فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #خرمشهر ها در پیش است
🔶🔸حضرت آیتالله خامنهای: «جوانهای عزیز! بچههای عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه] در یک میدانی که از جنگ نظامی سختتر است. البتّه ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختیاش بیشتر است.»
#کلیپ_تصویری
#پیشنهاد_ویژه
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
30.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ #پیشنهاد_ویژه♨️
🎥 نماهنگ بر همان عهد
🍃 یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه
غم دین بود در اندیشهی مردم، غم نان نه...
"محمدحسین ملکیان "
#مسجد_گوهرشاد
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 مباهله؛ صحنه تمایز حق و باطل
🔹 حضرت آیتالله خامنهای: روز مباهله، روزی است که پیامبر مکرم اسلام، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه میآورد.
🔶🔸 نکتهی مهم در باب مباهله این است: «و انفسنا و انفسکم» در آن هست؛ «و نسانا و نساکم»در آن هست؛ عزیزترین انسانها را پیغمبر اکرم انتخاب میکند و به صحنه میآورد برای محاجهای که در آن باید تمایز بین حق و باطل و شاخص روشنگر در معرض دید همه قرار بگیرد.
♨️ هیچ سابقه نداشته است که در راه تبلیغ دین و بیان حقیقت، پیغمبر دست عزیزان خود، فرزندان خود و دختر خود و امیرالمومنین را - که برادر و جانشین خود هست - بگیرد و بیاورد وسط میدان؛ استثنائی بودن روز مباهله به این شکل است.
‼️یعنی نشان دهندهی این است که بیان حقیقت، ابلاغ حقیقت، چقدر مهم است؛ میآورد به میدان با این داعیه که میگوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشهکن بشود با عذاب الهی.
#پیشنهاد_ویژه
#مباهله
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
محرم متفاوتی داشته باشیم .mp3
4.64M
♨️#پیشنهاد_ویژه
🍃اهل عالم دارد از ره ماه ماتم می رسد
هیئتی ها! یا علی دارد محرم می رسد
⁉️چه طوری امسال ماه محرم پربار تری داشته باشیم؟
🔴 توصیه های ویژه استاد #محسن_عباسی_ولدی به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم
🔴دو توصیۀ خیلی خیلی مهم دربارۀ کودکان و هیئت
📣📣 📣حتماً بشنوید و برا پدر و مادرا و مسئولین هیئت ها ارسال کنید.
🌐 آرشیو برنامه های محرم سایت کتاب فطرت🔻
•┈┈••✾•🏴•✾••┈┈┈•
https://ketabefetrat.com/ویژه-برنامه-های-محرم
•┈┈••✾•🏴•✾••┈┈┈•
🌐http://ketabefetrat.com
📲 @foroosh_fetrat
#محرم #قطعه_صوتی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
♨️#پیشنهاد_ویژه 🍃اهل عالم دارد از ره ماه ماتم می رسد هیئتی ها! یا علی دارد محرم می رسد ⁉️چه طوری ا
نکات استاد در مورد شرکت بچه ها در مراسم عزاداری.mp3
11.1M
🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥
♨️#پیشنهاد_ویژه
🔴 پاسخ داغ و صریح استاد #محسن_عباسی_ولدی به نقدهای مخاطبان دربارۀ نظر ایشان در موضوع حضور بچهها در مراسم عزاداری بزرگترها
📣📣📣 مسئولان هیئات و والدین! حتما این فایل را گوش کنید!
#محرم #قطعه_صوتی
@abbasivaladi
توصیه های اربعینی.mp3
3.94M
♨️#پیشنهاد_ویژه
🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله
🔹توصیه های مهم استاد #محسن_عباسی_ولدی ویژه اربعینیها
🔴 حتما بشنوید و ارسال کنید!
#محرم #قطعه_صوتی
#اربعین
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
🎧#قطعه_صوتی #پیشنهاد_ویژه ۱ #طعم_شیرین_خدا #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
♨️#پیشنهاد_ویژه♨️
🔴 به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس
✅ قسمت اول
🍃یه سال، روزِ اوّل فروردین به دوستام پیشنهاد دادم برا عید دیدنی به همراه خونوادههامون به آسایشگاه جانبازان بریم. دوستام از پیشنهادم استقبال کردن و با همدیگه راه افتادیم. به دم درِ اون جا که رسیدیم، یکی از دوستام جلوتر از بقیّه رفت تا پرس و جو کنه به کدوم قسمت ساختمون و به کدوم بخش باید بریم.
