eitaa logo
محسن عباسی ولدی
57.2هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
189 درس صد و هشتاد و نهم چه خبره تو عالم اهل بیت علیهم السلام؟.pdf
246.8K
#درس صد و هشتاد و نهم: چه خبره تو عالم اهل بیت‌ علیهم‌السلام؟ ✅ توی این فایل پی دی اف👆، جواب این سؤالات👇رو پیدا می‌کنید: ⁉️انوار اهل بیت علیهم‌السلام، قبل از خلقت عالم، کجا بودن؟ ⁉️تصویر ذهنی ما از اهل بیت علیهم‌السلام، چقدر به حقیقت وجودی اونها نزدیکه؟ ⁉️می‌دونید معلم توحید فرشته‌ها کی بوده؟ @abbasivaladi
🍃صبورترین معشوق گاهی دوست دارم علاوه بر مرور خاطره‌های عاشقی روزها و شب‌های زیادی را با عاشقی همراه شوم و با همین حس و حال و نگاهی که دارم درس‌های عاشقانه را از او یاد بگیرم. چه حیف شد که آن روزها گذشت و من از درس‌های حضوری عاشقی جا ماندم. آن روزها عاشق‌های زمینی را فقط بیمارانی می‌دیدم که نیازمند مداوا هستند ولی امروز آنها را اگر بیمار هم ببینم بیمارانی هستند که هر کدامشان به جای صد کتاب و صد معلّم توان آموزش عشق را دارند. داشتم از واژه‌هایی می‌گفتم که در دنیای عاشق‌ها معنای واحدی دارند و هیچ عاشقی با عاشق دیگر در بارۀ معنای آن واژه‌ها اختلافی ندارد. از مفید بودن گفتم و از این که عاشق‌ها فقط کاری را مفید می‌دانند که آنها را به معشوق نزدیک کند اگر مشغول آن کار باشند، احساس مفید بودن همۀ وجودشان را می‌گیرد و اگر نه، دائم از خودشان می‌پرسند: چرا من هستم؟ خوب که نگاه می‌کنم به زندگی عاشق‌ها می‌بینم وقتی عاشقی احساس می‌کند که توانسته باری از روی دوش معشوق بردارد عالم و آدم دست به دست هم بدهند نمی‌توانند حس مفید بودن را از او بگیرند. حال عاشق‌ها وقتی که به معشوقشان کمک می‌کنند با هیچ زبانی قابل وصف نیست حتّی واژۀ مفید بودن هم ناتوان است از توصیف این حال. هیچ عاشقی نیست که حالش را وقتی به معشوق کمک می‌کند با همۀ دنیا عوض کند. وقتی که به معشوق کمک کرد و معشوق به زبان آمد و او را سپاس گفت و برایش دعا کرد باید خدا نظری کند تا عاشق از شوق نمیرد. امان از حال عاشقی که لحظه‌ای خیال کند باری از روی دوش معشوق بر نداشته که هیچ خودش بار دوش معشوق شده این جا هم خدا باید نظر کند تا عاشق از غصه نمیرد. آقا! من به چه درد می‌خورم برای تو؟ یار تو هستم یا بار تو؟ پاسخ این سؤال معلوم است ولی چرا با این که می‌دانم بار دوش تو هستم از غصّه نمی‌میرم؟ خدا نظر کرده یا چون که عاشق نیستم نمی‌میرم؟ جواب این سؤال هم معلوم است: عاشق نیستم که نمی‌میرم. به دلم بر می‌گردم و همه‌اش را مرور می‌کنم می‌بینم دلم می‌خواهد که روزی به دردت بخورم در خیالم وقتی تو را در برابرم می‌بینم که داری برایم دعا می‌کنی به خاطر کمکی که به تو کرده‌ام سراپا شوق می‌شوم. این یعنی هنوز امیدی هست. این روزها از تو نمی‌پرسم به چه درد می‌خورم برای تو می‌گذارم برای روزی که خودت به من بگویی به چه درد می‌خورم برای تو. ممنون که مرا تحمّل می‌کنی با این که به دردت نمی‌خورم. شبت بخیر صبورترین معشوق! @abbasivaladi
