eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.4هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
343 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 مهربان امروز احساس کردم دوستم از دستم خسته است. حال شنیدن حرف‌هایم را نداشت. گویی دوست داشت کمتر پیش او باشم. نمی‌خواهم از او گِله کنم پیش تو. حق دارد بندۀ خدا. من خودم از دست خودم خسته‌ام. او که جای خود دارد. من از خودم فراری شده‌ام. او چه گناهی دارد؟ من نگران این هستم که نکند از دستم ناامید شود. این روزها با تماشای او، یادِ تو می‌کنم و آرام می‌شوم. اگر رهایم کند و تنهایم بگذارد صبح تا شب با دیدن چه کسی یادِ تو کنم؟ و اگر کسی مرا یاد تو نیندازد در برابر طوفان سهمگین غفلت، چگونه تاب بیاورم؟ اختیار دل دوستم در دست توست. برای کمک به حال من هم که شده به دلش توان تاب آوردن مرا عطا کن. در خیالم آمده او اگر از دست من خسته شود حتماً تو هم از من رمیده می‌شوی. این خیال، قاتل جان من است. مرا از دستش خلاص کن. تاب آوردن من ثواب اگر نداشته باشد گناه که ندارد، دارد؟ من به دل مهربان تو دل بسته‌ام دل دوستم را دریاتر از این کن تا تاب بیاورد مرا. شبت بخیر مهربان! @abbasivaladi
❌مشاورۀ اشتباه ❓همسرم به دلیل بداخلاقی جزئی من، دو هفته‌ای است که با من قهر کرده است. من از او معذرت‌خواهی کردم؛ امّا قبول نکرد. با مشاور صحبت کردم که راه برگرداندن او را به من یاد دهد؛ امّا او به من گفت: «چرا می‌خواهی برگردد؟». گفتم: «چون دوستش دارم». او هم به من گفت: «اگر دوستش داری، چرا او را زندانی خودت کرده‌ای؟ آزادش کن برود». به نظر شما این حرف درست است؟ 📛اگر واقعاً مشاوری در یک جلسۀ مشاوره، بدون صحبت کردن با همسر فرد، چنین حرفی زده باشد، حرف او بیشتر به درد یک رُمان عشقی می‌خورد تا مشاوره! 💟 یکی از اصلی‌ترین نشانه‌های حیات یک زندگی، وجود سرمایۀ اصلی، یعنی محبّت است. ⁉️در تمام مشاوره‌های اختلاف حادّ زناشویی، یکی از اصلی‌ترین چیزهایی که باید به دنبالش بود، این است که آیا این دو یکدیگر را دوست دارند یا نه؟ ⚠️ اگر دوست داشته باشند، امید برای اصلاح، بسیار فراوان است. البته این بدان معنا نیست که دوست داشتن به تنهایی و بدون انجام دادن هیچ کار دیگری، منجر به اصلاح می‌شود و به این معنا هم نیست که اگر دو نفر یکدیگر را دوست نداشتند، هیچ امیدی به اصلاح زندگی‌شان وجود ندارد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ٢۶۵ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
همراهای عزیز لالایی خدا! سلام🌸 🔹عمو عباسی قصه جنگ خندق رو چند سال پیش براتون تعریف کردن. 🔸به مناسبت سالروزجنگ خندق این قصه رو براتون میذاریم. امیدوارم که از شنیدنش لذت ببرید. یاعلی🍃 @lalaiekhoda 👇👇👇👇👇👇
هدایت شده از لالایی خدا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. @lalaiekhoda