🍃چند دقیقه بعد که بر گشت، از قول پرستارِ اون جا گفت: «چون عید بوده، خونوادهها جانبازاشون رو بردن خونه». تو فکرم اومد دیگه باید برگردیم که دوستم حرفش رو ادامه داد: «البتّه پرستار گفت: فقط یه جانباز هست که نرفته خونهشون».
🍃 منم گفتم: اصلاً فلسفۀ اومدن ما مشخّص شد. اومدیم تا روز اوّل عید، این جانباز رو از غربت بیاریم بیرون!
🍃وارد ساختمون آسایشگاه شدیم. سکوت عجیبی حاکم بود. به اتاق اون جانباز راهنمایی شدیم. با مردی حدود سی و خوردهای ساله رو به رو شدیم که به شکم روی تخت خوابیده بود؛ یه جانباز قطع نخاعی که خیلی وقت بود روی تخت به همین حالت دراز کشیده بود.
🍃بعد از یه گپ و گفت دوستانه، خیلی زود با همدیگه صمیمی شدیم. احساس کردم که میتونم یه سؤال خاص ازش بپرسم. بهش گفتم: اگه یه سؤال بپرسم، ناراحت نمیشی؟
🍃گفت: نه، بپرس.
گفتم: تو که خیلی وقته به این حالت خوابیدی و این همه داری سختی میکشی، از دست خدا ناراحت نیستی؟ ازش گلایه نداری؟
تا این رو گفتم، انگار که سؤال عجیب و غریبی پرسیده باشم، با حالت خاصّی گفت: نه، اصلاً گِلهای ندارم! خدا رو شکر، خدا رو شکر!
🍃واقعاً نمیدونستم به خاطر چی، این قدر خدا رو شکر میکنه. از لحنش کاملاً معلوم بود که حرفاش، بازی با واژهها نیست و از ته دلش داره خدا رو شکر میکنه.
🍃تو فکر حرفای اون بودم که با ادامۀ حرفاش، به سؤالم جواب محکمتری داد: شرایط من که خوبه. اگه میخواید کسی رو ببینید که مشکل داره، باید برید دیدن فلان جانباز که ... .
🍃حرفاش برام خیلی غافلگیر کننده و به نظرم عجیب میاومد. آخه ما یه شب تا صبح که میخوابیم، باید هِی غلت بزنیم و این ور و اون ور بشیم، تو مریضی هم به خاطر محدود شدن، خیلی زود خسته میشیم و حوصلهمون سر میره. گاهی به قدری خسته میشیم که به خدا گلایه هم میکنیم. واقعاً آدم چه قدر باید اهل شکر باشه که با این همه مشکل، بازم خدا رو فراموش نکنه و ازش ممنون باشه!؟
🍃به کمک پرستار، تلفن اون جانباز رو پیدا کردیم و به خونهشون زنگ زدیم. مادرش گوشی رو برداشت. نشونی خونهشون رو گرفتیم و راه افتادیم.
⬅️ادامه دارد....
📚 #طعم_شیرین_خدا، کتاب پنجم، صفحۀ ۱۸۷
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
🎧#قطعه_صوتی #پیشنهاد_ویژه ۲ #طعم_شیرین_خدا #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
♨️#پیشنهاد_ویژه♨️
🍃قسمت دوم
🍃رسیدیم درِ خونه. در زدیم. زن میانسالی در رو باز کرد. بعد از سلام و علیک وارد شدیم.سمت چپ، یه اتاق کوچیک بود. گوشۀ اتاق، یه تخت بود که یه جوون روش دراز کشیده بود. اون جوون از گردن به پایین قطع نخاع بود. جز سرش، هیچ جای بدنش حس نداشت.
🍃گفتگو شروع شد: کلاس دوم راهنمایی، خرّمشهر ... . معلّم در حال درس دادنه که بمبارون هوایی میشه. یکی از بمبا روی سقف کلاس میافته و سقف، رو سر دانشآموزا خراب میشه. دوستاش جلوی چشماش پر پر میشن. خودشم تیرآهن سقف میافته روی گردنش و قطع نخاع میشه.
