eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.5هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
343 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃مددکار لحظه‌های زندگی روزگاری بود که احساس می‌کردم دنیا، دنیای بی‌دشمن است برایم. گذشت و خود روزگار به من فهماند که دنیای بی‌دشمن خیال اندر خیال است. احساس می‌کردم که دشمن دارم، ولی دشمنم که بود، نمی‌دانستم. چه روزهای سیاهی را گذراندم، روزهایی که همه را دشمن خودم می‌دانستم. لحظه‌هایم پر بود از وحشت و ترس. گذشت و گذشت، روزهایی آمد که در آنها دشمنانم را کسانی می‌دیدم که گفتار و رفتارشان بر مدار میل من نمی‌چرخید. فکر و خیالم طرز جنگیدن با آنها شده بود. یکی دو تا که نبودند. با این حساب، آنها که دوستم نبودند، انگشت شمار بودند. چه روزهای تلخ و شب‌های پر از کابوسی را طی کردم. دوست و دشمن، واژه‌های بی‌معنایی شده بودند در زندگی‌ام. هر چه می‌گشتم،مصداق آرامش‌بخشی برای دوست و معنای درستی برای دشمن نمی‌یافتم. تا وقتی که کلام خدا نه به گوشم که به دلم نشست و فهمیدم شیطان، همان دشمن است و دشمن، همان شیطان دشمنی که هیچ گاه دشمنش نگرفته بودم ولی خدا گفته بود دشمنش بگیرید. تازه قصّه شروع شده بود. دشمنم را شناخته بودم؛ امّا در برابرش احساس ضعف می‌کردم. آرامشم کمتر و وحشتم بیشتر شده بود. التماس کردم و خدا ترحّم کرد و قطره‌ای از عشق تو را در دلم انداخت. فهمیدم جز عشق تو هیچ سلاحی برای مبارزه با شیطان وجود ندارد. باز هم التماس کردم و تو دوست عاشقی را سر راهم گذاشتی و فهمیدم چه قدر راحت و خوب‌تر می‌شود جنگید وقتی همرزمِ همراهی داشته باشی. هر نفس که پیشم دوستم می‌مانم یک روزگار احساس دِین می‌کنم در برابرت. شبت بخیر مددکار لحظه‌های زندگی! @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ۷ ✅ هم بخون📖 ✅ هم با صدای نویسنده گوش کن🎧 🍃بچشان به کاممان طعم شیرین بی مثالت🍃 📚 ص۸۸ @abbasivaladi 🎥 کلیپ با کیفیت اصلی 👇👇👇👇👇👇👇 https://b2n.ir/f47299
🍃 حضرت زندگی زیاد شنیده‌ام که به دوستم می‌گویند دیوانه. اگر عاقل بودن همان است که این مردم می‌گویند راست است که دوستم دیوانه است. مردم می‌گویند دوستم با خودش حرف می‌زند و این، نشانه‌ای از جنون است. راست می‌گویند که او با خودش حرف می‌زند. من حرف‌های او با خودش را شنیده‌ام. گاهی برای خودش خطّ و نشان می‌کشد که اگر بر خلاف میل تو حتّی نفس بکشد باید منتظر سخت‌ترین عِقاب‌ها باشد. او به خودش می‌گوید سخت‌ترین عقاب برای عاشق، فراق است. گاهی خودش را تسلّی می‌دهد و آن، وقت‌هایی است که دورۀ فراق طول و دراز شده است. من می‌شنوم که با خودش می‌گوید: هر چه قدر فراق طولانی‌تر می‌شود، وصال، شیرین‌تر می‌شود. امّا این گاهی‌ها زیاد نیست. بیشتر وقت‌هایی که مردم خیال می‌کنند که دارد با خودش حرف می‌زند دارد با تو حرف می‌زند. مردمی که حرف زدن با تو را بلد نیستند خیال می‌کنند که او دیوانه شده و با خودش حرف می‌زند. کجا می‌دانند که اگر او با تو حرف نزند نه این که دیوانه می‌شود، دق می‌کند و می‌میرد؟ وقتی به او دیوانه می‌گویند و تیرهای طعنه‌شان را به سویش نشانه می‌گیرند غبطه می‌خورم به حالش، خوش به حالش! یعنی می‌رسد روزی که من هم دیوانه خوانده شوم؟ حالم از عاقل بودن به هم می‌خورد. این عاقل بودن‌ها مرگ تدریجی است. من همیشه از مرگ تدریجی می‌ترسیدم؛ ولی حالا بیشتر. آقا! مرا دیوانۀ خودت کن و به زندگی برگردان. شبت بخیر حضرت زندگی! @abbasivaladi
