eitaa logo
محسن عباسی ولدی
54.3هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
346 فایل
زیر مجموعهٔ کانون فرهنگی_تبلیغی آیین فطرت توحیدی کانال ‌زیر نظر مستقیم حاج آقا عباسی ولدی اداره ‌می‌شود. کانال ها و آدرسهای کانون: ktft.ir/v سایت و ادمین فروش انتشارات آیین فطرت: ketabefetrat.com @foroosh_fetrat ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
📛ما در آن دوره، مراقب نبودیم و بحث زاد و ولد را تبدیل به یک ضدّ ارزش کردیم. یادمان رفت که مردم را به گونه‌ای آگاه کنیم که همه بدانند اصل زاد و ولد، نه تنها بد نیست؛ بلکه خوب هم هست؛ امّا حالا چند وقتی از این چیز خوب دست بر می‌داریم تا از یک شرایط بحرانی عبور کنیم. ❓همان طور که گفته شد، اصل سیاست کنترل جمعیت، موقّتی بود؛ امّا چرا تبلیغات برای فرزند کمتر و تأمین هزینه‌های آن توسّط دولت، همچنان ادامه داشت؟ ❌در آن دوره، به جهت نبود یک نهاد رصد کنندۀ راهبردی جمعیت، نظام، از روند سریع کاهش جمعیت، عقب ماند. این، اشتباهی است که عالی رتبه‌ترین مقام سیاسی کشور که در رأس حکومت دارد، آن را به صراحت، بیان کرده است. 🚫امروز برخی به جای این که فکر خود را مشغول پیداکردن راه‌حل‌هایی برای جبران این اشتباه کنند، به دنبال تبدیل کردن این اشتباه به چوبی برای سرزنش این و آن کرده‌اند و دائم به دنبال مقصّر می‌گردند. ⚠️ وقتی واقعیت‌ها نشان می‌دهد که ما در آینده‌ای نه چندان دور، دچار پیری جمعیت می‌شویم و دنیایی از مشکلات به سویمان خواهد آمد، دیگر نباید اشتباه گذشته را پتکی کرده، بر سرِ یکدیگر بکوبیم. از گذشته باید عبرت گرفت؛ امّا نباید در آن متوقّف شد. 📚ایران! جوان بمان! ص ۳۱ @abbasivaladi
🍃قلب زندگی‌ام امروز درگیر این فکر بودم: چرا تو هستی؛ ولی من حواسم به تو نیست؟ چرا جانم به تو بسته است؛‌ امّا تو را فراموش می‌کنم؟ تو می‌دانی که این وقت‌ها دنبال پاسخی می‌گردم برای آرام کردن خودم. این آرام کردن‌ها شاید فریب دادن خویش باشد امّا به گمانم فریب دادن همیشه هم بد نیست. گاهی برای زنده ماندن فریب هم لازم است. وقتی با خودم می‌جنگیدم و خویشتن در دادگاه وجدان محاکمه می‌کردم، به خودم می‌گفتم: گاهی عظمت یک چیز موجب می‌شود حواس آدم از آن پرت ‌شود. من از صبح تا شام گاهی حتّی برای یک بار به قلبم فکر نمی‌کنم شاید هفته‌ای یک بار هم به فکر قلبم نیفتم. ولی هر روز حواسم به دست و پا و چشمم هست. با این حال اگر روزی میان قلب و دستم قلب و پایم و حتّی قلب و چشمم مخیّر شوم دست و پا و چشمم را فدای قلبم می‌کنم و لحظه‌ای هم تردید نمی‌کنم در این فدا کردن. آقا! تو قلبی، ‌قلب زندگی من. هستی‌ام بسته به توست. اگر نباشی، نیستم. حالت خوب باشد، حالم خوب است حالت دگرگون شود، آسمان روی سرم سرنگون می‌شود. درست است که حواسم به تو نیست ولی تردید نکن روزی اگر میان تو و هر چه دارم مخیّر شوم دار و ندارم را فدای تو می‌کنم و حتّی لحظه‌ای تردید نمی‌کنم. الآن به دلم نگاه کردم دیدم این حرف، چندان شباهتی به فریب هم ندارد ولی اگر حواسم به تو نیست، ببخش مرا. تو بزرگ‌تر از آنی که لحظه‌ای از یاد و خاطرم محو شوی. چه کار کنم؟ روزمرّگی‌ها مرا به این روز انداخته. مرا از دست این دغدغه‌های کوچک برهان! شبت بخیر قلب زندگی‌ام! @abbasivaladi
