب بودن، از نظر همه یکی است؟ آن کسی که از نظر شما خوب است، شاید از نظر یک نفر دیگر، بد باشد. ✔️ باید سؤال‌های تحقیق را هم مثل پرسش‌های خواستگاری، توضیحی پرسید. 🔻برای نمونه: ▫️روابط اینها با همسایه‌ها چگونه است؟ ▫️مجالسشان را چگونه برگزار می‌کنند؟ ▫️دخترهایشان چگونه در خیابان ظاهر می‌شوند؟ و... . ♦️شما می‌توانید در تحقیق، از برخی سؤال‌هایی که به صورت نمونه در پرسش‌های خواستگاری آمده، استفاده کنید تا از صداقت و عدم صداقت او در پاسخ‌گویی مطّلع شوید. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۹۳. ⬅️ ادامه دارد... ▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ #نیمه_دیگرم #کتاب_اول #از_من_بودن_تا_ما_شدن #ازدواج @abbasivaladi
🍃آمادۀ آمدنت من خانه‌ام را همیشه آمادۀ آمدنت نگه می‌دارم و روزی نیست که تو را در جای جای خانه‌ام خیال نکنم. بگذار کمی از خیالم را با صدای بلند بگویم: وقتی که بیاید این جا می‌نشیند یا آن جا؟ این جا بنشیند بهتر است. آن جا آفتاب می‌تابد و صورت از گل نازک‌ترش را آزار می‌دهد. وقتی که آمد، آب به او بدهم یا شربت؟ چه شربتی دوست دارد؟ با زعفران و گلاب شربتی درست می‌کنم که بنوشد و جگرش خنک شود. ته مانده‌اش را هم می‌گیرم و سر می‌کشم. وقت غذا که شد می‌ایستم و غذا خوردنش را تماشا می‌کنم نه، اذیت می‌شود. می‌نشینم کنارش و هم‌غذا می‌شوم با او. خودم برایش لقمه می‌گیرم و می‌گویم او هم برای من لقمه بگیرد. اگر خواست استراحت کند، جای خوابش را کجا پهن کنم؟ این جا خوب است؟ راحت است. کسی او را نمی‌بیند. تاریک هم هست. خواب راحتی می‌کند. ولی من دوست دارم وقتی که می‌خوابد در تیر رس نگاهم باشد. هر جا که راحت بود، جای خوابش را پهن می‌کنم امّا از او اجازه می‌گیرم که بایستم و خوابش را تماشا کنم. آقا! اینها خیالاتی است که شب و روزم را با آن طی می‌کنم امّا تو فقط اذن دیدار بده هر جا که باشد هر طور که باشد هر قدر که باشد راضی‌ام من تو را ببینم، از شوق می‌میرم دیگر برایم فرقی نمی‌کند کجا بمیرم؛ خانه‌ام یا جای دیگری. منتظر اذن دیدارم عزیزم! شبت بخیر رمز مرگ شیرینم! @abbasivaladi
160 درس صد و شصتم دلیل اصلی سقوط شیطون چی بود؟.pdf
236.5K
#درس ‼️جدید‼️ درس صد و شصتم: دلیل اصلی سقوط شیطون چی بود؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️منفی‌ترین شخصیتی که تو قرآن بهش پرداخته شده، کیه؟ ⁉️اندازۀ زشتی و خطرناکی گناه «تکبّر» رو می‌دونیم؟ ⁉️چرا خدا اون همه عبادت شیطون رو ندید گرفت؟ ⁉️تفاوت اصلی شیطون با بقیّۀ شخصیتای منفی قرآنی چیه؟ @abbasivaladi
🍃حبیب طبیب من سرم درد می‌کند به قدری که کاسۀ صبرم می‌خواهد ترَک بردارد امّا کاسۀ صبرم حتّی اگر تکّه تکّه شود باز هم دوست دارم این سردرد را. این دردها نشانۀ حیات‌اند. در کشاکش میان من و مرگ چه قدر نیاز دارم به این جور نشانه‌ها. سرم درد می‌کند طوری که احساس می‌کنم صخره‌ای روی آن گذاشته‌اند و سنگینش کرده‌اند امّا روی سرم حتّی اگر کوهی بگذارند باز هم دوست دارم این سردرد را این دردها نشانۀ محبّت‌اند. در نبرد میان من و سنگدلی چه قدر محتاج این جور نشانه‌ها هستم. سرم درد می‌کند و انگار به چشم‌هایم فرمان بسته شدن می‌دهد امّا به چشم‌هایم حتّی اگر فرمان کور شدن هم بدهد باز هم دوست دارم این سردرد را. این دردها نشانۀ نگاه تو به من هستند. در نزدیکی گرداب ناامیدی از رسیدن به تو به این نشانه‌ها بیشتر از نان شب نیاز دارم. سرم درد می‌کند مثل این که امشب بنا گذاشته پشتم را بر زمین بمالد امّا تیغ تیزش را حتّی اگر روی گلویم بگذارد باز هم دوست دارم این سردرد را. این دردها شاید نشانه‌ای باشند از دردهای تو. در میان این همه فاصله‌ای که از تو دارم این نشانه‌ها مثل هوای نفس کشیدن است برایم. سرم درد می‌کند و مثل همیشه باز هم در عالم خیال تو را می‌بینم که آمده‌ای بر بالینم دستی روی سرم می‌کشی و لبی روی پیشانی‌ام می‌گذاری و می‌بوسی و من سنگین‌ترین دردها را فراموش می‌کنم. من با این خیال زندگی می‌کنم و این دردها را دوام می‌آورم. با این خیال، هیچ دردی توان بر زمین زدنم را ندارد. برای تو واقعی کردن خیال‌های من کاری ندارد. شاد کردن دل مسلمان ثواب دارد. مرا مسلمان بدان و دلم را شاد کن. شبت بخیر حبیب طبیب من! @abbasivaladi
