eitaa logo
محسن عباسی ولدی
56.4هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.6هزار ویدیو
348 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
0022 مفهوم ذکر.mp3
5.61M
۲۲: «مفهوم ذکر» 🔻قسمت بیست و دوم، جزء بیست و دوم: 🍃یا أیُهَا الَّذینَ آمَنُوا اذکُرُوا اللَّهَ ذِکراً کَثیراً (سوره احزاب، آیه ۴۱، ص ۴۲۳) 🎙استاد @abbasivaladi
🍃🌸🌸🌸 ✅ خلاصه‌ی صد و پنجاه و پنجم: بدون فکر به ابدیت می‌شه به صبر و زهد رسید؟ 🍃🌸🌸🌸 🔸اصحاب کهف یه جمله گفتن که ما رو با اون یه جمله بردن به طرف ابدیت. گفتیم ابدیت، ضامن معنابخشی زندگی و رهایی انسان از پوچ‌انگاری دنیاست. ❌ ماها خیلی اهل کوتاهی هستیم؛ یعنی میل و انگیره‌مون برای انجام کارای خوب، کمه. کارای خوب هر چه قدر سخت‌تر می‌شن و فاصله‌شون با مِیل دنیایی ما کم می‌شه، انگیزه‌مون برا انجامشون کمتر می‌شه. ⛔️ این مشکل وقتی کنار یه مشکل دیگه قرار می‌گیره، حسابی راه رشد رو به آدم می‌بنده. اون مشکل، دم غنیمت شماریه. یعنی آدم می‌رسه به جایی که می‌گه: همینی رو که هست، داشته باش، به اونی که می‌خواد بیاد، توجّه نکن. 📛 مشکل اوّل، میل آدم رو نسبت به کارای خوب کم می‌کنه و مشکل دوم، انگیزۀ آدم رو برای لذّت‌پرستی زیاد می‌کنه. خوب می‌شه فهمید این دو تا وقتی دست به دست هم می‌دن، چه اندازه می‌تونن راه رشد رو ببندن. ❗️کسی که اهل کوتاهی کردن تو دنیا و دم غنیمت شماری می‌شه، آروم آروم ابدیت رو تو همین دنیا دنبال می کنه. این، پرتگاه خیلی خطرناکیه. ✖️کسی که به ابدیت توهّمیِ زمینی دل می‌بنده، دیگه نمی‌تونه به ابدیت آخرت فکر کنه. اون این ابدیت توهّمی رو نقد می‌دونه و ابدیت آخرت رو نسیه؛ برا همینم به طور کلّی قیامت رو انکار می‌کنه و می‌گه اصلاً فکر نمی‌کنم قیامتی بر پا بشه. ‼️ این جا دیگه خیلی وضع این آدم خراب می‌شه. هر چی خدا بهش نعمت بده، دل‌بستگیش به ابدیت توهّمیش بیشتر می‌شه. نعمت برا همچین آدمی، نقمته و دیگه رشدش نمی‌ده. ✅ ما برای مقاومت در برابر سختیای دنیا و غرق نشدن تو خوشیاش نیاز داریم به ابدیت فکر کنیم. 🔸یکی از اصلی‌ترین نتیجه‌های فکر کردن به ابدیت اینه که باور می‌کنیم توقّف ما تو دنیا، هر اندازه که به ظاهر طولانی باشه، بازم کوتاهه. 🔸باور این کوتاهی برا صبور کردن و برا لذّت پرست نشدن، به شدّت مورد نیازه. وقتی یه سختی وارد زندگی‌مون می‌شه، توجّه به گذرا بودنش می‌تونه یه عالمه از بار اون سختی رو برامون سبک کنه. ❗️اصلاً یکی از دلایلی که باعث می‌شه، مشکل برا ما غیر قابل تحمّل بشه، تصوّر موندگار بودن اون مشکله. 🔸ما خودمون وقتی می‌خوایم کسی رو دلداری بدیم تا بتونه مشکلاتش رو تحمّل کنه، بهش می‌گیم: «می‌گذره». این «می‌گذره» یه عالمه توش حرفه. این حرفم،‌ حرف خیلی عمیقیه؛ امّا وقتی این حرف عمیق کنار توجّه به ابدیت قرار می‌گیره، کولاک می‌شه. ▫️من وقتی به مدّت زمانی که بناست با این مشکل دست و پنجه نرم کنم نگاه می‌کنم و اون رو با ابدیت مقایسه می‌کنم، می‌بینم اگه این مشکل،‌ کل عمرم رو هم درگیر کنه، بازم گذراست، خیلی زودم می‌گذره. ▫️وقتی هم که خوشیای دنیا بهمون رو می‌آره، توجّه به گذرا بودنشون باعث می‌شه به اون خوشیا دل نبندیم. اصلاً یکی از دلایل غافل شدن ما تو اوج خوشیا، تصوّر موندگار بودن اون خوشیاست. ✅ زهد یعنی دل نبستن به دنیا. یکی از اصلی‌ترین معیارهای رشد آدم، همین زهده. 