اگر از هر ذرۀ وجودم هزاران عابد آفریده شود و هر کدام به اندازۀ همۀ عبادت‌کنندگان از جنّ و انس و فرشته گرفته تا انبیاء و اولیاء عبادت کنند و خدا به هر لحظه از عبادتشان برکت یک روزگار عبادت را بدهد و ذکر مدام لحظه لحظه‌شان شکر باشد به ولایت تو یا علی و اگر بشود یک لحظه از عمرم را بر تمام قطره‌های باران و ریگ‌های بیابان و برگ های درختان تقسیم کرد و حاصلش را حساب نمود و من بخواهم شکر نفس کشیدن با ولایت تو را در همین اندازه از زمان بکنم تمام آن عبادت‌ها کفاف شکرِ حاصل این تقسیم را نمی‌دهد. پس خودت بگو به شکرانۀ ولایت تو چه باید کرد؟ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
هدایت شده از لالایی خدا
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا شکرت که دل ما رو خونۀ محبّت مولامون علی علیه السلام کردی. بچّه‌های عزیزم، سلام! عید قشنگ و بزرگ غدیر رو به همۀ‌ دوستای قرآنی لالاییِ خدا تبریک می‌گم. نمی‌دونم با چه زبونی شکر خدا رو به جا بیارم که به من کمک کرد تا به همراه شما قرآن، این کتاب عزیز رو بخونم و معنا کنم. خدا رو قسم می‌دم به مولای مهربونمون امیر المؤمنین علی علیه السلام که همۀ ما رو از شیعیان واقعی مولا قرار بده. راستی بابت کمک‌های خوبتونم تشکر می‌کنم. هنوز منتظر کمکای بیشتری هستم. دورتون بگردم خاک پای دوستای مولا علی علیه السلام عمو عبّاسی 1399/5/18 🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊 @lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
0143 ale_emran 18-19.mp3
8.96M
۱۴۳ آیات ۱۹ - ۱۸ «داستانی از سفر معراج پیامبر» ✅ شنبه ها و چهارشنبه ها، ساعت ۹شب منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «بحار الأنوار، جلد ۴۰، صفحه ۵۶» اثر علامه محمد باقر مجلسی 📣 بچّه‌های لالای خدا! رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. این هفته با هم دیگه بناست به نیازمندا، برنج کمک کنیم. 🌸حتماً به پدر یا مادرتون بگید تو این نشونی، میزان کمکشون رو برامون بنویسن: https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfrqEk0ddY5Y7mCmsx7x2mmmytcXp3j_m6aT47E2_T73W21Kg/viewform?usp=sf_link @modir_lalaiekhoda