بازی با سایه🌓🌓 ✅آن روزها که برق💡 زیاد میرفت، ما با چراغهای گردسوز یا فانوس و یا زنبوری، فضای خانه را روشن میکردیم. 🌝 🔹این زمان هم فرصتی برای بازی بود. دستمان✋ را میان دیوار و این وسایل گرفته، با سایۀ دستانمان، شکلهایی روی دیوار درست میکردیم. 🔸گاهی دو سه نفری به کمک هم می آمدیم و شکلهای متنوّع و بزرگتری را درست میکردیم. 💢 امروز هم میتوان این بازی را در شب، انجام داد. اگر چه امروز برق مثل گذشته، ناز ندارد و معمولاً پای ثابت خانه هاست، امّا میتوان گاهی لامپها💡 را خاموش کرد و با روشن کردن یک شمع🕯، فرصت این بازی مفرّح 😃را برای کودک، فراهم کرد. 🔰این بازی، آموزش بخشی از قوانین نور ✨است. 🔻بزرگ و کوچک شدن سایه با دور و نزدیک شدن دستها✋ به نور، روی هم قرار گرفتن سایه ها و محو شدن سایۀ کوچکتر در دل سایۀ بزرگتر، از زمرۀ این قوانین است. ✔️فهم خسوف🌜 و کسوف🌞 برای کسی که این بازی را انجام داده، خیلی ساده است. 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۶۳ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0069 baghareh 180-182.mp3
8.9M
۶۹ آیه ۱۸۰ - ۱۸۲ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. دوستای خوب لالایی خدا! یادتون نره که هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون، هنوز به کمک ما نیاز دارن.💐 @lalaiekhoda
🍃سرمایۀ نشاط زمین و آسمان امروز بهانه‌ای پیدا کردم برای خندیدن. خیلی خندیدم. جای تو خالی بود. ولی مگر این خنده‌ها به دل می‌نشیند؟ وقتی در پس هر خنده‌ای نقش رخ تو به ذهن می‌آید خنده‌ها زهر می‌شود به دلم. من خندیدن را دوست دارم امّا وقتی تو نیستی که با هم بخندیم خنده‌ها هر چه قدر زیاد هم که باشند طعم تلخی دارند به کامم. فراق تو مگر طعم شیرین گذاشته برایم؟ من دوست دارم تو لبخند بزنی تا با تماشای لبخند تو لب من هم به خنده باز شود. شیرین‌ترین لبخند دنیا همین لبخند است. لب تو سر جای خودش لبی که با تماشای لبخند تو به خنده باز شده عالمی را شاد می‌کند. تو رُخت را به من نشان بده و بعد هم لبخند بزن سرت را بر نگردان و بگذار من تماشایت کنم و به تماشای لبخندت لبم به خنده بنشیند. آن وقت لب می‌زنم به یک کاسۀ سفالین پر از آب هر قطره از این آب جماعت جماعت آدم افسرده را مست و مطرب می‌کند. من از خنده‌های تلخ خسته‌ام دلم خندۀ شیرین می‌خواهد. بخند و خنده‌ات را نشانم بده بگذار طعم شادی را بچشم آقا! شبت بخیر سرمایۀ نشاط زمین و آسمان! @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل4️⃣ : هم‌رنگ جماعت شو؟! (جوزدگی) 🔰باید پذیرفت که برخی از مردم در زندگی خویش، فکر مستقلّی نداشته‌اند و در اصل، جوّ جامعۀ اطراف 🗣آنهاست که برایشان تصمیم🚦می‌گیرد. در نگاه این دسته، اصالت با هم‌رنگ شدن با جماعت👥 است. اگر جماعت اطراف چنین فردی، ماهواره را قسمتی از زندگی بدانند، او هم به دنبال این جو رفته و ماهواره‌ای خواهد شد. ❌خدا نکند به این عدم استقلال فکری، چشم و هم‌چشمی👀 هم اضافه شود! از کسی که در امور دنیایی با اطرافیان خود به رقابت برخاسته و اصلی‌ترین دغدغۀ او هم عقب نیفتادن از جامعۀ اطراف خویش است، نمی‌توان توقع چندانی داشت که در بارۀ مسائل اطراف خویش، از جمله خرید ماهواره، عاقلانه بیندیشد. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 173-175 #بشقابهای_سفره_پشت_باممان #ماهواره #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi