eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1هزار دنبال‌کننده
30.7هزار عکس
22.4هزار ویدیو
123 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
چقدر این حرفهای حاج احمد متوسلیان با حال و هوای امروز مملکت ما همخوانی دارد... حاج احمد متوسلیان: دلم از مظلومیت #سپاه و این همه حق‌کشی خون است،تا کی باید دندان روی جگر بگذاریم؟ رئیس جمهور است؟؟؟ روزی نیست که علیه #سپاه جوسازی نکند. آقای بنی صدر با کار چرخان‌های خودش رفته زیر ترکش کولر‌های گازی سنگر ویلایی همایونی در پایگاه وحدتی دزفول نشسته و #لاف_مقاومت می زند. #حاج_احمد_متوسلیان  @abbass_kardani✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐یاد روایت فتح و صدای دلنشین بخیر ، که صحنه‌های دفاع مقدس را آنگونه زیبا به تصویر میکشید... اما اینک ببینید روایت امداد بچه های بسیجی به سیل زدگان را با صدای شهید آوینی... تاریخ انقلاب ، آرمانهای انقلاب اسلامی و خاطرات شیر مردان بسیجی ، همیشه زنده و جاوید است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐یاد روایت فتح و صدای دلنشین بخیر ، که صحنه‌های دفاع مقدس را آنگونه زیبا به تصویر میکشید... اما اینک ببینید روایت امداد بچه های بسیجی به سیل زدگان را با صدای شهید آوینی... تاریخ انقلاب ، آرمانهای انقلاب اسلامی و خاطرات شیر مردان بسیجی ، همیشه زنده و جاوید است .
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
#مردےآسمـــــانے🕊🌷 🔹من #محمدتقی را از همان دوران خردسالی ودوران مدرسه📚 می‌شناختم و بعدها باهم در #آ
💠وقتی جذب شدم اولین دوستی که پیدا کردم بود. خاطره ای که می خوام بگم مربوط میشه به دوران آقا محمدتقی 🔰یه بار پام👣 شکست و رفتیم پام رو گرفتیم زنگ زدم📞 به آقا محمد تقی؛ گفتم: من ولیعصر هستم شما با سرویس🚙 جلو درمانگاه بایستید تا من سوار بشم و نگیرم❌ 🔰گفت: باشه، اومد منو کرد، وسط خیابون واسه اینکه سر به سرم بزاره ، بلند "لا اله الا الله" می‌گفت😅 به خانومم زنگ زدم گفتم: ناهار🍲 چی داریم؟ گفت: ماهی🐟 و برنج درست کردم و روی اجاقه، رسیدین گرمش کنید♨️ و 🔰به رسیدیم آژانس🚕 گرفتم و به محمدتقی گفتم من که نمیتونم تنهایی برم🚷 بیا بریم خونه ما ناهار باشیم محمد تقی قبول نکرد و به اصرار زیاد بالاخره سوار آژانس شد، دم در خونه که رسیدیم🏡 بهش گفتم: تا دم ها منو ببر، من نمیتونم برم باز منو کول کرد تا پله و بالاخره به هر ترفندی بود😉 بردمش خونه 🔰بهش گفتم تا من لباسام👖 رو عوض می کنم تو غذای روی رو گرم کن و سفره رو پهن کن ۵ دقیقه ای⏰ کارم طول کشید. وقتی روبروی آقا محمد تقی رسیدم دیدم ماهی رو بلند کرد و با خنده بهم گفت: این ماهی که تنش چیزی نداره 😂 🔰کلی با هم خندیدیم. بهش گفتم از نمی خورم ها باید ترسید. خواستم ای گفته باشم تا های دوستانه بین آقا محمدتقی و دوستانش👥 را هم به تصویر کشیده باشم صمیمیت و مهربانی💞 آقا محمد تقی به گونه‌ای بود که در کنارش احساس آرامش و راحتی😌 می کردیم. راوی: آقای محمدعلی هادیان 🌹🍃🌹🍃
🔸چند سالی از مهدی نگذشته بود که پدر دعوت حق را لبیک گفت🕊 و به شتافت، مهدی به همراه مادر و برادرش👥 به شیراز رفتند وتا کلاس پنجم ابتدایی در درس خواند و بعد از آن با خانواده به کرج مهاجرت کردند. 🔹در شروع به کار کرد تا هفده سالگی📆 که برای خدمت سربازی به پاسداران رفت، در حین خدمت به عضویت سپاه درآمد و تا زمان در سپاه بود. 🔸همزمان با عضویت در سپاه به درس خواندن📚 ادامه داده و چون در قسمت سپاه بود بیشتر مواقع در قشم حضور داشت. مهدی بعلت فیزیک بدنی قوی💪 که داشت دوره های مختلف رزمی و ورزشی را در سپاه گذرانده بود✔️ 🔹حین انجام کار، درس میخواند و تا زمانی که در حضور داشت موفق به اخذ دیپلم📃 میشود و در سن بیست و پنج سالگی ازدواج💍 کرد. راوی: همسر شهید 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
🔸زندگی پر از خاطره هست از مهربانی هایش💖، کمکهایش در مزرعه، #احترام به پدر و مادر ... اما یه #خاطره که در این فرصت بدرد جمع بخوره رو واسه تون میگم: 🔹وقتی دیپلمش رو گرفت گفت: می خوام وارد #سپاه بشم و این موضوع رو با من در میون گذاشت، مدارکش📑 رو آماده کرد، صبـ☀️ـح که با هم واسه #مصاحبه داشتیم می رفتیم، رو کرد بهم گفت: وقتی واسه مصاحبه و تحویل مدارک📜 می رم، شما جلو نیا🚷 🔸چون همکارهای #پاسدارتون شما رو می شناسن، امکان داره ملاحظه منو کنن یا #پارتی بازی کنن، اگه قراره جذب سپاه بشم♥️ دلم می خواد اگه خودم شایستگیش رو دارم جذب بشم👌 وگرنه همون بهتر جذب نشم😊 #شهید_محمدتقی_سالخورده🌹🌹 ⚘⚘⚘@abbass_kardani⚘⚘⚘
از آن پس شد یک پای ثابت مانورهای بسیج آنجا مربیگری بچه های فعال بسیجی را به عهده داشت یکبار که به مانور رفته بود یک هفته غیبش زد و ما که به نبودن گاه و بیگاهش عادت داشتیم و می دانستیم گاهی نمی شود چند هفته حتی با تلفن پی اش را گرفت نگرانش نشدیم تا اینکه الیاس آمد صورتش سیاه شده بود الیاس در خیابان اندامی آشنا دیده بود.... این بود. با صورت و دست های باند پیچی شده عباس در مانور آخرش با مواد منفجره آسیب دیده بود وقتی الیاس خبر را رساند سریع خودش را به خانه رساند این چند روز هم در بستر بود اما به خانه نیامده بود بعد ها به استخدام در آمد می خواست خدمتش معلوم باشد اما چیزها دید که با روحیه اش سازگار نبود. مدام آشنا و غریبه از او می خواستند برای سربازی و کار بچه هایشان پادر میانی کند و عباس حتی برای برای پارتی بازی آقا و دایه را نمی شناخت از این رو خودش را پابند سپاه نکرد اما آشناییش با سپاه بندی شد که او را به سپاه برون مرزی قدس گره بزند عباس دلش هوایی شده بود. در همین گیر و دار و تلاش های بی وقفه عباس برای علاقه اش یعنی نظام، خانواده دست و پا گیرش شده بودند که ازدواج کند . ازدواج برایش سخت بود فقط خودش می دانست دارد چه می کند معصومه مدام حرفش را می زد برایش دختر نشان می کرد و پدر هر وقت گیرش می آورد با مثال های متنوع و قصه های گوناگون می خواست راضیش کند که زن بگیرد در حقیقت می خواست از خطر دورش کند اما عباس در جواب همه یا می گفت زود است و یا بهانه گیری می کرد و یا ملاک های سختی پیش پای خواهرهایش می گذاشت ملاک هایی که معلوم نبود از کدام قوطی عطاری بیرون می آید. در همین اثناء عباس طرح های تخریبش را برای نیروهای نظامی می فرستاد طرح های عملی که گاه در کشور خودمان مورد غفلت واقع می شد آنجا با جان و دل ازآن استقبال می کردند. همین امر مدخلی شد برای رفتن به . گاه و بیگاه برای دفاع از طرح هایش به عراق سفر می کرد کم کم به خاطر ارادتش به زیارت کربلا شده بود یک پای ثابت سفرهای همرزمانش به کربلا. چندتایی پای همیشگی هم با او بودند. به عراق می رفتند و در مسیر راه به مضجع شریف آقای بی کفن یکی یکی جامه ی سنگین این دنیا را از خود می کندند گاهی با پول هایشان به جای اینکه به هتل مجللی بروند سر از خانه یتیمی در می آوردند و آن را می ساختند و گاهی تمام پول هایش را به کسی می بخشید. حالا دیگردرعملیات مستشاری عراق وارد شده بود. اما بعد وقتی از خدمت سپاه خارج شد برای مدتی به عملیات نرفت.... به روایت از ... @abbass_kardani