🍃آقای همۀ خوبی‌ها چرا من تو را فراموش می‌کنم؟ تو چه چیزی کم داری از همۀ‌ چیزهایی که هیچ گاه از خاطرم محو نمی‌شوند؟ آنها چه گُلی بر سرم زده‌اند که تو نزده‌ای؟ کجا به فریادم نرسیدی که آنها رسیدند؟ و کجا تنها رهایم کردی که آنها مرا از غربت رهاندند؟ کدام خیر است که در مقابل نگاهم قدم بزند امّا داشتنش را مدیون تو نباشم؟ زیر کدام سایه نشستم که سایۀ تو نبود؟ نسیم روح‌بخش کدام صبح بدون اجازۀ‌ تو نوازشم کرد؟ آیا تا به امروز آفتاب یک روز بدون نگاه به چشمان تو بر من تابیده؟ اگر اشارۀ ابروی تو نبود آسمان برای لحظه‌ای هم سقف روی سرم می‌ماند؟ یا خراب می‌شد روی سرم؟ بارانی که نویدبخش روزیِ آسمانی است بدون رضایت تو حتّی برای یک بار بر سر زمین من باریده؟ ستاره‌ها اگر عاشق تو نبودند دلشان به شب‌های تاریک خوش می‌شد که این گونه آسمان را برایم زینت کنند؟ ماه اگر عاشق تو نبود به کدام دل‌خوشی در قلب شب جا می‌گرفت؟ و اگر ماه و ستاره‌ها نبودند مگر می‌شد شب را تا به صبح دوام آورد و از ترس نمرد؟ مگر آب با کیمیای عشق تو نیست که این چنین گوارا شده برای ما؟ اگر آب عاشق تو نبود کدام تشنه سیراب می‌شد با نوشیدنش؟ بدون فرمان تو کدام کوه سر جایش می‌ایستاد و پناه اهل زمین می‌شد؟ و بدون ضمانت تو کدام دریا نمی‌خروشید و اهل زمین را در خود فرو نمی‌برد؟ مگر میوه‌ها به دل تو نگاه نکردند و نرم شدند؟ و اگر نگاه میوه‌ها به دل تو نبود مگر به جای میوه،‌ قلوه‌سنگ‌ها ثمر درختان نمی‌شدند؟ می‌شد تو دلت برای ما نسوزد و نان‌ها در تنور پخته شوند و این چنین زیر دندان‌های ما جویده‌ شوند و قوّت جانمان؟ من کدام لحظه از زندگی را مدیون تو نیستم؟ پس چرا تو را فراموش می‌کنم؟ کاش لحظه‌ای از یادم نمی‌رفتی! با این همه دِینی که به گردنم داری ممنونم که نمی‌گذاری فراموشی‌ات را فراموش کنم. شبت بخیر آقای همۀ خوبی‌ها! @abbasivaladi
🔴 آرامش دائمی ✳️ انرژی‌هایی که خداوند مهربان و حکیم به وجود کودکان ما اهدا کرده است، باید تا قبل از هفت سالگی تخلیه شوند. 🔰این انرژی‌ها، تاریخ مصرف دارند و اگر در تاریخ مشخّص شدۀ خود به مصرف برسند، پس از هفت سالگی، به تدریج، شاهد روحیه‌ای آرام در فرزندانمان خواهیم بود. ❌البته نباید بلافاصله پس از هفت سالگی، توقّع گوشه‌گیری و ساکت شدن کودک را داشته باشیم. ⚠️فرزندان ما تا سنین جوانی، جَست و خیز و شور و نشاط خود را به شکل‌های مختلف، خواهند داشت؛ امّا اگر کودک تا قبل از هفت سالگی، انرژی‌های خود را تخلیه کند، پس از آن آرام شده، در دستان پدر و مادر خود، بند می‌شود که در نکتۀ بعدی به نتیجۀ این بند شدن، اشاره خواهیم کرد. ⬅️ ادامه دارد ..... 📚منِ دیگرِ ما، کتاب سوم، صفحه ۳۹ @abbasivaladi
‼️فروش ویژه تمامی آثار حجت الاسلام محسن عباسی ولدی‼️ 🔴 با 30% تخفیف 📆 ۱۹ تا ۳۰ مرداد 📬 ارسال به سراسر کشور تنها با 7 هزارتومان 🔸نیمه دیگرم👈 مهارت های انتخاب همسر 🔸تا ساحل آرامش👈 مهارت های زندگی مشترک 🔸من دیگر ما👈 تربیت فرزند 🔸طعم شیرین خدا👈 مهارت های بندگی 🔸بهانه بودن👈 ضمیمه های آثار تربیتی در قالب نجواهای امام و مأموم و..... 🌐 از طریق لینک👇 http://patoghketab.com/shiraz/product-tag/abbasivaladi
