✅از خرمشهر تا خرمشهر...
🔴از خرمشهری که خدا آزاد کرد تا خرمشهرهایی که باید فتح شود...
🔸حضرت آقا فرمودند: عزیزان من خرمشهرها در پیش است...
🔻خرمشهرهایی که باید فتح شود:
1⃣خرمشهرهای اقتصادی...
2⃣خرمشهرهای فرهنگی...
3⃣خرمشهرهای سیاسی...
و...
🔹از خرمشهری که خدا آزاد کرد تا خرمشهرهایی که در پیش است و باید فتح گردد تنها یک قدم فاصله است ، خط ولایت....
از خرمشهر تا خرمشهر فقط یک مسیر وجود دارد آن هم خط مستقیم ولایت است...
🔺بی ولایت خرمشهری که خدا آزاد کرد هم سقوط خواهد کرد...
🔴با ولایت تا شهادت تا فتح خرمشهرها ...
👆👆👆
مروری بر زندگی #شهیدهاشمی
شهید علی هاشمی در سال 1340 در اهواز متولد شد. قبل از شروع جنگ علی هاشمی و یارانش، جوانان انقلابی دشت آزادگان را سامان دادندو اقدام به تشکیل سپاه حمیدیه نمودند. در سومین سال جنگ به فرماندهی قرارگاه به کلی سری نصرت انتخاب شد. فرماندهی که هم بینش عملیاتی داشت و هم بینش اطلاعاتی. در واقع او پیچیده ترین و پررمز و رازترین قرارگاه جنگ، قرارگاه نصرت را تشکیل داد.
#کودڪــےونوجوانی 🔻👇
علی هاشمی سال 1340 در شهرستان اهواز در محله عامری در طلوعی ازآفتاب دیده به جهان گشود. در دامان مادری پرورش یافت که خود از مهر مادری محروم بود و باتمام عشق و محبت او را بزرگ کرد.بعداز تولد علی متوجه شدند که پاهایش سالم نیست علی را به دکترنشان دادند و چند روز بعد از تولدش پاهای او را شکستند و تا زانو گچ گرفتند. تا یک سال هر ماه گچ پاهای کودک را عوض می کردند.
علی فرزند بزرگ خانواده بود در خانواده ای کم بضاعت اما مذهبی، کودکی خردسال بود که بدلیل انتقال شغل پدر مجبور به مهاجرت به شمال کشور شدند و 3 سالی را با سختی بسیار در آنجا زندگی کردند که مشقت و سختی زندگی آنجا باعث شد که یکی از خواهرانش که تنها 14 روز داشت به علت سرما درگذشت. پس از سه سال دوباره به اهواز بازگشتند و در محله حصیرآباد ساکن شدندادامه در لینک زیر👇👇👇
http://navideshahed.com/fa/news/406671/%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C
هدایت شده از narges_es1370
#شهید_محسن_حججی
همسر شهید حججی میگن:
قبل از برگشتن پیکر آقا محسن ،
علی آقا خیلی بی تابی میکرد،
چند روزی بود راه که میرفت زمین میخورد.
خیلی ناراحت بودم گفتم :
ببرمش دکتر؟
چکارکنم؟
شب آقا محسن اومدبه خوابم گفت:
نگران نباش علی چیزیش نیست فقط منو میبینه نمیتونه بغل کنه میخوره زمین.......
#طـنـزشـهـدایی😂❤️🍃
خـواستگارے خواهر فـرمانده😂🌹
اومده بود از فرمانده
مرخصی بگیره
فرمانده یه نگاهی بهش کرد و گفت:
(میخوای بری ازدواج کنی ؟)
گفت :
(بله میخوام برم خواستگاری)
فرمانده گفت:
(خب بیا خواهر منو بگیر‼️)
گفت :
(جدی میگی آقا مهدی❗️)
گفت:(به خانوادت بگو برن ببینن
اگر پسندیدن بیا مرخصی بگیر برو‼️)
اون بنده خدا هم خوشحال😍
دویده بود مخابرات تماس گرفته بود
به خانوادش گفته بود:
(فرمانده ی لشکرمون گفته بیا خواهر منو بگیر ، زود برید خواستگاریش خبرشو به من بدید😁❤️)
بچه های مخابرات مرده
بودن از خنده😂‼️
پرسیده بود :
(چرا میخندید؟ خودش
گفت بیا خواستگاری خواهر من‼️)
بچہها گفتن:
(بنده خدا آقا مهدی سه تا خواهر داره، دوتاشون ازدواج کردن ، یکیشونم یکی دوماهشه😂❤️)
#شـهـیدمـهـدےزیـنالدّیـنـ♥️🕊
#بسم_رب_الشهدا
#شهید_عباس_کردانی
#زندگینامه
✅#قسمت_هجدهم
راستش خیلی هم خوشحال بودیم شیر یکی از گاوها دربست برای خوردنمان بود و شیر یکی دیگر کمک خرید خانه
می شد .
از همین راه کم کم خانه را رو به راه تر کرده یک اتاق دیگر به آن اضافه کردیم .
حالا دیگر #آقا هم به فکر افتاده بود که علی را زن بدهد با وجود شرایط بدی که داشتیم، عروسی #علی با دختر خاله ام عروسی با شکوهی بود چرا که اولین پسر خانواده بود پدر می خواست سنگ تمام بگذارد.
از این رو پس از درو محصول سوروسات عروسی را به راه انداختند.
مادر بیچاره ام آنقدر مشغول و سرگرم بود که من یعنی #فاطمه دو ماهه را یک روز تمام در زیر لباس ها و وسائل انباشته شده در یک اتاق در گهواره ام رها کرد و این کار خدا بود که زنده ماندم.
به رسم مردم #خوزستان گروه نی همبان هم برای شب عروسی به خانه اورده شد اما عباس دست الیاس را گرفت. دو پا داشت و دوپا دیگر هم قرض کرد و از خانه گریخت معلوم نشد کجا اما به هر کجا ؟
که صدای طرب روح او را نیازارد.
از فردای آن روز یک نفر به جمع خانواده ما اضافه شده بود همه بر سر یک سفره گاهی حتی صبریه و چهار فرزندش هم به جمع ما اضافه می شدند این بیست و چند نفر هر کدام وقتی مادر را می دیدند طعم یک غذا زیر دندانشان خوش
می آمد .
و مادر که قلبش به تمام وجودش فرمان می داد گاه حتی به پخت و پز پنج شش غذا در روز می رسید.
تنها کسی که به این کار مادر اعتراض شدیدی می کرد #عباس بود .
عباس از هر چه ناز و ادا در خوردن غذا و اسرافکاری بود ناراحت می شد .
با آن که نوجوان بود اخم هایش را در هم می کرد از مادر ایراد می گرفت #دا "مگرجان اضافه داری که اینقدر پای گاز صرف می کنی یک غذا بپز هر کس نخواست نان و پنیر هست !
در مدرسه هم همینجور بود هر روز یک نان و خیار برای خودش و الیاس بر
می داشت و با پای پیاده مسیرخانه تا مدرسه را طی می کردند الیاس هم که نگاهش مدام به دست و دهان #عباس بود .
به همان نان و پنیر اکتفا می کرد در نتیجه هر روز با چشمان از حدقه در آمده از گرسنگی به سرعت به خانه می آمدند و به جان غذای خوشمزه ی #دایه
می افتادند در عوض پول های که دایه یا آقا می دادند و در جیب #عباس جمع شده بود همه به یک جا در دستان یک #سائل جا خوش می کرد.
الیاس که از این کار برادرش جا میخورد به نشانه اعتراض چشمش را از انبوه پول در دستان سائل به سمت چهره ی #آرام و مصمم عباس می چرخید عباس شانه اش را بالا می انداخت با مهربانی دست الیاس را می گرفت و از انجا دور می شد.
و چند لحظه برایش توضیح می داد:
"شاید این گدا یکی از #اولیاء خدا باشد .
الیاس ناباوراما مطیع سرش را پایین
می انداخت و فکر می کرد :
"اولیاء خدا یعنی چه؟"
به روایت از #خواهر_شهید
✅#ادامه_دارد...
@abbass_kardani
نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤ ❤
پرودگار من ....🙏
خدای عزیزم🙏
سپاس و ستایش تو و شمردن نعمتهای
تو ....
و ذکر اعلای تو بگذار که همواره در قلب
و زبان من به یاد تو روشن و روان باشد.
توفیقم ده که حق بگویم هر چند بر من
گران باشد
و عطایای خود رابه دیگران اندک شمارم
هر چند بیشتر بخشنده باشم .
خدایا ما را یاری کن ....
که پیوسته بتوانیم دیگران را یاری کنیم.
زیرا محبت زاییده محبت وگذشت نتیجه
گذشت و زندگی جاویدان فقط در فنا به
خاطر دیگران است... آمین 🙏 🙏
✨✨✨✨✨✨
باآرزوی شبی سرشار از آرامش برای شما خوبان
شبتون بهشتی ....
✨ ✨ ✨ ✨ ✨ ✨ ✨
هدایت شده از نوحه ترکی فارسی(یاحسین غریب مادر)
29-har shahid ye parchame.mp3
8.84M
هر شهید یه پرچمه
سید رضا نریمانی
@nohee_yahosein
هدایت شده از با ولایت تا قیامت
برید این کانال پراز نوحه های زیبا👆👆👆👆🙏🙏
🍃🌸
🍃💗
🌸السلام علیکَ یا رسولَ الله
💗السلام علیکَ یا امیرَالمؤمنین
🌸السلام علیکِ یا فاطمةُ الزهراءُ
🍃💗
💗السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ المجتبی
🌸السلام علیکَ یا حسینَ بنَ علیٍ سیدَ الشهداءِ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ الحسینِ زینَ العابدینَ
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الباقرُ
💗السلام علیکَ یا جعفرَ بنَ محمدٍ نِ الصادقُ
🍃🌸
🌸السلام علیکَ یا موسی بنَ جعفرٍ نِ الکاظمُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ موسَی الرضَا المُرتضی
🌸السلام علیکَ یا محمدَ بنَ علیٍ نِ الجوادُ
💗السلام علیکَ یا علیَّ بنَ محمدٍ نِ الهادی
🍃💗
🌸السلام علیکَ یا حسنَ بنَ علیٍ نِ العسکری
💗السلام علیکَ یا بقیةَ اللهِ، یا صاحبَ الزمان
💕💕و رحمة الله و برکاته💕💕
@abbass_kardani✅
⏪خط امام از نظر دکتر چمران
🔰 الف- از نظر فلسفی
فقط تسلیم به خدا بودن، مبارزه دائمی با شرک و طاغوت، صُنع انسان کامل.
ایمان به خدا و روز آخرت و هدف تکامل انسان بسوی خدا و زندگی دار امتحان است.
همه رنگ ها و نژاد ها و قوم ها و ملیت ها در مقابل خدا برابرند، امتیاز فقط #علم_و_تقوی است.
🔰 ب- اخلاقی:
خود را برای خدا و انقلاب بخواهد،
⛔️نه آنها را برای خود
⛔️ محور خدا باشد نه خود او.
۱.تقوی و عمل صالح، روش باید شرعی باشد.
۲.عرفان
۳. تسلط بر نفس، مبارز با غرور، خودخواهی، مصلحت طلبی، منیت
۴. مبارز با دروغ، با تهمت، با شایعه سازی، با تبلیغات بی اساس و سیاست بازی.
🔰 ج- اقتصادی و استقلال اقتصادی:
۱. ضد استثمار، ضدربا ، ضد احتکار، مبارزه با سرمایه داری
۲. خودکفایی💪
۳. شکفتن استعداد ها، قبول مالکیت مشروط
🔰 د- سیاست خارجی: لا شرقیه، لا غربیه، کمک به مستضعفین دنیا، کمک به انقلاب های آزادی بخش
🔰 و- فرهنگی: استقلال فرهنگی، تکیه بر تراث اسلامی، مبارزه با غرب زدگی و شرق زدگی. .
📚حماسه عشق و عرفان، ص ۱۶۴
‼️ از خط امام دور نشویم
🍃🌹🍃:
┄┅══✼
❁﷽❁
#شهدا 🌷
حاج قاسم سليماني:
شرط شهید شدن شهید بودن است..
اگر امروز کسی را دیدید
که بوی
🌷 شهید 🌷
از کلام
رفتار
و اخلاق او
استشمام شد،بدانید او شهید خواهد شد
و تمام شهدا این مشخصه را داشتند.
🕊🕊
#گوشه_ای_ازخصوصیات_سیدمصطفی
🍃🌹در #خاطرات شهید اززبان مادرشهیدآمده است:
🍃🌹با من از شهادت حرف نمیزد.
میدانست ناراحت میشوم.
🍃🌹 اگر #عشق و #ارادهاش قوی نبود، بعد از شهادت #پسرداییاش، بار اولی که برمیگشت، دیگر به سوریه نمیرفت؛ اما خودش میخواست برود.
خودش میخواست وارد رزم شود. خودش آرزوی #شهادت داشت و بالاخره به آرزویش رسید.
🍃🌹خیلی #قانع بود. کم لباس میخرید.
با اینکه میگفتم برو لباس نو بخر، خودش دوست نداشت. پول دستش بود؛ ولی ولخرجی نمیکرد.
با همان لباسهای #کهنهای هم که میپوشید، چهرهاش #جذاب و #زیبا بود. گاهی میشد یک لباس را چند سال به تن میکرد.
🍃🌹بچۀ آرام و ساکتی بود. اهل دعوا و شرارت نبود.
خودش به فکر درس و تحصیل بود و هیچوقت برای شیطنت او در مدرسه مرا نخواستند. اصلاً یادم نمیآید که برای خواندن #نماز_صبح، او را صدا زده باشم.
خودش بیدار میشد و نمازش را میخواند. خودش وظیفه شرعیاش را میدانست و نیازی به گوشزدکردن من نداشت. به امور واجب و شرعی حساس بود.
🍃🌹 #شوخ بود و باروحیه. اهل #ورزش بود.
آدم فعالی که برای ورزش صبحگاهی همیشه اولین نفر بود. اشتیاق سید مصطفی بقیه بچهها را به وجد میآورد.
🍃🌹به قشر طلبه احترام میگذاشت و #درس_طلبگی را دوست داشت. هیچوقت نشنیدم که از طلبه بودن پدرش خجالت بکشد؛ بلکه افتخار میکرد.
🍃🌹در یک حوزه علمیه ثبتنام کرده و چندماهی مشغول تحصیل شده بود تا #طلبه شود. من نمیدانستم؛ چون هیچوقت از کارهایی که انجام میداد، حرفی نمیزد و همه اینها را بعد از #شهادتش فهمیدم.
#شهید_سید_مصطفی_موسوی