AUD-20200111-WA0010.opus
1.04M
💯 مهم، گوش کنیم خانم دکتر مصلحی استاد حوزه و دانشگاه در مورد واقعه هواپیمای اوکراین #سپاه #نفوذ #امنیت #غیرت_ملی #انتقام_سخت #هزینه_سازش #مرگ_بر_آمریکا #مرگ_بر_صهیونیست #سردار_دلها_قاسم_سلیمانی #شهید_زنده_سردار_حاجی_زاده آغازِ پایانِ آمریڪاست! ❤️ باید شبیهت زیست و شبیهت رفت... ✌️ پیروزی در راه قدس... #بی_تفاوت_نباشیم #پخش_حداکثری_لطفا #مطالبه_گری_ادامه_دارد... این پیام را منتشر کنید... 🌷💥🌷@abbass_kardani 🌷💥🌷
💞🌸 🌸💞 🍃🌹کمیل در مهر سال 62 در بر اثر به پایش مجروح شد و در آذر سال62 به عضویت رسمی در آمد و در مراسمی به اتفاق سی نفر از رزمندگان عضو لشکر 25 کربلا از دست محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه لباس سپاهی را دریافت وبه تن کرد. 🍃🌹از همان زمان به عنوان مربی و در گردان تخریب لشکر 25 کربلا مشغول به کار شد. 🍃🌹 در سال 63 برای گذراندن دوره آموزشی تخصصی فرماندهی در سپاه یکم ثارالله روانه تهران شد. 🍃🌹بعداز گذران دوره آموزشی با مدرک فوق دیپلم نظامی در سمت تخریب در حضور یافت. 🍃🌹 در بهمن 65 به همراه همسر و فرزندش عازم شد و پس از اسکان خانواده اش در خانه های سازمانی به مناطق عملیاتی رفت و در عملیات کربلای 6 شرکت کرد. 🍃🌹کمیل در 7 اسفند 66 در منطقه وصیت نامه ای نوشت ودر آن دیدگاهها و نظرات خود را به روشنی برروی کاغذ آورد. 🍃🌹کمیل فرمانده گردان بود و برادرش یارعلی در گردان تحت فرماندهی او به عنوان رزمنده حضور داشت امّا هیچ بین برادرش و دیگر رزمندگان قایل نبود. 🍃🌹 و او در کنار و در هنگامه نبرد مثال زدنی بود. در عرصه های خطر می شد و حاضر بود خودش را در معرض خطر قرار دهد اما به رزمندگان دیگر آسیبی نرسد. @abbass_kardani🌹
خدایاشهیدم کن🕊🤲🏻 💔 آقازاده بود. پسرِ 😎 نه جایی می‌گفت که پدرش چه کاره است، نه از پدرش می‌خواست که برای ورود به کمکش کند. ۲ سال طول کشید تا از راه معمول وارد سپاه شد. روحیه‌اش در مقایسه با بعضی از های امروز عجیب و خاص بود. بله هنوز هم هستند کسانی که پیشه می‌کنند و می‌شوند محبوب خدا ... مانند مدافع حرم 🦋🦋یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🦋🦋 🍀🦋🍀 @abbass_kardani 🍀🦋🍀
🍃🌺🍃🌺🍃 ☘شهید جواد تیموری متولد سال 1370 و از نیرو‌های پاسداران انقلاب اسلامی بود که مسئولیت از را به‌عهده داشت. ☘او سال 90 وارد شد. شهید تیموری اولین شهید مجلس است. برادرش «» سال 67 در عملیات به‌دست کوردلان به شهادت رسید🌷 و بعد از گذشت 29 سال از شهادت برادر بزرگش او نیز توسط عده‌ای دیگر از کوردل و های تکفیری در سن 26سالگی که سه سال از ازدواجش می‌گذشت و همزمان با سالروز مراسم با زبان در مجلس شورای اسلامی به شهادت رسید. ☘او از ناحیه چشم چپ و فک مورد اصابت گلوله💥 تروریست‌ها قرار گرفت. ❌❌ 🌷 🌷🌷یاد شهدا کمتر از شهادت نیست 🌷🌷 🍀🦋🍀 @abbass_kardani 🍀🦋🍀