🍂کاش غایت این تمدن، تنها حیوان شدن ما بود! 🍂ما فردهای کنار هم جمع شده‌ایم نه جمع‌های به هم متصل. کنار هم باشیم یا نباشیم فرقی نمی‌کند. ما جز خودمان کسی را نمی‌بینیم 🍂لذت‌ها را نمی‌توانیم تقسیم کنیم از لذت بردن دیگران شاد نمی‌شویم. دوست داریم لذت‌ها را تنهایی بچشیم تنهاخورمان کرده این تمدن ملعون. 🍂تو کارَت پیوند جان‌هاست و این تمدن تکه تکه کردن. اگر از دستش برمی‌آمد اعضای بدنمان را هم از هم جدا می‌کرد. 🍂 البته دلمان را تکه تکه کرده و هر تکه‌اش را به جایی روانه. 🍂جماعت در نگاه تو جمع شدن جسم‌ها در کنار هم برای یک پیکر شدنِ جامعه است. 🍂بچه‌ها با هَمَند و و بی ‌هم. از کنار هم رد می‌شوند اما یکدیگر را نمی‌بینند. 🍂ما حوصلۀ هیاهو را نداریم مثل تو نیستیم که صدای بچه‌‌ها آرامش روانمان باشد. صدای بچه‌ها سوهان روحمان است. 🍂بچه‌ها هرچقدر تنهاتر ما آرام‌تر. بساط بازی‌هایی را که هیاهو به راه می‌اندازند جمع کرده‌ایم از خانه‌هایمان. 🍂چقدر از اصلمان دور شده‌ایم آقا! این طور اگر بگذرد زودتر اگر نیایی جمع‌گرا بودن انسان به افسانهها میپیوندد. 🍂ما را با سرابِ جمع‌ها از دریای جمع‌های حقیقی، بازداشته اند. 🍂خودمان شده‌ایم سرباز این تمدن او ما را از جمع‌ها دور کرد و ما هم داریم بچه‌ها را از جمع دور می‌کنیم. 🍂اولش همسایه از همسایه بی‌خبر شد بعداً خواهر و برادر از هم بیخبر و کمی که گذشت زن از شوهر و شوهر از زن و امروز پدر و مادر از فرزند. فردا بناست چه بلایی بیاید به سرمان؟ نمی‌دانیم ⬅️ادامه دارد ..... @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0116 baghareh 259.mp3
5.78M
۱۱۶ آیه ۲۵۹ ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتب «قصه‌های قرآنی»؛ اثر مصطفی زمانی و «قصه‌ها و آیه»؛ اثر زهرا قربان عسگری 🍂دوستان خوب لالایی خدا! برای شفای همه مریضا، به ویژه کسایی که به کرونا مبتلا شدن،‌ یه صلوات و یه حمد شفا بخونید @lalaiekhoda
🍃دنیای عاشق‌ها دنیای عاشق‌ها دنیای پیمودنی است امّا به هر دلیلی اگر توفیق پیمودن نبود تماشای این دنیا بهره‌ها به دنبال دارد برای آدم. کسی که با دیدۀ تیزبین دنیای عاشق‌ها را تماشا می‌کند نگاهش به دنیای مفاهیم، یکی یکی عوض می‌شود. چه قدر محتاجیم، محتاج عوض شدن دنیای مفاهیم‌مان. به دنیای عاشق‌ها که نگاه می‌کنی اگر توانش را داشته باشی که کلاه خودت را قاضی کنی تازه می‌فهمی که تعریفت از عشق هم اشتباه بوده. چه بسیارند کسانی که محبّت‌های عادی را عشق نامیدند و عمری به دل‌خوشی این عشق نفس کشیدند عاقل‌هایی که عاشق‌ها را دیوانه می‌نامند محبّت‌هایی را که عمقشان از یک بند انگشت بیشتر نیست به نام عشق می‌شناسند و خودشان را مرد قهّار میدان عشق. چه خطرناک است توهم عاشق بودن! عشق هوای نفس کشیدن است کسی که خیال می‌کند عاشق است هیچ گاه به دنبال عاشق شدن نمی‌رود او در سیاه‌چال عمیق خیال‌های خطرناکش در حال جان دادن، گمان زندگی دارد. بزرگ‌ترین کمکی که می‌شود به این توهم‌زده‌ها کرد اثبات عاشق نبودن است. در پیشگاه خدا شکایت خواهم کرد از کسی که نام هر محبّتی را عشق گذاشت. می‌شود کسی را دوست داشت بی‌‌آن که امر و نهی او وزنی داشته باشد برایمان. می‌شود محبّت ورزید به کسی بی‌آن که علاقمندی‌هایش برایمان ارزشی داشته باشد می‌شود دلمان برای کسی تنگ شود بی‌آن که برایمان آزردن دلش گناه نابخشودنی به حساب بیاید. می‌شود به کسی گفت دوستت دارم ولی کاری کرد که او دوست ندارد. چه خائن است کسی که هر محبّتی را به نام عشق فریاد زد. محب را می‌شود سوزاند؛ ولی عاشق را در آتش نمی‌اندازند. آقا! من تو را دوست دارم امّا از همان دوست‌داشتن‌هایی که نمی‌شود نام عشق را بر آن گذاشت دوستت دارم و کاری می‌کنم که تو دوست نداری دوستت دارم و کاری به دوست‌داشتنی‌هایت ندارم دوستت دارم و امر و نهی‌هایت وزنی ندارند در نزدم. ولی دوستت دارم، این خودش مایۀ هزار امید است. عاشق‌ها هم اولش محبّ بودند پس می‌شود گفت من هم اول راه عاشقی هستم؟ من دوستت دارم و دوست داشتنت را بزرگ‌ترین سرمایۀ زندگی‌ام می‌دانم. حواسم هست که این دوست داشتن را عشق ننامم ولی تو هم حواست هست که من دوست دارم عاشق تو شوم و به گمانم راز تحمّل کردن من از سوی تو همین است از خودت یاد گرفته‌ام که خوش گمان باشم. امید داری به عاشق شدنم. درست می‌گویم؟ شبت بخیر بزرگ‌ترین سرمایۀ زندگی‌ام! @abbasivaladi
❓چه کنم که تماشای ماهواره را ترک کنم؟ 📌من فقط دو سه تا سریال دوبله شدۀ فارسی را از روی بی‌کاری، وقتی از سرِ کار می‌آیم تا خستگی‌ام بیرون رود، می‌بینم و فکر می‌کنم که روی من هیچ تأثیری ندارد. آهنگ‌ها و برنامه‌های سیاسی و ... را اصلاً نمی‌بینم و حتّی شدیداً با آنها مخالف بوده، احساس نفرت می‌کنم؛ امّا متأسّفانه با این که صد در صد با صحبت‌های شما موافق هستم، نمی‌توانم حتّی یک روز هم دیدن آنها را ترک کنم و هر راهی را که شما گفتید یا شنیده‌ام، امتحان کرده‌ام؛ امّا موفّق نشده‌ام. محتوای این سریال‌ها را مخالف با اعتقاداتم می‌بینم؛ امّا فکر می‌کنم روی من، بی‌تأثیر است. من در محلّ کار و هنگام رانندگی، تماماً به برنامه‌های «رادیو معارف» و «رادیو قرآن» گوش می‌دهم و همیشه تصوّر می‌کنم شنیده‌های من از آنها، مرا از ارتکاب گناه، باز می‌دارد؛ ولی احساس می‌کنم هیچ وقت راه رهایی از این سریال‌ها را ندارم. لطفاً کمکم کنید. 1⃣ تأثیرناپذیری، ادّعا یا واقعیت؟ از آن جا که شما حرف‌های ما را قبول دارید، دیگر در بارۀ این که نگاه کردن به این برنامه‌ها چه آسیب‌هایی دارد، سخنی نمی‌گوییم؛ امّا به این راحتی نمی‌توان پذیرفت که شما از این سریال‌ها تأثیر نمی‌گیرید؛ چرا که تأثیر این سریال‌ها، تدریجی است. بدون تردید، کسی که با دیدِ سرگرمی به این سریال‌ها نگاه می‌کند، اگر در همان ابتدا متوجّهِ آثاری که این سریال‌ها روی او می‌گذارد، نشود، در طول زمان، پی به آن خواهد بُرد. ✅خوب است به ارتباط خود با خدا توجّه کنید و ببینید که آیا مثل زمانی که اهل دیدن این سریال‌ها نبودید، با خداوند ارتباط دارید؟ کمی از حالِ نمازتان بپرسید. ببینید نمازهایتان چگونه شده است. حالِ نگاهتان در کوچه و خیابان، چه‌طور است؟ احساس دردتان نسبت به مسائل ضدّ ارزشی که در جامعه می‌بینید، تغییری نکرده است؟ مگر اثر گذاشتن این سریال‌ها از همان ابتدا به آن است که شما منکراتی را مرتکب شوید که شایستۀ حد خوردن است؟! ⬅️ادامه دارد ..... 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان ص۲۵۵ @abbasivaladi
🍃قصّۀ بی‌انتها عشق عشق عشق و باز هم عشق، این قصّۀ بی‌انتها. این روزها خوب دارم می‌فهمم که چرا داستان‌نویس‌ها دوست دارند در بارۀ هر چه می‌نویسند نمکی از عشق را هم که شده در داستانشان بیاورند. عشق تکرارناپذیرین مفهوم هستی است. هر چه قدر از عشق بگویی، باز هم تازه است. عشق‌های قدیمی، بوی تازگی می‌دهند عشق‌های نو، به قدری برای مردم ارزشمندند که مثل عشق‌های عتقیه آن را می‌خرند عشق کهنه و عشق نو هر کدام یک جور کشش دارند برای خودشان. و دارم آرام آرام می‌فهمم که چرا دین خدای تو هیچ گاه تکراری نمی‌شود من از شما شنیده‌ام دین همان محبّت است و محبّت همان دین و قرآنی که خدا آورده می‌گوید مؤمنان کسانی هستند که محبّتشان به خدا شدیدتر است. ممنونم که می‌گذاری این شب‌ها در حال و هوای عشق نفس بکشم. من وقتی با عاشق‌ها می‌نشستم دوست داشتم بدانم آنها از چه چیزی واهمه دارند آخر هر چه می‌گشتم، در وجودشان چیزی به نام ترس پیدا نمی‌کردم. رسیدم به عاشقی که معشوق او را تهدید کرده بود فقط می‌دانستم که تهدید کرده، به چه چیزی نمی‌دانستم. عاشقی که با ترس غریبه بود حالا دیگر رنگش سفیده شده بود مثل گچ نفسش به شماره افتاده بود دست و پایش می‌لرزید برق ترس را به راحتی می‌شد در نگاهش پیدا کرد من تا آن روز وحشت را در صورت و قامت هیچ کسی آن گونه ندیده بودم. از ترس او خودم هم وحشت‌زده شده بودم. پرسیدم: به چه تهدیدت کرده؟ زبانش بند آمده بود. می‌خواست کلامی بگوید، امّا نمی‌شد. صدای تپش قلبش را چه راحت می‌شنیدم. به هر زوری که بود به زبان آمد و گفت: جدایی. این را گفت و باز هم لرزید و من مفهوم ترس را با وجودم چشیدم. آقا! عاشق از تهدید به جدایی می‌ترسد و می‌لرزد بگو نام کسی که در جدایی به سر می‌برد و رنگی از ترس روی صورتش پیدا نیست، چیست؟ عاشق‌هایی که با تهدید به جدایی به این حال می‌افتند با خودِ جدایی چه بلایی به سرشان می‌آید؟ من در جدایی از تو دارم راحت نفس می‌کشم و زندگی می‌کنم گاهی دوست دارم فریاد بزنم تا همه بدانند که چه قدر از خودم بدم می‌آید. در جدایی از تو باید همیشه آمادۀ مرگ بود ولی چرا من طعم مرگ را در جدایی از تو نمی‌چشم؟ دوست دارم به قدری عاشق شوم که تو هم اگر مرا به جدایی تهدید کردی با همۀ وجودم ترس را بچشم و مرگ را تجربه کنم. شبت بخیر دنیا و آخرت عاشق‌ها! @abbasivaladi
دیروز هواشناسی گفت امروز هوا آفتابی است و من باز با خودم گفتم تا مردم باور نکنند تو خورشیدی و هنوز پشت ابر و تا هواشناسی روزهای بی تو را ابری اعلام نکند به گمانم راضی نشود خدا به آمدنت. @abbasivaladi