🎣ماهی‌گیری🎣 1⃣با خمیر بازی، شکل‏های شبیه موجودات دریایی، مثل ماهی 🐠یا ستارۀ دریایی⭐️ بسازید. خمیرها را پس از شکل گرفتن، داخل یک ظرف آب🛢بیندازید. با یک شیء نوک‌تیز که در خمیرها فرو برود، ماهی‏ها را صید کنید. ⏪وسیلۀ صید، می‏تواند یک چوب نازک نوک‌تیز، سیم مسی با کمی ضخامت و ... باشد. بهتر است این بازی‏ها در جایی باشد که شما نگران خیس شدن محیط نباشید؛ مثل حمّام.🛁 2⃣نوع دیگری از ماهی‏گیری را می‏توان بدون آب، انجام داد. چند عدد ماهی 🐟🐠🐡روی یک کاغذ📝 بکشید و آن را با قیچی✂️ ببُرید. به هر کدام از این ماهی‏ها، یک گیرۀ فلزّی 🖇نصب کنید. ماهی‏های گیره ‏زده را در یک ظرف پلاستیکی 🗑بریزد. ⏪یک تکّه آهن‌رُبا را با نخ به یک چوب🏑 یا میلۀ پلاستیکی وصل کنید. حالا به کمک این قلّاب ماهی‏گیری، ماهی‏های موجود🐠🐟🐡 در ظرف پلاستیکی را صید کنید. ⏪در مراحل مختلف آماده ‏سازی ماهی‏ها🐡🐠، از خود کودک👦👧 هم کمک بگیرید. اگر او توانایی انجام دادن همۀ مراحل را دارد، شما فقط او را راه‌نمایی کنید. ⏪می‏توانید با کمی خلّاقیت، این بازی را تبدیل به یک بازی آموزشی کنید. مثلاً روی کاغذها🗒📄حروف الفبا🅰🅱 را بنویسید و از فرزندتان که به تازگی حروف الفبا را یاد گرفته، بخواهید حروف یک کلمه، مثل «فاطمه» را از میان حروف، صید کند. ♦️این بازی، قدرت متعادل نگاه داشتن دست ✋را در کودک، بالا می‏برَد. اگر هم این بازی به صورت مسابقه میان دو یا چند نفر👧👦👧 اجرا شود، هیجان بسیاری دارد. 📚بازی، بازوی تربیت، ص ٥١ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰۷ آیه ۱۴۴ (خطر شایعه) ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. @lalaiekhoda
دیر شد امشب. مرا ببخش. یادم نرفته بود که شب بخیر بگویم. دنیا درگیرم کرده بود. ولی باور کن که در میان گرفتاری‌های دنیا حواسم بود که هنوز شب بخیر نگفته‌ام. دلم عجیب در بند شب بخیر گفتن‌هاست. شبت بخیر دلبرم! شبت بخیر نازنین! شبت بخیر مهربان! و بگذار برای اولین بار در شب بخیر گفتن‌هایم خودمانی صدایت بزنم شبت بخیر مهدی عزیزم! @abbasivaladi
🔸وای از ناشکری! ⁉️از سخنان شما بر می‌آید که در حال حاضر، وضع خوبی دارید. خانه‌ای برای خودتان دارید و حتّی مستأجر هم دارید، صاحب‌کار هم که هستید، سلامتید و دیندارید. پس چرا ناشکری؟ انسان از این دنیا چه می‌خواهد؟ ✅ چشمت را که می‌بندی روی داشته‌هایت، حواست پَرت می‌شود. مسیری را که پیموده‌ای تا به این داشته‌ها برسی، از ذهنت پاک می‌شود. ✳️ برای همین هم همیشه برای دیروزت، آهنگ گلایه می‌نوازی و برای امروزت، بر طبل ناسپاسی می‌کوبی. داشته‌های امروز تو از مسیر دشواری‌های دیروز تو به دست آمده. کمی دقّت کن. این طور نیست؟ ⚠️پس، هم برای دشواری‌های دیروز و هم برای داشته‌های امروزت، سر به سجدۀ شکر بگذار؛ وگر نه شاید امروزت، نقش فردا را سیاه کند. ❌در جامعۀ ما کم‌ نیستند مردمی که مشکلات پیچیدۀ زندگی‌شان، ریشه در ناشکری دارد. 🍃خدای مهربان ما، در قرآن زیبایش فرمود: وَ إِذ تَأذَّنَ رَبُّکُم لَئِن شَکَرتُم لَأزیدَنَّکُم وَ لَئِن کَفَرتُم إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ. و نیز یاد کنید زمانی را که پروردگارتان اعلام کرد اگر سپاس‌گزاری کنید، قطعاً نعمت خود را بر شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید، عذابم سخت است. ✨پیامبر عزیزمان، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سریع‌ترین گناهان از نظر عقوبت، کفرانِ نعمت است. ✨سرور خوبی‌ها، امیر مؤمنان علی علیه السلام هم فرمود: کفران نعمت، نعمت‌ها را از انسان می‌گیرد.‏ ⬅️ ادامه دارد..... 📚ایران! جوان بمان! ص ۱۱۴ @abbasivaladi
🍃خدای را شکر که مرا به خودش وانهاد و کارم را به خلق خویش واگذار نکرد. او مخلوقات خود را می‌شناسد و می‌داند اگر مرا به مردم وانَهد، سرمایۀ عزّتم را پایمالِ بخل و منّت و کِبر خود می کنند. 🍃شکر خدایی را که بساط محبّت برایم گسترد در حالی که نیازی به من نداشت. اگر به مهربانی اش ایمان نداشتم، باورم نمی‌شد که او با عظمت بی‌منتهایش، به من که جز فقر، سرمایۀ دیگری ندارم اظهار محبت کرده است. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳۲ @abbasivaladi
🍃یار مهربان اگر شما روزهای هفته را بر هم برتری نمی‌دادید برای ما هیچ روزی برتر از روز دیگر نبود. ما فرق روز و شب‌ها را نمی‌فهمیم. حتماً شمایید که شب‌های جمعه حس و حالمان را عوض می‌کنید شب رحمت و مغفرت بودنش از یک سو دل می‌برد و شب زیارتی بودنش از سوی دیگر. دوستم گفت امشب برویم کربلا. دستم را گرفت. چشم‌هایم را بستم. به لحظه نرسید، که رسیدیم کربلا. درست همان جایی بودیم که تو دست دوستم را در دستم گذاشتی. چه خوب است آقا! که به این خیال اندر خیال‌های من نمی‌خندی! دوستیِ خیالی، سفری خیالی، کربلایی خیالی، زیارتی خیالی! تو حتماً می‌دانی که بی این خیال‌ها هر لحظه برای من قاتلی بی‌رحم می‌شود. محو حرم بودم و غرق خیالات خاطراتی که از تو در حرم داشتم. دوستم دستم را گرفت و بر سینه‌ام گذاشت. گویی جان در بدن نداشتم. او به من سلام بر حسین را تلقین کرد و گفت که از طرف تو به حسین سلام بدهم. من سلام دادم به حسین از طرف تو. چه خوب است که سلام نیابتیِ خیالی را قبول می‌کنی از آدم. اگر این قدر مهربان‌ نبودی، چه کار می‌کردم؟! شبت بخیر یار مهربان! @abbasivaladi
🍃حضرت کریم باز هم جمعه بود و با دوستم قرار نالیدن داشتیم. قراری که زیباتر از آن را در زندگی نداشته و ندارم جز قراری که شاید یک روز تو با من بگذاری. با هم رفتیم بیرون شهر. به صحرا رسیدیم. او گفت: تو از یک سو برو و من از سوی دیگر. فاصله‌هامان که زیاد شد شروع می‌کنیم به ناله کشیدن، فریاد زدن و از سر درد مولایمان را صدا زدن فاصله‌مان از هم زیاد شد. او را به اندازۀ یک سیاهی در دور دست می‌دیدم. مثل او بلد نبودم