🍃مولای من ولایت نه شعر است و نه شعاری تو خالی ولایت، متن و جان و روح زندگی است. در بارۀ زندگی می‌شود شعر سرود ولی با شعر نمی‌شود زندگی کرد. در بارۀ زندگی می‌شود شعار داد ولی با شعار نمی‌شود زندگی کرد. با ولایت باید زندگی کرد چه شعری در باره‌اش بسراییم یا نه و چه شعاری برایش سر بدهیم یا نه. ما ولایت را در شعر و شعار خلاصه کردیم که این قدر راحت داد ولایت سر می‌دهیم. اگر بنا باشد با ولایت زندگی کنیم حتّی از آوردن نامش هم اِبا خواهیم کرد. عید غدیر گذشت و من امسال غرق در شرم بودم حتّی بیشتر از آن که احساس شادی کنم. دوستم به من فهماند که بیش از آن که در بند ولایت باشم ولایت را در بند خواسته‌هایم کرده بودم. طوری آن را معنا می‌کردم که توجیه‌گر زندگی‌ام باشد ولی دوستم طوری زندگی می‌کند که تو می‌خواهی و این، همان معنای با ولایت زندگی کردن است: امر آنچه تو فرمایی، حکم آنچه تو بنمایی. خوش به حال کسانی که در عید غدیر هم جشن ولایت علی علیه السلام را می‌گیرند و هم در شادی ولایتمداری خویش غرق‌اند! اگر غدیر دیگری آمد و من هم زنده بودم کمکم کن که تا جشن ولایتمداری‌ام را بگیرم. شبت بخیر مولای من! @abbasivaladi
🍃بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر 🍃قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر 🎉ولادت امام حلم و شکیبایی باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام بر شما مبارک. 🎉 @abbasivaladi
n086 تا ساحل،پرسش های گام چهارم،سوء استفاده از محبّت.mp3
6.17M
🎧 پرسش‌های گام چهارم⬇️ ❌سوء استفاده از محبّت می‌گویند باید انسان به همسرش محبّت کند؛ امّا بعضی خانم‌ها سوء استفاده کرده، از وظایف خود، شانه خالی می‌کنند. ❓چه کنیم که سوء استفاده نکنند؟ @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
میکائیل زینلی.mp3
7.74M
🔴 میکائیل زینلی ۹ساله از اصفهان 💠 بچه های لالایی خدا! ان شا الله دوشنبه ها برنامه هایی که خودتون ساختین رو تو کانال میذاریم . 📣رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. این هفته با هم دیگه بناست به نیازمندا، برنج کمک کنیم. 🌹 فایلای ضبط شده رو به این آدرس بفرستید: 🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃 @lalaiekhoda
هدایت شده از لالایی خدا
مه نیا سپهرزاده.mp3
4.98M
🔴 مه نيا سپهرزاده ۸ ساله از استان اصفهان 💠 بچه های لالایی خدا! ان شا الله دوشنبه ها برنامه هایی که خودتون ساختین رو تو کانال میذاریم . 📣رزمنده‌های جبهه مواسات! از لشگر بچّه‌های صاحب زمانی جا نمونید. این هفته با هم دیگه بناست به نیازمندا، برنج کمک کنیم. 🌹 فایلای ضبط شده رو به این آدرس بفرستید: 🍃 @modir_lalaiekhoda 🍃 @lalaiekhoda
🍃همۀ سرنوشت من با خودم دارم فکر می‌کنم باز هم مثل همیشه انگار این فکر، روزیِ من از جانب توست و بی‌جواب ماندن سؤالی که در پی این فکرها می‌آید شعاعی از خورشید حکمت توست. من با این سؤال بی‌جواب بهتر از هزار جواب آماده میل حرکت پیدا می‌کنم. حیرتی که در دل این سؤال نهفته گویی راز پیدا کردن صراط مستقیم است. دل‌شوره‌ای که این سؤال بی‌جواب در دل آدم می‌اندازد راه رسیدن به آرامش است. در این سال‌ها بارها به تو گفته‌ام: در این که دوستم داری، تردیدی ندارم سؤال من این است: چرا مرا دوست داری؟ مگر می‌شود کسی را دوست داشت که به درد آدم نخورد وای از سؤالی که از دل آن سؤال بیرون می‌آید: آقا! من به چه درد می‌خورم برای تو؟! درست است که دنبال این بوده‌ام جواب سؤالم را از زبان تو بشنوم و نشنیدم امّا برای خودم جوابی تراشیده‌ام که تو هیچ گاه نشانه‌ای برای درست نبودنش برایم نفرستاده‌ای. من با این جواب خودتراشیده روزگار سپری می‌کنم. تو کسی را که دوست خدا نباشد دوست نداری و کسی که خدا دوستش نداشته باشد دوست تو نیست. اشتباه که نمی‌کنم؟ می‌کنم؟ پس حتماً در دیوان دوستان خدا که نگاه کردی نام مرا هم در میانشان دیدی که به قدری دوستم داری که رهایم نمی‌کنی. دفتر تقدیری که سرنوشتم را در آن نوشته‌اند دست توست و آن را از بری. حتماً در آن جا دیده‌ای من اگر چه بدِ امروزم؛ امّا خوبِ فردا خواهم شد جایی به کارت می‌آیم و به دردت خواهم خورد. تو داری مرا تحمّل می‌کنی تا آن روز فرا برسد. اینها جواب‌هایی هستند که سپری شدن عمر را برایم تاب آوردنی کرده‌اند. روزی اگر خواستی مرا زجرکش کنی بگو که اشتباه می‌کنم. شبت بخیر همۀ سرنوشت من! @abbasivaladi
🍃نفس زندگی می‌خواهم تو را فراموش نکنم امّا چه کار کنم که بدی را از حد گذرانده‌ام و هر چه می‌کنم، باز هم یاد تو از خاطرم می‌رود. کاش سنگ محکِ بد بودن فراموش کردن تو نبود! یک بار اگر می‌شود تجدید نظر کن در این سنگ محک بد جور دارد هر روز و هر شب می‌خورد به سرم. جای سالمی دیگر نمانده روی سرم. این،‌ تنها یک سنگ محک نیست یک صخرۀ بزرگ است که هر گاه به آن فکر می‌کنم از کوهی جدا می‌شود و می‌خورد بر فرق سرم و وجودم را متلاشی می‌کند. آقا! این سنگ محک زبان دارد و با من حرف می‌زند. امروز داشت به من می‌گفت: تو به اندازه‌ای که کسی را دوست داری به یادش هستی و به اندازه‌ای که دوستش نداری فراموشش می‌کنی. حالا دیدی که این سنگ محک نیست و صخره‌ای از کوه کنده شده است؟ الآن با ملاکی که این سنگ به دستم داده باید چه خاکی بر سرم بریزم؟ من اگر بخواهم وزن محبّتم را به تو با ترازوی یادی که از تو می‌کنم بسنجم دیگر می‌شود نامم را عاشق گذاشت؟ و اگر دوست نداشتنم را با اندازۀ غفلتی که از تو دارم بفهمم می‌توانم برای لحظه‌ای زنده بودن را تاب بیاورم؟ حالا بگو بدانم آیا تو هم حرف این سنگ محک را قبول داری؟ نکند دارد اشتباه می‌کند! اصلاً مگر می‌شود به حرف یک سنگ اعتماد کرد؟ سنگ‌ها مگر می‌فهمند؟ کاش کلام خدایت را به یادم نیاورده بودی! «وَ إِنَّ مِنها لَما يَهبِطُ مِن خَشيَةِ اللَّهِ و پاره‌اى از سنگ‌ها از ترس خدا (از كوه‌ها) فرو مى‌ريزند». حالا تکلیف مرا معلوم کن با سنگ محکی که شیشۀ نفسم را شکسته. صدای نفسم را می‌شنوی که به زور بالا می‌آید؟ کاری برایم کن آقا! حال و روزم خراب است. شبت بخیر نفس زندگی! @abbasivaladi