🔰نیمی فدای وطن و نیمی هم فدای حرم شد 💢همسر شهید محمدرضا ابراهیمی: «محمدرضا ۳۰ سال در خدمت كرد و بعد از بازنشستگي در جهاد مشغول به كار شد. اما بعد از جنگ هم آرام و قرار نداشت. عاشق شهادت🌷 بود و دلتنگ رفقاي شهيدش مي‌شد. هميشه مي‌گفت چرا من شهيد نشدم. خوشا به حال رفقايم كه شهيد شدند😢 💢مي‌گفت‌ اي كاش باز شود و من هم به آرزويم برسم. من به ايشان مي‌گفتم شما هر روز يك بار شهيد مي‌شويد. چون محمدرضا خيلي درد مي‌كشيد😣 اما ايشان راضي نمي‌شد و مي‌گفت آنها كه شهيد شدند معامله را بردند. 💢همه اين‌ها گذشت تا اينكه بحث و دفاع از حريم اهل بيت پيش آمد. از همان آغاز جنگ زمزمه رفتن و دفاع از حرم را مطرح كرد 💥اما به خاطر جانبازي از اعزامش جلوگيري مي‌كردند تا اينكه اواخر شهريورماه ۱۳۹۴ بعد از كلي پيگيري و عازم دفاع از حرم شد. نيمي از جسمش فداي وطن و نيم ديگر فداي حرم شد.» 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
💢 ... بسم الله قاصم الجبارین 🔰ما جوانان ایرانی از مقتدر عزیزمان خواستاریم همانگونه که در پاسخ به حملات دواعش به اهواز مستقیما عوامل آن را موشکباران💥 کردید و همانطور که در پاسخ به اسلام سلیمانی عزیز🌷 پایگاه آمریکا را شخم زدید و همچنان پیگیر سیلی های بعدی بر پیکر شیاطین آمریکا هستید 🔰اینک مستقیما با موشکباران بخش های حساسی از چنان دردی را بر پیکر نجسشان قالب کنید که تسلای دل آزرده ما باشد👊 💢شما قبلا نشان دادید که با اسراییل هم اهل مماشات نیستید❌ ما خواهان ، هر چه بادا بادا ... 🌹🍃🌹🍃
از آن پس شد یک پای ثابت مانورهای بسیج آنجا مربیگری بچه های فعال بسیجی را به عهده داشت یکبار که به مانور رفته بود یک هفته غیبش زد و ما که به نبودن گاه و بیگاهش عادت داشتیم و می دانستیم گاهی نمی شود چند هفته حتی با تلفن پی اش را گرفت نگرانش نشدیم تا اینکه الیاس آمد صورتش سیاه شده بود الیاس در خیابان اندامی آشنا دیده بود.... این بود. با صورت و دست های باند پیچی شده عباس در مانور آخرش با مواد منفجره آسیب دیده بود وقتی الیاس خبر را رساند سریع خودش را به خانه رساند این چند روز هم در بستر بود اما به خانه نیامده بود بعد ها به استخدام در آمد می خواست خدمتش معلوم باشد اما چیزها دید که با روحیه اش سازگار نبود. مدام آشنا و غریبه از او می خواستند برای سربازی و کار بچه هایشان پادر میانی کند و عباس حتی برای برای پارتی بازی آقا و دایه را نمی شناخت از این رو خودش را پابند سپاه نکرد اما آشناییش با سپاه بندی شد که او را به سپاه برون مرزی قدس گره بزند عباس دلش هوایی شده بود. در همین گیر و دار و تلاش های بی وقفه عباس برای علاقه اش یعنی نظام، خانواده دست و پا گیرش شده بودند که ازدواج کند . ازدواج برایش سخت بود فقط خودش می دانست دارد چه می کند معصومه مدام حرفش را می زد برایش دختر نشان می کرد و پدر هر وقت گیرش می آورد با مثال های متنوع و قصه های گوناگون می خواست راضیش کند که زن بگیرد در حقیقت می خواست از خطر دورش کند اما عباس در جواب همه یا می گفت زود است و یا بهانه گیری می کرد و یا ملاک های سختی پیش پای خواهرهایش می گذاشت ملاک هایی که معلوم نبود از کدام قوطی عطاری بیرون می آید. در همین اثناء عباس طرح های تخریبش را برای نیروهای نظامی می فرستاد طرح های عملی که گاه در کشور خودمان مورد غفلت واقع می شد آنجا با جان و دل ازآن