فریاد بزنم. صادقانه‌اش این است که مثل او عاشق نبودم. فریاد فراق کشیدن، بلد بودن نمی‌خواهد، عاشق بودن می‌خواهد. دوستم را به اندازۀ ذرّه‌ای می‌دیدم ولی صدای فریادش طوری به گوشم می‌رسید که گویی در کنارم ایستاده و فریاد می‌زند. پرنده‌هایی که از آن حوالی رد می‌شدند طرز پرزدنشان فرق داشت. دور سر دوستم می‌چرخیدند و ناله می‌زدند. گو این که توان پرواز نداشتند و می‌خواستند روی زمین بیفتند. از روی سنگریزه‌ها که رد می‌شدم صدای ناله‌شان را می‌شنیدم. بوته‌هایی که با باد صحرا تکان می‌خوردند معلوم بود که دوست دارند از زمین کنده شوند. برخی‌شان کنده شدند و با باد رفتند پیش دوستم. صدای باد هم فرق داشت با همیشه. چه خوب می‌شد نالۀ فراق را از باد شنید! من زبانم بنده آمده بود و توان فریاد کشیدن نداشتم با باد و بوته‌ها، به همراه سنگ‌ریزه‌ها و پرنده‌ها به صدای فریاد عاشقت گوش دادم و آب شدم. مرا ببخش که هنوز عاشقت نشدم. شبت بخیر حضرت کریم! @abbasivaladi
🏴 مراسم عزاداری شهادت رئیس مذهب شیعه امام صادق علیه‌السلام ▪️سخنران: حجت‌الاسلام عباسی ولدی 🎙 بانوای: حاج عبدالرضا هلالی کربلایی محمدحسین حدادیان کربلایی امین قدیم 📆 شنبه ١۵ خرداد ماه ⏰ ساعت ۲۱:۳۰ 📍تهران، بلوار شهید اندرزگو، حسینیه کربلا @abbasivaladi
⁉️چراشما کاری نکرده‌اید؟ ❓من دانشجوی کارشناسی ارشد علوم تربیتی هستم و کامل به حرف‌های شما اعتقاد دارم. هشتاد، نود درصد درس‌های ما برگرفته از مبانی غربی است؛ امّا انتقادی که به شما داشتم، آن است که چرا شما در حوزه، کاری نمی‌کنید؟ ✳️ ما هم مثل شما معتقدیم در این زمینه، باید کاری شود کارستان؛ امّا این کاری که شما می‌گویید، کار یک نفر، دو نفر نیست. ✅ برای تولید علوم انسانی، بویژه علوم تربیتی، باید شب و روز نشناخت. دیری نخواهد پایید که مردم جامعۀ ما به کلّی از روان‌شناسی غربی، ناامید خواهند شد. همین الآن به راحتی می‌توان آثار این ناامیدی را دید. 📛اوج گرفتن روان‌پزشکی و گرایش بسیار به عرفان‌های کاذب، دو نشانۀ کاملاً قابل بررسی در این زمینه است. علوم تربیتی مادّی‌گرای غربی، مدّعی بود که می‌تواند انسان را تربیت کرده، به آرامش برساند؛ امّا این اتفاق نیفتاده و دنیا هم این را فهمیده است. ⚠️برای پُر کردن این خلأ، زمان زیادی در دست نداریم. باید به فکر بود؛ امّا هنوز هم حرکتی در حدّ و اندازۀ این مسئله انجام نگرفته. هنوز هم خطر، آن طور که باید، احساس نشده و عظمت کار تربیت، درک نشده است. 💢 ما جسم یک انسان را که می‌خواهیم به دست یک نفر بدهیم، آن هم به صورت عمومی، نه تخصّصی، باید هفت سال درس بخواند، چند سال از این دوره را باید به صورت منظّم در بیمارستان، حضور داشته باشد و کنار دست چند استاد، کارِ کارگاهی کند؛ امّا روح انسان را به راحتی به دست کسی می‌سپاریم که چند کتاب با مبانی غربی خوانده و از او انتظار داریم مردم را به آرامش برساند. ‼️برای همۀ علوم انسانی، باید چاره‌ای اندیشید؛ امّا علوم تربیتی، جایگاه ویژه‌ای دارد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول،ص ٢۶۷ @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰۸ آیه ۱۴۵ (جنگ احد) ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب 📣 بچّه‌های لالایی خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. @lalaiekhoda
🍃مولای عشق نشسته بودم و داشتم فکر می‌کردم. فکرهایم شده بوده کابوس بیداری‌هایم. وحشت، وجودم را گرفته بود. شنیده بودم که حرص، یکی از ریشه‌های کفر است ولی از کنارش عبور کرده بودم. فکر می‌کردم حریص نیستم پس ریشۀ کفر بودن حرص، کاری به من نداشت. نهایتش باید دعا می‌کردم که حریص‌ها شفا بگیرند و خودم هم هیچ گاه گرفتار حرص نشوم. نمی‌دانم چه شد؛ ولی به گمانم کار خود تو بود که وقتی دوستم از حرص و ریشۀ کفر بودنش گفت دلم لرزید، رنگم پرید و لبخند روی لبم خشکید. به دست و پایش افتادم و از او خواستم حالا که قرارم را ربوده است خودش راه عبور از حرص را یادم دهد. راهش را گفت؛ ولی راستش بیشتر به هم ریختم. او گفت: باید عاشق تو شوم تا ریشۀ حرص بخشکد و تأکید کرد اگر بدون عشق تو توهّم حریص نبودن کردم یقین بدانم که در دام شیطان افتاده‌ام. آقا! من که عاشق نیستم و حریص هم هستم و حرص هم ریشۀ کفر است بگو چه کار کنم اگر همین حالا بانگ مرگ را برایم به صدا در بیاورند!؟ چه قدر التماس کنم که عاشقم کن!؟ چه قدر بگویم که دارد دیر می‌شود!؟ یعنی تو راضی می‌شوی من با حرصی که ریشۀ کفر است از دنیا بروم!؟ کاش مثل این دوستم حریص عشق تو بودم! او به من گفت حرص را با حرص درمان کن حرص دنیا را با حرص به عشق مولا. التماس می‌کنم مرا حریص عشق خودت کن! شبت بخیر مولای عشق! @abbasivaladi
▪️شهادت ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد. @abbasivaladi🏴
📌طالب دین باشد یا طلبۀ آن(معیار روحانی بودن همسر آینده) ❓دختری طلبه و نوزده ساله هستم و قصد ازدواج دارم. یکی از شرایطم این بوده که همسر آینده‌ام، حتماً طلبه و روحانی باشد. برای من، وضع اقتصادی و قیافه و خانواده چندان مهم نیست؛ امّا نمی‌دانم به جهت اعتقاداتم این گونه فکر می‌کنم یا این‌که به جهت سنّ پایین و تجربۀ اندکم این چیزها برایم اهمّیت ندارد. پیش خودم می‌گویم: نکند بعد از ازدواج، کمی که سنّم بالاتر رفت، نتوانم با این چیزها کنار بیایم! 🔸تصوّر شما از یک روحانی 🔰کسی که می‌خواهد با یک روحانی ازدواج کند، باید بگوید چه تصوّری از یک روحانی دارد. خیلی از دخترانی که می‌خواهند با یک روحانی ازدواج کنند، اصطلاحاً «جوّ زده» شده‌اند. ✳️ کسی مثل حضرت امام، شهید مطهری یا در سطح پایین‌تر، یکی از روحانیان مشهور را در ذهن خود مجسّم کرده‌اند و وقتی می‌گویند: «می‌خواهیم با یک روحانی ازدواج کنیم»، کسی مانند اینها را در نظر می‌آورند؛ در حالی که چنین تصوّری درست نیست. شما می‌خواهید با یک طلبۀ جوان ازدواج کنید. این جوان اگر طلبۀ بسیار خوبی باشد، در مسیر «حضرت امام و شهید مطهری شدن» است. ❌یکی از مشکلات این نوع نگاه، آن است که چنین دختری شنیده حضرت امام دو سه ساعت قبل از اذان صبح، بیدار می‌شده و نماز شب می‌خوانده؛ حالا هم که با یک روحانی جوان ازدواج کرده، از او چنین توقّعی دارد. وقتی هم این توقّع برآورده نشد، از ازدواج خود سرخورده می‌شود. 📛در میان روحانیان ـــ مثل همۀ اقشار دیگر جامعه ـــ خوب و بد هست. برخی از دخترها و خانواده‌هایشان، وقتی در مقابل خواستگار طلبه یا روحانی قرار می‌گیرند، با خیالی آسوده‌ پیش می‌روند. گویا یک فرد معصوم و عاری از هر گونه خطا و اشتباه، به خواستگاری آمده است. ⚠️دختری با این نگاه، در جلسۀ خواستگاری،‌ فکر پرسیدن برخی از سؤال‌ها را هم در ذهن خود نمی‌آورد و یا این‌که خجالت می‌کشد آنها را بپرسد؛ سؤال‌هایی از این قبیل که: شما چه اندازه به نمازتان اهمّیت می‌دهید؟ آیا نماز صبح‌های شما هم قضا می‌شود؟ در ارتباط با نامحرمان چگونه برخورد می‌کنید؟ اگر اینها نامحرمانِ فامیل باشند، چه طور؟ ⬅️ ادامه دارد...... 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۲۲۰ @abbasivaladi
🇮🇷🎊🇮🇷🎊🇮🇷🎊🇮🇷🎊🇮🇷🎊🇮🇷🎊🇮🇷🎊🇮🇷🎊🇮🇷 همراهای عزیز لالایی خدا! سلام🌸 8⃣2⃣خرداد یه روز خیلی مهم برا کشورمونه🇮🇷. بله، درسته.......✅ روز انتخابات📦 ریاست جمهوریه✌️ ❓به نظرتون بچه های لالایی خداچه کار می تونن انجام بدن 🧐تا مردم بیشتر در انتخابات شرکت کنن؟ 🔹پاسخ این سوال❓رو به صورت صوت🎙یا نوشته 🗒برای ما ارسال📲 کنید. 🔸ما بی صبرانه منتظر پاسخ های شما هستیم😉 🔴 پاسخ های خودتون رو به آدرس زیر بفرستید👇 🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃 @lalaiekhoda
🍃 حضرت آسمان شنیده‌ام که پراکندگی فکر و خیال، یعنی عقب ماندن از مسیر آسمان. گفته‌اند هر اندازه که دغدغه‌ها و خیال‌ها صرف زمین می‌شود دل از راه آسمان باز می‌ماند. باید فقط به آسمان فکر کرد و گرنه باید پرواز را فراموش کرد. آنهایی که جز آسمان به چیز دیگری فکر می‌کنند پرواز هم که می‌کنند، به فکر زمین‌اند دل این جماعت، هیچ گاه بند آسمان نمی‌شود. آنهایی که در زمین مانده‌اند اگر فقط به آسمان فکر کنند حتّی اگر توفیق پرواز هم نیابند خدا زمینشان را برایشان آسمان می‌کند. من از دوستم یاد گرفته‌ام که جز تو به کسی فکر نکنم. تو همان آسمانی هستی که اگر از یادمان بروی اسیر شدن در چنگ زمین، حکم حتمی ماست. ما را پراکندگی خیال‌ها و دغدغه‌ها بیچاره کرده. چه قدر غم و غصّه داریم غیر از تو. از دوستم یاد گرفتم که تو تنها فکر قابل ستایشی امّا اسارت من کهنه‌تر از این حرف‌هاست که با یاد گرفتن به آزادی برسم. کسی باید دلش برایم بسوزد و رشته‌های اسارتم را پاره کند. کسی جز تو توانش را دارد؟ ندارد. تا این رشته‌ها هست، رسیدن به تو ممکن است؟ نیست. تو اگر اراده کنی، با گوشۀ نگاهت همۀ این رشته‌ها پاره می‌شود. من محتاج همین گوشه نگاه تو هستم. این فقیر بیچاره را از نگاهت محروم نکن و این اسیر آواره را آزاد کن شبت بخیر حضرت آسمان! @abbasivaladi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 ✅ باید در ادبیات تربیتی عبارت "نخبه ی فطری" رو اضافه کنیم. 🔴 نخبه ی فطری کسیه که فطرتش انقدر شکوفاست، انقدر عوامل شکوفایی فطرتش قویه که خیلی سریع بوسیله ی یه دعوت، دیدن یه آیه، ملاقات با یه حجت خدا و ... به اون آموزه ها و گرایش هایی که خدا در فطرتش قرار داده منتقل میشه. ✳️ نخبه ی فطری از سرمایه ی فطرت خودش یه سر و گردن بیشتر از دیگران استفاده میکنه. @abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ۸ ✅ هم بخون📖 ✅ هم با صدای نویسنده گوش کن🎧 🍃بچشان به کاممان طعم شیرین بی مثالت🍃 📚 ص۱۰۳ @abbasivaladi 🎥 کلیپ با کیفیت اصلی 👇👇👇👇👇👇👇 https://b2n.ir/f47299
🍃نازآفرین دوستم هر شب به تو شب بخیر می‌گوید و می‌خوابد من از لبخندش می‌فهمم که جواب تو را می‌شنود. گاهی میان شب بخیر گفتن تا لبخندش فاصله می‌افتد و در این فاصله، موجی از نگرانی روی چهره‌اش آشکار می‌شود. معلوم است که تو دیر جوابش را داده‌ای. بارها و بارها خواستم جواب تو را بشنوم ولی تا به حال فقط لبخند دوستم را دیده‌ام. لبخند باید دل آدم را شاد کند ولی این لبخندها مثل تیغ می‌ماند برای من. دلم را می‌درد و خون می‌کند. تا کی باید شب بخیر بگویم و جوابی نشنوم!؟ حالا که جواب خودم را نمی‌دهی بگذار فقط یک بار وقتی جواب دوستم را می‌دهی صدایت را بشنوم. شبت بخیر نازآفرین! @abbasivaladi
سکّه💰، آب 💦و لیوان 🔹در یک ظرف بزرگ⚱🏺 و بلند مثل دبّه، یک لیوان بگذارید. 🔸ظرف⚱ را پُر از آب کنید. چند سکّه را در دست👌 گرفته، با نشانه گیری 🏹تلاش کنید از لب ظرف، سکّه ها ر به داخل لیوان بیندازید. 🔹وقتی سکّه وارد آب میشود، به صورت مستقیم⬅️⬅️، حرکت نمیکند. 🔸باید چند بار سکّه💰 را بیندازید تا به اصطلاح، قِلِق انداختن به دستتان بیاید. 🔹این بازی وقتی میان دو👬 یا چند نفر👬👬 به صورت مسابقه انجام میگیرد، جذّابیت 😃بیشتری پیدا میکند. 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷 📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۵۶ @abbasivaladi
🍃آینۀ همۀ حقیقت‌ها اگر به حکمت تو ایمان نداشتم و اگر مهربانی‌ات را باور نداشتم برای این همه باری که روی دوشم گذاشته‌ای حتماً زبان به شکوه می‌گشودم. من کجا و تاب آوردن این همه بار کجا؟! مهربان‌تر از تو دور و برم نیست. هست؟ حکیم‌تر از تو نمی‌شناسم. تو می‌شناسی؟ پس باید قبول کنم باری که روی دوشم گذاشته‌ای حتّی اگر قامتم را بشکند صلاح و خیر مرا در پی دارد. این طور نیست؟ گاهی قشنگ معلوم است که از عمد می‌خواهی مرا زیر بارش حقایق سنگین، ادب کنی. من حکیم نیستم و سراپای وجودم جهل است که خیال می‌کنم نباید در یک آن به من بفهمانی خانۀ عقیده‌هایم ویران است و بنای اخلاقم سست و لرزان. حتماً نیاز دارم که به یک باره بفهمم شرک از وجودم می‌چکد و حرص از بند بند وجودم آویزان است. روحم گرفتار زنجیر کبر است و دلم از زهر حسد می‌سوزد. خودت می‌دانی که یأس چه دام پر بلایی است و حتماً حواست هست که زیر بارش این اندازه از حقیقت مأیوس نمی‌شوم. از وقتی با دوستم همنشین شده‌ام فهمیده‌ام که حقیقت‌ها را همیشه نمی‌شود در لابلای کتاب‌ها پیدا کرد حقایق، دیدنی هستند. دوستم آینه‌ای شده تا من حقیقت خویش را ببینم. تازه دارم می‌فهمم آینه بودن مؤمن یعنی چه. به شکرانۀ این نعمت هزار بار جانم را تقدیم تو کنم، باز هم کم است. ممنونم برای آینه‌ای که به من بخشیدی. شبت بخیر آینۀ همۀ حقیقت‌ها! @abbasivaladi