🍃حضرت آدم دعا کن یک روز بساط هر چه حرف غیر توست از میانمان جمع شود. به اندازه‌ای که از غیر تو حرف می‌زنیم برکت از خانه‌هایمان رفته. خسته‌ایم از این همه بی‌برکتی. دعا کن روزی اگر حرفی از تو نداشتیم که بگوییم جز موسیقی سکوت آهنگ دیگری از خانه‌هایمان به پا نخیزد. خسته‌ایم از آهنگ گوش‌خراش حرف‌های غیر تو. دعا کن برسد آن روزی که آن قدر حرف داشته باشیم از تو که خدا خدا کنیم هر ساعتمان به اندازۀ یک روز و حتی بیشتر برکت پیدا کند تا حرف‌هایمان ناگفته نماند. خسته‌ایم از روزهایی که بی‌تو به شب می‌رسد. دعا کن بشویم آن عاشقی که وقتی از غیر تو حرف می‌زند احساس گناه می‌کند و به درگاه خدای رحمان توبه می‌کند. خسته‌ایم از این همه دریدگی. دعا کن بشویم مثل همین دوستی که نشانم دادی. نام تو از زبانش نمی‌افتد حالش از هر چه بوی غیر داشته باشد، به هم می‌ریزد هر چه قدر از تو می‌گوید، سیر نمی شود و بی‌تقوایی را فکر کردن به غیر تو و حرف زدن از غیر تو می‌داند. خسته‌ایم از این همه بی‌تقوایی! دعا کن که آدم شویم آقا! شبت بخیر حضرت آدم! @abbasivaladi
✅ما در پاسخ به همۀ این پرسش‌ها می‌گوییم: مادری، اصل و متن است، نه حاشیه. یکی از اصلی‌ترین عوامل پیش‌رفت در این عالم، مادری کردن است که عملی به پای آن می‌رسد، از همین روست که مادر در نزد خداوند، این اندازه جایگاه دارد. ❎همۀ امور زندگی را باید با مادری کردن تطبیق داد. هیچ چیزی در زندگی از مادری کردن مهم‌تر نیست که ما بخواهیم مادری را فدای آن کنیم. ❌اگر کسی به حقیقت مادری پی ببرد، هیچ گاه آن را به اندازۀ یک اجبار غریزی، پایین نمی‌آورَد. مادری، یک توفیق بزرگ است. برای فهم توفیق بودن مادری، باید بپذیریم که برترین موجود در این عالم پس از خدا، انسان است. 🍃انسان، جانشین خدا روی زمین است. مادر، بار تربیت برترین مخلوق خداوند عزیز را روی زمین، بر دوش می‌کشد. آیا توفیقی بالاتر از این هم هست؟ 🔰مادری، تنها زادن فرزند نیست. درست است که تحمّل رنج زادن، خود یک فضیلت بزرگ است؛ امّا با زادن، کار اصلی آغاز می‌شود که همان پرورش جانشین خداوند مهربان روی زمین است. ✳️ وقتی از این زاویه به مادری نگاه می‌کنیم، مادری، یک شغل بزرگ و بزرگ‌ترین شغل، محسوب می‌شود. تربیت انسان، تربیت جامعه است. جامعه که بدون انسان‌ها معنا ندارد. پس مادری کردن، ساختن یک جامعه است. در نتیجه، باید گفت که او بزرگ‌ترین شغل را دارد. 💯تردیدی هم در این نیست که کسی جز مادر، نمی‌تواند عهده‌دار تربیت فرزند شود. تربیت فرزند، ظرافت‌هایی دارد که جز از عهدۀ مادر بر نمی‌آید. ‼️حال اگر کسی بداند که تربیت، چه لوازمی دارد، متوجّه خواهد شد که چه اندازه باید برای مادری کردن، وقت بگذارد. شاید این حرف، کمی تلخ باشد؛ ولی به نظر می‌رسد زنی که وقت مادری کردن ندارد، حقّ فرزنددار شدن هم نداشته باشد!. ⬅️ ادامه دارد.... 📚منِ دیگرِ ما، کتاب سوم، صفحه ۹۳ @abbasivaladi
🍃ارباب من دوستم امروز به من یاد داد که می‌شود روغن ریخته را نذر امام زاده کرد. او به من گفت کارهای خوبم را به نام تو بزنم و سختی‌های پیش آمده را برای تو تحمّل کنم. کار خوب که ندارم، پس این بماند امّا سختی‌ها محاصره‌ام کردند. این سختی‌ها برای این نیست که در راه توأم ولی چه کنم یاد گرفته‌ام که تحمّل آنها را نذر تو کنم. تاب آوردن سختی‌ها کار دل کوچک من نیست. این دل، به اندازۀ یه کاسه سختی هم جا ندارد ولی گویی سیل سختی‌ها میل ایستادن ندارند پی در پی مهاجمانه و بی‌رحمانه حمله می‌کنند به سویم. آقا! من اگر صبر کنم پای این سختی‌ها، تو دلت از من راضی می‌شود؟ صبر من، لبخند می‌نشاند روی لب تو؟ اگر قد خم کنم، خم می‌افتد روی ابرویت؟ باشد، می‌ایستم مثل کوه؛ امّا به عشق لبخند تو. دوستم می‌گفت سختی‌های پیش آمده را اگر به عشق تو تاب بیاورم خدا لطف می‌کند و منّت می‌گذارد روی سرم و سختی‌هایی را به من هدیه می‌کند که برای خود توست. این سختی‌ها نصیب هر کسی نمی‌شود. به خاطر تو طعنه شنیدن، به خاطر تو تیر تهمت خوردن به خاطر تو طرد شدن، به خاطر تو همه را از دست دادن. دوستم می‌گفت شاید تو ملازمان درگاهت را از میان همین‌هایی انتخاب کنی که به خاطر تو سختی می‌کشند و خم به ابرو نمی‌آورند. لحظه‌ای ملازم درگاه تو شدن، به قدری ارزش دارد که می‌ارزد برایش یک عمر سختی بکشی. شبت بخیر ارباب من! @abbasivaladi
🔸ازدواج به کدام قیمت؟ ✳️اگر بپذیریم که همسریابی با عرضۀ زیبایی، نمی‏ تواند زندگی مستحکمی را به ارمغان بیاورد، پاسخ پرسش شما هم مشخّص می‏ شود. ❌ شما که نمی‏ خواهید فقط ازدواج کنید؛ می‏خواهید «با کفوتان» ازدواج کنید. دختری که در باطن خویش اعتقاد به امور مذهبی دارد، امّا برای این‌که زودتر ازدواج کند، زیبایی خود را به معرض نمایش می‌گذارد، آیا می‏تواند انتظار داشته باشد کسی به سراغ او بیاید که از نظر مذهبی هم‏پایۀ اوست؟! ⁉️ شما فکر می‏ کنید چند پسر متدیّن و پای‌بند حاضرند با دختری ازدواج کنند که حجاب و عفاف خود را حفظ نمی‏ کند؟! 🔸سه کار اصلی 1⃣ تردید نکنید که برای ازدواج با کفو خود، باید عفاف خود را حفظ کنید. 2⃣ تمام کار هم دست شما نیست. باید افرادی جا افتاده و باتجربه پا به میدان بگذارند و با معرّفی دختران و پسران به یکدیگر، ازدواج با کفو را آسان کنند. 3⃣ با توکّل به خدا و توسّل به اهل بیت علیهم السلام راه ازدواج با کسی را که کفو شماست، هموار کنید. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص ۲١٦ @abbasivaladi
🍃مددکار لحظه‌های زندگی روزگاری بود که احساس می‌کردم دنیا، دنیای بی‌دشمن است برایم. گذشت و خود روزگار به من فهماند که دنیای بی‌دشمن خیال اندر خیال است. احساس می‌کردم که دشمن دارم، ولی دشمنم که بود، نمی‌دانستم. چه روزهای سیاهی را گذراندم، روزهایی که همه را دشمن خودم می‌دانستم. لحظه‌هایم پر بود از وحشت و ترس. گذشت و گذشت، روزهایی آمد که در آنها دشمنانم را کسانی می‌دیدم که گفتار و رفتارشان بر مدار میل من نمی‌چرخید. فکر و خیالم طرز جنگیدن با آنها شده بود. یکی دو تا که نبودند. با این حساب، آنها که دوستم نبودند، انگشت شمار بودند. چه روزهای تلخ و شب‌های پر از کابوسی را طی کردم. دوست و دشمن، واژه‌های بی‌معنایی شده بودند در زندگی‌ام. هر چه می‌گشتم،مصداق آرامش‌بخشی برای دوست و معنای درستی برای دشمن نمی‌یافتم. تا وقتی که کلام خدا نه به گوشم که به دلم نشست و فهمیدم شیطان، همان دشمن است و دشمن، همان شیطان دشمنی که هیچ گاه دشمنش نگرفته بودم ولی خدا گفته بود دشمنش بگیرید. تازه قصّه شروع شده بود. دشمنم را شناخته بودم؛ امّا در برابرش احساس ضعف می‌کردم. آرامشم کمتر و وحشتم بیشتر شده بود. التماس کردم و خدا ترحّم کرد و قطره‌ای از عشق تو را در دلم انداخت. فهمیدم جز عشق تو هیچ سلاحی برای مبارزه با شیطان وجود ندارد. باز هم التماس کردم و تو دوست عاشقی را سر راهم گذاشتی و فهمیدم چه قدر راحت و خوب‌تر می‌شود جنگید وقتی همرزمِ همراهی داشته باشی. هر نفس که پیشم دوستم می‌مانم یک روزگار احساس دِین می‌کنم در برابرت. شبت بخیر مددکار لحظه‌های زندگی! @abbasivaladi