🍃امیر المؤمنين علیه السلام فرمودن: برای کسی که می‌داند دنیا چه زود از میان می‌رود شایسته است که نسبت به آن زهد بورزد. 📚(غرر الحکم و درر الکلم، ص ٧٩۶). ✔️ البتّه اگه کسی فقط به گذرا بودن دنیا فکر کنه و از ابدیت آخرت غافل بشه،‌ بازم نمی‌تونه از دنیا دل بکنه: 🍃امیر المؤمنین علیه السلام فرمودن: کسی که قدر و منزلت آخرت را نمی‌شناسند، چگونه می‌تواند در دنیا زهد بورزد؟ 📚(غرر الحکم و درر الکلم،‌ ص۵١٧). ⬅️ هنوز بحث ابدیت، ادامه داره. پس تا درس بعدی منتظر بمونید. صد و پنجاه و پنجم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖ 🌸 اینم پی‌دی‌اف درس صد و پنجاه و پنجم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
155 درس صد و پنجاه و پنجم بدون فکر به ابدیت می‌شه به صبر و زهد رسید؟.pdf
241.1K
درس صد و پنجاه و پنجم: بدون فکر به ابدیت می‌شه به صبر و زهد رسید؟ @abbasivaladi
🍃یار خوش گمان شب به خیر یک دعاست. دعایی که مثل صبح بخیر و وقت بخیر در میان ما رواج دارد امّا چه کسی می‌داند که شب‌ها وقتی به خیر می‌شود که شده باشیم شبیه تو. کاش کسانی که به من شب بخیر می‌گویند وقتی می‌پرسیدم که معنای دعایشان چیست می‌گفتند شبت بخیر یعنی الهی که شبیه مولایت شوی. آن وقت به ازای هر شب بخیری که می‌شنیدم بهترین دعای روزگار در حقّم می‌شد. چه کار کنم که همه بدانند نه روز و شبی و نه هیچ عمر و عاقبتی به خیر نمی‌شود وقتی شباهتی به تو در میان نباشد؟! آقا! تو در ذهن و دلت تنها یک سنگ محک داری برای قضاوت کردن. سنگ محک تو فقط همان است که خدا گفته. با این سنگ محک، قلعه‌ای ساخته‌ای و دل و ذهنت را گذاشته‌ای در میان آن. هیچ سنگ محکی نمی‌تواند این قلعه را خراب کند. در بارۀ این و آن که می‌خواهی قضاوت کنی اوّل نگاه می‌کنی تا ببینی اصلاً خدا اذن قضاوت می‌دهد یا نه. اگر اذن قضاوت نبود به ذهنت امر می‌کنی هر چه رنگ قضاوت دارد را از ساحت خویش پاک کند. اگر اذن قضاوت بود نگاه می‌کنی تا ببینی خدا چه سنگ محکی می‌دهد به دستت سنگ محک خدا اگر خوش گمانی بود ذرّه‌ای تردید نمی‌کنی پای بدگمانی را قطع کنی تا دور و برِ ذهنت نچرخد با سنگ محک خدا به هر قضاوتی که رسیدی تمام قد به آن احترام می‌کنی حتّی اگر فاصلۀ قضاوتت با آنچه دیگران خیال می‌کنند زمین تا آسمان باشد. تو هر سنگ محکی غیر از آنچه خدا نشان داده را صخره‌هایی می‌دانی که کارشان خراب کردن بنیان دین و ایمان است و من هم سنگ محکی دارم برای خودم که ذهن و دلم را در میان قلعه‌ای که با آن ساخته‌ام محصور کرده‌ام. سنگ محک من برای قضاوت، خودم هستم و گمانم. من به هر گمانی اجازه می‌دهم در اطراف ذهن و دلم بچرخد و هر کدام را که پسندیدم انتخاب می‌کنم. این سنگ محک‌ها از همان صخره‌هایی است که دین و ایمان ویران می‌کند ولی چرا تو آنها را به حریم ذهن و دلت راه نمی‌دهی و من در پناه آن صخره‌ها زندگی می‌گذارنم؟ این صخره‌ها خانۀ دین و ایمانم را ویران کرده‌اند که هیچ خودشان خانه‌ای ساخته‌اند برایم و مرا در آن محبوس کرده‌اند. مرا نجات بده از این صخره‌ها بدجور در میانشان گرفتارم. شبت بخیر یار خوش گمان من! @abbasivaladi
0023 نمایشی زیبا از خوف و رجا.mp3
7.8M
۲۳: «نمایشی زیبا از خوف و رجا» 🔻قسمت بیست و سوم، جزء بیست و سوم: 🍃اللَّهُ نَزَّلَ أحسَنَ الحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانیَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلینُ جُلودُهُم وَ قُلوبُهُم إلی ذِکرِ اللَّهِ ذلِکَ هُدَی اللَّهِ یَهدی بِهِ مَن یَشاءُ وَ مَن یُضلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِن هادٍ (سوره زمر، آیه ۲۳، ص ۴۶۱) 🎙استاد @abbasivaladi
🍃چند رکعت بازی به قصد نشاندن لبخند روی لب تو 🍃آقا! من پیش از این برای هر کاری که بگویی وقت داشتم اما به کودک و بازی که می‌رسیدم احساس می‌کردم اگر تن به بازی دهم عمرم را بی‌هیچ فایده‌ای تلف کرده‌ام. «عمر که علف خرس نیست، قیمت دارد!» 🍃ولی حالا وقتی به کودک و بازی می‌رسم احساس می‌کنم نفَس‌هایی که در بازی با کودکم می‌کشم برکت را برای همۀ نفَس‌هایم ضمانت می‌کند. 🍃«وقت ندارم» زمزمۀ روزهای دور از تو بود. امروز حتی در شلوغ‌بازار کارهایم «وقت داری؟» التماس من است به کودکم. آری، التماس! التماسش میکنم که وقت داشته باشد تا بانی شود و توفیق عبادتی را نصیبم کند که نامش بازی است. 🍃خاطرات دیروزم تکانم میدهد: صدای مؤذن پیچید در گوشم خواستم قامتِ نماز ببندم کودکم با زبانی که هنوز با واژه‌ها انس نگرفته بود التماسم کرد که بازی کنیم. از قیافه‌اش معصومیت می‌بارید ابروانم را در هم کشیدم ترسید و برگشت الله اکبر گفتم اما نمی‌دانم چرا ندایی در درونم می‌گفت: «فویلٌ للمُصَلّینَ» 🍃امروز صدای مؤذن پیچید در جانم می‌خواستم قامت ببندم کودکم جلو آمد سرش کمی به زیر چشمش رو به بالا گردنش اندکی کج دست‌هایش گره خورده در هم دست‌های تا بناگوش بالا آمده را پایین انداختم و الله اکبر گفتم اما نه به نیت نماز به قصد بازی. 🍃الله اکبر را که گفتم شنیدم ندایی را از در و دیوار: « طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب» (خوشا بر آنان و آنان را فرجام نيكوست) بازی که تمام شد وقتی به سراغ نماز آمدم احساس کردم نماز منتظرم نشسته به رویم لبخند می‌زند می‌خواهد در آغوشم بگیرد. 🍃آقا! من از این پس هم وقت دارم هم حوصله. مگر می‌شود برای خنداندن تو وقت نداشت؟ و کیست که بویی از انسانیت برده باشد اما حوصلۀ نشاندن لبخند روی لب تو را نداشته باشد؟ 🍃من از همین امروز عبادت بازی را به عبادت‌هایم افزوده‌ام. چند رکعت بازی به قصد نشاندن لبخند روی لب تو به جا می‌آورم قربة الی الله. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0057 baghareh 151-153(2).mp3
10.52M