🍃حالا بیشتر از بیست ساله که از اون روز گذشته. اون جوون تو همۀ این مدّت، جز سالی دو سه بار که با آمبولانس یه چرخی تو شهر میزنه، کنج خونه افتاده و داره روزگار میگذرونه.
🍃ازش پرسیدم: تو که از گردن به پایین حس نداری، وقتی مریض میشی، از کجا میفهمی؟
گفت: نمیفهمم.
گفتم: پس چه طور مداوات میکنن؟
گفت: به قدری بیماریم پیشرفت میکنه که به عفونت تبدیل میشه و از بدنم بیرون میزنه. اون وقته که دکترا میفهمن و درمونم رو شروع میکنن.
🍃خدایا! من تا حالا این طوری به «درد» نگاه نکرده بودم. درد چه نعمت بزرگیه و من چه بندۀ غافلی هستم! من رو ببخش که تا حالا هر وقت درد به سراغم میاومد، ازت آروم شدنش رو طلب میکردم، بدون این که اون رو نعمت بدونم و شکرش رو به جا بیارم.
🍃بهش گفتم: به چی علاقه داری؟
گفت: به کتاب خوندن.
گفتم: میخونی؟
گفت: نه.
گفتم: چرا؟
گفت: برا خوندنِ کتاب باید اون رو دستم بگیرم و ورق بزنم؛ ولی من که نمیتونم این کار رو انجام بدم. اگه بخوام کتاب بخونم، باید مادرم کتاب رو جلو چشمم بگیره و ورق بزنه؛ امّا اون، همۀ وقتش رو برا من گذاشته. مگه میتونم ازش توقّع این کار رو هم داشته باشم؟!
🍃خدایا! تا حالا به هر نعمتی فکر کرده بودم؛ ولی دیگه به این فکر نکرده بودم که حتّی دست گرفتن کتاب و ورق زدن اون، خودش یه نعمته. از طرف تو چه قدر نعمت و از طرف من چه قدر غفلت!
🍃وقتی جایی از صورتش میخارید، به مادرش میگفت: «صورتم میخاره» و بعدشم نشونی میداد که کجای صورتشه: سمت چپ، پایین چشمم، نه کمی بالاتر ...
دیگه داشتم گیج میشدم از این همه نعمتایی که توشون غرق بودم و حتّی لحظهای بهشون فکر نکرده بودم. هر چی فکر میکنم، یادم نمیآد تا اون وقت برا خاروندن صورتم خدا رو شکر کرده باشم.
🍃بهش گفتم: یک سؤال.
گفت: بپرس.
گفتم: ناراحت نمیشی؟
گفت: نه.
گفتم: بیشتر از بیست ساله، از وقتی نوجوون بودی تا حالا که سی و خوردهای سال از عمرت گذشته، کنج خونهای. با این همه مشکل، از خدا گلایه نداری؟ ازش ناراحت نیستی؟
🍃تا این رو شنید، حالش تغییر کرد و گفت: نه! نه! خدا خیلی خوبه، خیلی خوب. شکر خدا، شکر خدا!
این حرف رو که زد، دیگه با همۀ وجودم پیشش احساس کوچیکی کردم.
مادرشم میگفت: «مناجاتای سحر پسرم با خدا دیدن داره». چه قدر دوست داشتم یه بار وقت سحر پیشش بودم و مناجاتای اون رو با خدا میدیدم!
📚 #طعم_شیرین_خدا، کتاب پنجم، صفحۀ ۱۸۷
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری | آرزوی به دل ماندهٔ حاج قاسم...
🌹 پخش قسمتهایی از جلسهٔ چهارم دورهٔ #چله_مادری با حضور سردار کاجی، به مناسبت سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی
(قسمت اول)
🌐 کیفیت بالا🔻
https://aparat.com/v/EF1RU
#پیشنهاد_ویژه
#حاج_قاسم #جان_فدا
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری | خاطره ای که به گوش چهار میلیون نفر رسید...
🌹 پخش قسمتهایی از جلسهٔ چهارم دورهٔ #چله_مادری با حضور سردار کاجی، به مناسبت سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی
(قسمت دوم)
🌐 کیفیت بالا🔻
https://aparat.com/v/U9lGY
#پیشنهاد_ویژه
#حاج_قاسم #جان_فدا
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محرم متفاوتی داشته باشیم .mp3
4.64M
♨️#پیشنهاد_ویژه
⁉️چه طوری امسال ماه محرم پربارتری داشته باشیم؟
🔴 توصیههای ویژه استاد #محسن_عباسی_ولدی
‼️ بازارسال به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم
🔴 دو توصیۀ خیلی خیلی مهم دربارۀ کودکان و هیئت
حتماً بشنوید و برا پدر و مادرا و مسئولین هیئتها ارسال کنید.
#امام_حسین علیهالسلام
#محرم #قطعه_صوتی
@abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
♨️#پیشنهاد_ویژه ⁉️چه طوری امسال ماه محرم پربارتری داشته باشیم؟ 🔴 توصیههای ویژه استاد #محسن_عباسی_
نکات استاد در مورد شرکت بچه ها در مراسم عزاداری.mp3
11.1M
🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥
♨️#پیشنهاد_ویژه
🔴 پاسخ داغ و صریح استاد #محسن_عباسی_ولدی به نقدهای مخاطبان دربارۀ نظر ایشان در موضوع حضور بچهها در مراسم عزاداری بزرگترها
‼️ بازارسال به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم
📣 مسئولان هیئات و والدین! حتما این فایل را گوش کنید!
#امام_حسین علیهالسلام
#محرم #قطعه_صوتی
@abbasivaladi
♨️#پیشنهاد_ویژه♨️
🔴 به بهانه گرامیداشت هفته دفاع مقدس
✅ قسمت اول
🍃یه سال، روزِ اوّل فروردین به دوستام پیشنهاد دادم برا عید دیدنی به همراه خونوادههامون به آسایشگاه جانبازان بریم. دوستام از پیشنهادم استقبال کردن و با همدیگه راه افتادیم. به دم درِ اون جا که رسیدیم، یکی از دوستام جلوتر از بقیّه رفت تا پرس و جو کنه به کدوم قسمت ساختمون و به کدوم بخش باید بریم.
🍃چند دقیقه بعد که بر گشت، از قول پرستارِ اون جا گفت: «چون عید بوده، خونوادهها جانبازاشون رو بردن خونه». تو فکرم اومد دیگه باید برگردیم که دوستم حرفش رو ادامه داد: «البتّه پرستار گفت: فقط یه جانباز هست که نرفته خونهشون».
🍃 منم گفتم: اصلاً فلسفۀ اومدن ما مشخّص شد. اومدیم تا روز اوّل عید، این جانباز رو از غربت بیاریم بیرون!
🍃وارد ساختمون آسایشگاه شدیم. سکوت عجیبی حاکم بود. به اتاق اون جانباز راهنمایی شدیم. با مردی حدود سی و خوردهای ساله رو به رو شدیم که به شکم روی تخت خوابیده بود؛ یه جانباز قطع نخاعی که خیلی وقت بود روی تخت به همین حالت دراز کشیده بود.
🍃بعد از یه گپ و گفت دوستانه، خیلی زود با همدیگه صمیمی شدیم. احساس کردم که میتونم یه سؤال خاص ازش بپرسم. بهش گفتم: اگه یه سؤال بپرسم، ناراحت نمیشی؟
🍃گفت: نه، بپرس.
گفتم: تو که خیلی وقته به این حالت خوابیدی و این همه داری سختی میکشی، از دست خدا ناراحت نیستی؟ ازش گلایه نداری؟
تا این رو گفتم، انگار که سؤال عجیب و غریبی پرسیده باشم، با حالت خاصّی گفت: نه، اصلاً گِلهای ندارم! خدا رو شکر، خدا رو شکر!
🍃واقعاً نمیدونستم به خاطر چی، این قدر خدا رو شکر میکنه. از لحنش کاملاً معلوم بود که حرفاش، بازی با واژهها نیست و از ته دلش داره خدا رو شکر میکنه.
🍃تو فکر حرفای اون بودم که با ادامۀ حرفاش، به سؤالم جواب محکمتری داد: شرایط من که خوبه. اگه میخواید کسی رو ببینید که مشکل داره، باید برید دیدن فلان جانباز که ... .