استقبال می کردند. همین امر مدخلی شد برای رفتن به . گاه و بیگاه برای دفاع از طرح هایش به عراق سفر می کرد کم کم به خاطر ارادتش به زیارت کربلا شده بود یک پای ثابت سفرهای همرزمانش به کربلا. چندتایی پای همیشگی هم با او بودند. به عراق می رفتند و در مسیر راه به مضجع شریف آقای بی کفن یکی یکی جامه ی سنگین این دنیا را از خود می کندند گاهی با پول هایشان به جای اینکه به هتل مجللی بروند سر از خانه یتیمی در می آوردند و آن را می ساختند و گاهی تمام پول هایش را به کسی می بخشید. حالا دیگردرعملیات مستشاری عراق وارد شده بود. اما بعد وقتی از خدمت سپاه خارج شد برای مدتی به عملیات نرفت.... به روایت از ... @abbass_kardani
💌 فرازی از وصیت نامه 💌 💠سردار_رشید_اسلام 💠شهید_احمدرضا_موحدی ای مردم آن اول انقلاب را که پشتیبانی از اصیل بوده حفظ کرده و نگذارید که را کنند و اگر نباشید ، در این صورت است که دشمنان داخلی از این ما استفاده می‌کنند و را به می‌کشانند. ای برادران و ، شما به عنوان دو بازوی مسلح و سربازان هستید و در خاطره‌ها یاد سربازان صدر را زنده می‌کنید ، پس باید به که به شما شده است آگاه باشید که آن از است . در این راه باید برای رضای و از تلاش کرد . شهدا را یاد کنیدحتی بایک صلوات ســــــــــــــــلام دوستان عزیز شهدایی الهی عاقبت تون ختم بخیرو شهادت باشه 💠💠@abbass_kardani💠💠
VID_20230120_050745_962 1 قسمت 2.mp3
5.65M
روضه ی بسیار زیبا خیلی سوزناک احمد اصفهانی السلام علیک یا ابا عبدالله 😭😭😭😭😭اشکاتون نذر نابودی دشمنان وسلامتی رهبرو پاسداران و مردم انقلابی اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
VID_20230120_050745_962 1 قسمت 2.mp3
5.65M
روضه ی بسیار زیبا خیلی سوزناک احمد اصفهانی السلام علیک یا ابا عبدالله 😭اشکاتون نذر نابودی دشمنان وسلامتی رهبرو پاسداران و مردم انقلابی اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
VID_20230120_050745_962 1 قسمت 2.mp3
5.65M
روضه ی بسیار زیبا خیلی سوزناک احمد اصفهانی السلام علیک یا ابا عبدالله 😭😭😭😭😭اشکاتون نذر نابودی دشمنان وسلامتی رهبرو پاسداران و مردم انقلابی اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
VID_20230120_050745_962 1 قسمت 2.mp3
5.65M
روضه ی بسیار زیبا خیلی سوزناک احمد اصفهانی السلام علیک یا ابا عبدالله 😭😭😭😭😭اشکاتون نذر نابودی دشمنان وسلامتی رهبرو پاسداران و مردم انقلابی اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
VID_20230120_050745_962 1 قسمت 2.mp3
5.65M
روضه ی بسیار زیبا خیلی سوزناک احمد اصفهانی السلام علیک یا ابا عبدالله 😭😭😭😭😭اشکاتون نذر نابودی دشمنان وسلامتی رهبرو پاسداران و مردم انقلابی اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
VID_20230120_050745_962 1 قسمت 2.mp3
5.65M
روضه ی بسیار زیبا خیلی سوزناک احمد اصفهانی السلام علیک یا ابا عبدالله 😭😭😭😭😭اشکاتون نذر نابودی دشمنان وسلامتی رهبرو پاسداران و مردم انقلابی اللهم‌عجـل‌لولیڪ‌الفـرج
💥نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَرِیبٌ✌️🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥چرا شهید حججی به رفت و پاسدار شد؟! 💥برشی از سخنرانی به مناسبت ۲ اردیبهشت، سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی