☘ شهادت شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘
سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛
شـَــهیـــدی...»
شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس #اخلاص او و#گمنامی اش بود. صحبت از این شهید سخت است.
💔فرازی از وصیت نامه :
بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با #بصیرت در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم #امام_خامنه_ای لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات #زینب_کبری سلام الله علیها به یادگار داشته باشم.
هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
☘ تولد شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘
سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛
شـَــهیـــدی...»
شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس #اخلاص او و#گمنامی اش بود. صحبت از این شهید سخت است.
💔فرازی از وصیت نامه :
بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با #بصیرت در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم #امام_خامنه_ای لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات #زینب_کبری سلام الله علیها به یادگار داشته باشم.
هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
✨﷽✨
سردار سلیمانی، پرورش یافتهی دین
✍ آیت الله مصباح یزدی (ره) در جلسه درس اخلاق: دین چنین کسانی را مانند حاج قاسم میتواند بپروراند که حتی در اوج قدرت و در جلسات رسمی سعی میکرد گوشهای بنشیند و به شدت از شهرت و مطرح شدن پرهیز داشت. آن وقت این را مقایسه کنیم با حال خودمان. اگر بیاییم در مجلسی و کسی به ما اعتنا نکند، چه حالی پیدا میکنیم؟ مخصوصا اگر کسی فحشی هم به ما بدهد، چه حالی پیدا میکنیم؟ آن وقت کسی با این فضائل سعی میکرد دوستانش هم او را نبینند. این تربیت #دین است. هیچ مکتبی این طور نمیتواند افراد را تربیت کند. ما خیال نکنیم دین صرفا یک نماز و روزه و حجّ است، نه اینطور نیست.
کسانی باور کردهاند که اساس دین در #قلب است. اساس دین #عشق و محبت و #اخلاص و خشیت و خوف و رجا است. اصل دین اینجا است. بقیه رفتارها نمودهایی است که در موقعیتهای مختلف خودش را نشان میدهد. ما باید بیشتر برای قلبمان حساب باز کنیم.
بسیاری از ما غافل هستیم و گمان میکنیم اگر ولا الضالین را خوب بگوییم دیگر دین را ادا کردهایم. اما این بزرگوار اساس دین را فهمید ریشهاش کجا است، به چه چیزی باید بیشتر اهمیت داد و تا لحظه آخر هم دست از این منشاش بر نداشت.
🕊🕊@abbass_kardani🕊🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
#سفره یڪرنگی پهن است
بفرمایید ؛ لقمهای #اخلاص
با جرعهای #صفا ...
ماراهم دعوت کنید شهدا
چه صبحی شود باشما بودن
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
#خاطرات
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_احمد_کاظمی
برگزاری هیأت ومراسم عزاداری در دهه اول محرم، برایش از #اهم_واجبات به شمارمیآمد وسنگ تمام میگذاشت، اما کیفیت اجرای آن برایش خیلی مهم تر بود. طوریکه میتوان ازهیأت عاشقان ثارالله (ع)، لشکر «۸ نجف اشرف» ، بهعنوان یک الگوی نمونه عزاداری نام برد. از چند وقت پیش بزرگ ترها و معتمدین خود را در لشکر خبر میکرد؛ چندتا بسیجی و یکی،دوتا پیرغلام امام حسین(ع) . بعدهم تقسیم کارمیکرد. «حاج حسین ، حاج عباس، سیدناصر، حاج فاضل، حاج رضا ،حاج غلامعلی، حاجآقا جنتیان، برادر احمدپور» و بسیجیها،هرکدام براساس #تخصص و توانشان، مسئولیتی را برعهده میگرفتند. آنها هم حاجی را خوب میشناختند؛ باوجود #اخلاص و #صبر، اما جدی ، #منظم و ریزبین . اول کار تذکرات را میداد، سخنران و تک تک موضوعات و مطالب قابل بحث برایش خیلی مهم بود و میگفت : انقلاب ما بر گرفته از #قیام_امام_حسین_ع وهمین مراسمها بود و تداوم آن هم منوط به آن است؛ پس باید محتوای این مراسمها قوی باشد. #احترام به عزاداران از بزرگ ترها گرفته تا اطفال و حتی همسایگان #مسیحی نیز از توصیههای ویژه اش بود .
معمولا خودش #دم_در_میایستاد و همه چیز را با دقت کنترل میکرد، البته مدیریتش هم اینگونه بود و همه میدانستند کارشان را باید به بهترین شکل انجام دهند . دیگر نیازی به تذکر مجدد نبود و کمتر به او مراجعه میشد.
#ما_ملت_امام_حسینیم
#محرم
#ماه_خون_و_قیام
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
🌦#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
وصیت_شهدا
یادشهداکمترازشهادت نیست
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
☘ شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘
سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛
شـَــهیـــدی...»
شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس #اخلاص او و#گمنامی اش بود. صحبت از این شهید سخت است.
💔فرازی از وصیت نامه :
بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با #بصیرت در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم #امام_خامنه_ای لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات #زینب_کبری سلام الله علیها به یادگار داشته باشم.
هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.
🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#وصیت_شهدا
🕊@abbass_kardani🕊
کانال شهید عباس کردانی 👆👆👆
☘ تولد شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘
سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛
شـَــهیـــدی...»
شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس #اخلاص او و#گمنامی اش بود. صحبت از این شهید سخت است.
💔فرازی از وصیت نامه :
بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با #بصیرت در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم #امام_خامنه_ای لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات #زینب_کبری سلام الله علیها به یادگار داشته باشم.
هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
🌷💫🌷💫🌷💫🌷💫🌷
🌻🕊شهید مدافع حرمی که چند یتیم را در ایران و سوریه سرپرستی میکرد؛
✨✨✨
خانواده و دوستان شهید توضیح داده بودند که چندخانواده و چند یتیم تحت پوشش و حمایت مالی آقاحسین بودند.
یعنی شهید حسین مجموعاً 12یتیم را سرپرستی مبکرده.
🌹همسر شهید مدافع حرم حاج حسین علیخانی میگویند:
پس از شهادت همسرم کمکم متوجه کارهای خیر او شدیم و حتی فهمیدم سرپرستی چند کودک را برعهده داشته و این منش و اخلاق ایشان حتی در سوریه هم ادامه داشت.
تا آنجا که همرزمان شهید تعریف می کردند که در حلب و دمشق هم این یتیم نوازی شان ادامه داشت و برای خانواده های فقیر و مستضعف سوریه هم امداد رسانی در کنار وظایف اصلیشان ادامه داشت و در ساعات فراغتشان به رسیدگی به فقرا و محرومان مشغول می شدند .
🥀🕊💥🥀🕊💥🥀🕊
🌺خاطرات شهید محمدحسین علیخانی:
حاج حسین اوج #ادب ، #حیا ، #اخلاص و #تقوا بود.
یه شیعه ی خوب و با معرفت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، که لایق شهادت بود و البته
خداییش داغش خیلی سنگینه.😭
نکته بارزی که در آقا حسین وجود داشت ارتباط_پیوسته ایشان با علمای_ربانی بود.⚘️
حاج حسین اين اواخر شیمیاییش عود کرده بود و سرفه شدید میزد گفتم اقاحسین چرا دنبال مجروحیتت نمیروی؟
ودر جواب میگفت خوب میشم⚘️
آقا حسین انفاق زیاد میکرد و بیشتر مواقع من مامور پخش بودم. هیچ وقت ندیدم خودش مستقیم کمک کند. انفاقهای اقا حسین با دیگران فرق میکرد ، یعنی بدون حساب کتاب یا برنامه ریزی شده بود.⚘️
┏━━━ 🍃🌷🍃 ━━━┓
@abbass_kardani
┗━━━ 🌷🍃🌷 ━━━┛
شهیدمدافع حرم عباس کردانی 👆👆
☘ تولد شهید والامقام عباس کردانی(کردونی) ☘
سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتــِــدادِ نگـــاهَت به حـَــرام نرسیـــد؛
شـَــهیـــدی...»
شهید مدافع حرم عباس کردونی، قصه ای عجیب دارد، شاید عجیب تر از هر شهید دیگری, زندگی زاهدانه در اتاقی کوچک در زمین کشاورزی به دور از آدم های دنیا زده داشت. از خواب امام رضا "علیه السلام" که ساعت وروز وسال شهادتش را به او خبر داده بود تا آشنایی بسیارش با علوم غریبه، عباس را متفاوت کرده بود اما هیچ کدام از اینها، کرامت عباس نبود، کرامت عباس #اخلاص او و#گمنامی اش بود. صحبت از این شهید سخت است.
💔فرازی از وصیت نامه :
بعد از اقرار به وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار علیه السلام با #بصیرت در راه خدا قدم نهادم وبرای خدا از سرزمینم هجرت نمودم.تاجهاد درراه خدای تبارک وتعالی را به جا بیاورم وبه فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم #امام_خامنه_ای لبیک گفته باشم. واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهدا علیه السلام ویاران، قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشد چه بهتر که نشانی از عمه سادات #زینب_کبری سلام الله علیها به یادگار داشته باشم.
هدیه به روح مطهر شهید عباس کردانی فاتحه وصلوات🦋
#چند_روایت
🔸بُرشهایی از زندگی شهید رضا خضراییراد
🌼 #گریهبرایگناهکار|با اون هیکل تنومند، قلب رقیق و دلسوزی داشت. برا تعدادی از مفسدین فیالارض قرار بود حکم اعدام صادر بشه. رضا داشت گریه میکرد و میگفت: اینا هم خودشون رو نابود کردند، هم جامعه رو...
🌼 #برگرداندنحقوق|سال ۶۵ رفت سفر حج، و سه ماه هم جبهه نیومد. توی این مدت حقوقش رو نگرفت و گفت: من این مدت خدمتی نکردم که بخوام حقوق بگیرم. واریز کنید به صندوق تعاون.
🌼 #بیتفاوت_نبودن|توی سفری با آقا رضا همراه بودم. برا تجدیدوضو کنار رستورانی توقف کردیم. فضای رستوران خیلی کثیف بود، به رضا گفتم: بیا برگردیم. گفت: برمیگردیم، اما باید به صاحبش تذکر بدم... اومدم جلوش رو بگیرم که دیدم رفت سمت اتاق مدیریت. بعد از چند دقیقه مدیر رستوران در حالیکه با احترام رضا رو مشایعت میکرد، ضمن تشکر، قول داد محیط رو نظافت کنه. معلوم بود رضا خوب و با احترام بهش تذکر داده...
🌼 #جهاد|هنگام تولد فرزند اولش توی جبهه بود؛ و فرزند دومش هم ۲۷ روز بعد از شهادتش به دنیا اومد.
🌼 #بهفکردیگران|مجروح شده بود و بردنش بیمارستان. اقوام و دوستان زیادی رفتند عیادتش. میگفت: من خوبم و کاری هم نکردم. برید عیادت بسیجیهای مجروحی که توی این بیمارستانن. اونا اینجا غریبن و بیشتر نیاز به توجه دارن.
🌼 #شهادت|ترکش خورد به پهلوش، سه بار یا زهرا (س) گفت و قبل از رسیدن به بیمارستان شهید شد
📚 منبع: مجموعه ایثارنامه؛ جلد ۴۴
●واژهیاب:
#شهید_خضراییراد #شهدای_خراسانرضوی #اخلاص #مزار_حرمامامرضا