🍃حرفاش برام خیلی غافلگیر کننده و به نظرم عجیب میاومد. آخه ما یه شب تا صبح که میخوابیم، باید هِی غلت بزنیم و این ور و اون ور بشیم، تو مریضی هم به خاطر محدود شدن، خیلی زود خسته میشیم و حوصلهمون سر میره. گاهی به قدری خسته میشیم که به خدا گلایه هم میکنیم. واقعاً آدم چه قدر باید اهل شکر باشه که با این همه مشکل، بازم خدا رو فراموش نکنه و ازش ممنون باشه!؟
🍃به کمک پرستار، تلفن اون جانباز رو پیدا کردیم و به خونهشون زنگ زدیم. مادرش گوشی رو برداشت. نشونی خونهشون رو گرفتیم و راه افتادیم.
⬅️ادامه دارد....
📚 #طعم_شیرین_خدا، کتاب پنجم، صفحۀ ۱۸۷
@abbasivaladi
♨️#پیشنهاد_ویژه♨️
🍃قسمت دوم
🍃رسیدیم درِ خونه. در زدیم. زن میانسالی در رو باز کرد. بعد از سلام و علیک وارد شدیم.سمت چپ، یه اتاق کوچیک بود. گوشۀ اتاق، یه تخت بود که یه جوون روش دراز کشیده بود. اون جوون از گردن به پایین قطع نخاع بود. جز سرش، هیچ جای بدنش حس نداشت.
🍃گفتگو شروع شد: کلاس دوم راهنمایی، خرّمشهر ... . معلّم در حال درس دادنه که بمبارون هوایی میشه. یکی از بمبا روی سقف کلاس میافته و سقف، رو سر دانشآموزا خراب میشه. دوستاش جلوی چشماش پر پر میشن. خودشم تیرآهن سقف میافته روی گردنش و قطع نخاع میشه.
🍃حالا بیشتر از بیست ساله که از اون روز گذشته. اون جوون تو همۀ این مدّت، جز سالی دو سه بار که با آمبولانس یه چرخی تو شهر میزنه، کنج خونه افتاده و داره روزگار میگذرونه.
🍃ازش پرسیدم: تو که از گردن به پایین حس نداری، وقتی مریض میشی، از کجا میفهمی؟
گفت: نمیفهمم.
گفتم: پس چه طور مداوات میکنن؟
گفت: به قدری بیماریم پیشرفت میکنه که به عفونت تبدیل میشه و از بدنم بیرون میزنه. اون وقته که دکترا میفهمن و درمونم رو شروع میکنن.
🍃خدایا! من تا حالا این طوری به «درد» نگاه نکرده بودم. درد چه نعمت بزرگیه و من چه بندۀ غافلی هستم! من رو ببخش که تا حالا هر وقت درد به سراغم میاومد، ازت آروم شدنش رو طلب میکردم، بدون این که اون رو نعمت بدونم و شکرش رو به جا بیارم.
🍃بهش گفتم: به چی علاقه داری؟
گفت: به کتاب خوندن.
گفتم: میخونی؟
گفت: نه.
گفتم: چرا؟
گفت: برا خوندنِ کتاب باید اون رو دستم بگیرم و ورق بزنم؛ ولی من که نمیتونم این کار رو انجام بدم. اگه بخوام کتاب بخونم، باید مادرم کتاب رو جلو چشمم بگیره و ورق بزنه؛ امّا اون، همۀ وقتش رو برا من گذاشته. مگه میتونم ازش توقّع این کار رو هم داشته باشم؟!
🍃خدایا! تا حالا به هر نعمتی فکر کرده بودم؛ ولی دیگه به این فکر نکرده بودم که حتّی دست گرفتن کتاب و ورق زدن اون، خودش یه نعمته. از طرف تو چه قدر نعمت و از طرف من چه قدر غفلت!
🍃وقتی جایی از صورتش میخارید، به مادرش میگفت: «صورتم میخاره» و بعدشم نشونی میداد که کجای صورتشه: سمت چپ، پایین چشمم، نه کمی بالاتر ...
دیگه داشتم گیج میشدم از این همه نعمتایی که توشون غرق بودم و حتّی لحظهای بهشون فکر نکرده بودم. هر چی فکر میکنم، یادم نمیآد تا اون وقت برا خاروندن صورتم خدا رو شکر کرده باشم.
🍃بهش گفتم: یک سؤال.
گفت: بپرس.
گفتم: ناراحت نمیشی؟
گفت: نه.
گفتم: بیشتر از بیست ساله، از وقتی نوجوون بودی تا حالا که سی و خوردهای سال از عمرت گذشته، کنج خونهای. با این همه مشکل، از خدا گلایه نداری؟ ازش ناراحت نیستی؟
🍃تا این رو شنید، حالش تغییر کرد و گفت: نه! نه! خدا خیلی خوبه، خیلی خوب. شکر خدا، شکر خدا!
این حرف رو که زد، دیگه با همۀ وجودم پیشش احساس کوچیکی کردم.
مادرشم میگفت: «مناجاتای سحر پسرم با خدا دیدن داره». چه قدر دوست داشتم یه بار وقت سحر پیشش بودم و مناجاتای اون رو با خدا میدیدم!
📚 #طعم_شیرین_خدا، کتاب پنجم، صفحۀ ۱۸۷
@abbasivaladi
♨️#پیشنهاد_ویژه
📛 نگفتن از مبارزه و جهاد برای بچهها توطئه تمدن غرب است. بچهها باید بدانند اسرائیل دشمن بشریت است...
🔸من اول برای نوجوانها مینوشتم بعد سراغ بزرگسالها آمدم و الان در عین حالی که بزرگسالها را نگه داشتم دوباره سراغ مخاطب کودک و نوجوان رفتم...
🔸هدف اصلیام از نوشتن این کتاب این است که بچهها دشمن امروز را خوب بشناسند و راه نفوذ او به جامعه اسلامی را هم خوب بشناسند.
🔸 در جلد اول درباره نفوذ افراد در جامعه اسلامی صحبت کردم در جلد دوم درباره نفوذ اقتصادی صحبت کردم؛ اینکه تفکر ربا محور اقتصاد صهیونیستی چطوری میتواند جوامع را از تولید محروم و غافل کند...
💥این تنها بخشی از مصاحبه جذاب و خواندنی حجتالاسلام#محسن_عباسی_ولدی با خبرگزاری تسنیم درباره مجموعه #ایلیا_و_حیفیا میباشد.
آدرس مصاحبه کامل🔻🔻🔻
🌐https://tn.ai/2973895
‼️پیشنهاد میکنم مطالعه این مصاحبه جذاب را از دست ندهید. نکات تربیتی مهمی را حاج آقا مطرح کردند.
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ_تصویری | آرزوی به دل ماندهٔ حاج قاسم...
🌹 پخش قسمتهایی از جلسهٔ چهارم دورهٔ #چله_مادری با حضور سردار کاجی، به مناسبت سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی
(قسمت اول)
🌐 کیفیت بالا🔻
https://aparat.com/v/EF1RU
#پیشنهاد_ویژه
#حاج_قاسم #جان_فدا
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
حاج قاسم مؤثر حاج قاسم خنثی.mp3
8.62M
🎧 #قطعه_صوتی | دشمن از حاج قاسم خنثی نمیترسد!
‼️یک هشدار مهم دربارۀ معرفی شخصیت حاج قاسم...
📣 همه گوش کنند، بویژه کسانی که دغدغۀ معرفی حاج قاسم را دارند.
#پیشنهاد_ویژه
#حاج_قاسم
#شهید_القدس
#محسن_عباسی_ولدی
@abbasivaladi
محرم متفاوتی داشته باشیم .mp3
4.64M
♨️#پیشنهاد_ویژه
⁉️چه طوری امسال ماه محرم پربارتری داشته باشیم؟
🔴 توصیههای ویژه استاد #محسن_عباسی_ولدی
‼️ بازارسال به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم
🔴 دو توصیۀ خیلی خیلی مهم دربارۀ کودکان و هیئت
حتماً بشنوید و برا پدر و مادرا و مسئولین هیئتها ارسال کنید.
#امام_حسین علیهالسلام
#محرم #قطعه_صوتی
@abbasivaladi
نکات استاد در مورد شرکت بچه ها در مراسم عزاداری.mp3
11.1M
🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥🎧🔥
♨️#پیشنهاد_ویژه
🔴 پاسخ داغ و صریح استاد #محسن_عباسی_ولدی به نقدهای مخاطبان دربارۀ نظر ایشان در موضوع حضور بچهها در مراسم عزاداری بزرگترها
‼️ بازارسال به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم
📣 مسئولان هیئات و والدین! حتما این فایل را گوش کنید!
#امام_حسین علیهالسلام
#محرم #قطعه_صوتی
@abbasivaladi