۵۷ آیات ۱۵۱ - ۱۵۳ روزهای زوج، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «قصه کوفه، صفحات ۴۴۰-۴۱۶»؛ اثر علی نظری منفرد با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃آشنای غریب شعرهای زیادی خوانده‌ام برایت که مضمونشان این بوده: بناست کی ببینمت؟ از تو که هیچ چیز پنهان نیست پس بگذار بی‌پرده بگویم: شعرهایی که در بارۀ عطش دیدارت خواندم همه شعر بود و برای خواندن به دلم که برمی‌گردم، نشانی از آن عطش نمی‌بینم. امشب می‌خواهم پیرمردی را نقّاشی کنم که سال‌های سال است در آتش فراق کربلا می‌سوزد. می‌خواهم او را در خانه‌اش نقّاشی کنم. روی دیوار خانه عکس گنبد و بارگاه را می‌کشم که روی یک تابلو برق می‌زند و بر سر در خانه‌اش پرچم یاحسینی که از رنگ پریده‌اش پیداست سال‌هاست همسوی باد این طرف و آن طرف می‌رود. سجّاده‌اش را رو به قبله می‌کشم که مُهر تربتش پیدا باشد و دور مُهر تربتش تسبیحی که آن هم از خاک کربلاست. او را روی سجّاده و سر پا می‌کشم که نشان دهد نمازش تمام شده و رو به سوی عکس گنبد و بارگاه که روی دیوار است و در امتداد راه کربلا دست به سینه ایستاده و دارد سلام می‌دهد اشکش را از هر دو چشمانش جاری می‌کشم و باز هم نمی‌دانم دلش را چگونه بکشم که نشان دهد پیرمرد دارد از غصّۀ فراق کربلا می‌میرد. همیشه هشتش گرو نُه بوده و هیچ گاه درهم و دیناری که او را به کربلا برساند نداشته چند وقتی هست که بچه‌ها را به خانۀ بخت فرستاده و دستشان را بند خانواده‌هایشان کرده. زنش هم سال پیش مرده. از همان سال، غذایش را کم کرده و به لباس‌های کهنه‌اش بسنده کرده دارد پول‌هایش را جمع می‌کند برای رفتن به کربلا. من در گوشۀ خانه‌اش صندوقی را می‌کشم و رویش می‌نویسم: پول کربلا. پیرمرد حسابی از مرگ می‌ترسد. او وحشت دارد که پیش از زیارت کربلا بمیرد. حال و هوای خانۀ پیرمرد و حرف‌هایی که می‌زند همه حکایت از عطش زیارت دارد امّا من به جز شعرهایی که گهگاه می‌خوانم کجای زندگی‌ام نشان می‌دهد که مشتاق دیدار تو هستم؟ از چه چیزی گذشته‌ام تا سرمایۀ رسیدن به تو را جمع کنم؟ چه قدر وحشت دارم از این که پیش از وصال تو از دنیا بروم؟ آیا اگر کسی پا به خانۀ من بگذارد به یاد تو و به یاد وصالت می‌افتد؟ چند بار از ته دل اشک ریختم برای ندیدنت؟ صدای تپش قلب من تا چه اندازه هم‌آوای نام توست؟ بگذار بشمارم تا ببینم تا به امروز چند بار دعا کردم نه دعای نمایشی دعای از ته دل که به وصالت برسم؟ عکس این پیرمرد را می‌کشم با چین و چروکی که روی دست و صورت و پیشانی‌اش افتاده و ای کاش دلش را می‌توانستم بکشم تا همه بدانند انتظار، دل این پیرمرد را جوان نگه داشته. خسته‌ام از دل چروکیده‌‌ام که در فقدان انتظار، فرتوت و بی‌حال است. مرا ببخش که مشتاق وصالت نیستم! و ببخش که هر روز و هر لحظه به یادت نیستم! شبت بخیر آشنای غریب! @abbasivaladi
0024 آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟.mp3
6.4M
۲۴: «آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟» 🔻قسمت بیست و چهارم، جزء بیست و چهارم: 🍃أَ لَیسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ وَ مَن یُضلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِن هادٍ * وَ مَن یَهدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِن مُضِلٍّ أَ لَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انتِقامٍ (سوره زمر، آیات ۳۶-۳۷، ص ۴۶۲) 🎙استاد @abbasivaladi
