eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.6هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
345 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۱۴ آیه ۲۵۷ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «قطره‌ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام،‌ جلد یکم، صفحه 692»؛ اثر سید احمد مستنبط 🍂دوستان خوب لالایی خدا! هم‌وطنای عزیزِ سیل زده‌مون تو استان سیستان و بلوچستان منتظر کمک‌های ما هستن. @lalaiekhoda
🍃همه خوشبختی وقتی که با عاشق‌ها رفیق می‌شوی سرمایه‌شان را بی‌منّت در اختیارت می‌گذارند. این کار عشق است که آدم را سخاوتمند می‌کند. سرمایۀ عاشق چیست؟ هر آنچه در راه عشق به دست آورده که یکی از آنها تعریف عاشقانه از مفاهیمی است که زندگی روی پایۀ آنها بنا می‌شود. در دنیای عاقل‌ها خیلی از دعواها به خاطر این بالا می‌گیرد که به اندازۀ آدم‌ها تعریف‌های گوناگون از یک مفهوم وجود دارد. خوشبختی‌، بدبختی، پیشرفت،‌ پسرفت عزّت، ذلّت، به روز بودن، تحجّر و و و امّا در دنیای عاشق‌ها این مفاهیم تنها یک تعریف دارند و آن هم دور معشوق می‌چرخد. همین خوش‌بختی که مثل یک متاع کمیاب همه در پی آن هستیم. هر چه قدر بیشتر می‌گردیم کمتر پیدایش می‌کنیم. گویی ناز دارد و خودش را پنهان کرده و دوست دارد این و آن به دنبالش باشند. وقتی به دنیای عاقل‌ها می‌روی سرت گیج می‌رود از دنیای تعارض‌ها خوشبختی در نگاه یکی بدبختی از نگاه دیگری است. چیزی از نظر کسی عامل رسیدن به خوشبختی و از نظر یکی دیگر همان، عامل بدبخت شدن است. یکی به جایی رسیده و دارد از شدّت شعف فریاد خوشبختی سر می‌دهد تا همه بشنوند و دیگری در همان نقطه ضجّه می‌کشد و از بدبختی می‌نالد. چه خبر است در دنیای این مثلاً عاقل‌ها! حالا بلند می‌شوی و می‌روی در دنیای عاشق‌ها شرق و غرب عالم، شمال و جنوب دنیا فرقی نمی‌کند سفید و سیاه و سرخ و زرد باسواد و بی‌سواد، زن و مرد و پیر و جوان همه یک چیز می‌گویند: خوشبخت کسی است که معشوق از او راضی است. هیچ کسی در دنیای عاشق‌ها نیست که معشوق از دست او راضی باشد و احساس بدبختی کند و هیچ عاشقی نیست که معشوق از او اعلام نارضایتی کرده باشد و احساس خوشبختی کند. در این دنیا کسی با کسی سر مفهوم خوشبختی دعوا ندارد همه دنبال رضایت معشوق‌اند. آقا! مثل همیشه باید راست بگویم وقتی به دلم بر می‌گردم می‌بینم خوشبختی برای من مساوی با رضای تو نیست و بدبختی هم مساوی با ناراضی بودنت نیست. من خوشبختی را در جای دیگری جستجو می‌کنم و بدبختی‌هایی که از آنها فرار می‌کنم هر چه باشند، ناراضی بودن تو از من نیستند. باز هم به دلم نگاه می‌کنم و می‌بینم هر چه باشد، راضی بودن تو برایم ارزش دارد این ارزش داشتن، نوید روزی را می‌دهد که خوشبختی را مساوی با رضای تو ببینم. شبت بخیر همۀ خوشبختی! @abbasivaladi
یه خبر خوب 😊 برا کسایی که مجموعه رو دنبال می‌کنن🌹 . . . ‌. . 💥کتاب پنجم این مجموعه منتشر شد👇 . 🌸"با شِکر شُکرت، شیرین می‌شود کامم."🌸 . . 🔻🔻🔻
📚 مجموعه بنا داره با تکیه به آیات قشنگ قرآن و حدیثای پر از نور اهل بیت علیهم السلام، خدا رو معرّفی کنه و از معرّفی خدا به معرّفی ابعاد مختلف دین هم برسه. 👈 کتاب پنجم این مجموعه، در بارۀ «اهمّیت شکر» حرف زده. ✅ مطمئن باشید تو این کتاب، یه پنجرۀ جدید از بحث شکر براتون باز می‌شه که تأثیرش رو تو زندگیتون می‌بینید. عنوان بعضی از درسای این کتاب رو با همدیگه بخونیم: ❓می‌شه شاکر نبود و آدم بود؟ ❓ می‌دونستید خدا هم از بنده‌هاش تشکّر می‌کنه؟ ❓تا حالا «حزن» و «نشاط» رو با هم چشیدید؟ ❓چی کار کنیم که خودمون رو غرق نعمت بدونیم؟ ❓بدون ریز شدن توی نعمتا می‌شه بندۀ شاکری بود؟ @bemaniha
برا تهیه و ارسال کتاب به این شماره پیام بدید👇 📞0910 585 63 11 @Aiene_fetrat این شماره هماهنگی پخش انتشارات آیین فطرته.
🍃تنها یاورم شیوۀ زندگی منتظرانه را به قدری مرور می‌کنم تا یک روز بیاید که خودت بگویی بنازم به انتظارت. به قدری منتظر خوبی می‌شوم که وقتی خواستی در نماز شبت مرا دعا کنی اسمم را که گفتی بعدش بگویی همان که منتظر خوبی است. هر شب انتظار تو را تلقین می‌کنم به همۀ وجودم تا روزی برسد که از روح و جسمم بوی انتظار را هر کسی استشمام کند. وقتی تو را دارم می‌توانم محکم و استوار بگویم: آن روز، دور نیست. منتظر نیست کسی که پیش از آمدن یارش هر چه را که او دوست ندارد از میان نمی‌برد. منتظر پیش از آمدن موعد دیدار با چشم صیاد گونه‌اش می‌گردد و می‌گردد و کوچک و بزرگِ دوست‌نداشتنی‌های یارش را چنان از میان می‌برد که نه رنگی و نه بویی از آنها باقی نمی‌ماند. از همین امشب شروع می‌کنم می‌گردم به دنبال هر چیزی که تو دوست نداری. مثل همیشه مرا کمک کن تا چیزی از دوست‌نداشتنی‌هایت را جا نگذارم. از کجا شروع کنم؟ می‌خواهم از دلم شروع کنم. پیش از آمدنت باید دلم را پاک کنم اوّلش از محبّتی که باب میل تو نیست؟؟؟ محبّت جاه و مقام محبّت دنیا و دنیایی‌ها محبّت زر و زور ریشه دواند‌ه‌اند تک تک اینها در دلم. کندن ریشۀ اینها و بیرون انداختنشان کاری است کارستان که بدون امداد تو ممکن نیست. تو اگر کمک نکنی، عمری می‌گذرد و حتّی ذرّه‌ای از این محبّت‌ها از دل بیرون نمی‌رود. بی‌امداد تو صرف کردن عمر برای ریشه‌کَن کردن این محبّت‌ها جز اتلاف وقت چیز دیگری نیست. ریشه‌ها سفت و سخت شده و تا عمق جان پیش رفته کمی که تلاش می‌کنم برای کندنشان زود خسته می‌شوم گویی که می‌خواهم کوهی را جا به جا کنم و حقیقت هم جز این نیست کندن این ریشه‌ها از جا به جا کردن‌ کوه هم سخت‌تر است. در این که عزمم راسخ است، تردیدی نداری و در این که عزم راسخ بی‌امداد تو، کاری از پیش نمی‌برد، تردیدی ندارم. پس التماس می‌کنم کمکم کن آقا! شبت بخیر تنها یاورم! @abbasivaladi
🍃بمیرم برای تو چند روزی پسرم نبود. امروز آمد و دیدمش. حسابی جایش خالی بود در خانه. می‌نشستم و بلند می‌شدم جایش را خالی می‌کردم. حتّی بچه‌های دیگرم هم توان پر کردن جالی خالی‌اش را نداشتند. مگر می‌شود جای خالی یک گل را یک گل دیگر پر کند؟ گل اگر گل باشد وقتی که می‌رود یک گلستان هم نمی‌تواند جایش را پر کند. اصلاً دست خودم نبود دیدن جای خالی‌اش. چشم که باز می‌کردم جای خالی، خودش را نشانم می‌داد. آقا! مرا ببخش که جای خالی‌ات را نمی‌بینم. دنیا عجیب جای تو را برایم پر کرده است. قربان تو! شرمندگی وجودم را فرا گرفته و دارد مرا غرق می‌کند در خودش. از وقتی که فهمیدم زمانی که از تو فاصله می‌گیرم جای خالی مرا با هیچ چیز و هیچ کسی پر نمی‌کنی و همیشه چشمت به جای خالی من است آتش شرم بیشتر داغم می‌کند. اگر تو جای خالی مرا با دیگران پر می‌کردی آن وقت چه خاکی باید به سر می‌ریختم؟ تو که هیچ وقت این کار را نمی‌کنی؟ می‌کنی؟ من تلاشم را می‌کنم تو هم از هیچ کمکی دریغ نکن شاید از فردا جای خالی‌ات را خوب دیدم و دنیا با هر چه دارد نتوانست جای خالی تو را برایم پر کند. بمیرم برای تو! چقدر غریبی که باید تو را در انتظار نگهداشت تا روزی بیاید که جای خالی‌ات دیده شود و هیچ چیز جای تو را پر نکند. شبت بخیر ای آشنای آسمان، غریب زمین! @abbasivaladi
📌شغل‌های اختصاصی زنان ✅ به هیچ وجه نمی‌توان این مسئله را پوشیده نگه داشت که برخی از کارها باید برعهدۀ زن‌ها باشد؛ کارهایی مثل پزشکی برای خانم‌ها بویژه رشته‌هایی که به مسائل ویژۀ زن‌ها می‌پردازد؛ مثل زنان و زایمان، معلّمی برای دخترها و.... نقطۀ آرمانی در جامعه، آن است که شغل‌های زنانه را زن‌ها برعهده بگیرند تا جایی که نیاز به مواجهۀ زن و مرد در جامعه به حدّاقل ممکن برسد. ❓امّا باز هم ممکن است کسی بپرسد با توجّه به نکته‌های قبلی، فرزندان این زنانی که بر سرِ شغل‌های زنانه حاضر می‌شوند، چه گناهی کرده‌‌اند که باید از نعمت حضور مادر، محروم باشند؟ ✳️ پاسخ این پرسش، یک برنامۀ عملی است. اگر جامعه به همراه مسئولان بپذیرند که اوّلاً حضور پُررنگ و مؤثّر مادر در خانه برای تربیت مطلوب فرزند، ضروری است و ثانیاً شغل‌هایی هم وجود دارد که باید زن‌ها عهده‌دار شوند، آن وقت می‌توان با یک برنامه‌ریزی که چندان هم مشکل نیست، در پذیرش‌ها و استخدام‌ها، تعداد بیشتری از زنان را برای این شغل‌‌ها برگزید که هر مادر، زمان کمتری را برای به انجام رساندن آن شغل، صرف کند. ❇️در این صورت، هم وظیفۀ مادری بر زمین گذاشته نمی‌شود و هم شغل‌های زنانه را مردان تسخیر نخواهند کرد. مثلاً اگر در کشور با وجود تعدادی از پزشکان متخصّص زنان و زایمان، هر پزشکی باید روزانه هشت ساعت وقت خود را صرف شغلش کند، با دو برابر شدن این جمعیّت، هر نفر چهار ساعت وقت را صرف شغلش می‌کند. ⚠️ما با طرح این مباحث، نمی‌خواهیم شالودۀ زندگی زنان شاغل را به هم بریزیم؛ زیرا برخی از زنان، کارشان، جانشان است و جدا شدن از کار، باعث به هم خوردن تعادلشان می‌شود؛ امّا به اینها سفارش می‌کنیم اگر نمی‌خواهید از کارتان جدا شوید، تلاشتان را دو صد چندان کنید تا وظیفۀ مادری، قربانیِ کار نشود. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص١۶۹ @abbasivaladi
سلام وقتتون بخیر 🌷از طریق این هشتگ‌ها می‌تونید به مطالب کانال دسترسی پیدا کنید: 🔸ازدواج: 🔸زندگی مشترک: 🔸کتاب صوتی مجموعه "تا ساحل آرامش": 🎧 🔸تربیت فرزند: 🎧 🔸آموزش بازی: 🔸ماهواره و خانواده: 🔸متن‌های مهدوی: 🔸درس‌های مجموعه "طعم شیرین خدا": 📝 🔸نکته‌هایی از درس‌های گذشته: 📸 🔸نکات تفسیری: 🎧 🔸ترجمه قرآن برای کودکان: 🎧 🔸سخنرانی‌های استاد: 🎧 🎧 🔸برنامه رادیو معارف: 🔸شب بخیرهای مهدوی: موفق باشید💐
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۱۵ آیه ۲۵۸ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «تفسیر نمونه، جلد دوم، صفحه ۲۸۸»؛ اثر آیت الله ناصر مکارم شیرازی 🍂دوستان خوب لالایی خدا! برای شفای همه مریضا، به ویژه کسایی که به کرونا مبتلا شدن،‌ یه صلوات و یه حمد شفا بخونید. @lalaiekhoda
🍃عاشقانه ها هر چه بیشتر به عشق می‌اندیشم دلم بیشتر بی‌قرار می‌شود هر کدام از عاشقانه‌هایی که از ذهنم عبور می‌کند مرا بیشتر به این یقین می‌رساند که عاشق نیستم. هر شب منتظر می‌مانم تا فردا شاید در یکی از این عاشقانه‌ها نشانه‌ای پیدا شود از عاشق بودنم امّا گویا تنها وظیفه‌ای که روی دوش این عاشقانه‌ها گذاشته‌ای اثبات عاشق نبودن است و حتماً هنوز نیاز دارم به این یقین که هر شب چیزی بر آن می‌افزایی و شاید تا یقین به عاشق نبودنم کامل نشود شایستۀ ورود به جادۀ عشق تو نشوم. مصلحت این اثبات‌های پیاپی را خوب حس می‌کنم زیرا هر چه بیشتر می‌فهمم که عاشق نیستم حال التماسم به تو شدیدتر می‌شود. من به تلاش‌های خودم امیدی نبسته‌ام ولی دلم خوش است به التماس‌هایی که دل تو را برای من نرم می‌کند. این را از عاشق‌های زمینی خوب یاد گرفته‌ام که درستی یا نادرستی حساب و کتاب‌های عاشقان را نباید با عقل حسابگر کسانی سنجید که از عشق بهره‌ای ندارند و جز نام، چیز دیگری از عشق نشنیده و نچشیده‌اند. اگر کسی را به نام عاشق ببینم که حساب و کتاب‌هایش با مردم دیگر یکی است یقین می‌کنم که عاشق نیست. کار عشق به هم زدن قاعدۀ حساب و کتاب است. دنیای ریاضی عاشق‌ها زمین تا آسمان با مردم دیگر فرق می‌کند. من هیچ عاشقی را ندیده‌ام که دو دوتایش چهارتا باشد. عاشق جان می‌دهد برای این که معشوق فقط یک لبخند بزند. این با کدام حساب و کتاب ریاضی سازگار است؟ همۀ هستی در برابر یک لبخند؟ همین یک معادله کافی است تا معلوم کند حساب و کتاب عاشق‌ها چه قدر فرق دارد با دیگران. آقا! باز هم بر می‌گردم. می‌گردم و می‌گردم و از گذشتۀ خویش تا همین امروز را مرور می‌کنم تا ببینم در ارتباط من با تو حساب و کتاب‌هایم بوی مردم کوچه و بازار می‌دهد یا رنگی از حساب و کتاب‌های عاشقانه به خود گرفته. در نگاه اوّل معلوم است که رنگی از عشق روی این حساب و کتاب‌ها نیست بیشتر پیش نمی‌روم؛ زیرا می‌ترسم حساب و کتاب‌هایم حتّی مثل حساب و کتاب‌های مردم کوچه و بازار نباشد. عاشق همۀ هستی خویش حتّی جانش را می‌دهد تا یک لبخند روی لب معشوق بنشاند مردم کوچه و بازار حساب و کتاب می‌کنند تا آنچه خرج می‌کنند با آنچه به دست می‌آورند تناسبی داشته باشد و یک عده هم می‌خواهند بی‌آن که خرجی کنند همه چیز را به دست بیاورند. نکند من از اینها باشم. شبت بخیر درست‌ترین قاعدۀ حساب و کتاب عالم! @abbasivaladi
❌برخی از پدران و مادران، بر این باورند که رفتار متواضعانه با فرزندان، موجب می‏ شود که هیبت و اُبّهت پدر و مادر در مقابل فرزندان از میان برود و فرزندان، حساب چندانی از والدین خود نبرند. 🔰در پاسخ به این شبهه، باید به دو نکتۀ مهم اشاره کرد: 1⃣ عزّت، در دست خداست و تنها در دست خدا. خدا، هر که را بخواهد، عزیز می‏ کند و هر که را بخواهد، ذلیل می‏ کند. راه به دست آوردن عزّت هم گوش دادن به دستورهای خداست. ⁉️ چه کسی در این تردید دارد که تواضع و پرهیز از تکبّر از دستورهای الهی است؟پس بدون تردید، انسان متواضع به عزّت و بلندی دست می‌یابد. این، وعده‏ای است که در روایات متعدّدی به ما داده شده است. ✳️خدا به قدری انسان‏های متواضع را دوست دارد که در بلند کردن مقام آنان، به میزان تواضعشان نگاه نمی‏ کند؛ بلکه به آنان، به میزان بزرگی و عظمت خویش، مقامی رفیع عطا می‏ کند. ✅وقتی انسان به عزّت الهی دست یافت، اُبّهت هم پیدا می‏ کند. پس تواضع بر خلاف تصوّر برخی، نه تنها اُبّهت انسان را کم نمی‏ کند؛ بلکه بر آن می‏ افزاید. 2⃣انسان با نوع رابطه‏ ای که با فرزندش برقرار می‏ کند، می‏تواند به دو نوع اقتدار، دست پیدا کند. اوّل، «اقتدار خشونتی» و دوم، «اقتدار محبّتی». 📚منِ دیگرِ ما، کتاب دوم، ص ١٢٩ @abbasivaladi.
🍃غریب هزار و اندی ساله ما روضۀ اجدادت را که می‌خوانیم به غربتشان که می‌رسیم نفرین می‌کنیم جماعتی را که بودند و غربت را تماشا کردند بودند و غریبشان کردند بودند و غریب‌کُشی کردند. چقدر بدمان می‌آید از آنها وجودمان را بغض و کینه‌شان پر کرده. ولی ما عادت کرده‌ایم به خواندن بلد نیستیم عبرت گرفتن را. تا دلت بخواهد بلدیم گریستن را ولی یاد نگرفته‌ایم نقد خویشتن را. چه کسی تردید دارد که تو امروز غریب‌ترینی؟ غربت همۀ اجداد تو روی هم سه قرن هم طول نکشید تو بار هزار و اندی سال غربت را داری به تنهایی به دوش می‌کشی ولی چه کسانی تو را غریب نگه داشته‌اند؟ و چه کسانی به تماشای غربت تو ایستاده‌اند؟ می‌شود به همین اندازه بسنده کنم؟ اجازه می‌دهی این سؤال‌ها را بی‌پاسخ رها کنم؟ من که پاسخش را می‌دانم و تو بهتر از من. دیگر چه نیازی به امتداد این سؤال؟ جوابش بماند پیش من و تو. فقط کمکم کن. وقتی به این فکر می‌کنم که تماشاچیان غربت در زمانه‌ای وارد صف غریب‌کُش‌ها شدند تنم می‌لرزد. به تماشا ایستادن غربت کجا ایستادن در برابر غریب کجا؟ با این فکر و خیال‌ها باز هم شبم شد از آن شب‌های ترسناک. کمی آرامم کن به خاطر خدا. شبت بخیر غریب هزار و اندی ساله! @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 پرسش‌های گام سوم⬇️ ⁉️اختلاف همسر و مادر 🔰پنج سال است که ازدواج کرده‌ام؛ امّا همسرم نسبت به مادرم، خیلی حسّاس است. همیشه می‌گوید: «مادرت، فلان حرف را به من زد. چرا آن حرف را به من گفت؟». مادرم هم واقعاً خیلی ایراد می‌گیرد و انتظارات زیادی دارد. مادرم همیشه از همسرم انتقاد می‌کند. ❗️این اختلاف به قدری بالا گرفته که یک بار هم به دادگاه کشیده شد؛ امّا من دوست ندارم با وجود داشتن یک فرزند، کارم به طلاق کشیده شود. ناگفته نماند که ما خودمان با هم مشکلی نداریم؛ یعنی اگر مشکلات میان مادر و همسرم نبود، با خوبی و خوشی با هم زندگی می‏کردیم. ❓حالا من نمی‌دانم چگونه باید میان مادر و همسرم مدیریت کنم. @abbasivaladi
🍃دل معشوق در میان خاطره‌های عاشقانه دلم خاطره‌هایی را که عاشق به خاطر عشقش از همه کس و همه جا رانده می‌شود، طور دیگری دوست دارد. بی‌اعتنا بودن به هر چیزی غیر از معشوق نشانۀ صدق عاشقی است. به کسانی که در مسیر عشق به چیزی به نام عزت و کرامت در میان مردم می‌اندیشند باید گفت عشق را دوباره مرور کنند زیرا یقیناً معنای آن را نفهمیده‌اند. کار عشق عوض کردن مفاهیم است. عزّت هم در زمرۀ همین مفاهیمی است که وقتی تنش به تن عشق می‌خورد زمین تا آسمان معنایش فرق می‌کند. عاشقی را دیدم که از چشم همه افتاده بود به جز معشوق و هر کس و ناکسی که از راه می‌رسید او را آماج طعنه‌ها و ناسزاها می‌کرد. وارد هر جمعی که می‌شد به جای گل سلام، شمشیر زخم زبان‌ها بود که روی قلبش فرود می‌آمد. کسی را ندیدم که به او احترام بگذارد. یک روز از او پرسیدم: تو مگر آدم نیستی؟ گفت: شاید. گفتم: آدم مگر نیاز به عزّت ندارد. گفت: خیلی. گفتم: تا کی می‌خواهی به خاطر معشوق پشت پا بزنی به هر چه عزّت که هست؟ گفت: مگر عقل از سرم پریده که پشت پا به عزتم بزنم. درست است که عاشقم ولی ما عاشق‌ها عقلمان بهتر از شما کار می‌کند. گفتم: همین حرفت نشانۀ بی‌عقلی است. آدم کور هم می‌بیند که تو هیچ عزّتی نداری. گفت: عزّت یک معنا دارد، فقط یک معنا و آن هم جا داشتن در دل معشوق است، همین. من چون به عزّت نیاز دارم، کاری به حرف‌های مردم ندارم. زندگی بدون عزّت، حتّی برای یک روز هم در خیالم نمی‌گنجد. زبانم بند آمد. من از عشق چیزی نمی‌فهمم ولی کمی که فکر کردم، احساس کردم حرف آن عاشق، چندان بی‌راه نیست. آقا! سال‌هاست که برای به دست آوردن عزّت دنبال حرف مردم دویده‌ام تا طلای عزّت را از دست مردم بگیرم ولی آنچه نصیبم شده، جز خاکی آلوده چیز دیگری نیست. حالا با همۀ وجودم می‌فهمم که عزّت در دست مردم نیست. کاش روزی عاشق بشوم و بفهمم عزّت جز در دل تو جا پیدا کردن چیز دیگری نیست. چه قدر بدم که هنوز خم ابروی مردم مرا از جایی که باید در دل تو پیدا کنم، غافل می‌کند. یک روز می‌رسد که مردم اگر دست به دست هم بدهند و مرا زیر پای خودشان له کنند حتی برای چشم بر هم زدنی از جایی که در دل تو باید داشته باشم، غافل نشوم. شاید آن روز دور نباشد. از کجا معلوم؟ شبت بخیر عزیزم! @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(قسمت پانزدهم، بخش اول) 🎙استاد ✅ موضوعات این برنامه: 🔸برای رفع نگرانی از تنگنای اقتصادی چه کار کنیم؟ 🔹آیا در اوضاع کرونایی کشور، نباید از ازدواج حرف زد؟ 🔸در این اوضاع اقتصادی وظیفۀ خانواده‌ها و مردم در برابر مسئلۀ ازدواج جوانان چیست؟ 🔹اگر کسی مثل سردار سلیمانی به خواستگاری من بیاید، اگر فقیر هم باشد من حاضرم با او ازدواج کنم!!! 🗓 یکشنبه‌ها، پرسمان تربیتی خانواده، 🕰 ساعت ۱۶ ⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
(قسمت پانزدهم، بخش دوم) 🎙استاد ✅ موضوعات این برنامه: 🔸برای رفع نگرانی از تنگنای اقتصادی چه کار کنیم؟ 🔹آیا در اوضاع کرونایی کشور، نباید از ازدواج حرف زد؟ 🔸در این اوضاع اقتصادی وظیفۀ خانواده‌ها و مردم در برابر مسئلۀ ازدواج جوانان چیست؟ 🔹اگر کسی مثل سردار سلیمانی به خواستگاری من بیاید، اگر فقیر هم باشد من حاضرم با او ازدواج کنم!!! 🗓 یکشنبه‌ها، پرسمان تربیتی خانواده، 🕰 ساعت ۱۶ ⬅️ تکرار برنامه، ساعت ۲۲:۳۰ @abbasivaladi
189 درس صد و هشتاد و نهم چه خبره تو عالم اهل بیت علیهم السلام؟.pdf
246.8K
#درس صد و هشتاد و نهم: چه خبره تو عالم اهل بیت‌ علیهم‌السلام؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️انوار اهل بیت علیهم‌السلام، قبل از خلقت عالم، کجا بودن؟ ⁉️تصویر ذهنی ما از اهل بیت علیهم‌السلام، چقدر به حقیقت وجودی اونها نزدیکه؟ ⁉️می‌دونید معلم توحید فرشته‌ها کی بوده؟ @abbasivaladi
🍃صبورترین معشوق گاهی دوست دارم علاوه بر مرور خاطره‌های عاشقی روزها و شب‌های زیادی را با عاشقی همراه شوم و با همین حس و حال و نگاهی که دارم درس‌های عاشقانه را از او یاد بگیرم. چه حیف شد که آن روزها گذشت و من از درس‌های حضوری عاشقی جا ماندم. آن روزها عاشق‌های زمینی را فقط بیمارانی می‌دیدم که نیازمند مداوا هستند ولی امروز آنها را اگر بیمار هم ببینم بیمارانی هستند که هر کدامشان به جای صد کتاب و صد معلّم توان آموزش عشق را دارند. داشتم از واژه‌هایی می‌گفتم که در دنیای عاشق‌ها معنای واحدی دارند و هیچ عاشقی با عاشق دیگر در بارۀ معنای آن واژه‌ها اختلافی ندارد. از مفید بودن گفتم و از این که عاشق‌ها فقط کاری را مفید می‌دانند که آنها را به معشوق نزدیک کند اگر مشغول آن کار باشند، احساس مفید بودن همۀ وجودشان را می‌گیرد و اگر نه، دائم از خودشان می‌پرسند: چرا من هستم؟ خوب که نگاه می‌کنم به زندگی عاشق‌ها می‌بینم وقتی عاشقی احساس می‌کند که توانسته باری از روی دوش معشوق بردارد عالم و آدم دست به دست هم بدهند نمی‌توانند حس مفید بودن را از او بگیرند. حال عاشق‌ها وقتی که به معشوقشان کمک می‌کنند با هیچ زبانی قابل وصف نیست حتّی واژۀ مفید بودن هم ناتوان است از توصیف این حال. هیچ عاشقی نیست که حالش را وقتی به معشوق کمک می‌کند با همۀ دنیا عوض کند. وقتی که به معشوق کمک کرد و معشوق به زبان آمد و او را سپاس گفت و برایش دعا کرد باید خدا نظری کند تا عاشق از شوق نمیرد. امان از حال عاشقی که لحظه‌ای خیال کند باری از روی دوش معشوق بر نداشته که هیچ خودش بار دوش معشوق شده این جا هم خدا باید نظر کند تا عاشق از غصه نمیرد. آقا! من به چه درد می‌خورم برای تو؟ یار تو هستم یا بار تو؟ پاسخ این سؤال معلوم است ولی چرا با این که می‌دانم بار دوش تو هستم از غصّه نمی‌میرم؟ خدا نظر کرده یا چون که عاشق نیستم نمی‌میرم؟ جواب این سؤال هم معلوم است: عاشق نیستم که نمی‌میرم. به دلم بر می‌گردم و همه‌اش را مرور می‌کنم می‌بینم دلم می‌خواهد که روزی به دردت بخورم در خیالم وقتی تو را در برابرم می‌بینم که داری برایم دعا می‌کنی به خاطر کمکی که به تو کرده‌ام سراپا شوق می‌شوم. این یعنی هنوز امیدی هست. این روزها از تو نمی‌پرسم به چه درد می‌خورم برای تو می‌گذارم برای روزی که خودت به من بگویی به چه درد می‌خورم برای تو. ممنون که مرا تحمّل می‌کنی با این که به دردت نمی‌خورم. شبت بخیر صبورترین معشوق! @abbasivaladi