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد که پای ماهواره به خانه‌هایمان باز شد؟ فصل2️⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی ⬅️چه کنیم که این طعم را به کام دیگران بچشانیم؟ 2⃣ رفتارهای فطری 💟 خداوند عزیز، در قرآن کریم به پیامبرش🌸 می‌فرماید: «فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم وَ لَو کُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ. » پس به [برکت] رحمت الهی🌧، با آنان نرم‌خو و مهربان شدی و اگر تندخو و سخت‌دل⛔️ بودی، قطعاً از پیرامون تو پراکنده می‌شدند. ✅ «چه‌قدر ساده‌اندیشیم ما که فکر می‌کنیم مردمِ راه گم‌کرده را تنها با حرف می‌شود به راه آورد. شاید هم تن‌پرور شده‌ایم که ساده‌ترین راه را انتخاب کرده‌ایم و شاید خودمان، هنوز راه را پیدا نکرده‌ایم که این گونه گمان می‌کنیم. کردار، زبان بین‌المللی هدایت است. این زبان را خدا🕋 یک طور یاد همه داده. مردمان شمال و جنوب، شرق و غرب عالم، همه با این زبان، آشنا هستند.» 🔹رفتارهایی که فطرت با آنها آشناست، یکی از اصلی‌ترین راه‌های چشاندن معنویت💐 به دیگران است. گذشت، محبّت و مهربانی، تواضع، حِلم و بردباری، کمک کردن به دیگران و ... . 🔸رفتارهای فطری، از هزاران استدلال هم تأثیرگذارتر است. در سیرۀ اولیای الهی🌸 هم می‌بینیم که چگونه با رفتارهای خود، دشمن را به دوست تبدیل می‌کردند. 📚بشقاب‌های سفره پشت باممان، ص 149 - 151 @abbasivaladi
🍃یار دلسوز من می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. من حق الناسی گفته‌ام و شنیده‌ام امّا تو وقتی به حق به مردم می‌رسی همۀ وجودت می‌شود توجه توجه توجه حتّی به اندازۀ‌ سنگینی یک کاه روی دوشت حقی از مردم را احساس نمی‌کنی خوش به حالت که این قدر سبکباری من که به اندازۀ یک کوه روی دوشم حق الناس هست چه کار باید بکنم؟ من می‌دانم اگر بر فرض محال به اندازۀ یک کاه از حق مردم روی دوشت بیاید تو به اندازۀ یک کوه احساس سنگینی می‌کنی من که یک کوه از حق مردم روی دوشم هست ولی به اندازۀ یک کاه احساس سنگینی نمی‌کنم چه کار باید بکنم؟ با این که حقّی از مردم در نامۀ عملت نیست امّا وقتی به مناجات می‌ایستی از خدا می‌خواهی که اگر حقی هست و تو نمی‌دانی همان را به لطف و بخشش خویش جبران کند من که یقین دارم نامۀ عملم پر است از حق مردم ولی در مناجات‌ها به التماس نمی‌افتم برای جبرانشان چه کار باید بکنم آقا! بیا فکری کنیم برای این همه فاصله. دلم برایت می‌سوزد که داری مرا تحمّل می‌کنی. کاش آخر کارم را همین حالا نشانم می‌دادی: من آدم می‌شوم یا نه؟! اگر آدم شدنی نیستم حیف تو نیست که این قدر غصّۀ مرا بخوری! گاهی که در خلوتم به فاصلۀ میان خودم تا تو فکر می‌کنم و در این اندیشه فرو می‌روم که با این همه فاصله باز هم تو برایم دعا می‌کنی، به حالم غصّه می‌خوری به دنبالم می‌آیی و دستم را می‌گیری همۀ وجودم می‌شود امید. من می‌دانم تو اهل تلف کردن عمرت نیستی حتماً می‌دانی که یک روز آدم خواهم شد که وقت مناجات، مرا دعا می‌کنی و دلت را برای من خانۀ غم می‌کنی. در کار خودم مانده‌ام می‌فهمم که تو مرا دوست داری ولی نمی‌دانم چرا قدر دوست‌داشتن‌هایت را نمی‌دانم. گاهی می‌خواهم به تو بگویم شاید نیاز باشد کمی هم با عتاب نگاهم کنی ولی زبانم بند می‌آید چون می‌دانم تاب عتاب تو را ندارم. تو اگر با عتاب نگاهم کنی، من در جا می‌میرم. خودت فکری به حالم کن این فاصله‌ها آخرش می‌کُشد مرا. شبت بخیر یار دلسوز من! @abbasivaladi
0025 تحلیل توحیدی وقایع عالم.mp3
6.57M
۲۵: «تحلیل توحیدی وقایع عالم» 🔻قسمت بیست و پنجم، جزء بیست و پنجم: 🍃وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الغَیثَ مِن بَعدِ ما قَنَطُوا وَ یَنشُرُ رَحمَتَهُ وَ هُوَ الوَلِیُ الحَمِیدُ * وَ مِن آیاتِهِ خَلقُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِن دابَّةٍ وَ هُوَ عَلی جَمعِهِم إذا یَشاءُ قَدِیرٌ (سوره شوری، آیات ۲۸-۲۹، ص ۴۸۶) 🎙استاد @abbasivaladi
نمی‌شد تو و خواسته‌های دلم همیشه در یک خط باشید؟ چرا تو و دلخواه من دائم قطع می‌کنید یکدیگر را؟ من از این تقاطع‌های پی در پی خوشم نمی‌آید. یا تو باید بیایی در خط دوست داشتنی‌های من یا من باید بیایم در مسیر خواسته‌های تو. من که نمی‌آیم تو هم که آمدنی نیستی حالا بگو چه کار باید کرد؟ یا تو بی خیال من شو یا من از خیر تو بگذرم. تو که دلش را نداری بی‌خیال من بشوی من هم که نمی‌توانم از خیر تو بگذرم حالا بگو چه کار باید کرد؟ آقای عزیزم! از هر کجا که برویم سر از عاشق شدن درمی‌آوریم زودتر عاشقم کن و تمام کن قصّۀ تکراری این تقاطع‌های پی در پی را. #بهانه_بودن #محسن_عباسی_ولدی @abbasivaladi
🍃معنای لطف و مهربانی امروز داشتم قرآن می‌خواندم رسیدم به آیه‌ای که گویی نازل شده برای در هم کوبیدن آرامش‌های خیالی‌ام. این آیه‌ها چه ناگهان از آدم می‌گیرند آرامش و قرارش را. آیه داشت از دل‌هایی سخن می‌گفت که چونان سنگ‌اند و از سنگ هم سنگ‌تر. همیشه سنگ را نماد سخت‌دلی و قساوت می‌دانستم این آیه به من گفت: دل‌هایی هستند که سنگ‌ها در سختی، از آنان کم می‌آورند. سنگی که نماد قساوت است گاهی از سینه‌اش چشمه‌ای می‌جوشد و زمین‌های تشنه را سیراب می‌کند. من دیده‌ام کوه‌هایی را که از سنگِ سخت‌اند ولی از دلشان رود جاری می‌شود. همین سنگ، گاهی خودش را بر دو نیم می‌کند تا ‌آبی جاری شود و جگر تشنه و تفتیده‌ای را خنک کند. چه قدر سنگ برایم مهربان می‌شود وقتی به آبی که از دلش می‌جوشد فکر می‌کنم. آیه می‌گفت: بعضی از سنگ‌ها از خشیت و ترس خدا از بالا به پایین می‌آیند و حالا من مانده‌ام و این آیه و آرامشی که بر باد رفته. یک نظر به دلم نگاه می‌کنم و گوشه چشمی به سنگ‌هایی که می‌بینم. دل من سخت‌تر است یا این سنگ‌ها؟! تا امروز حتّی به این سؤال فکر نکرده بودم تا چه رسد به این که بخواهم در پاسخش بیندیشم. دل من سخت‌تر است یا این سنگ‌ها؟! آقا! اجازه بده به جای فکر کردن به پاسخ این سؤال مثل همیشه به شبیه شدن خودم به تو فکر کنم. کسی اگر شبیه تو شد، دلش از برگ گل نازک‌تر می‌شود. اگر دل‌هایی هست که سنگ نمی‌تواند نماد قساوتشان باشد دل‌هایی هم هست که برگ گل نمی‌تواند نماد لطافتشان باشد. دل‌هایی که شبیه دل توست خودشان نماد لطافت شده‌اند. گلبرگ‌ها در برابر این دل‌ها احساس سختی و زبری دارند. دل تو لطیف است؛ نه آه یتیمی را تاب تحمّل داری و نه گناه بنده‌ای دور افتاده از مولا را. آه و گناه هر دو تو را آتش می‌زنند. اشک‌های همیشه جاری تو حاصل دل لطیفی است که بی‌خیال زندگی کردن را گناه نابخشودنی خویش می‌داند. محتاجم، سخت محتاجم به دلی که مثل دل تو لطیف باشد. بی‌خیال زندگی کردن تنها از دل‌هایی بر می‌آید که از سنگ هم سخت‌تر شده باشند. من از سنگ بودن دلم می‌ترسم چه رسد به سخت‌تر شدن از سنگ. با دل لطیفت دعایم کن التماس دعا آقا! شبت بخیر معنای لطافت و مهربانی! @abbasivaladi
0026 کراهت داشتن از خرسندی خدا.mp3
8.31M
۲۶: «کراهت داشتن از خرسندی خدا» 🔻قسمت بیست و ششم، جزء بیست و ششم: 🍃ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسخَطَ اللَّهَ وَ کَرِهُوا رِضوانَهُ فَأَحبَطَ أَعمالَهُم (سوره محمد، آیه ۲۸، ص ۵۰۹) 🎙استاد @abbasivaladi
📌سؤال: انتخاب نادرستی کرده‌ام و حالا دو دختر دارم. زندگی یا طلاق؟ دوازده سال است که ازدواج کرده‌ام. انتخاب نادرستی کرده‌ام. همسرم، بدبین و بددهان است و روابط اجتماعی مناسبی ندارد. فضای زندگی‌مان، پُر از تنش و دعواست. حاصل این زندگی، دو دختر در آستانۀ بلوغ است. از آن جا که طلاق را در خانوادۀ ما خیلی بد می‌دانستند، من به این امید که مشکلات حل شود، جدا نشدم؛ امّا الآن خسته شده‌ام. طلاق، واقعاً بد است؛ امّا ... بد بودن طلاق، ربطی به فضای خانوادگی شما ندارد. طلاق، حلالِ نکوهیده‌ای است. پیشوای صدق و راستی، امام صادق علیه السلام فرمود: از آنچه خداوند عزّوجلّ حلال نموده، در نزد خداوند، چیزی مبغوض‌‌تر از طلاق نیست. امّا تمام حرف‌هایی که بعد از این می‌زنیم، به این معنا نیست که طلاق، حرام است. ما می‌گوییم طلاق، حلالی است که باید برای آخرین راه حل از آن استفاده کرد. 🔹ادامه مبحث در جلسه های آینده سه مرحله پاسخ داده خواهد شد. 📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، ص۹۱ @abbasivaladi
🍃🌼🌼🌼 ✅ خلاصه‌ی صد و پنجاه و ششم : بین ابدیت و نظم چه رابطه‌ای وجود داره؟ 🍃🌼🌼🌼 🔷🔹از آثار ایمان به ابدیت و تفکّر در بارۀ اون حرف می‌زدیم. گفتیم که فکر کردن به ابدیت، به شدّت برداشت آدم رو نسبت به زمان تغییر می‌ده: ☘ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودن: دنیا، لحظه‌ای بیش نیست. این یک لحظه را به طاعت خدا بگذران. 📚(بحار الأنوار، ج۶٧، ص۶٨). 🔹آدمی که به ابدیت فکر می‌کنه و به کوتاهی دنیا پی می‌بره، نسبت به استفاده از عمرش به شدّت حسّاس می‌شه. ❗️یکی از دلیلای با حوصله بودن ما تو این دنیا اینه که فکر می‌کنیم زیاد وقت داریم. حوصله خوبه؛ امّا نه این حوصله‌ای که ما داریم. آدم تو استفاده از عمر باید حریص باشه. حوصله‌ای که باعث می‌شه عمر تلف شه، خیلی بده. 🔰شاید بشه همۀ استدلال دین در بارۀ استفادۀ از عمر و بخل ورزیدن نسبت به اون رو تو چند تا جمله خلاصه کرد: ▫️ابدیتی در پیشه. ▫️نوع زندگی شما تو دنیا، عاقبت شما رو تو ابدیت تعیین می‌کنه. ▫️دنیا کوتاهه، ابدیت بی‌انتها. ▫️پس از این کوتاه، برای اون بی‌انتها نهایت استفاده رو بکنید. 🔹آدمی که نسبت به عمرش بخیله، تو زندگیش نظم پیدا می‌کنه. به نظم، توی تعریف دنیای مدرن خیلی ظلم شده. یکی از توخالی‌ترین مفاهیم دنیای مدرن همین نظمه. 🔻نظم توحیدی دو مرحلۀ اصلی داره: 1⃣ تو مرحلۀ اوّل، زندگی منظم، زندگی‌ایه که تمام کارهاش تو یه نسبت تعریف شده با هدفش قرار داره. ▫️من وقتی توی هر کاری نسبتِ اون کار رو با هدفم سنجیدم و اگه در راستای هدفم بود انجامش دادم و اگه در جهت عکس هدفم بود، ترکش کردم، آدم منظمی هستم. ✔️ لازمۀ این نظم خیلی وقتا، پا گذاشتن روی تعریف مدرن نظمه که تعریف به شدّت خشک و بی‌روحیه. توی این تعریف، نظم یعنی مشخص بودن زمان هر کاری و معین بودی جای هر چیزی. در حالی که این نظم یکی از مصادیق کوچیک نظمه که گاهی برای رعایت نظم واقعی باید اون رو زیر پا گذاشت. 🔻وقتی به ابدیت با نگاهی که دین گفته ایمان آوردیم، تعریف نظم این جوری می‌شه: تنظیم کارای دنیا و برنامه‌ریزی برای استفاده از عمر در جهت رستگاری ابدی. این مرحلۀ ساده و ابتدایی نظمه. 2⃣ اما مرحلۀ دوم نظم، انتخاب بین دو تا کاریه که هر دو شما رو به هدف نزدیک می‌کنه؛ امّا یکی زودتر و یکی دیرتر؛ یعنی این جا انتخاب شما بین کار خوب و خوب‌تره. ▫️انسانی که توحیدش به مرحلۀ کمال می‌رسه، بد از زندگیش حذف می‌شه و همیشه فکرش مشغول خوب و خوب‌تره. این جا بخل ورزیدن نسبت به عمر، خیلی روشن خودش رو نشون می‌ده. ☑️ این نکته رو هم فراموش نکنید که نظم بیشتر از اون که مربوط به کارا بشه، به مفاهیم کلیدی مربوط می‌شه. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات سبک زندگی تو دنیای مدرن، منظم نبودن مفاهیمه. ⁉️ واقعاً خوشبختی و بدبختی، موفقیت و شکست، عزت و حقارت و خیلی از مفاهیم کلیدی دیگه تو دنیای مدرن چه تعریفی داره؟ ✔️ منظم بودن مفاهیم یعنی هماهنگ بودن این مفاهیم با همۀ ابعاد زندگی. اگه ما تولد داریم و مرگ، اگه دنیا داریم و آخرت، اگه دنیا گذراست و آخرت ابدی و ... ، هر مفهوم کلیدی و اساسی باید رابطۀ تعریف شده‌ای با اینا که حقیقت زندگی هستن، داشته باشه. ❗️بی‌نظمی تو حوزۀ مفاهیم، یعنی رابطه نداشتن مفاهیم کلیدی با کل زندگی. توی دنیای مادی‌گراها وقتی ابدیت معنایی نداره، پس توی تعریف خوشبختی و بدبختی هم هیچ دخالتی نداره. ❌ بدون اعتقاد به ابدیت، نظم و نظام توی حوزۀ مفاهیم کلیدی محاله. اگه اعتقاد به ابدیت نباشه، هیچ کسی نمی‌تونه منظم فکر کنه و وقتی که فکر، منظم نبود، نمی‌شه منظم کار کرد، مگه این که به همون نظم خشک و حداقلی و شکنندۀ مدرن بسنده کنیم. صد و پنجاه و ششم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌼🌼🌼🍃➖➖➖ 🌼 اینم پی‌دی‌اف درس صد و پنجاه و ششم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇
156 درس صد و پنجاه و ششم بین ابدیت و نظم چه رابطه‌ای وجود داره؟.pdf
229.1K
درس صد و پنجاه و ششم: بین ابدیت و نظم چه رابطه‌ای وجود داره؟ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0058 baghareh 154-157.mp3
9.91M
۵۸ آیات ۱۵۴ - ۱۵۷ روزهای زوج، ساعت ۹شب با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن. 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda